معرفی عارفان
1.11K subscribers
32.8K photos
11.8K videos
3.18K files
2.69K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
گر تو مستی بر ما آی که ما مستانیم
ور نه ما عشوه و ناموس کسی نستانیم

یوسفانند که درمان دل پردردند
که ز مستی بندانند که ما درمانیم


#غزلیات_شمس
📘📗📕سعدی » دیوان اشعار » غزلیات

غزل ۳۶۳


روزگاریست که سودازده روی توام
خوابگه نیست مگر خاک سر کوی توام

به دو چشم تو که شوریده‌تر از بخت من است
که به روی تو من آشفته‌تر از موی توام

نقد هر عقل که در کیسه پندارم بود
کمتر از هیچ برآمد به ترازوی توام

همدمی نیست که گوید سخنی پیش منت
محرمی نیست که آرد خبری سوی توام

چشم بر هم نزنم گر تو به تیرم بزنی
لیک ترسم که بدوزد نظر از روی توام

زین سبب خلق جهانند مرید سخنم
که ریاضت کش محراب دو ابروی توام

دست موتم نکند میخ سراپرده عمر
گر سعادت بزند خیمه به پهلوی توام

تو مپندار کز این در به ملامت بروم
که گرم تیغ زنی بنده بازوی توام

سعدی از پرده عشاق چه خوش می‌گوید
ترک من پرده برانداز که هندوی توام

#غزلیات
#غزل_363
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات

غزل ۳۵۷

من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم

هر چه کوته نظرانند بر ایشان پیمای
که حریفان ز مل و من ز تأمل مستم

به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم نه به کس پیوستم

پیش از آب و گل من در دل من مهر تو بود
با خود آوردم از آن جا نه به خود بربستم

من غلام توام از روی حقیقت لیکن
با وجودت نتوان گفت که من خود هستم

دائما عادت من گوشه نشستن بودی
تا تو برخاسته‌ای از طلبت ننشستم

تو ملولی و مرا طاقت تنهایی نیست
تو جفا کردی و من عهد وفا نشکستم

سعدیا با تو نگفتم که مرو در پی دل
نروم باز گر این بار که رفتم جستم



#غزلیات
#غزل_357
گر تو مستی بر ما آی که ما مستانیم
ور نه ما عشوه و ناموس کسی نستانیم

یوسفانند که درمان دل پردردند
که ز مستی بندانند که ما درمانیم


#غزلیات_شمس
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات

غزل ۴۰۸

امروز مبارک است فالم
کافتاد نظر بر آن جمالم

الحمد خدای آسمان را
کاختر به درآمد از وبالم

خواب است مگر که می‌نماید
یا عشوه همی‌دهد خیالم

کاین بخت نبود هیچ روزم
وین گل نشکفت هیچ سالم

امروز بدیدم آن چه دل خواست
دید آن چه نخواست بدسگالم

اکنون که تو روی باز کردی
رو باز به خیر کرد حالم

دیگر چه توقع است از ایام
چون بدر تمام شد هلالم

بازآی کز اشتیاق رویت
بگرفت ز خویشتن ملالم

آزرده‌ام از فراق چونانک
دل باز نمی‌دهد وصالم

وز غایت تشنگی که بردم
در حلق نمی‌رود زلالم

بیچاره به رویت آمدم باز
چون چاره نماند و احتیالم

از جور تو هم در تو گیرم
وز دست تو هم بر تو نالم

چون دوست موافق است سعدی
سهل است جفای خلق عالم




#غزلیات
#غزل_408
نرم خویی مولانا
آخِر ، من تا این حد دل دارم که ااین یاران که به نزد من می آیند از بیم أنکه ملول نشوند شعری می گویم تا به آن مشغول شوند . و اگر نه من از کجا شعر از کجا ؟!
#فیه_ما_فیه
اما اشعار مولانا از نوع اشعار شاعران رسمی نیست بل شعر همچون مواد مذاب از آتشفشان روح او فوران میکرد .«کریم زمانی»

خون چو می جوشد من اش از شعر رنگی میدهم
تا نه خون آلود گردد جامه خون آلاییی

خمار ، شعر نگویم خمارِ من بشکن
بدان میی که نگنجد در آسمان و زمین
#غزلیات
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد

از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد

صوفی مجلس که دی جام و قدح می‌شکست

باز به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد
#غزلیات

#حافظ
ِ
سحرم روی چو ماهت
شب من زلف سیاهت
به خدا بی‌رخ و زلفت
نه بخسبم نه بخیزم

ز جلال تو جلیلم
ز دلال تو دلیلم
که من از نسل خلیلم
که در این آتش تیزم

#غزلیات_مولانای_جان
دلال: راهنمایی
دلیل: رهنما
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مشو نومید از ظلمی که کردی
که دریای کرم توبه پذیریست
گناهت را کند تسبیح و طاعات
که در توبه پذیری بی‌نظیریست
شکسته باش و خاکی باش این جا
که می‌جوید کرم هر جا فقیریست





#غزلیات_حضرت_مولانا
#دیوان_شمس

درود فراوان
روزتون بخیر و شادی.
بزرگترین ظلم انسان، ستم به خویشتن و غفلت و دوری از دریای رحمت پروردگار عزیز است.
امید است؛ با شکستن غرور ، با پشیمانی و توبه از کارهای خطا و گمراهی، از دریای کرم و رحمت حضور حضرت حق برخوردار شویم. 🤲
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مشو نومید از ظلمی که کردی
که دریای کرم توبه پذیریست
گناهت را کند تسبیح و طاعات
که در توبه پذیری بی‌نظیریست
شکسته باش و خاکی باش این جا
که می‌جوید کرم هر جا فقیریست





#غزلیات_حضرت_مولانا
#دیوان_شمس