چه باشد خار گریان رو ، که چون سور بهار آید
نگیرد رنگ و بوی خوش ، نگیرد خوی خندیدن؟
عارف که لذات حیوانی را ترک کرده و دل خود را از وارد شدن اندیشه ها و وسوسه های غیر خدایی پاس داشته و با آگاهی به حضور و همراهی حق ، همیشه غرق در وجد و سرور و شادمانی است و با غم تنهایی و بی پناهی بیگانه است.
#مولانا_بهار
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات
#دکتر_مشتاق_مهر
نگیرد رنگ و بوی خوش ، نگیرد خوی خندیدن؟
عارف که لذات حیوانی را ترک کرده و دل خود را از وارد شدن اندیشه ها و وسوسه های غیر خدایی پاس داشته و با آگاهی به حضور و همراهی حق ، همیشه غرق در وجد و سرور و شادمانی است و با غم تنهایی و بی پناهی بیگانه است.
#مولانا_بهار
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات
#دکتر_مشتاق_مهر
زهی حلوای گرم و چرب و شیرین
که هر دم می رسد بویش ز بالا
دهانی بسته حلوا خور چو انجیر
ز دل خور هیچ دست و لب میالا
حلوا دریافتهای شهودی و لذتهای معنوی است که مایهٔ صفای خآطر صوفی است این حلوا منشاء غیبی و الهی دارد که مرد صوفی به واسطه روزنه جان خود آنها را در می یابد.
این حلوا رمز همان خوراکی است که پیامبر با بیان «ٓابِیتُ عند ربی یُطمعنی و یسقینی » به بر خورداری خود از آن خبر داده است.(احادیث مثنوی ص ۸۸)
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات_مولانا
#دکتر_مشتاق_مهر
که هر دم می رسد بویش ز بالا
دهانی بسته حلوا خور چو انجیر
ز دل خور هیچ دست و لب میالا
حلوا دریافتهای شهودی و لذتهای معنوی است که مایهٔ صفای خآطر صوفی است این حلوا منشاء غیبی و الهی دارد که مرد صوفی به واسطه روزنه جان خود آنها را در می یابد.
این حلوا رمز همان خوراکی است که پیامبر با بیان «ٓابِیتُ عند ربی یُطمعنی و یسقینی » به بر خورداری خود از آن خبر داده است.(احادیث مثنوی ص ۸۸)
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات_مولانا
#دکتر_مشتاق_مهر
مولانا همچنانکه گفتار خود را به تلقین گوینده پنهانی که در عمق جان اوست نسبت میدهد ، سکوت خود را نیز به منبع همان اراده غالب مربوط میکند :
منم نای تو معذورم درین بانگ
که بر من هر دمی دم می گماری
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات_مولانا
#دکتر_رحمان_مشتاق_مهر
منم نای تو معذورم درین بانگ
که بر من هر دمی دم می گماری
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات_مولانا
#دکتر_رحمان_مشتاق_مهر
مولانا در مثنوی خواب را ، که به مثابه تجربه ای همگانی و تا حدودی شبیه به تجربه بیخودی عارفانه است به آب تشبیه میکند ،،
فکر ،زنبور است و آن خواب تو آب
چون شوی بیدار باز آید ذباب
#آب
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات_مولانا
#دکتر_رحمان_مشتاق_مهر
فکر ،زنبور است و آن خواب تو آب
چون شوی بیدار باز آید ذباب
#آب
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات_مولانا
#دکتر_رحمان_مشتاق_مهر
خورشید
خورشید /آفتاب /شمس ، یکی از کانونهای مهم اندیشه و تخیل مولانا و به تبع آن از مهمترین رمزهای شعر اوست .
ذکر نام خورشید در شعر مولانا سخن را به بستری از تداعی ها می کشاند که در بستر خود از فروغ باطنی یا نور جان مرد عارف ، که واسطه شهود غیب است _ نور افشانی عشق و مهم تر از آنها شمس تبریزی می گذرد و در نهایت به دریایی از نور می پیوندد که سخن گفتن از آنها نه تنها برای مولانا ، که برای هیچ کس میسر نیست.
آشنایی با شمس و دلبستگی عمیق بدو _
مخصوصا بعد از فقدان زود هنگام او _ به مفهوم خورشید در تخیل مولانا ژرفایی ، قداست و محبوبیت خاص داد.
اما چنانکه دلبستگی مولانا به شمس محدود نماند ، مفهوم رمزی خورشید نیز در ذهن و تخیل مولانا ، تا ایجاد پیوند بین نور روحانی شمس و نور هستی و فرا گیر حق تعالی پویایی و فراخی یافت..
آیه سی و پنجم از سوره نور (الله نور السموات و الارض ...) به تنهایی کافیست تا مفهوم رمزی خورشید در ذهن عارف مسلمان تقویت کند.
«برای مثال محمد غزالی نظریه فلسفی خود را در مشکاه الانوار ازین آیه الهام گرفته .و معانی جدید برای نور ذکر کرده »
خدا مفهوم اصلی رمز خورشید در شعر مولاناست. خورشید حق از مشرق جانِ مرد عارف ، سر میزندو درون او را از نوری وصف ناپذیر سر شار میکند.
همچنانکه خورشید از شدت پیدایی نا پیداست ، نا پیدایی حق تعالی نیز از شدت ظهور اوست .
برگزیده ای از معانی خورشید در غزلیات مولانا
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات_مولانا
#خورشید
دکتر رحمان مشتاق مهر
خورشید /آفتاب /شمس ، یکی از کانونهای مهم اندیشه و تخیل مولانا و به تبع آن از مهمترین رمزهای شعر اوست .
ذکر نام خورشید در شعر مولانا سخن را به بستری از تداعی ها می کشاند که در بستر خود از فروغ باطنی یا نور جان مرد عارف ، که واسطه شهود غیب است _ نور افشانی عشق و مهم تر از آنها شمس تبریزی می گذرد و در نهایت به دریایی از نور می پیوندد که سخن گفتن از آنها نه تنها برای مولانا ، که برای هیچ کس میسر نیست.
آشنایی با شمس و دلبستگی عمیق بدو _
مخصوصا بعد از فقدان زود هنگام او _ به مفهوم خورشید در تخیل مولانا ژرفایی ، قداست و محبوبیت خاص داد.
اما چنانکه دلبستگی مولانا به شمس محدود نماند ، مفهوم رمزی خورشید نیز در ذهن و تخیل مولانا ، تا ایجاد پیوند بین نور روحانی شمس و نور هستی و فرا گیر حق تعالی پویایی و فراخی یافت..
آیه سی و پنجم از سوره نور (الله نور السموات و الارض ...) به تنهایی کافیست تا مفهوم رمزی خورشید در ذهن عارف مسلمان تقویت کند.
«برای مثال محمد غزالی نظریه فلسفی خود را در مشکاه الانوار ازین آیه الهام گرفته .و معانی جدید برای نور ذکر کرده »
خدا مفهوم اصلی رمز خورشید در شعر مولاناست. خورشید حق از مشرق جانِ مرد عارف ، سر میزندو درون او را از نوری وصف ناپذیر سر شار میکند.
همچنانکه خورشید از شدت پیدایی نا پیداست ، نا پیدایی حق تعالی نیز از شدت ظهور اوست .
برگزیده ای از معانی خورشید در غزلیات مولانا
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات_مولانا
#خورشید
دکتر رحمان مشتاق مهر
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ز آبِ شور سفر کن به سوی آبِ حیات
رجوع کن به سوی صدرِ جان ز صفِ نعال
آب حیات ، زندگی ابدی و لذات روحانی و آب شور ، رمز دنیا و دلبستگیها و شهوانی نفسانی است.
در مصرع دوم نیز ، صف نعال ، این دنیا و مقام حیوانی انسان است . و صدر جان ، عالم الهیات و مقام الهی.
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات_مولانا
#دکتر_مشتاق_مهر
رجوع کن به سوی صدرِ جان ز صفِ نعال
آب حیات ، زندگی ابدی و لذات روحانی و آب شور ، رمز دنیا و دلبستگیها و شهوانی نفسانی است.
در مصرع دوم نیز ، صف نعال ، این دنیا و مقام حیوانی انسان است . و صدر جان ، عالم الهیات و مقام الهی.
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات_مولانا
#دکتر_مشتاق_مهر
#تابستان
من زمین را لقمه ام لیکن زمین
رویدش زین لقمه ، صد لقمان نو
زرد گشتی از خزان ، غمگین مشو
در خزان بین ، تاب تابستان نو
#غزل_۲۲۲۸
مولانا می گوید : زمین هر کدام از ما را مانند لقمه ای فرو میدهد ولی از خاک ما هزاران لقمان می رویند.
یعنی چنین نیست که ما با مرگ فانی شویم.۰ بلکه هر مرگی ، زندگانی متفاوت و مجددی است.اگر خزان مرگ ما را زرد کرد باکی نیست ؛ چرا که در دل خزان ، آفتاب تابستان ِ رستاخیز و حیات دو باره ، ما را از نو ، تازه و سرخ و سرخوش خواهد کرد.
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات
دکتر رحمان مشتاق مهر
من زمین را لقمه ام لیکن زمین
رویدش زین لقمه ، صد لقمان نو
زرد گشتی از خزان ، غمگین مشو
در خزان بین ، تاب تابستان نو
#غزل_۲۲۲۸
مولانا می گوید : زمین هر کدام از ما را مانند لقمه ای فرو میدهد ولی از خاک ما هزاران لقمان می رویند.
یعنی چنین نیست که ما با مرگ فانی شویم.۰ بلکه هر مرگی ، زندگانی متفاوت و مجددی است.اگر خزان مرگ ما را زرد کرد باکی نیست ؛ چرا که در دل خزان ، آفتاب تابستان ِ رستاخیز و حیات دو باره ، ما را از نو ، تازه و سرخ و سرخوش خواهد کرد.
#فرهنگنامه_رمزهای_غزلیات
دکتر رحمان مشتاق مهر