👈قاجاریه و دده قورقود؛ پاسخ به ادعایی تازه که مورد تبلیغ #پانترک ها قرار گرفته است
چند روز اخیر در فضای مجازی مطلبی درباره کشف نسخه #قاجاری از #دده_قورقود منتشر شده است. بدیهی است که کشف هر اثر فرهنگی و هنری مربوط به عصر #قاجاریه برای پژوهشگران تاریخ و فرهنگ عصر #قاجار دلگرم کننده و مسرت بخش است ، اما در این میان باید مراقب بود که از دامن زدن به اخبار جعلی و زرد نیز پرهیز کرد.
درباره این خبر چند نکته لازم به ذکر است :
۱. بر فرض صحت کامل اظهارات شخصیت محترمی که به عنوان کاشف این نسخه مطرح شده است ، باز قابلیت انتساب این نسخه به کتابخانه های سلطنتی قاجاریه و شخص آقا محمدخان به شدت قابل تردید است این که شخصی در کتابفروشی ادعا کرده از خاندان قاجار است یا مدعی شده این نسخه در کتابخانه #آقامحمد_خان قاجار بوده ، از نظر علمی ومنطقی مطلقا ارزشی ندارد ، چرا که در وهله اول ممکن است آن فرد فروشنده کتاب ادعای کذبی را مطرح کرده باشد و بر فرض که صادق هم بوده باشد ممکن است اطلاعاتی که داشته نادرست بوده باشد. آن چه که مسلم است این که کتاب های متعلق به کتابخانه سلطنتی شاهان قاجار به فرزندان و اولاد آنان به ارث نرسیده بلکه جزیی از کتابخانه سلطنتی بوده و عمدتا در این کتابخانه یا کتابخانه مجلس و سایر مراکز عمومی نگهداری می شود . اگر تعدادی کتاب هم به هر شکلی از کتابخانه خارج شده باشد در اختیار مجموعه داران بزرگ است و نه هر شخصی که بخواهد کتاب را در کتابفروشی های میدان انقلاب بفروش برساند .
۲. عدم انتساب کتاب به کتابخانه سلطنتی قاجاریه به معنای رد وجود این نسخه نیست بله ممکن است این نسخه وجود داشته باشد و اتفاقا متعلق به دوره قاجار نیز باشد اما دلیل معتبری برای انتساب آن به کتابخانه شاهان قاجار ارایه نشده است .
۳. برخی شاهان قاجار به هویت قبیله ای خود که ریشه های ترکی و مغولی داشته علاقه داشتند و به همین دلیل برخی از شاهزادگان قاجاریه مانند فرزندان حسنعلی میرزا شجاع السلطنه نیز نام های مغولی هم چون: هلاکو و اباقان داشتند، اما آن چه برای شاهان قاجار به عنوان پادشاهان #ایران اصل بود #هویت_ایرانی شان بوده است که در ذیل ابراز تعلقات #شیعی و #باستانی و اسطوره ای ظهور می یافته است و البته با هویت ترکی آنان نیز تعارضی نداشته است. درست است که نام چهار شاهزاده قاجار، نام #مغولی بوده ولی تعداد بسیار بیشتری نام امامان معصومین علیهم السلام و شخصیت های نمادین #شیعه و نیز شاهان و بزرگان #ایران_باستان و #شاهنامه بوده است .
۴. جدای از تعلق یا عدم تعلق نسخه ای از دده قورقود به کتابخانه های شاهان قاجار، مسلم است که دده قورقود و داستان های آن جایی در میان پادشاهان قاجار باز نکرده است چنانچه در کتاب ها و دست نوشته های متعدد پادشاهان و شاهزادگان ونخبگان عصر قاجار اعم از #ترک زبان و غیر ترک زبان ، هیچ اشاره ای به دده قور قود وجود ندارد .
۵. آثار فرهنگی مورد علاقه شاهان قاجار ، #شاهنامه #فردوسی، دیوان #حافظ، خمسه #نظامی، #گلستان و #بوستان #سعدی بوده است .چنانچه فرهاد میرزا معتمد الدوله ، با آه و افسوس از زیارت آرامگاه حضرت نظامی یاد می کند.
بسیاری از شاهزادگان قاجار نیز چنین نام هایی داشتند :
#اردشیر میرزا ، #انوشیروان میرزا ، #ایرج میرزا، #کیومرث میرزا ، #بهمن میرزا ، #بهرام میرزا ، #پرویز میرزا ، #جهانگیر میرزا ، #داراب میرزا، #رستم میرزا، #ساسان میرزا ، #سیامک میرزا ، #سیاوش میرزا ، #شاپور میرزا ، #شاهرخ میرزا ، #طهماسب میرزا ، #کیکاووس میرزا ، #کیخسرو میرزا ، #کیقباد میرزا و #خسرو میرزا و #فرهاد میرزا بودند.
همگی این اسامی از شاهنامه اخذ شده بودند که نشان دهنده عجین بودن کامل قاجاریه با فرهنگ شاهنامه است .
۶. قاجارها نیز مانند بسیاری از ایلات #ترک_زبان هم چون: افشارها و بیات ها و قشقایی ها و .... به هویت قبیله ای وعشیره ای شان علاقه مند بودند ولی آن را در تضاد و تعارض با هویت ایرانی تعریف نکردند و علایق فرهنگی و هنری شان و از جمله عشق عمیق آنان به حلقه وصل فرهنگ ایرانی یعنی شاهنامه فردوسی در دل تاریخ ثبت شده و مظاهر آن متعدد است کتاب دده قور قود هم به عنوان یک اثر فرهنگی ترکی ، می توانسته مورد علاقه قاجارها قرار بگیرد ولی در مجموع رد پایی از آن در فرهنگ و هنر عصر قاجار به جای نمانده است.
/ازممالک محروسه ایران که محمل نوشته های حاصل از پژوهش در تاریخ قاجاریه است @qajariranhistory
@LoversofIRAN
چند روز اخیر در فضای مجازی مطلبی درباره کشف نسخه #قاجاری از #دده_قورقود منتشر شده است. بدیهی است که کشف هر اثر فرهنگی و هنری مربوط به عصر #قاجاریه برای پژوهشگران تاریخ و فرهنگ عصر #قاجار دلگرم کننده و مسرت بخش است ، اما در این میان باید مراقب بود که از دامن زدن به اخبار جعلی و زرد نیز پرهیز کرد.
درباره این خبر چند نکته لازم به ذکر است :
۱. بر فرض صحت کامل اظهارات شخصیت محترمی که به عنوان کاشف این نسخه مطرح شده است ، باز قابلیت انتساب این نسخه به کتابخانه های سلطنتی قاجاریه و شخص آقا محمدخان به شدت قابل تردید است این که شخصی در کتابفروشی ادعا کرده از خاندان قاجار است یا مدعی شده این نسخه در کتابخانه #آقامحمد_خان قاجار بوده ، از نظر علمی ومنطقی مطلقا ارزشی ندارد ، چرا که در وهله اول ممکن است آن فرد فروشنده کتاب ادعای کذبی را مطرح کرده باشد و بر فرض که صادق هم بوده باشد ممکن است اطلاعاتی که داشته نادرست بوده باشد. آن چه که مسلم است این که کتاب های متعلق به کتابخانه سلطنتی شاهان قاجار به فرزندان و اولاد آنان به ارث نرسیده بلکه جزیی از کتابخانه سلطنتی بوده و عمدتا در این کتابخانه یا کتابخانه مجلس و سایر مراکز عمومی نگهداری می شود . اگر تعدادی کتاب هم به هر شکلی از کتابخانه خارج شده باشد در اختیار مجموعه داران بزرگ است و نه هر شخصی که بخواهد کتاب را در کتابفروشی های میدان انقلاب بفروش برساند .
۲. عدم انتساب کتاب به کتابخانه سلطنتی قاجاریه به معنای رد وجود این نسخه نیست بله ممکن است این نسخه وجود داشته باشد و اتفاقا متعلق به دوره قاجار نیز باشد اما دلیل معتبری برای انتساب آن به کتابخانه شاهان قاجار ارایه نشده است .
۳. برخی شاهان قاجار به هویت قبیله ای خود که ریشه های ترکی و مغولی داشته علاقه داشتند و به همین دلیل برخی از شاهزادگان قاجاریه مانند فرزندان حسنعلی میرزا شجاع السلطنه نیز نام های مغولی هم چون: هلاکو و اباقان داشتند، اما آن چه برای شاهان قاجار به عنوان پادشاهان #ایران اصل بود #هویت_ایرانی شان بوده است که در ذیل ابراز تعلقات #شیعی و #باستانی و اسطوره ای ظهور می یافته است و البته با هویت ترکی آنان نیز تعارضی نداشته است. درست است که نام چهار شاهزاده قاجار، نام #مغولی بوده ولی تعداد بسیار بیشتری نام امامان معصومین علیهم السلام و شخصیت های نمادین #شیعه و نیز شاهان و بزرگان #ایران_باستان و #شاهنامه بوده است .
۴. جدای از تعلق یا عدم تعلق نسخه ای از دده قورقود به کتابخانه های شاهان قاجار، مسلم است که دده قورقود و داستان های آن جایی در میان پادشاهان قاجار باز نکرده است چنانچه در کتاب ها و دست نوشته های متعدد پادشاهان و شاهزادگان ونخبگان عصر قاجار اعم از #ترک زبان و غیر ترک زبان ، هیچ اشاره ای به دده قور قود وجود ندارد .
۵. آثار فرهنگی مورد علاقه شاهان قاجار ، #شاهنامه #فردوسی، دیوان #حافظ، خمسه #نظامی، #گلستان و #بوستان #سعدی بوده است .چنانچه فرهاد میرزا معتمد الدوله ، با آه و افسوس از زیارت آرامگاه حضرت نظامی یاد می کند.
بسیاری از شاهزادگان قاجار نیز چنین نام هایی داشتند :
#اردشیر میرزا ، #انوشیروان میرزا ، #ایرج میرزا، #کیومرث میرزا ، #بهمن میرزا ، #بهرام میرزا ، #پرویز میرزا ، #جهانگیر میرزا ، #داراب میرزا، #رستم میرزا، #ساسان میرزا ، #سیامک میرزا ، #سیاوش میرزا ، #شاپور میرزا ، #شاهرخ میرزا ، #طهماسب میرزا ، #کیکاووس میرزا ، #کیخسرو میرزا ، #کیقباد میرزا و #خسرو میرزا و #فرهاد میرزا بودند.
همگی این اسامی از شاهنامه اخذ شده بودند که نشان دهنده عجین بودن کامل قاجاریه با فرهنگ شاهنامه است .
۶. قاجارها نیز مانند بسیاری از ایلات #ترک_زبان هم چون: افشارها و بیات ها و قشقایی ها و .... به هویت قبیله ای وعشیره ای شان علاقه مند بودند ولی آن را در تضاد و تعارض با هویت ایرانی تعریف نکردند و علایق فرهنگی و هنری شان و از جمله عشق عمیق آنان به حلقه وصل فرهنگ ایرانی یعنی شاهنامه فردوسی در دل تاریخ ثبت شده و مظاهر آن متعدد است کتاب دده قور قود هم به عنوان یک اثر فرهنگی ترکی ، می توانسته مورد علاقه قاجارها قرار بگیرد ولی در مجموع رد پایی از آن در فرهنگ و هنر عصر قاجار به جای نمانده است.
/ازممالک محروسه ایران که محمل نوشته های حاصل از پژوهش در تاریخ قاجاریه است @qajariranhistory
@LoversofIRAN
شعر زیبای #سیاوش_کسرایی برای درگذشت جهان پهلوان #تختی
از این پس بی تو #ایرانشهر
درفش افتخارش را
به بازوی كدامین یل برافرازد؟
در این دوران پی در پی شكست و خفت و حسرت....
كه هر سو عرصه #افراسیابان است-
به دل مهرٍ كه بسپارد؟
دعای مادران سوی كه ره پوید؟
غریو كودكان نام كه را گوید؟
لبان آفرین روی كه را بوسد؟
۱۷دی سالروز درگذشت #جهان_پهلوان_تختی
گرامیباد یاد و نام او که پیرو آیین #پوریای_ولی بود و رهروی منش جهان پهلوانان باستان، #بهرام_پورگشسپ و #رستم و...
@LoversofIRAN
از این پس بی تو #ایرانشهر
درفش افتخارش را
به بازوی كدامین یل برافرازد؟
در این دوران پی در پی شكست و خفت و حسرت....
كه هر سو عرصه #افراسیابان است-
به دل مهرٍ كه بسپارد؟
دعای مادران سوی كه ره پوید؟
غریو كودكان نام كه را گوید؟
لبان آفرین روی كه را بوسد؟
۱۷دی سالروز درگذشت #جهان_پهلوان_تختی
گرامیباد یاد و نام او که پیرو آیین #پوریای_ولی بود و رهروی منش جهان پهلوانان باستان، #بهرام_پورگشسپ و #رستم و...
@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌊سیل وحشتناک پل #بلپیر
جنوب #سیستان_بلوچستان
شنبه ۲۱ دیماه ۹۸
سرزمین باستانی #سیستان، دیار #رستم دستان در #بحران بسیار بزرگ انسانی است و جانها در خطر!
زندگان را دریابیم، اطلاع رسانی کنیم به همگان. این استان بخاطر کمبودها و نرسیدن امکانات، آسیب پذیری اش در #بحران_طبیعی بسیار بالاتر از جاهای دیگر کشور است!
همچنین ورود سیلاب #افغانستان به منطقه سیستان، اندازه فاجعه را بسیار بالا برده است
♦️حامد شهرکی؛ رئیس اداره حفاظت محیط زیست #زهک در گفت و گو با #عصرهامون از ورود سیلاب افغانستان بر اثر بارندگی های سنگین به این منطقه خبر داد.
.
./کانال عصر هامون/
.
عاشقان ایران
@LoversofIRAN
جنوب #سیستان_بلوچستان
شنبه ۲۱ دیماه ۹۸
سرزمین باستانی #سیستان، دیار #رستم دستان در #بحران بسیار بزرگ انسانی است و جانها در خطر!
زندگان را دریابیم، اطلاع رسانی کنیم به همگان. این استان بخاطر کمبودها و نرسیدن امکانات، آسیب پذیری اش در #بحران_طبیعی بسیار بالاتر از جاهای دیگر کشور است!
همچنین ورود سیلاب #افغانستان به منطقه سیستان، اندازه فاجعه را بسیار بالا برده است
♦️حامد شهرکی؛ رئیس اداره حفاظت محیط زیست #زهک در گفت و گو با #عصرهامون از ورود سیلاب افغانستان بر اثر بارندگی های سنگین به این منطقه خبر داد.
.
./کانال عصر هامون/
.
عاشقان ایران
@LoversofIRAN
Forwarded from پایگاه ایران دوستان مازندران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توژکی از گستردگی سیل #هولناک در #سیستان و #بلوچستان
در بسیاری از روستاها راههای ارتباطی قطع شده است و آذوقه و خوراک مردم هم که کمک رسانی فقط با بالگرد ممکن است. سرمای بالای پس از این سیل هم بحران دیگری است برای این ایرانیان رنج دیده!
به که بسپارمت ای خاک به بادت ندهند؟
به که بسپارمت ای خانه که ویران نشوی؟!
نیاز به جمع آوری کمک از همه #ایران برای #سیستان_بلوچستان بسیار است.
از دیار #رستم_دستان چه خبر؟
و چه برجای مانده است؟!
#تغییر_اقلیم
#آلودگی_هوا
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
در بسیاری از روستاها راههای ارتباطی قطع شده است و آذوقه و خوراک مردم هم که کمک رسانی فقط با بالگرد ممکن است. سرمای بالای پس از این سیل هم بحران دیگری است برای این ایرانیان رنج دیده!
به که بسپارمت ای خاک به بادت ندهند؟
به که بسپارمت ای خانه که ویران نشوی؟!
نیاز به جمع آوری کمک از همه #ایران برای #سیستان_بلوچستان بسیار است.
از دیار #رستم_دستان چه خبر؟
و چه برجای مانده است؟!
#تغییر_اقلیم
#آلودگی_هوا
پایگاه ایران دوستان مازندران
@jolgeshomali
دیدن و نشستن به دور از میهن پرستی است. #فرزندان_ایران در دیار #رستم دستان و #یعقوب_لیث، چنین گرفتار سیل ویرانگر اند و ما بی تفاوت ایم؟
دادگر آسمانها، خطا و نقصان کسانی که با نرسیدن به #استانهای_مرزی_ایران باعث سخت تر شدن شرایط در بحران های طبیعی شده اند را فاش و رسوا کناد و به سزای شان برساند.
می دانیم #سوء_مدیریت ها بوده است،
بودجه ها بر باد رفته و ناعادلانه تخصیص داده شده، می دانیم #ایران ما دردها بر پیکر خود دارد؛ ولی ما #ایرانیان دستگیر هم باشیم
سیستان و بلوچستان که سالها تشنه بود و کم آب، اکنون غرق در سیلابی سهمگین شده که قهر طبیعیت را با بی کفایتی مسوولانی که سالها وقت داشتند زیرساخت های این استان را درست بناکنند، در هم آمیخته است و بلایی ساخته با آسیب هایی بسیار زیاد!
#سیستان_بلوچستان #هرمزگان #کرمان نیاز فوری به کمک نقدی و غیرنقدی و اهدای خون
🔺نیاز فوری سیل زدگان به #اهدای_خون♡
مدیرکل انتقال خون سیستان بلوچستان:
وضعیت ذخایر فرآوردههای خونی به مرحله #بحران رسید است. تعداد اهداکنندگان خون کاهش چشمگیری داشته است. بیماران تالاسمی که اغلب در جنوب استان هستند، نیاز فوری به خون دارند.
@LoversofIRAN
دادگر آسمانها، خطا و نقصان کسانی که با نرسیدن به #استانهای_مرزی_ایران باعث سخت تر شدن شرایط در بحران های طبیعی شده اند را فاش و رسوا کناد و به سزای شان برساند.
می دانیم #سوء_مدیریت ها بوده است،
بودجه ها بر باد رفته و ناعادلانه تخصیص داده شده، می دانیم #ایران ما دردها بر پیکر خود دارد؛ ولی ما #ایرانیان دستگیر هم باشیم
سیستان و بلوچستان که سالها تشنه بود و کم آب، اکنون غرق در سیلابی سهمگین شده که قهر طبیعیت را با بی کفایتی مسوولانی که سالها وقت داشتند زیرساخت های این استان را درست بناکنند، در هم آمیخته است و بلایی ساخته با آسیب هایی بسیار زیاد!
#سیستان_بلوچستان #هرمزگان #کرمان نیاز فوری به کمک نقدی و غیرنقدی و اهدای خون
🔺نیاز فوری سیل زدگان به #اهدای_خون♡
مدیرکل انتقال خون سیستان بلوچستان:
وضعیت ذخایر فرآوردههای خونی به مرحله #بحران رسید است. تعداد اهداکنندگان خون کاهش چشمگیری داشته است. بیماران تالاسمی که اغلب در جنوب استان هستند، نیاز فوری به خون دارند.
@LoversofIRAN
عاشقان ایران
🖌📖 #ادبی 👈چند واژه در زبان فارسی گویش تاجیکی👉 #زبان_فارسی #فارسی #پارسی #تاجیک #تاجیکی #تاجیکان #فارسی_تاجیکی #فرارود #تاجیکستان #ازبکستان #پارسی_سره #ایران_زمین #ایران_بزرگ_فرهنگی ■□ زبان فارسی در ردهٔ زبانهای ترکیبی قرار دارد. هنر ترکیبسازی با پیوست…
📖 #ادبی
👈 عينى و نيما👉
گزیده شده از مقاله #رستم_وهاب شاعر و پژوهشگر تاجيک در ۲۰۰۸/۱۳۸۷
🖌📄 اين روزها تاجيكستان ۱۳۰_امين سالگرد تولد #صدرالدين_عينى را جشن مى گيرد. عينى چه در شعر و چه در داستان نويسى معاصر #تاجيک پايه گذار شناخته مى شود. اقدام هاى ادبى او در آغاز سده ٢٠ ميلادى خط سير آينده #ادبيات_تاجیک را تعيين كرد، همه بخش هاى #ادبيات_معاصر_تاجيک
■ آغاز قالب شكنى
در ادبيات شناسى تاجيک، ابتداى نوآورى در وزن عروض، با شعر "مارش حريت" (سرود آزادى) استاد صدرالدين عينى است. در حقيقت، در نظم تاجيک اين اثر اولين نمونه كامل و موفق است كه با سنت هاى قديمى و قانونى عروض مطابق نيست، اما در عين حال امكانات بزرگ و نامحدود عروض را برملا مى كند.
سوالى پیش مى آيد كه آيا پيش از اين اثر استادانه، در هيچ مورد ديگری استاد عينى براى بيرون رفتن از قالب هاى سنتى عروض کوشش کرده بود؟ در پاسخ بايد گفت كه در《كليات》استاد عينى، شعرى به تاريخ ١٩٠٧ ميلادی وجوددارد كه از نظر ساختار به آنچه ديرتر(بعدتر) "شعر نو" ناميده شد، شباهت دارد:
سبحان الله!
امروز به ما حادثه صعب رسيد
از گردش چرخ فلک دولابى
پرسند ز سال
آه بى پايان كش
برگو بد حال
همچنين در همين جلد(هشتم) كليات، استاد با ذكر تاريخ "١٩ مه ١٩٢٨" يک پاره شعر دارد در قالب قطعه، که با افزوده شدن يك عبارت جداگانه در آغاز آن با قطعه معمولى تفاوت دارد:
اى وطن!
غير از خرابى تو دگر نيست كارشان
آنها كه ادعاى ولاى تو مى كنند
گر خدمتى كنند به نام تو فى المثل
از بهر نام خود، نه براى تو مى كنند
آنان كه از حريم تو مهجور مانده اند
چون عينى غريب دعاى تو مى كنند
اگرچه در اين شعر عامل تفاوت با سنت قدیم شعری در همین عبارت خلاصه مى شود، ولى اين فرق ناچيز نيست چون با این عبارت، ژرفاى درد و حسرت وطن پرست بزرگ به صراحت محسوس است.
اين عبارت مثل آه سوزناک بى اختيارى است پيش از بيان درد و حسرت. به همين اعتبار مى توان گفت كه شدت وضع روحى و احساسات، شاعر را ناخودآگاه سر اقدامى آورد كه خيلى بعدتر به سنت هاى شعرى پيوست و از دید نظری شناخته شد
■ مارش حريت صدرالدین عینی و افسانه نیمایوشیج
چنان كه گفته شد، نخستين نمونه موفق شعر نو "مارش حريت" استاد عينى است، که آميزش وزنى ای در آن ايجاد شد، که.پیش از آن در نظم هزارساله فارس و تاجيک سابقه نداشت. به گفته خود استاد عينى، وزن اين شعر زير تاثير آهنگ مارسيز، سرود انقلابيون فرانسه، به وجود آمد و هدف از آن ساختن یک آهنگ انقلابى بود.
پژوهشگر ايرانى #على_اصغر_باوندى_شهريارى در رساله دكتراى خود با عنوان "سير تحول شعر در تاجيكستان" (٢٠٠٢) به اعتبار قطعه هاى بالا، استاد عينى را نخستين سراينده شعر نوی ادبيات فارسى می داند.
اما محقق ديگر ايرانى، شاعر معروف، #شمس_لنگرودى، در پژوهش جامعی با عنوان "تاريخ تحليلى شعر نو"، #ابوالقاسم_لاهوتى را نخستين سراینده شعر نوی فارسی در سال ١٩٠٠ می داند.
در بررسی سهم استاد عينى در تحول عروض و شعر نو نمی توان از يك نكته چشم پوشید:
منظومه "افسانه" #نيما_يوشيج كه در #ايران او را #پدر_شعر_نو ناميده اند و زمان سروده شدن آن را "مبدا تاريخ شعر نو ايران"، در همان وزن بى سابقه "مارش حريت" است كه پنج سال پيش از آن يعنى در ١٣٠١ خورشيدى (١٩٢٣ م.) استاد عينی سرود.
براى اثبات این گفته ها دو پاره از هردو شعر مقايسه می شود؛
از مارش حريت:
اى ستمديدگان، اى اسيران!
وقت آزادى ما رسيد
مژدگانى دهيد، اى فقيران!
در جهان صبح شادى دميد
هر ستمگار دون خرم و شاد
سالها جام عشرت چشيد
در شب تيره جور و بيداد
هر ستمديده محنت كشيد
از افسانه:
در شب تيره ديوانه اى كو
دل به رنگى گريزان سپرده
در دره ى سرد و خلوت نشسته
همچو ساقه گياهى فسرده
مى كند داستانى غم آور
از نگاه فنى، نوآورى استاد عينى در وزن "مارش حريت" نسبت به نوآورى نيما يوشيج برجسته تر است؛ به اين دليل كه اگر نيما با استفاده از وزن نو، برابرى شمار هجاهاى اركان عروض را در ابيات شعرش رعايت كرد؛ استاد عينى اما دست به نوآورى زد و در اركان اخير مصراع هاى دوم و چهارم هر بند نسبت به مصراع قبلى يك هجاى دراز را حذف كرد.
مى توان حدس زد كه نيما از شعر مارش حريت آگاه بود، احیانا مطبوعات انقلابى بخارا که به حروف فارسى منتشر مى شد، به ايران مى رسيد. به خصوص وجود عبارت مشترک "در شب تيره" در آغاز يك بيت مارش حريت و آغاز منظومه افسانه اين احتمال را تقويت مى كند
ولى تفاوت بزرگ کار نیما(که او را پدر شعر نوی فارسی کرد)با استاد عینی در آن است كه منظور استاد عينى پيش از هر چيز تامين آهنگ انقلابى و انجام خدمت به #انقلاب (بلشویکی کمونیستی #روسیه) بود، درحالیكه نيما يوشيج "افسانه" را با هدف مشخص و برنامه ريزى نوشت تا #انقلاب_ادبى بيافریند و زندگى خود را وقف كرد تا آنجا که در ايران (به احترام او) اصطلاح #شعر_نيمايى جايگزین #شعرنو شد
@LoversofIRAN
👈 عينى و نيما👉
گزیده شده از مقاله #رستم_وهاب شاعر و پژوهشگر تاجيک در ۲۰۰۸/۱۳۸۷
🖌📄 اين روزها تاجيكستان ۱۳۰_امين سالگرد تولد #صدرالدين_عينى را جشن مى گيرد. عينى چه در شعر و چه در داستان نويسى معاصر #تاجيک پايه گذار شناخته مى شود. اقدام هاى ادبى او در آغاز سده ٢٠ ميلادى خط سير آينده #ادبيات_تاجیک را تعيين كرد، همه بخش هاى #ادبيات_معاصر_تاجيک
■ آغاز قالب شكنى
در ادبيات شناسى تاجيک، ابتداى نوآورى در وزن عروض، با شعر "مارش حريت" (سرود آزادى) استاد صدرالدين عينى است. در حقيقت، در نظم تاجيک اين اثر اولين نمونه كامل و موفق است كه با سنت هاى قديمى و قانونى عروض مطابق نيست، اما در عين حال امكانات بزرگ و نامحدود عروض را برملا مى كند.
سوالى پیش مى آيد كه آيا پيش از اين اثر استادانه، در هيچ مورد ديگری استاد عينى براى بيرون رفتن از قالب هاى سنتى عروض کوشش کرده بود؟ در پاسخ بايد گفت كه در《كليات》استاد عينى، شعرى به تاريخ ١٩٠٧ ميلادی وجوددارد كه از نظر ساختار به آنچه ديرتر(بعدتر) "شعر نو" ناميده شد، شباهت دارد:
سبحان الله!
امروز به ما حادثه صعب رسيد
از گردش چرخ فلک دولابى
پرسند ز سال
آه بى پايان كش
برگو بد حال
همچنين در همين جلد(هشتم) كليات، استاد با ذكر تاريخ "١٩ مه ١٩٢٨" يک پاره شعر دارد در قالب قطعه، که با افزوده شدن يك عبارت جداگانه در آغاز آن با قطعه معمولى تفاوت دارد:
اى وطن!
غير از خرابى تو دگر نيست كارشان
آنها كه ادعاى ولاى تو مى كنند
گر خدمتى كنند به نام تو فى المثل
از بهر نام خود، نه براى تو مى كنند
آنان كه از حريم تو مهجور مانده اند
چون عينى غريب دعاى تو مى كنند
اگرچه در اين شعر عامل تفاوت با سنت قدیم شعری در همین عبارت خلاصه مى شود، ولى اين فرق ناچيز نيست چون با این عبارت، ژرفاى درد و حسرت وطن پرست بزرگ به صراحت محسوس است.
اين عبارت مثل آه سوزناک بى اختيارى است پيش از بيان درد و حسرت. به همين اعتبار مى توان گفت كه شدت وضع روحى و احساسات، شاعر را ناخودآگاه سر اقدامى آورد كه خيلى بعدتر به سنت هاى شعرى پيوست و از دید نظری شناخته شد
■ مارش حريت صدرالدین عینی و افسانه نیمایوشیج
چنان كه گفته شد، نخستين نمونه موفق شعر نو "مارش حريت" استاد عينى است، که آميزش وزنى ای در آن ايجاد شد، که.پیش از آن در نظم هزارساله فارس و تاجيک سابقه نداشت. به گفته خود استاد عينى، وزن اين شعر زير تاثير آهنگ مارسيز، سرود انقلابيون فرانسه، به وجود آمد و هدف از آن ساختن یک آهنگ انقلابى بود.
پژوهشگر ايرانى #على_اصغر_باوندى_شهريارى در رساله دكتراى خود با عنوان "سير تحول شعر در تاجيكستان" (٢٠٠٢) به اعتبار قطعه هاى بالا، استاد عينى را نخستين سراينده شعر نوی ادبيات فارسى می داند.
اما محقق ديگر ايرانى، شاعر معروف، #شمس_لنگرودى، در پژوهش جامعی با عنوان "تاريخ تحليلى شعر نو"، #ابوالقاسم_لاهوتى را نخستين سراینده شعر نوی فارسی در سال ١٩٠٠ می داند.
در بررسی سهم استاد عينى در تحول عروض و شعر نو نمی توان از يك نكته چشم پوشید:
منظومه "افسانه" #نيما_يوشيج كه در #ايران او را #پدر_شعر_نو ناميده اند و زمان سروده شدن آن را "مبدا تاريخ شعر نو ايران"، در همان وزن بى سابقه "مارش حريت" است كه پنج سال پيش از آن يعنى در ١٣٠١ خورشيدى (١٩٢٣ م.) استاد عينی سرود.
براى اثبات این گفته ها دو پاره از هردو شعر مقايسه می شود؛
از مارش حريت:
اى ستمديدگان، اى اسيران!
وقت آزادى ما رسيد
مژدگانى دهيد، اى فقيران!
در جهان صبح شادى دميد
هر ستمگار دون خرم و شاد
سالها جام عشرت چشيد
در شب تيره جور و بيداد
هر ستمديده محنت كشيد
از افسانه:
در شب تيره ديوانه اى كو
دل به رنگى گريزان سپرده
در دره ى سرد و خلوت نشسته
همچو ساقه گياهى فسرده
مى كند داستانى غم آور
از نگاه فنى، نوآورى استاد عينى در وزن "مارش حريت" نسبت به نوآورى نيما يوشيج برجسته تر است؛ به اين دليل كه اگر نيما با استفاده از وزن نو، برابرى شمار هجاهاى اركان عروض را در ابيات شعرش رعايت كرد؛ استاد عينى اما دست به نوآورى زد و در اركان اخير مصراع هاى دوم و چهارم هر بند نسبت به مصراع قبلى يك هجاى دراز را حذف كرد.
مى توان حدس زد كه نيما از شعر مارش حريت آگاه بود، احیانا مطبوعات انقلابى بخارا که به حروف فارسى منتشر مى شد، به ايران مى رسيد. به خصوص وجود عبارت مشترک "در شب تيره" در آغاز يك بيت مارش حريت و آغاز منظومه افسانه اين احتمال را تقويت مى كند
ولى تفاوت بزرگ کار نیما(که او را پدر شعر نوی فارسی کرد)با استاد عینی در آن است كه منظور استاد عينى پيش از هر چيز تامين آهنگ انقلابى و انجام خدمت به #انقلاب (بلشویکی کمونیستی #روسیه) بود، درحالیكه نيما يوشيج "افسانه" را با هدف مشخص و برنامه ريزى نوشت تا #انقلاب_ادبى بيافریند و زندگى خود را وقف كرد تا آنجا که در ايران (به احترام او) اصطلاح #شعر_نيمايى جايگزین #شعرنو شد
@LoversofIRAN
Forwarded from عاشقان ایران
👈 #زرتشت پیامبر، اهل #ری بود
✍نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی
⬅️بخش یک
جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.
«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.
ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.
«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!
از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.
نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...
از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)
@LoversofIRAN
✍نوشتاری از استاد #فريدون_جنيدی
⬅️بخش یک
جهانيان «زرتشت» را پيامبری ايرانی می دانند و «گات ها»(که در کنار ديگر کتاب ها، از آتش سوزان اسکندر، سالم به دست ما رسيده است)سروده زرتشت است و اين تنها دين ايرانی است که خود، از فرهنگ اين مرز و بوم برآمده است و با فرهنگ آن همخوان و همراه است.
«ايرانيان» در هر جای جهان که باشند حق دارند «زرتشت» را از خودشان بدانند. البته در بعضی نقاط تعصب هايی در اين زمينه هست مثلا مردم #آذربايجان، زرتشت را از خودشان می دانند و با تکيه به برخی روايات و با توجه به مرکزيت موبدان #ساسانی در #آتشکده #آذرگشسپ آذربايجان، زرتشت را از آن ديار می دانند و يا در #کرد ها تعصب ويژه ای هست که زرتشت «کرد» بوده است. يا در #افغانستان مردم، زرتشت را اهل #بلخ می دانند زيرا «لهراسب» پدر «گشتاسب شاه» در #آتشکده_بلخ نيايش می کرده است.
ديگر اينکه بر اساس اخباری که امروزه به دست ما رسيده است، زرتشت هنگام نيايش و ستايش خداوند يکتا در #آتشکده_نوبهار_بلخ و به دست يک مرد تورانی به نام «تور براتور» کشته می شود بنابر اين افغان ها هم زرتشت را از خودشان می دانند! در #تاجيکستان هم چنين است، زيرا بسياری از رودهايی که در اوستا از آنها ياد شده است، چون «ونگهويی داييتی» و «ارنگ» که همان #آمو_دريا و #سير_دريا باشند، در تاجيکستان روان هستند و ديگر اينکه بر پايه پژوهش هايی که انجام داده ام، تاجيکستان خاستگاه نژاد #آريا بوده که در #اوستا و متون #پهلوی از آن با نام «ائیرینه وئیجنگه» یا #ايران_ويج ياد شده است.
«ايران ويج» ياد شده در اوستا، همين «تاجيکستان» امروزی است. زيرا ما در اوستا در آغاز ونديداد، بخشی تاريخی-جغرافیایی داريم که در آنجا آمده است:
نخستين سرزمينی که من –اهورا مزدا- من بيافريدم «ايران ویج» بود، دومين سرزمين #خوارزم و سومين آن #سغد (همان #سمرقند و #بخارا)، و چهارمين سرزمين، #مرو باشد. #ترکمنستان نام «مرو» را به «ماری» دگرگون کرده است تا نشانه های فرهنگی ايران را از ميان ببرد يا نام شهر باستانی #چهار_جو که به معنی چهار جوی آب است و چهار رشته از رودهای پر آبی که از سرچشمه های «آمو دريا» هستند از آنجا سرچشمه می گيرد را به «ترکمن آباد» ديگر کرده است!
از سوی ديگر در «مهر يشت»، بندی هست که ايران ويج جايی است که در آن رودهای «ناوتاک» يعنی قابل کشتيرانی، سر به صخره ها می کوبند و به طرف دريا می روند. اندکی انديشه در مورد همين فراز نشان می دهد که چگونه می شود اگر رودی سر به صخره ها بکوبد، قابل کشتيرانی هم باشد؟ پاسخ اينکه دو رود «آمودريا» و «سير دريا» که در تاجيکستان جريان دارند، از کوهای #پامير سرچشمه می گيرند و هنگاميکه به دشت رسيدند قابل کشتيرانی خواهند بود و به سمت دريا روان می شوند. منظور همان دريای «خوارزم» است که امروز با نام روسی #آرال خوانده می شود اما از زمان باستان نام آن «خوارزم» بوده است. پس چنين جايی ديگر تنها از آن تاجيکستان نمی تواند باشد و از آن همه ایرانیان است. ما افتخار می کنيم که تاجیکان گرامی بيدار و زنده باشند و
نسبت به ارزش های فرهنگی و تاريخ کهن ايران، حساس. هر چقدر آنها بيدارتر و زنده تر باشند، اميد است که به خواب رفتگان اين سوی مرز نيز، اندک اندک بيدار شوند. به هر روی، چون «ايران ويج»، مرکز نژاد و تخمه #آرياييان در تاجيکستان بوده است، #تاجيک ها «زرتشت» را ازخودشان می دانند، در حالی که زرتشت در هيچ کجا نگفته است که من، خود از ايران ويج بوده ام. اين گرايش که همه ايرانيان برای نمونه #زرتشت يا #رستم را از قوم و قبيله خودشان بدانند، نشانه يک انديشه آگاه #ملی است و بر آمده از باليدن ملی، ولی خويشکاری پژوهشگر اين است که «راستی» را بيان کند.
اگر راست اين ماجرا را از من می خواهيد بشنويد، زرتشت اهل «ری» بوده است. در بندهای 16 تا 19 «يسنا 19» آشکارا اين موضوع بيان شده است که زرتشت اهل «ری» بوده است. ولی امروز هيچ کسی در ری نيست که سخت گيری داشته باشد و بگويد زرتشت اهل ری بوده است. براستی زرتشت «رازی» نبوده است، بلکه ايرانی بوده و وابسته به تمام ايرانيان و هر ايرانی حق دارد اين بازمانده فرهنگی را چون ديگر بازمانده های فرهنگی مان، از خود بداند.
نمونه دیگر، #نوروز است
در پايان هنگام (دوره) «جمشيدی» که چند هزار سال به طول انجاميده چشمان نياکان ما به آسمان بوده، چرا که تمام خوبی ها و بدی ها را از آسمان می ديدند. چون: برف، باران، تگرگ، تندر و روشنايی خورشيد جان بخش و ماه شب پيما، ستارگان، سيل، يخبندان و ...
از کانال بنیادنیشابور@bonyad_neyshaboor
ادامه در فرسته های پسین (پست های بعدی)
@LoversofIRAN
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👆افسوس از ناآگاهی ملی
گلایه ۳سال پیش ویشکا آسایش
#گیو پهلوان سرشناس حماسه های ملی ایرانیان
در پادشاهی #کیکاوس و #کیخسرو
در شاهنامه او پسر #گودرز و داماد #رستم است
تبارش از "کشواد"(پدربزرگ) به #کاوه_آهنگر میرسد و اهل اسپهان/ #اصفهان
احتمال داده اند او چهره تاریخی دوره #اشکانیان بود و پدر گودرز دوم #اشکانی که ۲۰۰۰سال پیش به همراه "وردان اشکانی" به تخت نشست
در #شاهنامه تنها یک فرزند دارد، #بیژن؛ اما بروز احساسات پدرانه گیو به ویژه در داستان دوازده رخ، چنان دلانگیز است که ویژگیهای عاطفی او را پررنگ میکند، درکنار جنگاوری و دلیری او
او جنگهای بسیار کرد:
هفت سال جستجو در #ترکستان (آسیای میانه امروز)برای یافتن کیخسرو و بازگرداندنش به ایران بود؛ دیگری خونخواهی برادرش بهرام که به دست داماد #افراسیاب (تژاو)کشته شد. در نبرد یازده رخ نیز انتقام خون #سیاوش پاک را از "گُروی زره" گرفت
سرانجام او در شاهنامه:
وفادارانه کیخسرو شاه ایران را با چهار پهلوان دیگر همراهی کرد تا به سوی پروردگار رود. بااینکه کیخسرو هشدار داده بود کسانی که از فرّ ایزدی برخوردار نیستند در این راه نابود خواهندشد
او رفت و نابودشد
@LoversofIRAN
گلایه ۳سال پیش ویشکا آسایش
#گیو پهلوان سرشناس حماسه های ملی ایرانیان
در پادشاهی #کیکاوس و #کیخسرو
در شاهنامه او پسر #گودرز و داماد #رستم است
تبارش از "کشواد"(پدربزرگ) به #کاوه_آهنگر میرسد و اهل اسپهان/ #اصفهان
احتمال داده اند او چهره تاریخی دوره #اشکانیان بود و پدر گودرز دوم #اشکانی که ۲۰۰۰سال پیش به همراه "وردان اشکانی" به تخت نشست
در #شاهنامه تنها یک فرزند دارد، #بیژن؛ اما بروز احساسات پدرانه گیو به ویژه در داستان دوازده رخ، چنان دلانگیز است که ویژگیهای عاطفی او را پررنگ میکند، درکنار جنگاوری و دلیری او
او جنگهای بسیار کرد:
هفت سال جستجو در #ترکستان (آسیای میانه امروز)برای یافتن کیخسرو و بازگرداندنش به ایران بود؛ دیگری خونخواهی برادرش بهرام که به دست داماد #افراسیاب (تژاو)کشته شد. در نبرد یازده رخ نیز انتقام خون #سیاوش پاک را از "گُروی زره" گرفت
سرانجام او در شاهنامه:
وفادارانه کیخسرو شاه ایران را با چهار پهلوان دیگر همراهی کرد تا به سوی پروردگار رود. بااینکه کیخسرو هشدار داده بود کسانی که از فرّ ایزدی برخوردار نیستند در این راه نابود خواهندشد
او رفت و نابودشد
@LoversofIRAN
کهن ترین نگاره "رستم و رخش"
در نقاشی های باستانی #پنجکنت
پنج قرن پیش از سرایش #شاهنامه فردوسی بزرگ !
/عکس از@dr_khatibi_abolfazl/
پَنجَکِنت(Panjakent)پنجکند یا پنجهکند، نام اصلی آن «پنج کند» به معنای پنج شهر است که پیش از آن «پنجده» بود.
بخشی است در ولایت #سغد، باختر جمهوری #تاجیکستان
پدر #شعر_پارسی، #رودکی از آنجا بود.
بیشتر مردم پنجهکند تاجیکاند و شماری هم ازبک
ویژگی بارز این شهر، آثار هنری یافتشده در آن است؛ نقاشیهای دیواری، چوبهای کندهکاری و مجسمههای گِلی از دل تاریخ
در آثار هنری کشفشده در پنجکنت، نقاشی در جایگاه نخست است. در این شهر بیش از ۵۰ مکان از زیر خاک بیرون آمده که دیوارهایشان انباشته از نقاشیهایی گوناگون بودهاست در چهار گروه«مذهبی»،«حماسی»،«عامیانه»،«زندگی روزمره». نقاشیهای حماسی، نگاره قهرمانان شاهنامه مانند #رستم، #سیاوش، #گردآفرید و... بود
این نقاشیها در ساختمان پرستشگاهها و خانه های مردم یافت شدند ک با رنگ های گیاهی کشیده شده بودند؛ رنگ قرمز از مواد آهنی، زرد از اُخرا، آبی از لاجورد، سفید از گچ و خاک رس، سیاه از زغال، فسفری از زرنیخ و شنگرف
عاشقان ایران❤️
@LoversofIRAN
در نقاشی های باستانی #پنجکنت
پنج قرن پیش از سرایش #شاهنامه فردوسی بزرگ !
/عکس از@dr_khatibi_abolfazl/
پَنجَکِنت(Panjakent)پنجکند یا پنجهکند، نام اصلی آن «پنج کند» به معنای پنج شهر است که پیش از آن «پنجده» بود.
بخشی است در ولایت #سغد، باختر جمهوری #تاجیکستان
پدر #شعر_پارسی، #رودکی از آنجا بود.
بیشتر مردم پنجهکند تاجیکاند و شماری هم ازبک
ویژگی بارز این شهر، آثار هنری یافتشده در آن است؛ نقاشیهای دیواری، چوبهای کندهکاری و مجسمههای گِلی از دل تاریخ
در آثار هنری کشفشده در پنجکنت، نقاشی در جایگاه نخست است. در این شهر بیش از ۵۰ مکان از زیر خاک بیرون آمده که دیوارهایشان انباشته از نقاشیهایی گوناگون بودهاست در چهار گروه«مذهبی»،«حماسی»،«عامیانه»،«زندگی روزمره». نقاشیهای حماسی، نگاره قهرمانان شاهنامه مانند #رستم، #سیاوش، #گردآفرید و... بود
این نقاشیها در ساختمان پرستشگاهها و خانه های مردم یافت شدند ک با رنگ های گیاهی کشیده شده بودند؛ رنگ قرمز از مواد آهنی، زرد از اُخرا، آبی از لاجورد، سفید از گچ و خاک رس، سیاه از زغال، فسفری از زرنیخ و شنگرف
عاشقان ایران❤️
@LoversofIRAN
افسوس!
آخوند پرقدرت مملکت. دارای مرتبه حجت الاسلامی، که باید قاعدتا کتب زیادی خوانده باشد، حالا توقع شاهنامه خوانی از او نداریم ولی همان کتاب ادبیات فارسی دبیرستان نظام قدیم را هم اگر در زمان نوجوانی(دهه۷۰) درست می خواند، آنجا در شعر معروف #ملک_الشعرای_بهار:
"ای دیوسپید پای در بند
ای گنبد گیتی، ای دماوند"
توضیح داده شده بود که منظور از "دیو سپید"، شخصیتی پلید در #شاهنامه است که در کوه دماوند به دست #رستم دستان در غل و زنجیر شد تا آزارش به خلق نرسد، و شاعر از این ماجرا با صنعت تشبیه به شکلی دیگر استفاده کرده است
پدر معنوی نه، پدر مادی اصلاح طلبان،
بد نیست در آن برج و باروی بلند و شاهانه، کمی هم از جهان و مافیها فارغ شود و #ادبیات_ایران بخواند. اگر شاهنامه بخواند که عالی است. اگر نه در همراهی با احساسات ملی مردم، ساده سخن بگوید مثل عامه مردم نه پیچیده با تشبیهات و استعارات ادبی که اینگونه شود
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN
آخوند پرقدرت مملکت. دارای مرتبه حجت الاسلامی، که باید قاعدتا کتب زیادی خوانده باشد، حالا توقع شاهنامه خوانی از او نداریم ولی همان کتاب ادبیات فارسی دبیرستان نظام قدیم را هم اگر در زمان نوجوانی(دهه۷۰) درست می خواند، آنجا در شعر معروف #ملک_الشعرای_بهار:
"ای دیوسپید پای در بند
ای گنبد گیتی، ای دماوند"
توضیح داده شده بود که منظور از "دیو سپید"، شخصیتی پلید در #شاهنامه است که در کوه دماوند به دست #رستم دستان در غل و زنجیر شد تا آزارش به خلق نرسد، و شاعر از این ماجرا با صنعت تشبیه به شکلی دیگر استفاده کرده است
پدر معنوی نه، پدر مادی اصلاح طلبان،
بد نیست در آن برج و باروی بلند و شاهانه، کمی هم از جهان و مافیها فارغ شود و #ادبیات_ایران بخواند. اگر شاهنامه بخواند که عالی است. اگر نه در همراهی با احساسات ملی مردم، ساده سخن بگوید مثل عامه مردم نه پیچیده با تشبیهات و استعارات ادبی که اینگونه شود
💌عاشقان ایران
@LoversofIRAN