استاد عزیز تولدتون مبارک
و سایهتان همواره بر سر شعر و ادبیات ایران گسترده باد❤️❤️
هواداران استاد #امیر_هوشنگ_ابتهاج
و سایهتان همواره بر سر شعر و ادبیات ایران گسترده باد❤️❤️
هواداران استاد #امیر_هوشنگ_ابتهاج
در خاک و خون
میان ِ علمهای سرنگون
با رایت ِ وفای تو سر برفَراشتم
عشقی
به دست کردم
و چون سایه در رهش
صد ره سرم زدند و ز سر پای داشتم.
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
میان ِ علمهای سرنگون
با رایت ِ وفای تو سر برفَراشتم
عشقی
به دست کردم
و چون سایه در رهش
صد ره سرم زدند و ز سر پای داشتم.
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
ای به رقص آمده با صد دف و نی در جانم
دف و نی چیست مَنَت کف زده میرقصانم
این همه عشوه اندیشه رقصانِ من است
سر و گردن به تماشای که میگردانم
ناله آموختمش از نفس خویش چو نای
این عجب بین که ز نالیدن او نالانم
سایه دست من افتاده بر این پرده و من
باز از بازیِ بازیچه خود حیرانم
در نهانخانه جان جای گرفتهست چنان
که به دل میگذرد گاه که من خود آنم
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بنِ جانم که منم، ایرانم
گفتم ای جان و جهان، چشم و چراغِ دل من
من همان عاشقِ دیرینه جانافشانم
به هوایِ تو جهان گردِ سرم میگردد
ورنه دور از تو همین سایه سرگردانم
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
دف و نی چیست مَنَت کف زده میرقصانم
این همه عشوه اندیشه رقصانِ من است
سر و گردن به تماشای که میگردانم
ناله آموختمش از نفس خویش چو نای
این عجب بین که ز نالیدن او نالانم
سایه دست من افتاده بر این پرده و من
باز از بازیِ بازیچه خود حیرانم
در نهانخانه جان جای گرفتهست چنان
که به دل میگذرد گاه که من خود آنم
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بنِ جانم که منم، ایرانم
گفتم ای جان و جهان، چشم و چراغِ دل من
من همان عاشقِ دیرینه جانافشانم
به هوایِ تو جهان گردِ سرم میگردد
ورنه دور از تو همین سایه سرگردانم
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📽 موزیک ویدیو «هوای زمزمههایت» محصول همکاری شاهزاده آواز ایران با سریال" می خواهم زنده بمانم "
🎤 #همایون_شجریان
هوای روی تو دارم نمیگذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمارخواهد کشت
نگاه کن که به دست که میسپارندم
مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش
به وعدههای وصال تو زنده دارندم
غمم نمیخورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمیگذارندم
✍ #امیر_هوشنگ_ابتهاج
🎤 #همایون_شجریان
هوای روی تو دارم نمیگذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
مرا که مست توام این خمارخواهد کشت
نگاه کن که به دست که میسپارندم
مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش
به وعدههای وصال تو زنده دارندم
غمم نمیخورد ایام و جای رنجش نیست
هزار شکر که بی غم نمیگذارندم
✍ #امیر_هوشنگ_ابتهاج
.
بهارا زنده مانی زندگی بخش
به فروردین ما فرخندگی بخش
مگو کاین سرزمین شوره زار است
چو فردا در رسد رشگ بهار است
بهارا باش کاین خون گل آلود
برآرد سرخ گل چون آتش از دود
میان خون و آبش ره گشائیم
از این موج و از این توفان برآئیم
به نوروز دگر هنگام دیدار
به آئین دگر آیی پدیدار ...
#امیر هوشنگ_ابتهاج
بهارا زنده مانی زندگی بخش
به فروردین ما فرخندگی بخش
مگو کاین سرزمین شوره زار است
چو فردا در رسد رشگ بهار است
بهارا باش کاین خون گل آلود
برآرد سرخ گل چون آتش از دود
میان خون و آبش ره گشائیم
از این موج و از این توفان برآئیم
به نوروز دگر هنگام دیدار
به آئین دگر آیی پدیدار ...
#امیر هوشنگ_ابتهاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساز و آواز "شور"
استاد #شهرام_ناظری
سنتور استاد
#پرویز_مشکاتیان
شاعر #امیر_هوشنگ_ابتهاج
دستگاه #شور
گروه #عارف
اجرا بهسال ۱۳۵۶
ساز و آواز "شور"
استاد #شهرام_ناظری
سنتور استاد
#پرویز_مشکاتیان
شاعر #امیر_هوشنگ_ابتهاج
دستگاه #شور
گروه #عارف
اجرا بهسال ۱۳۵۶
#امیر_هوشنگ_ابتهاج_سمیعی_ گیلانی متخلص به (( ه. الف سایه )) در ششم اسفند ماه سال ۱۳۰۶ در رشت متولد شد. او اولین فرزند فاطمه رفعت و میرزا آقا خان ابتهاج و یکی از چهار فرزند و تنها پسر خانواده بود ...
. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.
هوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامهی تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در مدارس عنصری ، قاآنی ، لقمان ، و شاهپور در شهر رشت و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران سپری کرد . در سال 1318 با موسیقی و سرودن شعر آشنا گردید . وی در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، شعری با اشاره به همان روابط عاشقانهاش با گالیا سرود.
ازدواج :
در سال 1337 با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد و حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای یلدا (1338)، کیوان (1339)،آسیا (1340)، و کاوه (1341) می باشد
. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پورسینای این شهر بود.
هوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامهی تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در مدارس عنصری ، قاآنی ، لقمان ، و شاهپور در شهر رشت و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران سپری کرد . در سال 1318 با موسیقی و سرودن شعر آشنا گردید . وی در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دست مایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود. بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، شعری با اشاره به همان روابط عاشقانهاش با گالیا سرود.
ازدواج :
در سال 1337 با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد و حاصل این ازدواج چهار فرزند به نامهای یلدا (1338)، کیوان (1339)،آسیا (1340)، و کاوه (1341) می باشد
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت
دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت
مرغ دریا خبر از یک شب توفانی داشت
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت
چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت
بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید
قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت
دل خورشیدی اش از ظلمت ما گشت ملول
چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت
همنوای دل من بود به هنگام قفس
ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
#سایه
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت
خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت
دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت
مرغ دریا خبر از یک شب توفانی داشت
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت
چه هوایی به سرش بود که با دست تهی
پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت
بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید
قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت
دل خورشیدی اش از ظلمت ما گشت ملول
چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت
همنوای دل من بود به هنگام قفس
ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت
#امیر_هوشنگ_ابتهاج
#سایه
ای به رقص آمده با صد دف و نی در جانم
دف و نی چیست مَنَت کف زده میرقصانم
این همه عشوهٔ اندیشهٔ رقصانِ من است
سر و گردن به تماشای که میگردانم
ناله آموختمش از نفسِ خویش چو نای
این عجب بین که ز نالیدن او نالانم
سایهٔ دست من افتاده بر این پرده و من
باز از بازی بازیچه خود حیرانم
در نهانخانهٔ جان جای گرفتهست چنان
که به دل میگذرد گاه که من خود آنم
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بن جانم که منم ایرانم
گفتم ای جان و جهان، چشم و چراغ دل من
من همان عاشق دیرینهٔ جانافشانم
به هوای تو جهان گرد سرم میگردد
ورنه دور از تو همین سایهٔ سرگردانم
«از بنِ جان»،
#هوشنگ_ابتهاج ه. الف. سایه، مجله بخارا
#امیر هوشنگ ابتهاج (۶ اسفند ۱۳۰۶ – ۱۹ مرداد ۱۴۰۱) متخلص به هـ. ا. سایه، شاعر و پژوهشگر ایرانی بود او نخستین کتابش به نام نخستین نغمهها را در سال ۱۳۲۵ منتشر کرد.از آثار دیگر او میتوان به تصنیف «سپیده» و غزلهای «در کوچهسار شب»، «حصار» و «ارغوان» اشاره کرد. او در رادیو از ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامهٔ گلها و همچنین پایهگذار برنامهٔ موسیقایی گلچین هفته بود.
دف و نی چیست مَنَت کف زده میرقصانم
این همه عشوهٔ اندیشهٔ رقصانِ من است
سر و گردن به تماشای که میگردانم
ناله آموختمش از نفسِ خویش چو نای
این عجب بین که ز نالیدن او نالانم
سایهٔ دست من افتاده بر این پرده و من
باز از بازی بازیچه خود حیرانم
در نهانخانهٔ جان جای گرفتهست چنان
که به دل میگذرد گاه که من خود آنم
گفتم این کیست که پیوسته مرا میخواند
خنده زد از بن جانم که منم ایرانم
گفتم ای جان و جهان، چشم و چراغ دل من
من همان عاشق دیرینهٔ جانافشانم
به هوای تو جهان گرد سرم میگردد
ورنه دور از تو همین سایهٔ سرگردانم
«از بنِ جان»،
#هوشنگ_ابتهاج ه. الف. سایه، مجله بخارا
#امیر هوشنگ ابتهاج (۶ اسفند ۱۳۰۶ – ۱۹ مرداد ۱۴۰۱) متخلص به هـ. ا. سایه، شاعر و پژوهشگر ایرانی بود او نخستین کتابش به نام نخستین نغمهها را در سال ۱۳۲۵ منتشر کرد.از آثار دیگر او میتوان به تصنیف «سپیده» و غزلهای «در کوچهسار شب»، «حصار» و «ارغوان» اشاره کرد. او در رادیو از ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامهٔ گلها و همچنین پایهگذار برنامهٔ موسیقایی گلچین هفته بود.