به مناسبت دوم مرداد سالگرد درگذشت احمد شاملو
شعری از
#استاد_شمس_لنگرودی
برای احمد شاملو
از کتاب «نتهایی برای بلبل چوبی»
میباید که بریده میشدی
پایک من!
تو که هرگزا
سر به راه نبودی.
راههای فراوانی را در نوشتی
بیدنبالهی مردگانی
بیتحفهی قبلهگاهی،
آزمون ایزدان را
به تیپایی شکستی
که «عصیانِ بزرگِ خلقتم را
شیطان داند
خدا نمیداند»
پس
به کفش تهی مانده
به سایهی درگاه
خیره شو:
کشتی بیناخدایی
که در اسکلههای ابد پهلو میگیرد.
ای زمین تباه شده
از سنگینی بارت
پر کاهی کاسته است؟
بر من ببخش
پایک کور من!
که از پس هفتاد سال
میروم و
تو را تنها میگذارم.
چه دریغی اما چه دریغی
خوشا
پرکشان
که از بهشت و دوزخشان گذر خواهم کرد
بیآنکه از جهان ظلمانیشان
نازکای پری
به نصیب برده باشم
شعری از
#استاد_شمس_لنگرودی
برای احمد شاملو
از کتاب «نتهایی برای بلبل چوبی»
میباید که بریده میشدی
پایک من!
تو که هرگزا
سر به راه نبودی.
راههای فراوانی را در نوشتی
بیدنبالهی مردگانی
بیتحفهی قبلهگاهی،
آزمون ایزدان را
به تیپایی شکستی
که «عصیانِ بزرگِ خلقتم را
شیطان داند
خدا نمیداند»
پس
به کفش تهی مانده
به سایهی درگاه
خیره شو:
کشتی بیناخدایی
که در اسکلههای ابد پهلو میگیرد.
ای زمین تباه شده
از سنگینی بارت
پر کاهی کاسته است؟
بر من ببخش
پایک کور من!
که از پس هفتاد سال
میروم و
تو را تنها میگذارم.
چه دریغی اما چه دریغی
خوشا
پرکشان
که از بهشت و دوزخشان گذر خواهم کرد
بیآنکه از جهان ظلمانیشان
نازکای پری
به نصیب برده باشم