معرفی عارفان
1.12K subscribers
32.8K photos
11.8K videos
3.18K files
2.7K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
یارب! ای پروردگار! ای پرورنده! ما را بدان نوری پرور که بندگان مقبل خود را پروری از بهر وصال دوست، بدین علف شهوت مپرور ما را که دشمنان را بدان می پروری بر مثال گاو و گوسفندان آخُری و پروری که پرورند از جهت گوشت و پوست مرغان حواس ما را به چینۀ علم و حکمت پرور، جهت بر آسمان پریدن، نه به دانۀ شهوت جهت گلوبریدن.
فلک بازیگر، همچون شب بازان از پس این چادر خیالات استارگان و لعبتان سیارات، بازیها بیرون می آرد و ما چون هنگامه برگرد این بازی مستغرق شده ایم و شب عمر به پایان می بریم. صبح مرگ برسد و این هنگامۀ شب باز فلک سرد شود و ما شب عمر به باد داده.
یا رب! پیش تر از آنکه صبح مرگ بدمد، این بازی را بر دل ما سرد گردان تا بهنگام، از این هنگامه بیرون آییم و از شبروان باز نمانیم. چون صبح بدمد، ما را به کوی قبول تو یابد.
یارب! آوازۀ حیات تو به گوش جانها رسید. جانها همه روان شدند. در بیابان دراز، تشنۀ آب حیات، این جهان پیش آمد همه درافتادند در وی. هر چند که قلاوزان و آب شناسان بانگ می زنند که اگرچه به آب حیات ماند، اما آب حیات نیست. آب حیات در پیش است، ازین گذرید.
آب حیات، آن باشد که هرکه خورد از آن، هرگز نمیرد و هر شاخ درخت که از آن سبز شد، هرگز زرد و پوسیده نشود وهر گل که از آن آب حیات خندان شد، هرگز آن گل نریزد، اما این آب حیات نیست، آب ممات است. هرکه از این آب حیات فانی بیش خورد، از همه زودتر میرد. نمی بینی که ملوک و پادشاهان از بندگان کم عمرترند؟ و هر شاخ درخت که از این آب بیش کشید، او زودتر زرد شود. اینک گل را نگر که از این آب سیراب تر و خندان تر شد، از همۀ عروسان باغ لاجرم او زودتر ریزد.
نادر کسی بود که این بانگ و نصیحت درگوش او رفت و کم کسی بود که کسی کرد و این سیاه آبه را به ناکسان بگذاشت.

خداوندا! و پادشاها! ما را از آن نادر کسان گردان و از این سیاه آبۀ شورابه خلاص ده تا همچون دیگران شکم و رو آماسیده، برسر این چشمه نمیریم و از طلب آب حیات محروم نمانیم.

مجالس سبعه(مولوی)

#حضـرت‌مـــولانا