قابض و باسط
خدا کسی است که در وقت مرگ جانها را از اشباح (بدنها ) می ستاند و در وقت حیات جانها را در بدنها می گستراند چندان که فقری نماند و از نیازمندان بر میگیرد چندان که طاقتی نماند.دلها را با آنچه از والایی و جلال خویش به آنها می نماید قبض میکند و تنگ می سازد و با آنچه از لطف و جمال خود آنها را می شناساند باز و گسترده می سازد.
قابض و باسط از بندگان کسی است که حکمتهای بی مثال به او الهام گردد و سخنان جامع (کوتاه و رسا) به او داده شود . پس گاه دلهای بندگان را با تذکر بخششها و نعمتهای خدا بسط و نشاط میدهد و گاه با ترساندنشان از انواع عذاب و بلای او گرفتار قبض و تنگی می نماید .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
خدا کسی است که در وقت مرگ جانها را از اشباح (بدنها ) می ستاند و در وقت حیات جانها را در بدنها می گستراند چندان که فقری نماند و از نیازمندان بر میگیرد چندان که طاقتی نماند.دلها را با آنچه از والایی و جلال خویش به آنها می نماید قبض میکند و تنگ می سازد و با آنچه از لطف و جمال خود آنها را می شناساند باز و گسترده می سازد.
قابض و باسط از بندگان کسی است که حکمتهای بی مثال به او الهام گردد و سخنان جامع (کوتاه و رسا) به او داده شود . پس گاه دلهای بندگان را با تذکر بخششها و نعمتهای خدا بسط و نشاط میدهد و گاه با ترساندنشان از انواع عذاب و بلای او گرفتار قبض و تنگی می نماید .
#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
هله هش دار که در شهر دو سه طرارند
که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند
دو سه رندند که هشیاردل و سرمستند
که فلک را به یکی عربده در چرخ آرند
سردهانند که تا سر ندهی سر ندهند
ساقیانند که انگور نمیافشارند
یار آن صورت غیبند که جان طالب اوست
همچو چشم خوش او خیره کش و بیمارند
صورتیاند ولی دشمن صورتهااند
در جهانند ولی از دو جهان بیزارند
همچو شیران بدرانند و به لب میخندند
دشمن همدگرند و به حقیقت یارند
خرفروشانه یکی با دگری در جنگند
لیک چون وانگری متفق یک کارند
همچو خورشید همه روز نظر میبخشند
مثل ماه و ستاره همه شب سیارند
گر به کف خاک بگیرند زر سرخ شود
روز گندم دروند ار چه به شب جو کارند
دلبرانند که دل بر ندهد بیبرشان
سرورانند که بیرون ز سر و دستارند
شکرانند که در معده نگردند ترش
شاکرانند و از آن یار چه برخوردارند
مردمی کن برو از خدمتشان مردم شو
زانک این مردم دیگر همه مردم خوارند
بس کن و بیش مگو گر چه دهان پرسخنست
زانک این حرف و دم و قافیه هم اغیارند
حضرت مولانا
که به تدبیر کلاه از سر مه بردارند
دو سه رندند که هشیاردل و سرمستند
که فلک را به یکی عربده در چرخ آرند
سردهانند که تا سر ندهی سر ندهند
ساقیانند که انگور نمیافشارند
یار آن صورت غیبند که جان طالب اوست
همچو چشم خوش او خیره کش و بیمارند
صورتیاند ولی دشمن صورتهااند
در جهانند ولی از دو جهان بیزارند
همچو شیران بدرانند و به لب میخندند
دشمن همدگرند و به حقیقت یارند
خرفروشانه یکی با دگری در جنگند
لیک چون وانگری متفق یک کارند
همچو خورشید همه روز نظر میبخشند
مثل ماه و ستاره همه شب سیارند
گر به کف خاک بگیرند زر سرخ شود
روز گندم دروند ار چه به شب جو کارند
دلبرانند که دل بر ندهد بیبرشان
سرورانند که بیرون ز سر و دستارند
شکرانند که در معده نگردند ترش
شاکرانند و از آن یار چه برخوردارند
مردمی کن برو از خدمتشان مردم شو
زانک این مردم دیگر همه مردم خوارند
بس کن و بیش مگو گر چه دهان پرسخنست
زانک این حرف و دم و قافیه هم اغیارند
حضرت مولانا
زندگیت را منوط به بودن و نبودن آدمها نکن
روی پاهای خودت بایست تا تنهاییت را بیهوده نیابی و هیچکس را بهترین زندگیت خطاب نکن
یادت باشد آدمها بهترین که خطاب شوندخیالاتی می شوند
هوا برشان می دارد و تو را به هر جهت که بخواهند می برند.
زندگی را که مشروط به دیگران کنی جایی برای کشف خودت باقی نمی گذاری
آدمها که مهم تلقی شوند تغییرت می دهند.آن وقت تو می مانی ویک دو گانگی شخصیت. یادت باشد کسی بهترین زندگیت می شود که خودش بخواهد مبادا عروسک خیمه شب بازی آلت دست دیگران شوی مگذار زندگیت محتاج تایید گرفتن از دیگران باشد. با دهن کجی به تنهایی درونی ات حفظ ظاهر کن.
از ترس بی کسی به اغوشهای پیش پا افتاده پناه نبر. هر تازه وارد رنجی تازه است
یادت باشد که تازه واردها هم از ترس تنهایی به اغوش تو پناه می اورند
دست تنهاییت را به سمت هیچکس دراز نکن تا منت هیچ خاطره اشتباهی بر سر بی کسیت نباشد
جهان از چشم تو نخواهد افتاد مادامی که از چشمهای خودت نیفتاده باشی
بانو سیمین بهبهانی
روی پاهای خودت بایست تا تنهاییت را بیهوده نیابی و هیچکس را بهترین زندگیت خطاب نکن
یادت باشد آدمها بهترین که خطاب شوندخیالاتی می شوند
هوا برشان می دارد و تو را به هر جهت که بخواهند می برند.
زندگی را که مشروط به دیگران کنی جایی برای کشف خودت باقی نمی گذاری
آدمها که مهم تلقی شوند تغییرت می دهند.آن وقت تو می مانی ویک دو گانگی شخصیت. یادت باشد کسی بهترین زندگیت می شود که خودش بخواهد مبادا عروسک خیمه شب بازی آلت دست دیگران شوی مگذار زندگیت محتاج تایید گرفتن از دیگران باشد. با دهن کجی به تنهایی درونی ات حفظ ظاهر کن.
از ترس بی کسی به اغوشهای پیش پا افتاده پناه نبر. هر تازه وارد رنجی تازه است
یادت باشد که تازه واردها هم از ترس تنهایی به اغوش تو پناه می اورند
دست تنهاییت را به سمت هیچکس دراز نکن تا منت هیچ خاطره اشتباهی بر سر بی کسیت نباشد
جهان از چشم تو نخواهد افتاد مادامی که از چشمهای خودت نیفتاده باشی
بانو سیمین بهبهانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
در دهر هر آن که نیم نانی دارد
از بهر نشست آشیانی دارد
نه خادم کس بود نه مخدوم کسی
گو شاد بزی که خوش جهانی دارد
خیام رباعی ۷۷
در دهر هر آن که نیم نانی دارد
از بهر نشست آشیانی دارد
نه خادم کس بود نه مخدوم کسی
گو شاد بزی که خوش جهانی دارد
خیام رباعی ۷۷
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۱۰ تصنیف در آواز ابوعطا
اجرای استاد محمدرضا #شجریان
اجرای استاد محمدرضا #شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نفس برآمد و کام از تو بر نمیآید...
۳۲. غزل #حافظ_شیرازی
۳۲. غزل #حافظ_شیرازی
هین دف بزن هین کف بزن کاقبال خواهی یافتن
مردانه باش و غم مخور ای غمگسار مرد و زن
قوت بده قوت ستان ای خواجه بازارگان
صرفه مکن صرفه مکن در سود مطلق گام زن
#مولانا
مردانه باش و غم مخور ای غمگسار مرد و زن
قوت بده قوت ستان ای خواجه بازارگان
صرفه مکن صرفه مکن در سود مطلق گام زن
#مولانا
سوار عشق شو وز ره میندیش
که اسب عشق بس رهوار باشد
به یک حمله تو را منزل رساند
اگر چه راه ناهموار باشد
مولانا
که اسب عشق بس رهوار باشد
به یک حمله تو را منزل رساند
اگر چه راه ناهموار باشد
مولانا
#یک حبه نور
وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ
همه ی مخلوقات، خدا را تسبیح می کنند ولى شما تسبیح آنان را درک نمی کنید.
سوره اسرا آیه 44
وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ
همه ی مخلوقات، خدا را تسبیح می کنند ولى شما تسبیح آنان را درک نمی کنید.
سوره اسرا آیه 44
هدفی داشته باش
که بخاطر آن بجنگی
هدفی داشته باش
که بخاطرش از سختی ها بگذری
هدفی داشته باش که
در راه رسیدن به آن
از زندگی لذت ببری...
طعم فتح قله ها را کسی می چشد که
با تمام جانش،
مسیر سربالایی کوه را طی کند.
بعد از آن، قله در تسخیر " اراده " اوست.
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد چهارشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
برای لذت بردن
از زندگی هیچ وقت دیر نیست
نگو من بزرگ شدم برای من زشته
شادی کن ، ورزش کن و شاد باش
مشکلات این دنیا تمام شدنی نیست
امروزت سرشار از شادی
🌺🌺🌺
شادباشی
که بخاطر آن بجنگی
هدفی داشته باش
که بخاطرش از سختی ها بگذری
هدفی داشته باش که
در راه رسیدن به آن
از زندگی لذت ببری...
طعم فتح قله ها را کسی می چشد که
با تمام جانش،
مسیر سربالایی کوه را طی کند.
بعد از آن، قله در تسخیر " اراده " اوست.
🌺🌺🌺
یارمهربانم
درود
بامداد چهارشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
برای لذت بردن
از زندگی هیچ وقت دیر نیست
نگو من بزرگ شدم برای من زشته
شادی کن ، ورزش کن و شاد باش
مشکلات این دنیا تمام شدنی نیست
امروزت سرشار از شادی
🌺🌺🌺
شادباشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹السلام علیک يَا
🌹 مُوسَي بْنَ جَعْفَرٍ أَيُّهَا الْكَاظِم
ای آفتاب حسن
به زيبائيت سلام
️وی آسمان فضل
به دانائيت سلام
️ درصبر شاخصی
به شکيبائيت سلام
️تنها تو کاظمی
که به تنهائيت سلام
🌹 ولادت باب الحوائج حضرت موسی
🌹 ابن جعفرعلیه السلام مبارک باد.
🌹 مُوسَي بْنَ جَعْفَرٍ أَيُّهَا الْكَاظِم
ای آفتاب حسن
به زيبائيت سلام
️وی آسمان فضل
به دانائيت سلام
️ درصبر شاخصی
به شکيبائيت سلام
️تنها تو کاظمی
که به تنهائيت سلام
🌹 ولادت باب الحوائج حضرت موسی
🌹 ابن جعفرعلیه السلام مبارک باد.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چو مستان بهم مهربانی کنیم
دمی بیریا زندگانی کنیم
بگرییم یکدم چو باران بهم
که اینک فتادیم یاران زهم
#حضرت_مولانا
دمی بیریا زندگانی کنیم
بگرییم یکدم چو باران بهم
که اینک فتادیم یاران زهم
#حضرت_مولانا
صبح است و جامه چاک زدی درمی صبوح
صبحی چنین ز جیب فلک کم دمیده است
حور و فرشته را اگر از جان سرشته اند
بوی محبت از گل آدم دمیده است
#اهلی_شیراری
صبحی چنین ز جیب فلک کم دمیده است
حور و فرشته را اگر از جان سرشته اند
بوی محبت از گل آدم دمیده است
#اهلی_شیراری
با مرگ ماه روشنی از آفتاب رفت
چشم و چراغ عالم هستی به خواب رفت
الهام مرد و کاخ بلند خیال ریخت
نور از حیات گم شد و شور از شراب رفت
این تابناک تاج خدایان عشق بود
در تندباد حادثه همچون حباب رفت
این قوی نازپرور دریای شعر بود
در موج خیز علم به اعماق آب رفت
این مه که چون منیژه لب چاه مینشست
گریان به تازیانه افراسیاب رفت
بگذار عمر دهر سرآید که عمر ما
چون آفتاب آمد و چون ماهتاب رفت
ای دل بیا سیاهی شب را نگاه کن
در اشک گرم زهره ببین یاد ماه کن
#فریدون_مشیری
#ابر_و_کوچه
#زهره
چشم و چراغ عالم هستی به خواب رفت
الهام مرد و کاخ بلند خیال ریخت
نور از حیات گم شد و شور از شراب رفت
این تابناک تاج خدایان عشق بود
در تندباد حادثه همچون حباب رفت
این قوی نازپرور دریای شعر بود
در موج خیز علم به اعماق آب رفت
این مه که چون منیژه لب چاه مینشست
گریان به تازیانه افراسیاب رفت
بگذار عمر دهر سرآید که عمر ما
چون آفتاب آمد و چون ماهتاب رفت
ای دل بیا سیاهی شب را نگاه کن
در اشک گرم زهره ببین یاد ماه کن
#فریدون_مشیری
#ابر_و_کوچه
#زهره
Atashe Del
Nematollah Aghasi