#کلام
#حکایت
پادشاهی شکم گنده بیمار شد. حکیم را به بالین طلبید. پس از معاینه گفت: علی التحقیق سلطان پس از چهل روز از دنیا خواهد رفت. شاه برآشفت و حکیم را در بند کشید و از ترس مرگ و غم و غصهی فراق لب به خوردنیها نزد و روز به روز لاغرتر شد. اما پادشاه روز چهلم بهبود یافت و حکیم را به گردن زدن فرا خواند، و با عتاب گفت: سخنت دروغ آمد. طبیب پاسخ داد: بهبودیات از تدبیر من است. بیماریات پرخوری بود، با ترس از مرگ و کم خوری، لاغر شدی و اندام ناهنجارت میزان شد. شاه خوشحال گشت و او را خلعت داد.
#مولانا میگوید:
در وجود آدمی سه هزار مار هست و هر هزار مار به یک لقمهی آکل (غذا) زنده میشوند. و اگر از سه لقمه یک لقمه کم کنی، هزار مارِ نفِس تو مرده میشود و اگر دو لقمه کم کنی، دو هزار مار مرده شود. اگر یک لقمه زیاده کنی، هزار مارِ نفس تو زنده شود. خدا ما را توفیق دهد به کم خوردن و کم گفتن و کم خفتن!
#حکایت
پادشاهی شکم گنده بیمار شد. حکیم را به بالین طلبید. پس از معاینه گفت: علی التحقیق سلطان پس از چهل روز از دنیا خواهد رفت. شاه برآشفت و حکیم را در بند کشید و از ترس مرگ و غم و غصهی فراق لب به خوردنیها نزد و روز به روز لاغرتر شد. اما پادشاه روز چهلم بهبود یافت و حکیم را به گردن زدن فرا خواند، و با عتاب گفت: سخنت دروغ آمد. طبیب پاسخ داد: بهبودیات از تدبیر من است. بیماریات پرخوری بود، با ترس از مرگ و کم خوری، لاغر شدی و اندام ناهنجارت میزان شد. شاه خوشحال گشت و او را خلعت داد.
#مولانا میگوید:
در وجود آدمی سه هزار مار هست و هر هزار مار به یک لقمهی آکل (غذا) زنده میشوند. و اگر از سه لقمه یک لقمه کم کنی، هزار مارِ نفِس تو مرده میشود و اگر دو لقمه کم کنی، دو هزار مار مرده شود. اگر یک لقمه زیاده کنی، هزار مارِ نفس تو زنده شود. خدا ما را توفیق دهد به کم خوردن و کم گفتن و کم خفتن!
خاصیت آینگی :
آينه جان نيست الا روی يار
روی آن ياری كه باشد زان ديار
گفتم ای دل آينه كلی بجو
رو به دريا نه، كار برنايد به جو
ديده تو چون دلم را ديده شد
اين دل ناديده غرق ديده شد
آينه كلی تو را ديدم ابد
ديدم اندر چشم تو من نقش خود
(#مثنوی، #دفتر_دوم)
میگوید : آینهی جان، روی یار است.
یاری که نه از جنس جهان که از تبارِ جان است.
#مولانا میگوید دیدهی تو دیدهی دل من شد.
انگار با چشم تو و در چشم تو، دل خود را تماشا میکنم.
تو را آینه یافتم و نقش خود را در چشم تو دیدم.
مولانا میگوید نه تنها معشوق، آینهی جان توست،
که جهان، سرتاسر آینهای است برای تماشای نقش و رنگ خویشتنت:
«عالم همچون آينه است، نقش خود را در او میبينی»
(#فیهمافیه)
عارفان میگفتند در خدا، در قرآن، و در دیگران،
در پی شناسایی خود باشید. آنها را چون آینه بینگارید.
#عینالقضات می گوید :
شعر نیز چون آینه است و هر کس در آن شاهد احوال خویش است:
«جوانمردا! این شعرها را چون آینه میدان؛
آخر دانی که آینه را نیست صورتی در خود.
اما هر که نگر کند، صورت خود تواند دیدن.
همچنین میدان که شعر را در خود هیچ معنایی نیست.
اما هر کسی از او آن تواند دیدن که نقد روزگار و کمال کار اوست.»
(نامههای #عینالقضات، جلد یک)
#مولانا می گوید : «یار آیینه» است
و برای اینکه به دیدار آینه بروید،
لازم است شما هم آینه باشید:
«هر که نه چون آینه گشتست ندید آینه را»
آینهام آینهام مرد مقالات نهام
دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما
آينه جان نيست الا روی يار
روی آن ياری كه باشد زان ديار
گفتم ای دل آينه كلی بجو
رو به دريا نه، كار برنايد به جو
ديده تو چون دلم را ديده شد
اين دل ناديده غرق ديده شد
آينه كلی تو را ديدم ابد
ديدم اندر چشم تو من نقش خود
(#مثنوی، #دفتر_دوم)
میگوید : آینهی جان، روی یار است.
یاری که نه از جنس جهان که از تبارِ جان است.
#مولانا میگوید دیدهی تو دیدهی دل من شد.
انگار با چشم تو و در چشم تو، دل خود را تماشا میکنم.
تو را آینه یافتم و نقش خود را در چشم تو دیدم.
مولانا میگوید نه تنها معشوق، آینهی جان توست،
که جهان، سرتاسر آینهای است برای تماشای نقش و رنگ خویشتنت:
«عالم همچون آينه است، نقش خود را در او میبينی»
(#فیهمافیه)
عارفان میگفتند در خدا، در قرآن، و در دیگران،
در پی شناسایی خود باشید. آنها را چون آینه بینگارید.
#عینالقضات می گوید :
شعر نیز چون آینه است و هر کس در آن شاهد احوال خویش است:
«جوانمردا! این شعرها را چون آینه میدان؛
آخر دانی که آینه را نیست صورتی در خود.
اما هر که نگر کند، صورت خود تواند دیدن.
همچنین میدان که شعر را در خود هیچ معنایی نیست.
اما هر کسی از او آن تواند دیدن که نقد روزگار و کمال کار اوست.»
(نامههای #عینالقضات، جلد یک)
#مولانا می گوید : «یار آیینه» است
و برای اینکه به دیدار آینه بروید،
لازم است شما هم آینه باشید:
«هر که نه چون آینه گشتست ندید آینه را»
آینهام آینهام مرد مقالات نهام
دیده شود حال من ار چشم شود گوش شما
#مولانا_میگوید:
بعضی باشند سلام دهند و از سلام ایشان بوی عود می آید بعضی باشند سلام کنند و از سلام ایشان بوی دود آید اینرا کسی داند که او را شامه ای باشد..
ذهن هر چه می اندیشد در احساسات فرد تاثیر میگذارد و بی آنکه خودش متوجه شود این ا حساس بتدریج تبدیل به رفتار ش میشود. رفتاری که یا مطلوب است یا نا خوشایند. ذهن مثبت هاله ای از روشنی به اطراف میپراکند و ذهن منفی آدمها را فراری میدهد . اینکه میگویند وقتی تنهایی مواظب افکارت باش به این علت است .
نگذاریم افکار منفی عادت ما بشود..
بعضی باشند سلام دهند و از سلام ایشان بوی عود می آید بعضی باشند سلام کنند و از سلام ایشان بوی دود آید اینرا کسی داند که او را شامه ای باشد..
ذهن هر چه می اندیشد در احساسات فرد تاثیر میگذارد و بی آنکه خودش متوجه شود این ا حساس بتدریج تبدیل به رفتار ش میشود. رفتاری که یا مطلوب است یا نا خوشایند. ذهن مثبت هاله ای از روشنی به اطراف میپراکند و ذهن منفی آدمها را فراری میدهد . اینکه میگویند وقتی تنهایی مواظب افکارت باش به این علت است .
نگذاریم افکار منفی عادت ما بشود..
همسر #مولانا از او میپرسد:
که منظور از این #حدیث_نبوی چیست؟
دَخَلْتُ الجنةَ فاذا اكثر اهلِها البُله
(نهج الفصاحه)
داخل بهشت شدم و اكثر اهل بهشت ابلهان بودند.
و چرا #پیامبر صلیاللّهعلیهوآله بهشتیان را ابله خوانده؟
#مولانا میگوید:
اگر ابله نبودند کی به بهشت و درخت خرسند میشدند؟
جایی که دیدار یار است چه جای جنّت و انهار است؟
#شیخاحمد_افلاکی
#مناقبالعارفین
.
همسر #مولانا از او میپرسد:
که منظور از این #حدیث_نبوی چیست؟
دَخَلْتُ الجنةَ فاذا اكثر اهلِها البُله
(نهج الفصاحه)
داخل بهشت شدم و اكثر اهل بهشت ابلهان بودند
و چرا #پیامبر صلیاللّهعلیهوآله بهشتیان را ابله خوانده؟
#مولانا میگوید:
اگر ابله نبودند کی به بهشت و درخت خرسند میشدند؟
جایی که دیدار یار است چه جای جنّت و انهار است؟
#شیخاحمد_افلاکی
#مناقبالعارفین
که منظور از این #حدیث_نبوی چیست؟
دَخَلْتُ الجنةَ فاذا اكثر اهلِها البُله
(نهج الفصاحه)
داخل بهشت شدم و اكثر اهل بهشت ابلهان بودند
و چرا #پیامبر صلیاللّهعلیهوآله بهشتیان را ابله خوانده؟
#مولانا میگوید:
اگر ابله نبودند کی به بهشت و درخت خرسند میشدند؟
جایی که دیدار یار است چه جای جنّت و انهار است؟
#شیخاحمد_افلاکی
#مناقبالعارفین