شب میرسد ز راه، ز راه همیشگی
شب با همان ردای سیاه همیشگی
تردید در برابر بد! خوب! نیستی!
چشمت چراغ سبز و سهراه همیشگی
#منوچهر_نیستانی
شب با همان ردای سیاه همیشگی
تردید در برابر بد! خوب! نیستی!
چشمت چراغ سبز و سهراه همیشگی
#منوچهر_نیستانی
آن چه از یاران شنیدم آن چه در باران گذشت
آن چه در باران ده آن روز بر یاران گذشت
های های مست ها پیچید در بن بست ها
طرح یک تابوت در رویای بیماران گذشت
کوه ها را در خیال پاک تا مرز غروب
سیلی از آوای اندوه عزاداران گذشت
کاروان دختران شرمگین روستا
لاله بر کف در مهی از بهت بسیاران گذشت
در ته تاریک کوچه یک دریچه بسته شد
انتظار بی سرانجام بد انگاران گذشت
جای پایی ماند و زخمی سبزه زاران را به تن
#جمعه_ی جانانه ی گلگشت عیاران گذشت
تا به گورستان رسد دیدار اهل خاک را
ماهتاب پیرلنگان از علفزاران گذشت
#منوچهر_نیستانی
آن چه در باران ده آن روز بر یاران گذشت
های های مست ها پیچید در بن بست ها
طرح یک تابوت در رویای بیماران گذشت
کوه ها را در خیال پاک تا مرز غروب
سیلی از آوای اندوه عزاداران گذشت
کاروان دختران شرمگین روستا
لاله بر کف در مهی از بهت بسیاران گذشت
در ته تاریک کوچه یک دریچه بسته شد
انتظار بی سرانجام بد انگاران گذشت
جای پایی ماند و زخمی سبزه زاران را به تن
#جمعه_ی جانانه ی گلگشت عیاران گذشت
تا به گورستان رسد دیدار اهل خاک را
ماهتاب پیرلنگان از علفزاران گذشت
#منوچهر_نیستانی
در باغ چشمهای تو می خواهم
شعر و شکوفه خرمن خرمن
اما اگر بهار نیاید...!
ای با شبم نشسته چو مهتاب
افسوس حرفهای مرا باد
با ابرهای سوخته پرواز می دهد
با لحظه های من همه مغموم
#منوچهر_نیستانی
#سالمرگ
شعر و شکوفه خرمن خرمن
اما اگر بهار نیاید...!
ای با شبم نشسته چو مهتاب
افسوس حرفهای مرا باد
با ابرهای سوخته پرواز می دهد
با لحظه های من همه مغموم
#منوچهر_نیستانی
#سالمرگ