کانال تلگرامیsmsu43@
همایون شجریان - کولی
"کولی"
آواز: #همایون_شجریان
آهنگ: #تهمورس_پورناظری
شعر: #سیمین_بهبهانی:
رفت آن سوار کولی، با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب، تاریکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانهات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟
رفت آنکه پیش پایش، دریا ستاره کردی
چشمان مهربانش، یک قطره ناسترده
میرفت و گرد راهش، از دود آه تیره
نیلوفرانه در باد، پیچیده تاب خورده
سودای همرهی را، گیسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود، یک تار مو نبرده
آواز: #همایون_شجریان
آهنگ: #تهمورس_پورناظری
شعر: #سیمین_بهبهانی:
رفت آن سوار کولی، با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب، تاریکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانهات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟
رفت آنکه پیش پایش، دریا ستاره کردی
چشمان مهربانش، یک قطره ناسترده
میرفت و گرد راهش، از دود آه تیره
نیلوفرانه در باد، پیچیده تاب خورده
سودای همرهی را، گیسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود، یک تار مو نبرده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون می روی بیمن مرو ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
#مولانا
#همایون_شجریان
وز چشم من بیرون مشو ای شعله تابان من
هفت آسمان را بردرم وز هفت دریا بگذرم
چون دلبرانه بنگری در جان سرگردان من
تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم
ای دیدن تو دین من وی روی تو ایمان من
از لطف تو چو جان شدم وز خویشتن پنهان شدم
ای هست تو پنهان شده در هستی پنهان من
#مولانا
#همایون_شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Milix 8
Dj Mili
خداوند در قلبی هست که عشق می ورزد...
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
#عالیجناب_حافظ
دمنوشی برای امروزمون
بَه بَه 🎶
ترکیبی از صداهای جاودان و ماندگار
#همایون_شجریان
#احمد_شاملو
#هوشنگ_ابتهاج
عاشق شو ارنه روزی کار جهان سرآید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی
#عالیجناب_حافظ
دمنوشی برای امروزمون
بَه بَه 🎶
ترکیبی از صداهای جاودان و ماندگار
#همایون_شجریان
#احمد_شاملو
#هوشنگ_ابتهاج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گل بکاریم
از دل گِل گُل بَراریم
در زمستان
در بهاران زیرِ باران
گل بکاریم، گر بخواهیم
گر نخواهیم باغبانِ روزگاریم...
#همایون_شجریان
از دل گِل گُل بَراریم
در زمستان
در بهاران زیرِ باران
گل بکاریم، گر بخواهیم
گر نخواهیم باغبانِ روزگاریم...
#همایون_شجریان
کانال تلگرامیsmsu43@
استاد شجریان -تصنیف ساز خاموش
تصنیف زیبای"ساز خاموش"
(بزن آن زخمه)
آواز: استاد #محمدرضا_شجریان
تار: استاد #حسین_علیزاده
کمانچه: استاد #کیهان_کلهر
همنوایی و تنبک: #همایون_شجریان
شعر: دکتر #محمدرضا_شفیعیکدکنی
بزن آن پرده، اگر چند تو را سيم از اين ساز گسسته
بزن اين زخمه،
بر آن سنگ ، بر آن چوب
بر آن عشق كه شايد، بردم راه به جایی...!
پرده ديگر مكن و زخمه به هنجار كهن زن
لانهی جغد نگر كاسهی آن بربط سغدی ز خموشی!
نغمه سر كن كه جهان تشنهی آواز تو بينم
چشمم آنروز مبيناد، كه خاموش در اين ساز تو بينم
نغمهی توست، بزن آنچه كه ما زنده بدانيم
اگر اين پرده بر افتد، من و تو نيز نمانيم
اگر چند بمانیم و بگوييم همانيم....
(بزن آن زخمه)
آواز: استاد #محمدرضا_شجریان
تار: استاد #حسین_علیزاده
کمانچه: استاد #کیهان_کلهر
همنوایی و تنبک: #همایون_شجریان
شعر: دکتر #محمدرضا_شفیعیکدکنی
بزن آن پرده، اگر چند تو را سيم از اين ساز گسسته
بزن اين زخمه،
بر آن سنگ ، بر آن چوب
بر آن عشق كه شايد، بردم راه به جایی...!
پرده ديگر مكن و زخمه به هنجار كهن زن
لانهی جغد نگر كاسهی آن بربط سغدی ز خموشی!
نغمه سر كن كه جهان تشنهی آواز تو بينم
چشمم آنروز مبيناد، كه خاموش در اين ساز تو بينم
نغمهی توست، بزن آنچه كه ما زنده بدانيم
اگر اين پرده بر افتد، من و تو نيز نمانيم
اگر چند بمانیم و بگوييم همانيم....
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*آوای خوش حسینعلی(پدر شهید) این روزها در شبکه های مجازی غوغا به پا کرده است* وقتی #همایون_شجریان بخشی از صدای زیبای حسینعلی را در صفحه شخصی خود منتشر کرد، کم کم همگان به ایشان ادای احترام کردند و حالا صدایش جهانی شده است. *#حسینعلی_شبانپور پیرمرد چوپان شهرضایی که فرزندش ۳۳ سال پیش در فاو به شهادت رسیده است، کسی است که به خوبی به آواهای موسیقی اصیل تسلط دارد و در صحرا و زیر سقف آسمان زمزمه الهی سر میدهد. سوزِ صدای حسینعلی در فراق فرزندِ شهیدش محمود، شنیدنی و سرشار از عرفان، صداقت و رنگ و بوی خداست. من چه در پای تو ریزم که پسند تو بُوَد، جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست*