بایست روزگار تکاندهنده میبود تا کلمات تکاندهنده دریابد. روزگار شل و بیهوده در خور کلام باطل است. و باز معمّای خداست این، که آیا روزگار توفانی کلام توفانی میزاید و یا از کلمهی حق روزگار میخروشد؟ خاموشان دانند.
خاموشان سخن میگویند، در شب خورشید میدمد و در عدم باد میوزد. هستی بوتهی بیثمر است و نیستی درخت پرمیوه. بایست روزگار متناقض میبود تا حقیقت متناقض دریابد.
حلمی | کتاب آزادی
#روزگار_تکاندهنده
#کلمهی_حق
#حقیقت_متناقض
خاموشان سخن میگویند، در شب خورشید میدمد و در عدم باد میوزد. هستی بوتهی بیثمر است و نیستی درخت پرمیوه. بایست روزگار متناقض میبود تا حقیقت متناقض دریابد.
حلمی | کتاب آزادی
#روزگار_تکاندهنده
#کلمهی_حق
#حقیقت_متناقض
ديدار خواجه عبداله انصاری با
شيخ ابوالحسن خرقانی
داستان ديدار خواجه عبدالله با ابوالحسن خرقاني از آغاز با نوعي جذبه و شوق همراه بوده است. خواجه در بازگشت از سفر حج به زیارت شیخ ابوالحسن خرقانی رفت که این زیارت در وي تاثیر گذاشت و ذوق عرفاني او را بارورتر کرد. خواجه عبدالله انصاري در سال 424 هجری براي بار دوم به عزم سفر حج از هرات خارج شد. در بازگشت از ري به سوي خراسان به ديدار شيخ #ابوالحسن_خرقانی رسيد.
خرقاني چنانکه از گفتار خواجه عبدالله انصاری در طبقات و منابع ديگر بر مي آيد، شخصي عامي بود که "الحمد" را "الهمد" ميخواند. ولی خواجه عبدالله می گوید من از وي پنج سؤال کردم؛ سه به زبان و دو به دل، همه را جواب گفت. و در تمام اين احوال دستهاي مرا در ميان دو دست خويش گرفته بود. خواجه پيران فراوان ديده بود و سخنان فراوان شنيده بود، ولي در يک ساعت که با خرقاني بود، همه سخنان که شنيده بود وهمه پيران که ديده بود، را رها کرد. چنانچه گفته است: "مشايخ من در حديث و علم شرع بسيارند، اما پير من در اين کار يعني در #تصوف و #حقيقت شيخ ابوالحسن خرقاني است." و باز گفته است: "اگر من خرقانی را ندیدمی، حقیقت ندانستمی و همواره این با آن در می آمیختمی، یعنی نفس با #حقیقت ." و البته خرقانی نیز به خواجه عبدالله توجه خاصی داشت چنانچه مریدان خرقانی گفته اند: "سی سال است که تا با وی صحبت می داریم. هرگز ندیده ایم که کسی را چنان تعظیم کند که تو را و چنان نیکو داشت که تو را."
خواجه عبدالله همچنین از ديگر مشايخ صوفيه عصر خود مانند شيخ ابوسعيد ابوالخير نيز درك فيض كرده است.
شيخ ابوالحسن خرقانی
داستان ديدار خواجه عبدالله با ابوالحسن خرقاني از آغاز با نوعي جذبه و شوق همراه بوده است. خواجه در بازگشت از سفر حج به زیارت شیخ ابوالحسن خرقانی رفت که این زیارت در وي تاثیر گذاشت و ذوق عرفاني او را بارورتر کرد. خواجه عبدالله انصاري در سال 424 هجری براي بار دوم به عزم سفر حج از هرات خارج شد. در بازگشت از ري به سوي خراسان به ديدار شيخ #ابوالحسن_خرقانی رسيد.
خرقاني چنانکه از گفتار خواجه عبدالله انصاری در طبقات و منابع ديگر بر مي آيد، شخصي عامي بود که "الحمد" را "الهمد" ميخواند. ولی خواجه عبدالله می گوید من از وي پنج سؤال کردم؛ سه به زبان و دو به دل، همه را جواب گفت. و در تمام اين احوال دستهاي مرا در ميان دو دست خويش گرفته بود. خواجه پيران فراوان ديده بود و سخنان فراوان شنيده بود، ولي در يک ساعت که با خرقاني بود، همه سخنان که شنيده بود وهمه پيران که ديده بود، را رها کرد. چنانچه گفته است: "مشايخ من در حديث و علم شرع بسيارند، اما پير من در اين کار يعني در #تصوف و #حقيقت شيخ ابوالحسن خرقاني است." و باز گفته است: "اگر من خرقانی را ندیدمی، حقیقت ندانستمی و همواره این با آن در می آمیختمی، یعنی نفس با #حقیقت ." و البته خرقانی نیز به خواجه عبدالله توجه خاصی داشت چنانچه مریدان خرقانی گفته اند: "سی سال است که تا با وی صحبت می داریم. هرگز ندیده ایم که کسی را چنان تعظیم کند که تو را و چنان نیکو داشت که تو را."
خواجه عبدالله همچنین از ديگر مشايخ صوفيه عصر خود مانند شيخ ابوسعيد ابوالخير نيز درك فيض كرده است.
[نسفی گوید: ... هرکه قبول میکند هرآنچه پیامبر وی گفته ، از اهل شریعت است ،
هر که عمل میکند به آنچه پیامبر وی کرده است, از اهل طریقت است,
و هر که می بیند آنچه پیامبر وی دیده است, از اهل حقیقت است.
می دانی که غرض از #شریعت و #طریقت و #حقیقت چیست؟
غرض کلّی آن است که آدمیان,
راست گفتار و راست کردار و
دانا و نیک اخلاق شوند. ...
📙 ( انسان کامل )
هر که عمل میکند به آنچه پیامبر وی کرده است, از اهل طریقت است,
و هر که می بیند آنچه پیامبر وی دیده است, از اهل حقیقت است.
می دانی که غرض از #شریعت و #طریقت و #حقیقت چیست؟
غرض کلّی آن است که آدمیان,
راست گفتار و راست کردار و
دانا و نیک اخلاق شوند. ...
📙 ( انسان کامل )
مرا گفت
هر سخن به هرجای گفتن #خطاست و
هر سخن از هرکس پرسیدن هم #خطاست.
سخن از اهل #دل دریغ نباید داشت که
نااهل را خود سخن ِ مردان ملال بود.
مثال دل نااهل و بیگانه از #حقیقت همچنان است که #فتیله ای که به جای #روغن آب بدو رسیده باشد،
چندانکه آتش به نزد او بری افروخته نشود.
اما دل آشنا همچو #شمعی ست که آتش از دور به خود کشد و #افروخته شود.
#شهاب_الدین_سهروردی
هر سخن به هرجای گفتن #خطاست و
هر سخن از هرکس پرسیدن هم #خطاست.
سخن از اهل #دل دریغ نباید داشت که
نااهل را خود سخن ِ مردان ملال بود.
مثال دل نااهل و بیگانه از #حقیقت همچنان است که #فتیله ای که به جای #روغن آب بدو رسیده باشد،
چندانکه آتش به نزد او بری افروخته نشود.
اما دل آشنا همچو #شمعی ست که آتش از دور به خود کشد و #افروخته شود.
#شهاب_الدین_سهروردی
.
#شریعت همچو شمع است، ره می نماید،
وبی آنکه شمع به دست آوری راه رفته نشود،
و چون در راه آمدی آن رفتن تو #طریقت است
و چون رسیدی به مقصود، آن #حقیقت است.
#شمس_تبریزی
#شریعت همچو شمع است، ره می نماید،
وبی آنکه شمع به دست آوری راه رفته نشود،
و چون در راه آمدی آن رفتن تو #طریقت است
و چون رسیدی به مقصود، آن #حقیقت است.
#شمس_تبریزی
.
جز حقیقت، هر آنچه میگوئیم
هایهوئی و بازی و هوسی است
چه توان کرد! اندرین دریا
دستوپا میزنیم تا نفسی است
#پروین_اعتصامی
#حقیقت
جز حقیقت، هر آنچه میگوئیم
هایهوئی و بازی و هوسی است
چه توان کرد! اندرین دریا
دستوپا میزنیم تا نفسی است
#پروین_اعتصامی
#حقیقت
💢انگیزه زندگی را از دست نده چرا که به قول یونگ:
#حقیقت تلخ این است که زندگی واقعی انسان از مجموعه ی تضادهای گریز ناپذیری مانند روز و شب، تولد و مرگ، نیکبختی و رنج، نیکی و بدی تشکیل شده است.
ما حتی یقین نداریم که روزی یکی از این تضادها، مثلا نیکی بر بدی یا شادی بر غم پیروز شود.
زندگی میدان مبارزه است.
همیشه چنین بوده و همواره چنین خواهد بود
و اگر جز این بود، زندگی به پایان می رسید.
👤کارل گوستاو یونگ
📕انسان و سمبل هایش
#حقیقت تلخ این است که زندگی واقعی انسان از مجموعه ی تضادهای گریز ناپذیری مانند روز و شب، تولد و مرگ، نیکبختی و رنج، نیکی و بدی تشکیل شده است.
ما حتی یقین نداریم که روزی یکی از این تضادها، مثلا نیکی بر بدی یا شادی بر غم پیروز شود.
زندگی میدان مبارزه است.
همیشه چنین بوده و همواره چنین خواهد بود
و اگر جز این بود، زندگی به پایان می رسید.
👤کارل گوستاو یونگ
📕انسان و سمبل هایش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
#شریعت همچو شمع است، ره می نماید،
وبی آنکه شمع به دست آوری راه رفته نشود،
و چون در راه آمدی آن رفتن تو #طریقت است
و چون رسیدی به مقصود، آن #حقیقت است.
#شمس_تبریزی
#شریعت همچو شمع است، ره می نماید،
وبی آنکه شمع به دست آوری راه رفته نشود،
و چون در راه آمدی آن رفتن تو #طریقت است
و چون رسیدی به مقصود، آن #حقیقت است.
#شمس_تبریزی
#حقیقت
از خودم شرمنده شدم وقتی فهمیدم زندگی یک جشن بالماسکه بود در حالی که من با چهره واقعی ام در آن شرکت کرده بودم.
#فرانتسکافکا
از خودم شرمنده شدم وقتی فهمیدم زندگی یک جشن بالماسکه بود در حالی که من با چهره واقعی ام در آن شرکت کرده بودم.
#فرانتسکافکا
#عشق قدیمی ترین و پابرجاترین
سنت روی زمین است
#عاشق رانده می شود
اما نمی راند
#عاشق آزار می بیند
اما آزارش به مورچه هم نمی رسد
#عاشق که شدی می فهمی
دلت به کیسه ای مخملی تبدیل می شود
درونش گلوله ای ابریشمی
با این دلِ نازک نمی توانی کسی را برنجانی
به صف عشاق می پیوندی
نترس
در #عشق که فنا شوی تعاریف ظاهری و مقوله های ذهنی دود می شود و میرود به هوا
از آن نقطه به بعد چیزی به نام #من نمی ماند
تمامِ منیّت می شود صفری بزرگ
آن جا نه شریعت می ماند، نه طریقت، نه معرفت
فقط و فقط #حقیقت است که می ماند
#الیف_شافاک
ملت_عشق
سنت روی زمین است
#عاشق رانده می شود
اما نمی راند
#عاشق آزار می بیند
اما آزارش به مورچه هم نمی رسد
#عاشق که شدی می فهمی
دلت به کیسه ای مخملی تبدیل می شود
درونش گلوله ای ابریشمی
با این دلِ نازک نمی توانی کسی را برنجانی
به صف عشاق می پیوندی
نترس
در #عشق که فنا شوی تعاریف ظاهری و مقوله های ذهنی دود می شود و میرود به هوا
از آن نقطه به بعد چیزی به نام #من نمی ماند
تمامِ منیّت می شود صفری بزرگ
آن جا نه شریعت می ماند، نه طریقت، نه معرفت
فقط و فقط #حقیقت است که می ماند
#الیف_شافاک
ملت_عشق
#حقیقت_تلخ
آدمها خسته تر و پریشان از آنند ؛
که فکر کنند ...!
و این است که ،
" به خرافات پناه میبرند ...!!! "
#کافکا
آدمها خسته تر و پریشان از آنند ؛
که فکر کنند ...!
و این است که ،
" به خرافات پناه میبرند ...!!! "
#کافکا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این شعر مولانا یه تصویرسازی فوقالعاده از زیباییهای جهان و انسانه. مولانا تو این بیت از ما میخواد که بیشتر از ظاهر به عمق چیزها نگاه کنیم و به زیباییهای درونی توجه کنیم. این شعر در واقع یه دعوت برای دیدن "آنچه که هست" به جای "آنچه که به نظر میاد" هست.
#مولانا #غزلیات_شمس #ادبیات_فارسی #شعر_عرفانی #زیبایی_درون #فلسفه_زندگی #زندگی_معنوی #حقیقت_پنهان
#مولانا #غزلیات_شمس #ادبیات_فارسی #شعر_عرفانی #زیبایی_درون #فلسفه_زندگی #زندگی_معنوی #حقیقت_پنهان