عاشقان ایران
🔴فرهنگ ایران"جان فدا"می خواهد استاد #فریدون_جنیدی دیروز در هفتاد و نهمین، زادروزشان از درد بی توجهی به #ایران_باستان گفتند. از اینجا بخوانید👇 goo.gl/GDbkhu کانال #بنیاد_نیشابور @bonyad_neyshaboor
👈 ادامه گفتگوی خواندنی با استاد #فریدون_جنیدی در جشن ۷۹ سالگی:
● فرهنگ ایران، "جان فدا" می خواهد.
● جوانان ایران باید اوستا بخوانند.👉
#بخش_سه
⬅️ شکست روش غرب برای آموزش زبان پهلوی، در برابر روش آموزشی #ایران_کهن:
یک ایرانی خانه ای را به بنیادنیشابور بخشید تا این جا را به مرکز کار بنیاد تبدیل کنیم و در یک اتاق ۶×۴ کلاسهای #بنیاد_نیشابور را برگزار کنیم.
به نظر می رسد در میان خودی ها نیز باید صبر به خرج داد...
خودی های ما همگی #غرب_زده هستند و فرامین غرب را اجرا می کنند. فرقی هم ندارد این غرب، #یونان یا فرهنگ عرب باشد، در حالی که باید دریابیم سرآغاز درخشش در قوم #عرب، از ایران بوده است. حتی نود درصد نویسندگان تاریخِ عرب از ایران هستند. عرب ها نویسنده ای ندارند و معدود نگارندگان شان به #مصر و #عراق برمی گردد. در واقع برخی از ما #ایرانیان کمک کردند که فرهنگ عرب بدرخشد. امیدوارم در آینده اتفاقاتی رخ دهد تا فرهنگ غنی ایران دوباره متعالی شود.
🔹شیوه آموزش زبان های باستانی به شدت مورد انتقاد شما قرار دارد. #بنیاد_نیشابور چگونه به دانشجویانش آموزش می دهد که متفاوت از دانشگاههاست؟
دانشگاه های ما در زمینه آموزش زبان های باستانی به شدت پیرو شیوه #غربی هستند. در حوزه زبان #پهلوی، فردی به نام «دیوید نیل مکنزی» پیدا شد که دیوانه بود. او حرکاتی انجام می داد که حتی از بیانش کراهت دارم و بر جنونش صحه می گذارد. « #مکنزی» با #ایران جنگید و تمام متون پهلوی را به شیوه ای خواند که اصلا معنی ندارد. در خود #اروپا نیز برخی کشورها و دانشگاه ها هستند که تصور می کنند سخن «مکنزی» نادرست اما بعضی دانشگاهها از جمله دانشگاه های ایران از او متابعت میکنند. پس از دوره استادان روانشاد، #ابراهیم_پورداوود، #ماهیار_نوابی و بعدتر #بهرام_فرهوشی، همه به شیوه ایران باستان تدریس می کردند. پس از آن که «نامه پهلوانی، خودآموز خط و زبان پهلوی ساسانی و اشکانی» را به شیوه کهن نوشتم، آن زمان فقط در #دانشگاه_تهران تدریس می شد اما گروهی تصمیم گرفت در مبارزه با من به شیوه « #مکنزی» تدریس کند تا کتاب من بی ارزش شود و حالا هم تمام دانشگاه ها به همان شیوه درس میدهند که به جز سردرگمی و ناراحتی، چیزی برای بچه ها ندارد و دانشجویان از زبان پهلوی چیزی نمی فهمند. تنها به شیوه آموزشی «مکنزی» نمره ای می گیرند ولی هیچ از زبان پهلوی نمی آموزند. دستور زبان اوستایی نیز بسیار گسترده است، به طور مثال ۷۲ گونه صرفی نام در آن وجود دارد و اگر کسی بخواهد این زبان را بیاموزد با دشواری مواجه می شود چرا که این گونه ها در گفتار به کار نمی رفته است. دانشجو نیز از روی یک متد ثابت درس می خواند و طبیعی است که نمی تواند ۷۲ نمونه صرفی یک واژه را یاد بگیرد. پرسش من از افراد وفادار به این شیوه آموزشی این است که وقتی مادرمان برای اولین بار با ما صحبت می کند، میگوید: «من، صیغه فاعلی مفرد اول شخص است؟!» یا فقط کلمات «من، تو و او» را به ما می آموزد. او به قاعده ها کاری ندارد و سعی می کند توانایی تکلم به زبان را به ما بیاموزد. همان طور که گفتم شیوه نادرستی در حال آموزش است و دانشجویان نیز سرآخر بدون هیچ نصیبی از کلاس ها خارج می شوند. این افراد وقتی می بینند شیوه آموزشی #ایران_کهن را به کار گرفته ام، همه به مخالفت با من برمی خیزند اما به شکل دسته جمعی هم توان مقابله با بنیاد را ندارند. ما سخن راست را بر زبان میرانیم و حق می گوییم و آن چه دانش پیشینیان بوده را در بنیاد مطرح کردهایم. مهمترین دلیل شکستشان همین است. بنیاد ما گاهی حتی توان پرداخت پول قبض برقش را ندارد اما از تمام دانشگاه های ایران، دانشجوی بیشتری در زمینه آموزش زبان های باستانی تربیت کرده است که شکست بزرگی برای آموزش عالی کشور است!
@LoversofIRAN
● فرهنگ ایران، "جان فدا" می خواهد.
● جوانان ایران باید اوستا بخوانند.👉
#بخش_سه
⬅️ شکست روش غرب برای آموزش زبان پهلوی، در برابر روش آموزشی #ایران_کهن:
یک ایرانی خانه ای را به بنیادنیشابور بخشید تا این جا را به مرکز کار بنیاد تبدیل کنیم و در یک اتاق ۶×۴ کلاسهای #بنیاد_نیشابور را برگزار کنیم.
به نظر می رسد در میان خودی ها نیز باید صبر به خرج داد...
خودی های ما همگی #غرب_زده هستند و فرامین غرب را اجرا می کنند. فرقی هم ندارد این غرب، #یونان یا فرهنگ عرب باشد، در حالی که باید دریابیم سرآغاز درخشش در قوم #عرب، از ایران بوده است. حتی نود درصد نویسندگان تاریخِ عرب از ایران هستند. عرب ها نویسنده ای ندارند و معدود نگارندگان شان به #مصر و #عراق برمی گردد. در واقع برخی از ما #ایرانیان کمک کردند که فرهنگ عرب بدرخشد. امیدوارم در آینده اتفاقاتی رخ دهد تا فرهنگ غنی ایران دوباره متعالی شود.
🔹شیوه آموزش زبان های باستانی به شدت مورد انتقاد شما قرار دارد. #بنیاد_نیشابور چگونه به دانشجویانش آموزش می دهد که متفاوت از دانشگاههاست؟
دانشگاه های ما در زمینه آموزش زبان های باستانی به شدت پیرو شیوه #غربی هستند. در حوزه زبان #پهلوی، فردی به نام «دیوید نیل مکنزی» پیدا شد که دیوانه بود. او حرکاتی انجام می داد که حتی از بیانش کراهت دارم و بر جنونش صحه می گذارد. « #مکنزی» با #ایران جنگید و تمام متون پهلوی را به شیوه ای خواند که اصلا معنی ندارد. در خود #اروپا نیز برخی کشورها و دانشگاه ها هستند که تصور می کنند سخن «مکنزی» نادرست اما بعضی دانشگاهها از جمله دانشگاه های ایران از او متابعت میکنند. پس از دوره استادان روانشاد، #ابراهیم_پورداوود، #ماهیار_نوابی و بعدتر #بهرام_فرهوشی، همه به شیوه ایران باستان تدریس می کردند. پس از آن که «نامه پهلوانی، خودآموز خط و زبان پهلوی ساسانی و اشکانی» را به شیوه کهن نوشتم، آن زمان فقط در #دانشگاه_تهران تدریس می شد اما گروهی تصمیم گرفت در مبارزه با من به شیوه « #مکنزی» تدریس کند تا کتاب من بی ارزش شود و حالا هم تمام دانشگاه ها به همان شیوه درس میدهند که به جز سردرگمی و ناراحتی، چیزی برای بچه ها ندارد و دانشجویان از زبان پهلوی چیزی نمی فهمند. تنها به شیوه آموزشی «مکنزی» نمره ای می گیرند ولی هیچ از زبان پهلوی نمی آموزند. دستور زبان اوستایی نیز بسیار گسترده است، به طور مثال ۷۲ گونه صرفی نام در آن وجود دارد و اگر کسی بخواهد این زبان را بیاموزد با دشواری مواجه می شود چرا که این گونه ها در گفتار به کار نمی رفته است. دانشجو نیز از روی یک متد ثابت درس می خواند و طبیعی است که نمی تواند ۷۲ نمونه صرفی یک واژه را یاد بگیرد. پرسش من از افراد وفادار به این شیوه آموزشی این است که وقتی مادرمان برای اولین بار با ما صحبت می کند، میگوید: «من، صیغه فاعلی مفرد اول شخص است؟!» یا فقط کلمات «من، تو و او» را به ما می آموزد. او به قاعده ها کاری ندارد و سعی می کند توانایی تکلم به زبان را به ما بیاموزد. همان طور که گفتم شیوه نادرستی در حال آموزش است و دانشجویان نیز سرآخر بدون هیچ نصیبی از کلاس ها خارج می شوند. این افراد وقتی می بینند شیوه آموزشی #ایران_کهن را به کار گرفته ام، همه به مخالفت با من برمی خیزند اما به شکل دسته جمعی هم توان مقابله با بنیاد را ندارند. ما سخن راست را بر زبان میرانیم و حق می گوییم و آن چه دانش پیشینیان بوده را در بنیاد مطرح کردهایم. مهمترین دلیل شکستشان همین است. بنیاد ما گاهی حتی توان پرداخت پول قبض برقش را ندارد اما از تمام دانشگاه های ایران، دانشجوی بیشتری در زمینه آموزش زبان های باستانی تربیت کرده است که شکست بزرگی برای آموزش عالی کشور است!
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈 چرا زبان فارسی مهم است؟ 👉
اشاره: آنچه در پی میآید، بخشی از سخنان ارزشمند آقای دکتر حسن انوری، عضو #آذری #فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که در مراسم بزرگداشتشان در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایراد کردند.
@LoversofIRAN
⬅️بیش از ۶۰ درصد استادان زبان فارسی در دانشگاه های کشور از آذربایجان هستند.
من خدمتگزار #زبان #فارسی هستم، اگرچه #زبان_مادریام آذری است. از زمانی که مادرم شعری از حافظ را به من تفهیم کرد، شیفته زبان فارسی شدم. در دانشکده ادبیات #تبریز در حضور استادانی چون ماهیار نوابی ، دکتر رجائی بخارایی، دکتر منوچهر مرتضوی، استاد ادیب طوسی و استاد ترجانی زاده و در دانشکده ادبیات #دانشگاه_تهران در حضور استاد بدیعالزمان فروزانفر، استاد جلالالدین همائی دکتر ناتل خانلری و دکتر محمد معین و دیگر استادان کم و بیش و به قدر استطاعت بار موز زبان فارسی آشنا شدم. در طی بیش از سی سال خدمت در موسسه #لغتنامه_دهخدا تاریخ زبان فارسی را مرور کردم. وقتی قرار شد در مدت معینی، این فرهنگ را به فرجام برسانم شب و روز خود را در اختیار فرهنگ سخن قرار دادم.
اگر بپرسید چرا زبان فارسی برای منِ آذربایجانی مهم است، به شما میگویم که زبان فارسی مهم و شایسته دوست داشتن است. روزی #زبان_بینالمللی بوده و از هندوستان تا آسیای صغیر و بالکان را زیر سیطره داشته است.
دیگر آنکه به این زبان آثاری پدید آمده که از شاهکارهای ادبیات جهانی است. چند زبان در دنیا میشناسید که در آنها اثری چون #شاهنامه، دیوان #حافظ و دیوان شمس به وجود آمده باشد؟ از دیگر مزایای زبان فارسی آن است که #عرفان_ایرانی را به وجود آورده است. به قول دکتر #شفیعی_کدکنی: عرفان و زبان فارسی در مواردی از هم تجزیه ناپذیرند.
تنها من نیستم که شیفته زبان فارسیام. میتوانم شهادت بدهم که اکثر اهالی #آذربایجان زبان فارسی را دوست دارند. در تاریخ نیز سهم آذربایجان در فرهنگ فارسی قابل توجه است. برآورد کردهاند که بیش از شصت درصد استادان زبان فارسی در دانشگاههای کشور از اهالی آذربایجان هستند. در تاریخ نیز سهم آذربایجان در ایجاد آثاری به فارسی به ویژه فرهنگ فارسی (واژهنامه فارسی) شایان توجه است. بندهٔ ناچیز در سخنرانی که در بنیاد شهریار تبریز کردم، سهم آذربایجان را در فرهنگنویسی فارسی (واژهنامه نویسی فارسی) بررسی کردم و نشان دادم که تعداد زیادی از فرهنگهای فارسی (واژهنامه های فارسی) از زیر دست آذربایجانیها بیرون آمده است.
📰 برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25859، دوشنبه ۸ اردیبهشت۱۳۹۳/از @Ethnicstudies/
@LoversofIRAN
اشاره: آنچه در پی میآید، بخشی از سخنان ارزشمند آقای دکتر حسن انوری، عضو #آذری #فرهنگستان زبان و ادب فارسی است که در مراسم بزرگداشتشان در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایراد کردند.
@LoversofIRAN
⬅️بیش از ۶۰ درصد استادان زبان فارسی در دانشگاه های کشور از آذربایجان هستند.
من خدمتگزار #زبان #فارسی هستم، اگرچه #زبان_مادریام آذری است. از زمانی که مادرم شعری از حافظ را به من تفهیم کرد، شیفته زبان فارسی شدم. در دانشکده ادبیات #تبریز در حضور استادانی چون ماهیار نوابی ، دکتر رجائی بخارایی، دکتر منوچهر مرتضوی، استاد ادیب طوسی و استاد ترجانی زاده و در دانشکده ادبیات #دانشگاه_تهران در حضور استاد بدیعالزمان فروزانفر، استاد جلالالدین همائی دکتر ناتل خانلری و دکتر محمد معین و دیگر استادان کم و بیش و به قدر استطاعت بار موز زبان فارسی آشنا شدم. در طی بیش از سی سال خدمت در موسسه #لغتنامه_دهخدا تاریخ زبان فارسی را مرور کردم. وقتی قرار شد در مدت معینی، این فرهنگ را به فرجام برسانم شب و روز خود را در اختیار فرهنگ سخن قرار دادم.
اگر بپرسید چرا زبان فارسی برای منِ آذربایجانی مهم است، به شما میگویم که زبان فارسی مهم و شایسته دوست داشتن است. روزی #زبان_بینالمللی بوده و از هندوستان تا آسیای صغیر و بالکان را زیر سیطره داشته است.
دیگر آنکه به این زبان آثاری پدید آمده که از شاهکارهای ادبیات جهانی است. چند زبان در دنیا میشناسید که در آنها اثری چون #شاهنامه، دیوان #حافظ و دیوان شمس به وجود آمده باشد؟ از دیگر مزایای زبان فارسی آن است که #عرفان_ایرانی را به وجود آورده است. به قول دکتر #شفیعی_کدکنی: عرفان و زبان فارسی در مواردی از هم تجزیه ناپذیرند.
تنها من نیستم که شیفته زبان فارسیام. میتوانم شهادت بدهم که اکثر اهالی #آذربایجان زبان فارسی را دوست دارند. در تاریخ نیز سهم آذربایجان در فرهنگ فارسی قابل توجه است. برآورد کردهاند که بیش از شصت درصد استادان زبان فارسی در دانشگاههای کشور از اهالی آذربایجان هستند. در تاریخ نیز سهم آذربایجان در ایجاد آثاری به فارسی به ویژه فرهنگ فارسی (واژهنامه فارسی) شایان توجه است. بندهٔ ناچیز در سخنرانی که در بنیاد شهریار تبریز کردم، سهم آذربایجان را در فرهنگنویسی فارسی (واژهنامه نویسی فارسی) بررسی کردم و نشان دادم که تعداد زیادی از فرهنگهای فارسی (واژهنامه های فارسی) از زیر دست آذربایجانیها بیرون آمده است.
📰 برگرفته از روزنامه اطلاعات، شماره 25859، دوشنبه ۸ اردیبهشت۱۳۹۳/از @Ethnicstudies/
@LoversofIRAN
👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
Telegram
محمدرضا شفیعیکدکنی
16 مهر زادروز استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران، گرامی باد
@sereshk1318
@sereshk1318
Forwarded from عاشقان ایران
👈دربارهی روانشاد، ایرج افشار، از زبان استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، برای ۱۶ مهر، زادروز ایرج افشار، #پدر_کتابشناسی ایران
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
@LoversofIRAN
⬅️نیم قرن با او زندگی کردم
به بهانهء زادروزش
قصد ندارم كه به میدانهای فراخ و پهناور كارهای او، حتی كوچكترین اشارهای داشته باشم؛ ولی از یادآوریِ این نكته ناگزیرم كه بگویم: در میانِ پژوهشگران قرن بیستم #ایران، میراث كمتر كسی به پهناوری و باروَری و تنوّع و سودمندی میراثِ اوست. این میراث مجموعه بیشمار و گستردهای از سندها، متنها، یادداشتها، خاطرهها، سفرنامهها و «فكت»هاست و كوچكترین ضمیمهای از انشانویسی و عبارتپردازیهای رایج در میان معاصران ما را ندارد و از هرگونه مبالغه مستعار بركنار است. او از «محققانی» نبود كه «متن» دیگران را بَدل به «حاشیه» كند و حاشیة دیگران را بَدَل به متن و با ارجاعاتِ دكوراتیو اینترنتی آن را در چشم مردمان بیاراید. اكنونیان و آیندگان به سطرْ سطرِ نوشتهها و یادداشتهای او نیاز دارند و این نیاز، روز به روز، رویْ در افزونی خواهد داشت، چه در جهانِ ایرانی و چه در میانِ اَنیران.
حدود نیمقرن با او زندگی كردم، در كوه و دشت، در سفر و حضر، در وطن و سرزمینهای بیگانه، و یك جملهی سیاسی از او نشنیدم. او روزنامه نمیخواند و در منزلش رادیو و تلویزیون نداشت.
یك بار كه بعضی دوستان به ضرورتی میخواستند، در ساعاتی كه مهمان او بودند، برنامهای را در تلویزیون ببینند، مجبور شدند تلویزیون سرایْدارِ منزل او را بیاورند و برنامهی موردنظر خویش را تماشا كنند. به راستی او، اهل سیاست نبود و اهل هیچ حزب و دستهای نبود ولی یك سیاست بزرگ را همواره پیش چشم داشت و با آن زندگی میكرد و آن سیاست، مصلحتْاندیشی دربارهی سرنوشت جهانِ ایرانی بود.
به همین دلیل، هم موردِ احترام دكتر محمد #مصدق، و #اللهیار_صالح بود و هم مستشار مؤتمن #سیدحسن_تقی_زاده.
در مراكز علمی جهان و در حوزههای #ایرانشناسی دانشگاههای كره زمین، هیچكس از معاصران ما، اعتبار و حرمت #ایرج_افشار را ندارد. البته، در کنارِ او، #احسان_یارشاطر را هم به یاد میآورم.
در غربالی كه ذهنِ من از مردانِ بزرگ قرن بیستم #ایران، در عرصهی فرهنگ كرده است، ایرج افشار یكی از دانههای دُرشتی است كه در كنار #علامه_قزوینی، #سیدحسن_تقیزاده، #محمدعلی_فروغی، #علیاصغر_حکمت، #ابراهیم_پورداود، #علّامه_شیخ_آقابزرگ_تهرانی، #بدیعالزمان_فروزانفر، سیداحمد #كسروی، #اقبال_آشتیانی، #پرویز_ناتل_خانلری، #غلامحسین_مصاحب، علیاكبر #دهخدا، #صادق_هدایت، #ملک_الشعراء_بهار و #نیما_یوشیج قرار میگیرد؛ بیآنكه وَجهِ مشابهتِ خاصّی با هیچکدام ایشان داشته باشد و یا تكرار یكی از آنها بشمار آید.
او ایرج افشار است و بس...
رها از هر عنوان و لقبی.
پژوهشگرانِ عرصهی #ایرانشناسی در جهان، در حوزههای تاریخ، مردمشناسی، ادبیّات فارسی، باستانشناسی، كتابشناسی و كتابداری و اطّلاعرسانی، همواره، در آثار خویش وامدار ایرج افشار بودهاند و خواهند بود.
بزرگا مردا كه او بود و دریغا و بسیار بار دریغا كه به پنجاه چهرهی ممتاز هم نمیتوان جای خالیِ آن یگانه را پُر كرد.
https://t.me/sereshk1318/31
محمدرضا #شفیعی_کدکنی
مجله بخارا، شماره ۸۱
فرزانه فروتن ایران مدار ما
#ايرج_افشار
@LoversofIRAN
⬅️ گزیده ای از زندگی نامه ایرج_افشار
زاده ۱۶ مهر ۱۳۰۴ تهران
درگذشته ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ تهران
او پژوهشگر فرهنگ و تاریخ و ادبیات فارسی، #ایرانشناس، کتابشناس، نسخهپژوه، نویسنده و استاد دانشگاه بود
افشار سابقه تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور از جمله: دانشگاه #برن (سویس)، دانشگاه #ساپورو (ژاپن)، و #دانشگاه_تهران را داشت.
وی پایهگذار #کتابخانه_مرکزی_دانشگاه_تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست.
ایرج افشار طی قریب به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی و کتابداری، تاریخ، جغرافیا،جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف و تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانه بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز "دائرةالمعارف بزرگ اسلامی" محفوظ است.
از کانال دکتر شفیعی کدکنی @shafiei_kadkani
@LoversofIRAN
Telegram
محمدرضا شفیعیکدکنی
16 مهر زادروز استاد ایرج افشار، پدر کتابشناسی ایران، گرامی باد
@sereshk1318
@sereshk1318
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آذر۱۳۸۷
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
به این پرسش VOA:
چرا #جمهوری_اسلامی_ایران رخداد مهم #ملی و میهنی #رهایی_آذربایجان در ۲۱آذر۱۳۲۵ را برای نسل جوان ایران تبلیغ نمیکند؟
@LoversofIRAN
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
به این پرسش VOA:
چرا #جمهوری_اسلامی_ایران رخداد مهم #ملی و میهنی #رهایی_آذربایجان در ۲۱آذر۱۳۲۵ را برای نسل جوان ایران تبلیغ نمیکند؟
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آذر۱۳۸۷
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
به این پرسش VOA:
#پیشه_وری میهن دوست بود یا #تجزیه_طلب؟
تفاوت پیشه وری پیش ازشهریور۱۳۲۴ و پس از آن...
#رهایی_آذربایجان
#آذربایجان
@LoversofIRAN
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
به این پرسش VOA:
#پیشه_وری میهن دوست بود یا #تجزیه_طلب؟
تفاوت پیشه وری پیش ازشهریور۱۳۲۴ و پس از آن...
#رهایی_آذربایجان
#آذربایجان
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آذر۱۳۸۷
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
وپروفسور #مهرا_ملکی
به این پرسش VOA
آیا واژه "نجات" آذربایجان درباره۲۱آذر۱۳۲۵ درست است؟
#رهایی_آذربایجان از اشغال #ارتش_سرخ #شوروی
@LoversofIRAN
پاسخ پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران؛
وپروفسور #مهرا_ملکی
به این پرسش VOA
آیا واژه "نجات" آذربایجان درباره۲۱آذر۱۳۲۵ درست است؟
#رهایی_آذربایجان از اشغال #ارتش_سرخ #شوروی
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آذر۱۳۸۷
سخن پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران در VOA درباره
نقش #ارتش #مردم #شاه درسرکوب فتنه #تجزیه
نبرد #قافلانکوه
کشتارفجیع #فرقه_دموکرات
#زنجان #آذربایجان
#رهایی_آذربایجان
@LoversofIRAN
سخن پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران در VOA درباره
نقش #ارتش #مردم #شاه درسرکوب فتنه #تجزیه
نبرد #قافلانکوه
کشتارفجیع #فرقه_دموکرات
#زنجان #آذربایجان
#رهایی_آذربایجان
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
ادامه 👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود👉 ✍نوشته ای از استاد #فریدون_جنیدی ⬅️ بخش دوم مردم در آن زمان آسمان را ستايش می کردند و در طول چند هزار سالی که به آسمان نگاه می کردند، سرانجام توانستند «برج»هايی را از آسمان پيدا کنند و به آنها نامهايی بدهند و کم کم از…
ادامه👈زرتشت اهل ری بود👉
نوشتاری از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش سوم
اين #سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز #سيزدهم. البته ما امروزه روزها را می شماريم اما در #ايران_باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند.
نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. #تيشتر نام ایزد«باران» است. در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و «تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟ نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است، که این باور هيچ معنایی ندارد؛ سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند (و سبزه را به آب روان می سپردند).
اين #هفت_سبزه به #هفت_سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان #شراب (مرسوم) بوده است، پس اين هفت شين است نه هفت سين؛ که این سخن سد در سد (100%) من درآوردی و ساختگی است (به دست) گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های #کهن ايرانی. اين #هفت_شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
اين آيين نوروز، آیینی ايرانی است و وابسته به همه #ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت؛ برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور #تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون #ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، #ازبک بوده است!!! و البته #يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال ها بود که می خواستند جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه #تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم "سه هزارمين سال زادروز زرتشت" را جشن بگيريم، يونسکو از آنها پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين #جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما (ایران) حتی در جشنی که #زرتشتيان در #دانشگاه_تهران گرفتند هم شرکت نکرد!!!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم. #فرهنگ_ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران #پيش_از_اسلام بگيريم، تنه آن ايران #پس_از_اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از #اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران ایرانی بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد. بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران #باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
/از بنیاد نیشابور@bonyad_neyshaboor
●بخش های یک و دو این نوشته را پیشتر بخوانید
@LoversofIRAN
نوشتاری از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش سوم
اين #سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز #سيزدهم. البته ما امروزه روزها را می شماريم اما در #ايران_باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند.
نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. #تيشتر نام ایزد«باران» است. در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و «تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟ نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است، که این باور هيچ معنایی ندارد؛ سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند (و سبزه را به آب روان می سپردند).
اين #هفت_سبزه به #هفت_سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان #شراب (مرسوم) بوده است، پس اين هفت شين است نه هفت سين؛ که این سخن سد در سد (100%) من درآوردی و ساختگی است (به دست) گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های #کهن ايرانی. اين #هفت_شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
اين آيين نوروز، آیینی ايرانی است و وابسته به همه #ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت؛ برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور #تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون #ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، #ازبک بوده است!!! و البته #يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال ها بود که می خواستند جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه #تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم "سه هزارمين سال زادروز زرتشت" را جشن بگيريم، يونسکو از آنها پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين #جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما (ایران) حتی در جشنی که #زرتشتيان در #دانشگاه_تهران گرفتند هم شرکت نکرد!!!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم. #فرهنگ_ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران #پيش_از_اسلام بگيريم، تنه آن ايران #پس_از_اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از #اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران ایرانی بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد. بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران #باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
/از بنیاد نیشابور@bonyad_neyshaboor
●بخش های یک و دو این نوشته را پیشتر بخوانید
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آذر۱۳۸۷
سخن پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران در VOA درباره
نقش #ارتش #مردم #شاه درسرکوب فتنه #تجزیه
نبرد #قافلانکوه
کشتارفجیع #فرقه_دموکرات
#زنجان #آذربایجان
#رهایی_آذربایجان
@LoversofIRAN
سخن پروفسور #حمید_احمدی
استاد #دانشگاه_تهران در VOA درباره
نقش #ارتش #مردم #شاه درسرکوب فتنه #تجزیه
نبرد #قافلانکوه
کشتارفجیع #فرقه_دموکرات
#زنجان #آذربایجان
#رهایی_آذربایجان
@LoversofIRAN
👈علینقی عالیخانی از بنیانگذاران پان ایرانیسم و وزیر اقتصاد برجسته ایرانی درگذشت
⬅️ دکتر #علینقی_عالیخانی اقتصاددان برجسته ایرانی امروز ۴ تیرماه در سن ۹۱ سالگی در آمریکا درگذشت. روانش شاد
دکتر عالیخانی به همراه #محسن_پزشکپور و #محمدرضا_عاملی_تهرانی از بنیانگذاران مکتب #پان_ایرانیسم در دهه ۱۳۲۰ بود.
او یکی از سه نویسنده نخستین مانیفست #پان_ایرانیست ها به نام "بنیاد مکتب پان ایرانیسم" بود که در سال ۱۳۲۹ منتشر شد.
این اقتصاددان برجسته در میانه دهه ۱۳۳۰ دکترای اقتصاد دولتی خود را از دانشگاه پاریس دریافت کرد و از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۸ در دولتهای علم، منصور و هویدا وزیر اقتصاد بود.
شکوفایی اقتصادی و صنعتی ایران در آن دوران مرهون تلاشهای وی و مجموعه تکنوکراتهای میهن پرست تحت مدیرتش در وزارت اقتصاد بود. طرح اصلاحات ارضی در دوره صدارت او انجام شد.
دکتر عالیخانی در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ ریاست #دانشگاه_تهران را بر عهده داشت و باعث و بانی ایجاد تحولاتی در دانشگاه شد.
دکتر عالیخانی وزیر و سیاستمدار عصر محمدرضاشاه پهلوی با ویراستاری خاطرات امیر #اسدالله_علم، وزیر دربار محمدرضاشاه، منبع تاریخی مهمی را برای آگاهی از تاریخ معاصر ایران، در دسترس علاقه مندان قرار داد.
/از کانالهای پان ایرانیست ،و ممالک محروسه/
@LoversofIRAN
⬅️ دکتر #علینقی_عالیخانی اقتصاددان برجسته ایرانی امروز ۴ تیرماه در سن ۹۱ سالگی در آمریکا درگذشت. روانش شاد
دکتر عالیخانی به همراه #محسن_پزشکپور و #محمدرضا_عاملی_تهرانی از بنیانگذاران مکتب #پان_ایرانیسم در دهه ۱۳۲۰ بود.
او یکی از سه نویسنده نخستین مانیفست #پان_ایرانیست ها به نام "بنیاد مکتب پان ایرانیسم" بود که در سال ۱۳۲۹ منتشر شد.
این اقتصاددان برجسته در میانه دهه ۱۳۳۰ دکترای اقتصاد دولتی خود را از دانشگاه پاریس دریافت کرد و از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۸ در دولتهای علم، منصور و هویدا وزیر اقتصاد بود.
شکوفایی اقتصادی و صنعتی ایران در آن دوران مرهون تلاشهای وی و مجموعه تکنوکراتهای میهن پرست تحت مدیرتش در وزارت اقتصاد بود. طرح اصلاحات ارضی در دوره صدارت او انجام شد.
دکتر عالیخانی در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ ریاست #دانشگاه_تهران را بر عهده داشت و باعث و بانی ایجاد تحولاتی در دانشگاه شد.
دکتر عالیخانی وزیر و سیاستمدار عصر محمدرضاشاه پهلوی با ویراستاری خاطرات امیر #اسدالله_علم، وزیر دربار محمدرضاشاه، منبع تاریخی مهمی را برای آگاهی از تاریخ معاصر ایران، در دسترس علاقه مندان قرار داد.
/از کانالهای پان ایرانیست ،و ممالک محروسه/
@LoversofIRAN
👈استاد #احسان_اشراقی، شیخ المورخین و ایرانشناس برجسته درگذشت. روانش شاد باد
/ایرنا/
■ شیخالمورخین، حافظ فرهنگ ایران، ستاره درخشان مطالعات ایران و مدافع حریم تاریخ نگاری ایران القابی است که این روزها در وصف هشت دهه تلاش زنده یاد دکتر احسان اشراقی، تاریخ نگار این سرزمین شنیده میشود.
مرحوم اشراقی در زمان حیات یکی از نخبگانی بود که تا دریافت مدرک دکتری خود در رشته تاریخ #دانشگاه_تهران، آرام ننشست. او مدتی در #فرانسه اقامت کرد و با تقویت تسلط خود بر زبان فرانسوی، کار مطالعات تاریخی و جغرافیایی خود را تسهیل کرد.
این عضو پیوسته #فرهنگستان_علوم_ایران در طول سال های زندگی اش، به طور خاص بیشتر در باب #صفویه و #قزوین تحقیق و پژوهش کرد. شیخ المورخین قزوینی در حضور بزرگان زیادی همچون #مرحوم_اقبال، درس آموخته و یک قزوین شناس برجسته در ایران بود.
صفحات تاریخ قزوین شاهد مشاهیر یگانه ای همچون شیخ المورخین استاد احسان اشراقی است.
ضایعه درگذشت این نویسنده چیره دست اگرچه تاثر برانگیز است اما برگی از صفحات تاریخ این خطه را به نیکویی رقم زد و بر نام نام آوران گذشته، نام اشراقین را افزود. اهمیت استاد احسان اشراقی تنها به مطالعاتش درباره قزوین و حکومت #صفوی محدود نیست و در #تاریخ_ملی و گسترش تاریخ نگاری جدید نیز سهم بزرگی ایفا کرد.
زنده یاد اشراقی در عرصه بین المللی مرجع و ستاره درخشان مطالعات #ایرانشناسی در سطح جهان بود.
■ امین اشراقی: پدرم به #صفویه تعلق خاطر داشت
امین اشراقی، تک فرزند مرحوم احسان اشراقی در مورد پدرش نوشت: استاد اشراقی #ایران_شناس و پژوهشگری بود که #ایران_فرهنگی ( #ایران_زمین #ایرانشهر #ایران_بزرگ_فرهنگی) را در نظر داشت و در معرفی میراث مکتوب تاریخ و فرهنگ ایران از هیچ تلاشی مضایقه نکرد.
به گفته فرزند مرحوم اشراقی، تعلق خاطر او به صفویه ریشه بینشی دارد چون نیک می داند شکوفایی صفویه از قزوین بود و بستر فرهنگی و اجتماعی قزوین نقش مهمی در پیشرفت این حکومت داشت.
فرزند استاد اشراقی ادامه داد: پدرم علاوه بر تسلط کم نظیر به تاریخ صفویه از اشراف شگرفی به همه ادوار تاریخی برخوردار بود و نه تنها به تاریخ آگاهی داشت بلکه توجه و مطالعات او در سایر رشته ها مانند #ادبیات، #فلسفه و #عرفان، #جغرافیا، #تعلیم_تربیت و #اخلاق ستودنی بود.
■ به گزارش ایرنا، احسان اشراقی، تاریخ نگار ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم، روز گذشته در بیمارستان مسیح دانشوری و در سن ۹۱ سالگی چهره در نقاب خاک کشید.
این استاد برجسته در سال ۱۳۲۸ مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ و جغرافیا و چهار سال بعد مدرک کارشناسی ارشد را در رشته تاریخ و علوم اجتماعی از دانشگاه تهران دریافت کرد. مرحوم اشراقی موفق به دریافت مدرک دکتری تاریخ در سال ۱۳۴۸ شد.
این تاریخ شناس برجسته ایرانی، به مدت ۲۰ سال مدیر گروه تاریخ و ۲ سال معاونت آموزشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران را در کارنامه شغلی خود داشت.
ارائه بیش از ۵۰ مقاله در زمینه تاریخی، تالیف ۶ کتاب تاریخی و سه ترجمه از جمله آثار این استاد برجسته قزوینی به شمار می رود.
عنوان #استاد_ممتاز #دانشکده_ادبیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۰ به علت پژوهشهای علمی و فرهنگی درباره شهر قزوین، از آن مرحوم اشراقی است.
@LoversofIRAN
/ایرنا/
■ شیخالمورخین، حافظ فرهنگ ایران، ستاره درخشان مطالعات ایران و مدافع حریم تاریخ نگاری ایران القابی است که این روزها در وصف هشت دهه تلاش زنده یاد دکتر احسان اشراقی، تاریخ نگار این سرزمین شنیده میشود.
مرحوم اشراقی در زمان حیات یکی از نخبگانی بود که تا دریافت مدرک دکتری خود در رشته تاریخ #دانشگاه_تهران، آرام ننشست. او مدتی در #فرانسه اقامت کرد و با تقویت تسلط خود بر زبان فرانسوی، کار مطالعات تاریخی و جغرافیایی خود را تسهیل کرد.
این عضو پیوسته #فرهنگستان_علوم_ایران در طول سال های زندگی اش، به طور خاص بیشتر در باب #صفویه و #قزوین تحقیق و پژوهش کرد. شیخ المورخین قزوینی در حضور بزرگان زیادی همچون #مرحوم_اقبال، درس آموخته و یک قزوین شناس برجسته در ایران بود.
صفحات تاریخ قزوین شاهد مشاهیر یگانه ای همچون شیخ المورخین استاد احسان اشراقی است.
ضایعه درگذشت این نویسنده چیره دست اگرچه تاثر برانگیز است اما برگی از صفحات تاریخ این خطه را به نیکویی رقم زد و بر نام نام آوران گذشته، نام اشراقین را افزود. اهمیت استاد احسان اشراقی تنها به مطالعاتش درباره قزوین و حکومت #صفوی محدود نیست و در #تاریخ_ملی و گسترش تاریخ نگاری جدید نیز سهم بزرگی ایفا کرد.
زنده یاد اشراقی در عرصه بین المللی مرجع و ستاره درخشان مطالعات #ایرانشناسی در سطح جهان بود.
■ امین اشراقی: پدرم به #صفویه تعلق خاطر داشت
امین اشراقی، تک فرزند مرحوم احسان اشراقی در مورد پدرش نوشت: استاد اشراقی #ایران_شناس و پژوهشگری بود که #ایران_فرهنگی ( #ایران_زمین #ایرانشهر #ایران_بزرگ_فرهنگی) را در نظر داشت و در معرفی میراث مکتوب تاریخ و فرهنگ ایران از هیچ تلاشی مضایقه نکرد.
به گفته فرزند مرحوم اشراقی، تعلق خاطر او به صفویه ریشه بینشی دارد چون نیک می داند شکوفایی صفویه از قزوین بود و بستر فرهنگی و اجتماعی قزوین نقش مهمی در پیشرفت این حکومت داشت.
فرزند استاد اشراقی ادامه داد: پدرم علاوه بر تسلط کم نظیر به تاریخ صفویه از اشراف شگرفی به همه ادوار تاریخی برخوردار بود و نه تنها به تاریخ آگاهی داشت بلکه توجه و مطالعات او در سایر رشته ها مانند #ادبیات، #فلسفه و #عرفان، #جغرافیا، #تعلیم_تربیت و #اخلاق ستودنی بود.
■ به گزارش ایرنا، احسان اشراقی، تاریخ نگار ایرانی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم، روز گذشته در بیمارستان مسیح دانشوری و در سن ۹۱ سالگی چهره در نقاب خاک کشید.
این استاد برجسته در سال ۱۳۲۸ مدرک کارشناسی خود را در رشته تاریخ و جغرافیا و چهار سال بعد مدرک کارشناسی ارشد را در رشته تاریخ و علوم اجتماعی از دانشگاه تهران دریافت کرد. مرحوم اشراقی موفق به دریافت مدرک دکتری تاریخ در سال ۱۳۴۸ شد.
این تاریخ شناس برجسته ایرانی، به مدت ۲۰ سال مدیر گروه تاریخ و ۲ سال معاونت آموزشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران را در کارنامه شغلی خود داشت.
ارائه بیش از ۵۰ مقاله در زمینه تاریخی، تالیف ۶ کتاب تاریخی و سه ترجمه از جمله آثار این استاد برجسته قزوینی به شمار می رود.
عنوان #استاد_ممتاز #دانشکده_ادبیات دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۰ به علت پژوهشهای علمی و فرهنگی درباره شهر قزوین، از آن مرحوم اشراقی است.
@LoversofIRAN
👈دریغا زریاب و دریغا فرهنگ ایرانی!
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
✍ #محمدرضا_شفیعی_کدکنی دربارهٔ استاد #عباس_زریاب_خویی،بخارا، ۱۳۹۳
۱- دریغا #زریاب و دریغا #فرهنگ_ایرانی!
جز این چه میتوانم گفت، در این راسته بازار مدرکفروشان با ارزِ شناور. در این سیاهی لشگر انبوه استاد و دانشجو، سیاهی لشگری برابر تمام دانشگاههای فرانسه و آلمان و انگلستان و شاید هم چندین کشور دیگر و جهل مرکّب مدیرانی که این سیاهی لشگر را افتخاری برای خویش میدانند.
میدانم که محیط دانشگاهیِ ما، در چه سکراتی به سر میبرد. در هیچ جای جهان کار دانشگاه و تحقیقات دانشگاهی از اینگونه که ما داریم نیست، در عصر معرکهگیران و منکران «حُسن و قبح عقلی» در پایان قرن بیستم. و #دولت با سادهلوحی، به فهرست انبوه استادان و دانشیارانش مباهات میکند و چندان بیخبر است که این رتبههای کاملاً «اداری» را ملاک پیشرفت علم و تحقیق تلقی میکند
او در میان واپسینها، بیگمان، برجستهترین بود، برجستهترین چهره از آخرین پژوهندگانی که بر مجموعه فرهنگ و مدنیت #ایرانی احاطه ژرف و اشراف کامل دارند و بدان عشق میورزند: از فلسفه و کلام و تفسیر و حدیث و فقه و اصول تا #ادبیات_فارسی و عربی و تاریخ و جغرافیای تاریخی تا آنچه در مغربزمین میگذرد در حوزه پژوهشهای ایرانی و اسلامی تا آگاهی درست و سنجیده از مجموعه میراث خردمندان غرب، از #افلاطون تا #هگل و #مارکس و ناقدان معاصرش
زریاب در شرایط فرهنگی عصر ما، شاید، والاترین مصداق کلمه #حکیم بود یعنی فرزانهای که بسیار خوانده است و بسیار آموخته و اندیشیده و منظومهای عقلانی برای تبیین جهان و #فرهنگ_ملی خویش تدارک دیده است که براساس آن نگران پیرامون خویش است
دیگر، در کجای ایران باید جست مردی را که بتواند «شفاء» و «اشارات» #ابن_سینا (#پورسینا)، «اسفار» #صدر_المتالهین (#ملاصدرا)، #شاهنامه #فردوسی، «صیدنه» #ابوریحان_بیرونی، «دیوان #خاقانی»، فلسفه #تاریخ_ایران و تاریخ #فلسفه_ایران را در عالیترین سطوح ممکن تدریس و تحقیق کند و آنگاه که درباره #گوته، #شیلر، #کانت، #هگل، #صادق_هدایت و مهدی #اخوان_ثالث سخن میگوید سخنش از ژرفترین ها باشد؟
۲- اکنون که دیگر در میان ما نیست، لحظه به لحظه، زیان بزرگ غیاب او را از آفاق فرهنگ معاصر ایران حس می کنم، چه غبن بزرگی بوده است محروم شدن #دانشگاه_تهران، در این پانزده ساله اخیر از وجود او. من ندانستم که چرا از یک سوی، دانشگاه تهران را از فیض دانش بیکران و بینش ژرف او، محروم کردند و از سوی دیگر با خواهش و اصرار او را به مؤسسات فرهنگی و تحقیقی دیگر، برای تدریس و تحقیق و تألیف و ترجمه، فراخواندند! جز اینکه خصومتهای شخصی را عامل این کار بدانم. با اینکه سی سال در محضر او شاگردی کردم و در «کتابخانه #مجلس_سنا» (#سنا)، #دایرهالمعارف_فارسی، و «دانشگاه تهران» افتخار همکاری داشتم، هرگز دلم بار نداد که در اینباره از او پرسشی کنم. او نیز سکوتی حکیمانه داشت
۳- در این عصر، با فضلا و شبه فضلای بسیار حشر و نشر داشتهام و آنها را در چند دسته دیدهام: گروهی -انبوه!- که «نخوانده»ها و «ندانسته»های خویش را به قلم میآورند و گاه با لعابی از اصطلاحات دهن پرکن شرقی و غربی، خیل عظیمی از «عوام #روشنفکران» را فریفته میکنند؛ هم ایناناند که اگر کسی از «تحقیقات» و نوشتههای خودشان امتحانشان کند از عهده پاسخ برنمیآیند. در نوشتههای اینان تمام «افعال مثبت» را میتوان «منفی» کرد و تمام «افعال منفی» را «مثبت» و آب از آب تکان نخورد!
گروه دوم، هر چه دارند همان است که نوشتهاند و گاه این نوشتهها تکرار گونههای یک «دانسته» است. گروه سوم، آنها که هرچه دانستهاند نوشتهاند یا به گونه یادداشت باقی گذاشتهاند، امثال #قزوینی #پورداوود #دهخدا #کسروی #تقیزاده #اقبال #معین #همایی #مینوی #خانلری (از گذشتگان) و جمعی از استادان حی و حاضر که خداوند آنان را در زینهار خویش نگه دارد! اینان سازندگان فرهنگ #ملی ما در عصر حاضر به شمار میروند، در کنار آفرینندگانی از نوع #ملک_الشعرای_بهار #هدایت #نیما_یوشیج #شهریار
نوع چهارم و نادری نیز هست که میراث تألیفی و مکتوب ایشان، از حجم دانستهها و ژرفای اطلاعات ایشان کمتر است، گیرم چندین اثر برجسته هم از ایشان باقی بماند، مانند دکتر #علیاکبر_فیاض (مصحح #تاریخ_بیهقی) و استاد #بدیعالزمان_فروزانفر؛ #زریاب_خویی نیز یکی دیگر از آنها
با اینکه تألیفات، ترجمهها و مقالات زریاب چشمگیر است و او را در صدر پدیدآورندگان #فرهنگ_ایرانی عصر ما قرار میدهد، ولی با اطمینان بگویم که دانستهها و خواندهها و اندیشیدههای او، چندین برابر آن چیزی است که از وی مکتوب باقی ماند
از این بابت نیز مرگ او غبن بزرگی است که چرا بیش از این ننوشت و یا دردناکتر در پیرانهسر - کارهای گلی برای گذران زندگی بر دوش او گذاشتند- نگذاشتند آنچه را دلش میخواست بنویسد!
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
ورود نخستین #زنان_ایران به دانشگاه تهران، ۱۳۲۵خورشیدی باحضور استاد #ملک_الشعراء_بهار
(عکس از شبير محبوبى)
تاریخچه #دانشگاه_تهران، نخستین دانشگاه ایران را از اینجابخوانید👇
yon.ir/jzTJP
@LoversofIRAN
(عکس از شبير محبوبى)
تاریخچه #دانشگاه_تهران، نخستین دانشگاه ایران را از اینجابخوانید👇
yon.ir/jzTJP
@LoversofIRAN
Forwarded from اتچ بات
👈۱۶بهمن درگذشت دکتر عزتالله نگهبان، نگهبان باستان شناسی ایران
بسیاری ایشان را بدلیل تلاش های ارزشمند برای گسترش دانش باستان شناسی ایران و نگهداری از میراث تاریخی کشورمان، پدر باستان شناسی ایران دانسته اند.
@LoversofIRAN
⬅️ #عزت_الله_نگهبان،
در ۱۳۰۰ خورشیدی در #اهواز به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دبستان جمشید جم و دبیرستان فیروز بهرام و مدرسه فنی آلمانی در #تهران به پایان برد.
او در ۱۳۲۸ در رشته #باستان_شناسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. در سال ۱۳۲۹، وارد مؤسسه شرقشناسی دانشگاه #شیکاگو شد و در چهارسال مدرک فوق لیسانس این دانشکده را از آن خود کرد. طی این سالها با راهنمایی رونالد مککان به بررسی سیر "سفال نخودیرنگ" در #خوزستان پرداخت و اطلاعات بسیاری در این زمینه جمعآوری کرد و در رساله خود تدوین کرد.
مهمترین سهم وی در پیشبرد باستانشناسی ایران، ایجاد کارگاه دایمی در " #دشت_قزوین" برای فعالیتهای باستانشناسی #دانشگاه_تهران و تربیت دانشجو در این کارگاه است. او با پشتکار فراوان و روحیه خستگیناپذیر، موفق به کسب مجوز و بودجه لازم برای تعمیر کاروانسرای مخروبه "محمدآباد خره" شد که روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان #بویین_زهرا در استان #قزوین است. این مکان منحصر به فرد به کانونی برای پژوهشهای مستمر و درازمدت باستانشناختی دانشگاه تهران تبدیل شد که در آن دانشجویان با شرکت در انواع فعالیتهای میدانی برای پیشبرد اهداف باستانشناسی در ایران تربیت میشدند.
دکتر نگهبان، یکی از سرسختترین مدافعان منظمکردن فعالیتهای مربوط به باستانشناسی بود. بسیاری او را دشمن بزرگ #قاچاقچیان و دلالان عتیقه در ایران میدانند. نگهبان در پنجمین کنگره بینالمللی باستانشناسی و هنر ایران در سال ۱۳۴۷، مقالهای ارائه داد و در آن مادهای پیشنهاد کرد که خرید و فروش اشیای باستانی به صورت غیرمجاز و از طریق #قاچاق ممنوع اعلام شود و کنگره را ملزم به صدور قانونی در این زمینه کرد. وی با ارائه این مقاله، نقش اساسی در تصویب "قطعنامه محکومکردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه" داشت.
عزتالله نگهبان، بیشترین میزان #طلا را در حفاریهای باستانشناسی ایران بدست آوردهاست و کاوشهای وی در قالب مقاله، گزارش و کتاب، همواره مورد توجه باستانشناسان بودهاست.
فعالیتهای باستانشناسی دکتر نگهبان باعث شدهاست تا به وی لقب #پدر_باستان_شناسی_ایران داده شود.
عزتالله نگهبان در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۸۷ پس از مدتها بیماری در #آمریکا درگذشت.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
@LoversofIRAN
• بنکده ها:
• ●پایگاه اینترنتی روزنامه هممیهن
• ●محمد موسوی، باستانشناس پیشکسوت، درگذشت، بیبیسی فارسی
• ●خبرگزاری میراث فرهنگی درباره دکتر نگهبان
• ●درباره عزتالله نگهبان (روزنامه ایران)
با ما همراه شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEE9zXIvRsbO03gfdA
بسیاری ایشان را بدلیل تلاش های ارزشمند برای گسترش دانش باستان شناسی ایران و نگهداری از میراث تاریخی کشورمان، پدر باستان شناسی ایران دانسته اند.
@LoversofIRAN
⬅️ #عزت_الله_نگهبان،
در ۱۳۰۰ خورشیدی در #اهواز به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دبستان جمشید جم و دبیرستان فیروز بهرام و مدرسه فنی آلمانی در #تهران به پایان برد.
او در ۱۳۲۸ در رشته #باستان_شناسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. در سال ۱۳۲۹، وارد مؤسسه شرقشناسی دانشگاه #شیکاگو شد و در چهارسال مدرک فوق لیسانس این دانشکده را از آن خود کرد. طی این سالها با راهنمایی رونالد مککان به بررسی سیر "سفال نخودیرنگ" در #خوزستان پرداخت و اطلاعات بسیاری در این زمینه جمعآوری کرد و در رساله خود تدوین کرد.
مهمترین سهم وی در پیشبرد باستانشناسی ایران، ایجاد کارگاه دایمی در " #دشت_قزوین" برای فعالیتهای باستانشناسی #دانشگاه_تهران و تربیت دانشجو در این کارگاه است. او با پشتکار فراوان و روحیه خستگیناپذیر، موفق به کسب مجوز و بودجه لازم برای تعمیر کاروانسرای مخروبه "محمدآباد خره" شد که روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان #بویین_زهرا در استان #قزوین است. این مکان منحصر به فرد به کانونی برای پژوهشهای مستمر و درازمدت باستانشناختی دانشگاه تهران تبدیل شد که در آن دانشجویان با شرکت در انواع فعالیتهای میدانی برای پیشبرد اهداف باستانشناسی در ایران تربیت میشدند.
دکتر نگهبان، یکی از سرسختترین مدافعان منظمکردن فعالیتهای مربوط به باستانشناسی بود. بسیاری او را دشمن بزرگ #قاچاقچیان و دلالان عتیقه در ایران میدانند. نگهبان در پنجمین کنگره بینالمللی باستانشناسی و هنر ایران در سال ۱۳۴۷، مقالهای ارائه داد و در آن مادهای پیشنهاد کرد که خرید و فروش اشیای باستانی به صورت غیرمجاز و از طریق #قاچاق ممنوع اعلام شود و کنگره را ملزم به صدور قانونی در این زمینه کرد. وی با ارائه این مقاله، نقش اساسی در تصویب "قطعنامه محکومکردن قاچاق و فروش اشیای عتیقه" داشت.
عزتالله نگهبان، بیشترین میزان #طلا را در حفاریهای باستانشناسی ایران بدست آوردهاست و کاوشهای وی در قالب مقاله، گزارش و کتاب، همواره مورد توجه باستانشناسان بودهاست.
فعالیتهای باستانشناسی دکتر نگهبان باعث شدهاست تا به وی لقب #پدر_باستان_شناسی_ایران داده شود.
عزتالله نگهبان در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۸۷ پس از مدتها بیماری در #آمریکا درگذشت.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
@LoversofIRAN
• بنکده ها:
• ●پایگاه اینترنتی روزنامه هممیهن
• ●محمد موسوی، باستانشناس پیشکسوت، درگذشت، بیبیسی فارسی
• ●خبرگزاری میراث فرهنگی درباره دکتر نگهبان
• ●درباره عزتالله نگهبان (روزنامه ایران)
با ما همراه شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEE9zXIvRsbO03gfdA
Telegram
attach 📎
📚 #فرهنگی
هشتاد وپنجمین سالروز بنیان #دانشگاه_تهران
۱۵ بهمن ماه ۱۳۱۳ طی مراسمی در اراضی #جلالیه تهران، سنگ اول بنای دانشگاه تهران به دست #رضا_شاه نصب شد. زمین خریداری شده برای دانشگاه دویست هزار متر بود که به مبلغ یکصد هزار تومان از حاج رحیم اتحادیه تبریزی به قرار متری پنج ریال خریداری شده بود. پس از این مراسم، موسیو #آندره_گدار معمار فرانسوی، معماری ساختمانهای نخستین دانشگاه مدرن ایران را آغاز کرد.
اولین روسای دانشکده ها: سید #نصرالله_تقوی ریاست دانشکده معقول و منقول، علیاکبر #دهخدا ریاست دانشکده حقوق، دکتر محمدحسین #لقمان_ادهم ریاست دانشکده پزشکی، دکتر محمود #حسابی ریاست دانشکده فنی و دکتر #عیسی_صدیق ریاست دانشکده ادبیات و علوم و دانشسرای عالی./از کانال آذری ها @ir_Azariha/
عاشقان ایران 💌
@LoversofIRAN
هشتاد وپنجمین سالروز بنیان #دانشگاه_تهران
۱۵ بهمن ماه ۱۳۱۳ طی مراسمی در اراضی #جلالیه تهران، سنگ اول بنای دانشگاه تهران به دست #رضا_شاه نصب شد. زمین خریداری شده برای دانشگاه دویست هزار متر بود که به مبلغ یکصد هزار تومان از حاج رحیم اتحادیه تبریزی به قرار متری پنج ریال خریداری شده بود. پس از این مراسم، موسیو #آندره_گدار معمار فرانسوی، معماری ساختمانهای نخستین دانشگاه مدرن ایران را آغاز کرد.
اولین روسای دانشکده ها: سید #نصرالله_تقوی ریاست دانشکده معقول و منقول، علیاکبر #دهخدا ریاست دانشکده حقوق، دکتر محمدحسین #لقمان_ادهم ریاست دانشکده پزشکی، دکتر محمود #حسابی ریاست دانشکده فنی و دکتر #عیسی_صدیق ریاست دانشکده ادبیات و علوم و دانشسرای عالی./از کانال آذری ها @ir_Azariha/
عاشقان ایران 💌
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
📚 #فرهنگی هشتاد وپنجمین سالروز بنیان #دانشگاه_تهران ۱۵ بهمن ماه ۱۳۱۳ طی مراسمی در اراضی #جلالیه تهران، سنگ اول بنای دانشگاه تهران به دست #رضا_شاه نصب شد. زمین خریداری شده برای دانشگاه دویست هزار متر بود که به مبلغ یکصد هزار تومان از حاج رحیم اتحادیه تبریزی…
👈۱۵بهمن بنیانگذاری نخستین دانشگاه مدرن ایران گرامی باد
بنای #دانشگاه_تهران در ۱۸ آبان ۱۳۷۸ با شمارهٔ ۲۴۴۵ در فهرست #آثار_ملی ایران #ثبت شد
درباره تاریخ بنیان دانشگاه_تهران نظرهای گوناگونی گفته شدهاست و گویا از سوی خود دانشگاه تهران نظر رسمی منتشر نشده.
■یکی از روایات در اینباره این است؛
فکر تأسیس دانشگاه تهران را در سال ۱۳۰۵ ه.خ #اسماعیل_سنگ نمایندهٔ مجلس نخستین بار گفت، در نامهای به وزیر معارف دربارهٔ اقدام به تأسیس دانشگاه؛ و #محمد_تدین پاسخ داد:
راجع به اونیورسیته(دانشگاه) که آن را میتوانیم دارالعلوم بگوییم، کمال علاقه را دارم و مشغول تهیه لوازم مقدمات آن هستم. نظر من این است که در یک فضای وسیعی که شاید ۸۰ تا ۱۰۰ هزار ذرع مربع وسعت داشته باشد، بنایی ساخته شود که شعب علوم و فنون در آنجا تأسیس گردد.
وزیر دَربار وقت، عبدالحسین #تیمورتاش، از طرف #رضا_شاه، #عیسی_صدیق (صدیق اعلم) را مأمور کرد تا در ۱۳۱۰ به #آمریکا سفر کند و پس از مطالعه در «تأسیسات علمی دنیای جدید»، طرحی برای بنای دانشگاه به دولت تقدیم کند. طرح صدیق مورد قبول کفالت وزارت معارف وقت، علی اصغر #حکمت، قرار گرفت و با پیگیری #علیاصغر_حکمت سرانجام دانشگاه تهران در هشتم خرداد ۱۳۱۳ به تصویب #مجلس_شورای_ملی رسید.
در بهمنماه ۱۳۱۲، در جلسه هیئت دولت وقت درباره آبادی تهران و زیبایی و شکوه ابنیه و کاخهای زیبای آن سخن به میان آمد. #محمدعلی_فروغی که در آن روز، ریاست وزراء را برعهده داشت، از یک سو و دیگر وزیران از سوی دیگر زبان به تحسین گشودند و برخی برای جلب رضایت شاه در این مقال، عنان از کف دادند؛ اما در این میان علی اصغر حکمت، کفیل #وزارت_معارف، بیآنکه پیشرفتهای پایتخت را نادیده انگارد، با لحنی محتاطانه گفت: «البته که در آبادی و عظمت پایتخت شکی نیست» ولی تنها نقص آشکار آن اینست که «انیورسته» ندارد و حیف است که در این شهر نوین از این حیث از دیگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند».
این سخنان ارزشمند تأثیر خود را نهاد و مقبول همگان افتاد. از این رو #علیاکبر_داور با تخصیص بودجه اولیه ۲۵۰٬۰۰۰ تومان به وزارت معارف باعث شد تا زمین مناسبی برای تأسیس دانشگاه یافت شود و ساختمان آن را در اسرع وقت پدید آید. علی اصغر حکمت بیدرنگ دست به کار شد و جستجو برای مکانیابی مناسب دانشگاه را باکمک ومشاوره #آندره_گدار، معمار چیرهدست فرانسوی که در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغازکرد. آنان پس از جستجوی بسیار #باغ_جلالیه را برگزیدند.
برخلاف امروز که یافتن زمین مناسب در #تهران برای دانشگاهی عظیم تقریباً ناممکن است، در آن روزها زمینهای فراوانی وجود داشت که صاحبان آنها برای واگذاری به چنین مؤسساتی سر و دست میشکستند. از همین رو بود که گروهی از مالکین اراضی #بهجت_آباد با سوءاستفادههایی نظر وزیر مالیه وقت را جلب کردند که زمینهای آنها برای دانشگاه خریداری شود. اما به نظر موسیو گدار عرصه آن زمینها تنگ و موقعیت آنها سیل گیر بود و برای تأسیس دانشگاه به هیچ روی مناسب نبود. در پایان با نظر قاطع رضاشاه، زمین های جلالیه انتخاب شد.
■باادغام #دارالفنون، #مدرسه_علوم_سیاسی، #مدرسه_طب، مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی، مدرسه فلاحت مظفر (اولین مدرسه کشاورزی در ایران)، مدرسه صنایع و هنر (تأسیس توسط #کمال_الملک)، مدرسه عالی معماری، مدرسه عالی حقوق، و چند مرکز آموزش عالی دیگر دانشگاه تهران دایرشد.
در ۱۵ بهمن آن سال کلنگ تأسیس آن به دست رضاشاه در زمینهای پردیس جلالیه تهران (جنوب پارک لاله کنونی) به زمین زده شد و جمعه ۲۴ اسفند رسماً دانشگاه تهران تأسیس شد.
■ سردر دانشگاه تهران؛
این دانشگاه بر اساس موسسات آموزش عالی #فرانسه الگوبرداری شد و حتی طراحان ساختمانهای دانشگاه تهران، مهندسین #فرانسوی بودند و دروس و برنامههای هنرکده (دانشکده هنرهای زیبا) دقیقاً بر اساس الگوی دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس طراحی گردید. پردیس و بناهای این دانشگاه را این معماران #رولاند_دوبرول #ماکسیم_سیرو #مارکوف #آلکساندر_موزر #آندره_گدارد #محسن_فروغی طراحی کردند
■در اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی ساختار درسی و پژوهشی دانشگاه تهران به سمت سیستم دانشگاههای #آمریکا رفت:
دانشکده کشاورزی به کمک دانشگاه یوتا پاگرفت/ در ۱۹۵۴مؤسسه علوم اداری دانشگاه (دانشکده #مدیریت کنونی) به کمک دانشگاه کالیفرنیا جنوبی/ در ۱۹۵۸ مؤسسه روزنامهنگاری به کمک دانشگاه ویرجینیا و جیمز ولارد/
به کمک دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا در ۱۹۶۵ رشته دکترای بیماریهای سلولی راهاندازی شد/دانشگاههای دیگر #آمریکایی که مستقیم ناظر فعالیتهای علمی دانشگاه تهران بودند: دانشگاه ایندیانا، دانشگاه ایلینوی در اوربانا، دانشگاه کلرادو در بولدر، دانشگاه آلاباما، دانشگاه ایالتی کلرادو
/منابع گفتگوها: در ویکی پدیای دانشگاه تهران، بخش منابع/
@LoversofIRAN
بنای #دانشگاه_تهران در ۱۸ آبان ۱۳۷۸ با شمارهٔ ۲۴۴۵ در فهرست #آثار_ملی ایران #ثبت شد
درباره تاریخ بنیان دانشگاه_تهران نظرهای گوناگونی گفته شدهاست و گویا از سوی خود دانشگاه تهران نظر رسمی منتشر نشده.
■یکی از روایات در اینباره این است؛
فکر تأسیس دانشگاه تهران را در سال ۱۳۰۵ ه.خ #اسماعیل_سنگ نمایندهٔ مجلس نخستین بار گفت، در نامهای به وزیر معارف دربارهٔ اقدام به تأسیس دانشگاه؛ و #محمد_تدین پاسخ داد:
راجع به اونیورسیته(دانشگاه) که آن را میتوانیم دارالعلوم بگوییم، کمال علاقه را دارم و مشغول تهیه لوازم مقدمات آن هستم. نظر من این است که در یک فضای وسیعی که شاید ۸۰ تا ۱۰۰ هزار ذرع مربع وسعت داشته باشد، بنایی ساخته شود که شعب علوم و فنون در آنجا تأسیس گردد.
وزیر دَربار وقت، عبدالحسین #تیمورتاش، از طرف #رضا_شاه، #عیسی_صدیق (صدیق اعلم) را مأمور کرد تا در ۱۳۱۰ به #آمریکا سفر کند و پس از مطالعه در «تأسیسات علمی دنیای جدید»، طرحی برای بنای دانشگاه به دولت تقدیم کند. طرح صدیق مورد قبول کفالت وزارت معارف وقت، علی اصغر #حکمت، قرار گرفت و با پیگیری #علیاصغر_حکمت سرانجام دانشگاه تهران در هشتم خرداد ۱۳۱۳ به تصویب #مجلس_شورای_ملی رسید.
در بهمنماه ۱۳۱۲، در جلسه هیئت دولت وقت درباره آبادی تهران و زیبایی و شکوه ابنیه و کاخهای زیبای آن سخن به میان آمد. #محمدعلی_فروغی که در آن روز، ریاست وزراء را برعهده داشت، از یک سو و دیگر وزیران از سوی دیگر زبان به تحسین گشودند و برخی برای جلب رضایت شاه در این مقال، عنان از کف دادند؛ اما در این میان علی اصغر حکمت، کفیل #وزارت_معارف، بیآنکه پیشرفتهای پایتخت را نادیده انگارد، با لحنی محتاطانه گفت: «البته که در آبادی و عظمت پایتخت شکی نیست» ولی تنها نقص آشکار آن اینست که «انیورسته» ندارد و حیف است که در این شهر نوین از این حیث از دیگر بلاد بزرگ عالم، واپس ماند».
این سخنان ارزشمند تأثیر خود را نهاد و مقبول همگان افتاد. از این رو #علیاکبر_داور با تخصیص بودجه اولیه ۲۵۰٬۰۰۰ تومان به وزارت معارف باعث شد تا زمین مناسبی برای تأسیس دانشگاه یافت شود و ساختمان آن را در اسرع وقت پدید آید. علی اصغر حکمت بیدرنگ دست به کار شد و جستجو برای مکانیابی مناسب دانشگاه را باکمک ومشاوره #آندره_گدار، معمار چیرهدست فرانسوی که در آن روزگار به عنوان مهندس در خدمت وزارت معارف بود آغازکرد. آنان پس از جستجوی بسیار #باغ_جلالیه را برگزیدند.
برخلاف امروز که یافتن زمین مناسب در #تهران برای دانشگاهی عظیم تقریباً ناممکن است، در آن روزها زمینهای فراوانی وجود داشت که صاحبان آنها برای واگذاری به چنین مؤسساتی سر و دست میشکستند. از همین رو بود که گروهی از مالکین اراضی #بهجت_آباد با سوءاستفادههایی نظر وزیر مالیه وقت را جلب کردند که زمینهای آنها برای دانشگاه خریداری شود. اما به نظر موسیو گدار عرصه آن زمینها تنگ و موقعیت آنها سیل گیر بود و برای تأسیس دانشگاه به هیچ روی مناسب نبود. در پایان با نظر قاطع رضاشاه، زمین های جلالیه انتخاب شد.
■باادغام #دارالفنون، #مدرسه_علوم_سیاسی، #مدرسه_طب، مدرسه عالی فلاحت و صنایع روستایی، مدرسه فلاحت مظفر (اولین مدرسه کشاورزی در ایران)، مدرسه صنایع و هنر (تأسیس توسط #کمال_الملک)، مدرسه عالی معماری، مدرسه عالی حقوق، و چند مرکز آموزش عالی دیگر دانشگاه تهران دایرشد.
در ۱۵ بهمن آن سال کلنگ تأسیس آن به دست رضاشاه در زمینهای پردیس جلالیه تهران (جنوب پارک لاله کنونی) به زمین زده شد و جمعه ۲۴ اسفند رسماً دانشگاه تهران تأسیس شد.
■ سردر دانشگاه تهران؛
این دانشگاه بر اساس موسسات آموزش عالی #فرانسه الگوبرداری شد و حتی طراحان ساختمانهای دانشگاه تهران، مهندسین #فرانسوی بودند و دروس و برنامههای هنرکده (دانشکده هنرهای زیبا) دقیقاً بر اساس الگوی دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس طراحی گردید. پردیس و بناهای این دانشگاه را این معماران #رولاند_دوبرول #ماکسیم_سیرو #مارکوف #آلکساندر_موزر #آندره_گدارد #محسن_فروغی طراحی کردند
■در اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی ساختار درسی و پژوهشی دانشگاه تهران به سمت سیستم دانشگاههای #آمریکا رفت:
دانشکده کشاورزی به کمک دانشگاه یوتا پاگرفت/ در ۱۹۵۴مؤسسه علوم اداری دانشگاه (دانشکده #مدیریت کنونی) به کمک دانشگاه کالیفرنیا جنوبی/ در ۱۹۵۸ مؤسسه روزنامهنگاری به کمک دانشگاه ویرجینیا و جیمز ولارد/
به کمک دانشگاه جانز هاپکینز آمریکا در ۱۹۶۵ رشته دکترای بیماریهای سلولی راهاندازی شد/دانشگاههای دیگر #آمریکایی که مستقیم ناظر فعالیتهای علمی دانشگاه تهران بودند: دانشگاه ایندیانا، دانشگاه ایلینوی در اوربانا، دانشگاه کلرادو در بولدر، دانشگاه آلاباما، دانشگاه ایالتی کلرادو
/منابع گفتگوها: در ویکی پدیای دانشگاه تهران، بخش منابع/
@LoversofIRAN
🔴 #فریبرز_رییسدانا درگذشت
#فریبرز_رییس_دانا نویسنده و اقتصاددان نامی و میهن دوست ایرانی، بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان تهرانپارس بستری بود؛ صبح امروز (دوشنبه - ۲۶ اسفندماه) درگذشت. وی از شش روز پیش بر اثر ابتلا به کرونا بستری بود. در سالهای پس از انقلاب بارها دچار محدودیت، #بازداشت و #زندان شد. روانش شاد باد 🥀
به قول دوستی: او در میان چپ ها یک استثناء بود، به دور از افکار ضدمیهنی مرسوم چپ ها.
او نویسنده، اقتصاددان، ادیب، شاعر #چپ اما #میهن_پرست، از منتقدان مکتب اقتصادی #لیبرال در ایران، استاد #اقتصاد #دانشگاه_تهران، عضو #کانون_نویسندگان_ایران بود، متولد ۱۳۲۷ تهران. تحصیلاتش را در سطح دکتری اقتصاد و علوم سیاسی در مدرسه اقتصاد #لندن گذارند. بیش از ۱۵ جلد کتاب درباره مسائل #اقتصادی و #سیاسی نوشت و چندین کتاب شناخته شده را به فارسی ترجمه کرد. در طول حیات پربار خود به ویژه پس از دهه ۱۳۶۰ سهم بسیاری در #جنبش_مبارزه_با_فقر داشت و بازتاب صدای محرومان و فرودستان بود. در روزها و سالهای بیکسی محرومان و فقرا، حیات و حضور او میتوانست مرهمی بر زخم طبقه فرودست ایران باشد.
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
#فریبرز_رییس_دانا نویسنده و اقتصاددان نامی و میهن دوست ایرانی، بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در بیمارستان تهرانپارس بستری بود؛ صبح امروز (دوشنبه - ۲۶ اسفندماه) درگذشت. وی از شش روز پیش بر اثر ابتلا به کرونا بستری بود. در سالهای پس از انقلاب بارها دچار محدودیت، #بازداشت و #زندان شد. روانش شاد باد 🥀
به قول دوستی: او در میان چپ ها یک استثناء بود، به دور از افکار ضدمیهنی مرسوم چپ ها.
او نویسنده، اقتصاددان، ادیب، شاعر #چپ اما #میهن_پرست، از منتقدان مکتب اقتصادی #لیبرال در ایران، استاد #اقتصاد #دانشگاه_تهران، عضو #کانون_نویسندگان_ایران بود، متولد ۱۳۲۷ تهران. تحصیلاتش را در سطح دکتری اقتصاد و علوم سیاسی در مدرسه اقتصاد #لندن گذارند. بیش از ۱۵ جلد کتاب درباره مسائل #اقتصادی و #سیاسی نوشت و چندین کتاب شناخته شده را به فارسی ترجمه کرد. در طول حیات پربار خود به ویژه پس از دهه ۱۳۶۰ سهم بسیاری در #جنبش_مبارزه_با_فقر داشت و بازتاب صدای محرومان و فرودستان بود. در روزها و سالهای بیکسی محرومان و فقرا، حیات و حضور او میتوانست مرهمی بر زخم طبقه فرودست ایران باشد.
عاشقان ایران💌
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
ادامه👈زرتشت اهل ری بود👉
نوشتاری از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش سوم
اين #سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز #سيزدهم. البته ما امروزه روزها را می شماريم اما در #ايران_باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند.
نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. #تيشتر نام ایزد«باران» است. در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و «تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟ نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است، که این باور هيچ معنایی ندارد؛ سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند (و سبزه را به آب روان می سپردند).
اين #هفت_سبزه به #هفت_سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان #شراب (مرسوم) بوده است، پس اين هفت شين است نه هفت سين؛ که این سخن سد در سد (100%) من درآوردی و ساختگی است (به دست) گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های #کهن ايرانی. اين #هفت_شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
اين آيين نوروز، آیینی ايرانی است و وابسته به همه #ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت؛ برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور #تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون #ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، #ازبک بوده است!!! و البته #يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال ها بود که می خواستند جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه #تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم "سه هزارمين سال زادروز زرتشت" را جشن بگيريم، يونسکو از آنها پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين #جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما (ایران) حتی در جشنی که #زرتشتيان در #دانشگاه_تهران گرفتند هم شرکت نکرد!!!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم. #فرهنگ_ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران #پيش_از_اسلام بگيريم، تنه آن ايران #پس_از_اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از #اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران ایرانی بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد. بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران #باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
/از بنیاد نیشابور@bonyad_neyshaboor
●بخش های یک و دو این نوشته را پیشتر بخوانید
@LoversofIRAN
نوشتاری از استاد #فریدون_جنیدی
⬅️ بخش سوم
اين #سبزه ها را نگهداری می کردند تا روز #سيزدهم. البته ما امروزه روزها را می شماريم اما در #ايران_باستان روزها شمارش نمی شدند، بلکه هر روز را با نام ويژه خودش می شناختند.
نام روز سيزدهم «تيشتر» (Tištar) بوده است. #تيشتر نام ایزد«باران» است. در روز سيزدهم، اين سبزه ها را می بردند و با آيين ويژه و باشکوهی نثار آب روان می کردند و «تيشتر» را ستايش می کردند که تو به ما باران دادی و سبزه های ما بلند شده و جهان سبز شده، پس ما هم اين سبزه ها را به تو نثار می کنيم. امروزه هيچکس توجه نمی کند که چرا ما سبزه ها را به آب می دهيم؟ نخست می گويند که سيزدهم گجسته(نحس) است، که این باور هيچ معنایی ندارد؛ سپس سبزه ها را پرت می کنند در جوی های آب! در حالی که در ايران باستان با نياز و احترام اين کار را می کردند (و سبزه را به آب روان می سپردند).
اين #هفت_سبزه به #هفت_سين دگرگون شد که البته از ريشه خود چندان دور هم نيست. سماق و سياه دانه که گياه هستند و سرکه و سمنو هم که از گياه به دست آمده اند و تنها پسين سرکه به آن افزوده شد. پنجاه سال پيش کسانی با خودشان می انديشيدند که چون سرکه از انگور به دست می آيد و در ايران باستان #شراب (مرسوم) بوده است، پس اين هفت شين است نه هفت سين؛ که این سخن سد در سد (100%) من درآوردی و ساختگی است (به دست) گروهی لوکس و تازه پرست و بی خبر از آيين های #کهن ايرانی. اين #هفت_شين نيست که هيچ، هفت سين هم نيست و در اصل هفت سبزه بوده است.
اين آيين نوروز، آیینی ايرانی است و وابسته به همه #ايرانيان و به هيچ روی نمي توان خاستگاه روشن و ويژه ای برای آن پنداشت؛ برای نمونه وابسته به فلان کشور باشد. اين آيين از آن همه ايرانيان در پهنه ايران فرهنگی است و بايد به آن پرداخت.
چندین سال پیش، به پيشنهاد رييس جمهور #تاجيکستان «سال جهانی زرتشت» شناخته شد، چون #ازبکستان سال ها در تلاش بود تا به جهانيان بگويد زرتشت، #ازبک بوده است!!! و البته #يونسکو و سازمان ملل اين ادعا را نپذيرفتند. ازبک ها سال ها بود که می خواستند جشنی بگيرند ولی با نبود همکاری يونسکو و جامعه فرهنگی جهانی روبرو می شدند.
درست هنگاميکه #تاجيک ها چنين طرحی را پيشنهاد کردند و گفتند که می خواهيم "سه هزارمين سال زادروز زرتشت" را جشن بگيريم، يونسکو از آنها پشتيبانی کرد.
به پيشنهاد رييس جمهور تاجیکستان و با هزينه دولت و شرکت خود رييس جمهورشان، اين #جشن ها در تاجيکستان برگزار شد، اما شوربختانه رييس جمهور وقت ما (ایران) حتی در جشنی که #زرتشتيان در #دانشگاه_تهران گرفتند هم شرکت نکرد!!!
پس اگر کسانی بيدار شده اند و می خواهند بازمانده فرهنگیشان را بچنگ گيرند و ديگری نمی خواهد ... خوب نخواهد. بگذاريد کسانی که آگاهی دارند نگذارند اين کشتزار يا خانه، ويران شود!
اين گله ای است که بايد از خودمان در کشورمان بکنيم. #فرهنگ_ايران، مانند درخت تنومندی است که هم ريشه دارد هم ساقه و تنه و هم شاخه و ميوه.
اگر ريشه را ايران #پيش_از_اسلام بگيريم، تنه آن ايران #پس_از_اسلام خواهد بود و هيچکس نمی تواند منکر درخشش عظيم و بالندگی فرهنگ پس از #اسلام بشود. بزرگترين دانشمندان جهان در اين دوران ایرانی بوده اند و کارهای بزرگی کرده اند که بايد مايه افتخار ما باشد.
هر کدام از اين دو بخش که بکوشد خودش را از ديگری جدا کند به زودی خواهد خشکيد. بنابراين کسانی که گمان می کنند که تنها بايد ايران #باستان و پيش از اسلام را ستايش کنند، آنها هم شکست خواهند خورد، زيرا نمی توانند اين تنه شاداب، تناور، کهنسال و پربار را ناديده بگيرند و ريشه بدون پروردن از پوست و بدنه ساقه و شاخه ها خواهد خشکيد. پس کسی که ايران را دوست دارد بايد به همهٔ بخشهای اين گياه شاداب و زنده توجه کند.
/از بنیاد نیشابور@bonyad_neyshaboor
●بخش های یک و دو این نوشته را پیشتر بخوانید
@LoversofIRAN