لوح ساده✌️✌️
344 subscribers
11.2K photos
840 videos
414 files
1.63K links
Download Telegram
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
‍ ‍ ‍
☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۲۳ اردیبهشت "۱۲ ماه مه" زادروز فلورانس نایتینگل "بانوی چراغ به‌دست"

(زاده ۱۲ مه ۱۸۲۰ فلورانس ایتالیا -- درگذشته ۱۳ اوت ۱۹۱۰ لندن) پرستار و ریاضیدان و آماردان و بنیانگذار حرفه پرستاری مدرن

او فرزند ویلیام ادوارد شور، یکی از اعضای اشراف‌زاده دربار بود که در یک خانه بزرگ و راحت، دوران کودکی خود را گذراند و علاقه زیادی به‌درمان بیماران و پرستاری داشت. خودش می‌گفته: همواره صدایی آرام را می‌شنوم که می‌گوید: "ای فلورانس، آینده تو تماما در خدمت بیماران سپری خواهد شد"
در سال ۱۸۵۳ که جنگ میان ترکیه و روسیه آغاز شد، فرانسه و انگلیس به‌یاری ترکیه شتافتند و سربازان خود را به‌ جنگ اعزام کردند. در آن زمان تیتر روزنامه‌های تایمز لندن خبر از جنگ و توصیف اوضاع وخیم بیمارستانهای نظامی انگلیس را  می‌داد. در این گزارشها آمده بود تنها ۲۰ پرستار در جبهه‌ها فعالیت می‌کنند، بیمارستانی وجود ندارد و حتی باند برای پانسمان هم نیست. با انتشار این گزارش‌ها، او از وزیر جنگ انگلیس درخواست وسایل و امکانات بهداشتی کرد و سپس با همراهی۳۴ پرستار زن با شجاعت تمام، پا به اعماق خاک ترکیه گذاشت و به‌ یاری مجروحان شتافت. او به‌ پرستاران اعتبار امیدوار کننده‌ای داد و تبدیل به‌ تندیسی از فرهنگ ویکتوریایی شد، بخصوص توصیفی که از او شد به‌عنوان «بانوی چراغ بدست» که شبانگاه میان مجروحین جنگی گشت می‌زد. وی با چهره‌ای آرام‌بخش برای اینکه سربازان دست از میگساری بردارند، اتاقی برای مطالعه و بازی‌های سالم آنان راه‌ انداخت. او بر اثر کار مداوم و همدمی با بیماران دچار تب وحشتناکی شبیه تیفوس یا مالاریا شد که در آن هنگام قربانیان زیادی را به‌کام مرگ کشانده بود و فلورانس نیز بر اثر این بیماری به‌شدت ضعیف شد.
جنگ پایان یافت و او به‌ لندن بازگشت. هرچند می‌خواست گمنام بماند، اما نامش به‌عنوان فرشته سر زبانها بود ولی برای اینکه خود را از چشم دیگران دور نگه‌دارد، به‌گونه‌ای خود را پنهان کرد که گویی مرده است. او همراه ویلیام فار، یک پزشک نظامی و فرد نیکوکاری به‌مدت ۲۰ سال برای بهبود وضعیت بیمارستان‌ها و نظام آموزشی پرستاران تلاش کردند. وی نخستین مدرسه عالی آموزش پرستاری را سال ۱۸۶۰ در بیمارستان سن‌توماس لندن راه‌اندازی و مدیریت کرد. هرچند سلامت جسمانی او تحلیل رفته بود اما شهرتش از لندن به آمریکا و هند نیز رسید، به‌گونه‌ای که یک معمار و تاجر لیورپولی به‌نام ویلیام راتبون در سال ۱۸۶۰ مبلغ زیادی در اختیار فلورانس گذاشت تا یک بیمارستان بسازد. بیمارستانهایی که او ساخت مطابق استاندارد و الگوی بهداشتی بود و طبقات مختلف آن به‌بخش‌های ویژه‌ای مثل زنان و زایمان، روان، کودکان و جراحی اختصاص داشت. چند سال کار مداوم و سخت پس از جنگ، توان او را بسیار تضعیف کرد، به‌گونه‌ای که در آخرین سالهای عمر نابینا شد و نمی‌توانست مانند گذشته به‌وظایف خود عمل کند.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
#فلورانس_نایتینگل.
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
مُمال چیست؟

در اصطلاح آواشناسی،اماله کردن (تبدیل)واج(مصوّت بلند)«ا»به مصوت بلند«ی»؛مثلِ:تبدیل«جهاز»به«جهیز».واژه‌ای را که دچار این تبدیل شده‌باشد«مُمال»می‌نامند؛به عنوان مثال فردوسی در شاهنامه واژه‌های:
«رکیب»<رکاب،«سلیح»<سلاح/
«مزیح»<مزاح،را به کار برده‌ است:👇
🎠برون کرد یک پای خویش از"رکیب"
     شد آن مردِ بیداردل ناشکیب
🎠یا:
سواری و تیر و کمان و کمند(شبکه معنایی)
عنان و "رکیب" و چه و چون و چند

🪙یا:
کشانی بدو گفت با تو "مَزیح"
نبینم همی جز فسوس و "مزیح"
یا:بپوشید باید یکایک "سلیح"
که این کار بر ما گذشت از"مزیح"
یا:همه برکشیدند گُردان سَلیح"
به دل خشمناک و زبان پُر مَزیح"

حسیب>حساب:
متناسب اند و موزون حرکات دلفریبت
متوجه است با ما سخنان بی"حسیب"ت

عتیب>عتاب(قهر):
چو نمی توان صبوری،ستمت کِشم ضروری
مگر آدمی نباشد که برنجد از "عتیب"ت

حجاب>حجیب:
به حجاب اندرون شود خورشید
گر تو گیری از آن دو لاله"حجیب"

Mohammad Azizzade:
چند نمونه ی دیگر :👇
🪞اسلیمی<اسلامی:《چه می خواهند بگویند این خط ها و بوته ها و یا این "اسلیمی ها" که در هم می پیچند؟》

👰جهیز<جهاز:《خوشتر بود عروس نکورویِ بی"جهیز"》

🍵هلیم<هَلام:
ظاهرا دختر همسایه "هلیم" آورده بود
باطنا یک کاسه شیطانِ رجیم آورده بود!😍
🐔🐔خسرو:《از آن دو خروس هلیمی ساختم بس چرب و نرم...》

🧱خزینه<خزانه:ذوالنون مصری:پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در "خزینه" نهی،رعیت را چه سود دارد؟

🎅سبیل<سبال:
لاف تو ما را بر آتش برنهاد
کان "سبال"چرب تو برکنده باد

🗑غربیل<غَربال:
برين کهنه "غربيل"بر نان جو
همي دار در پيش تا جو دِرو

📚کتیب<کتاب:
بر حاشيه ی دفتر حسن آن خط زشت
منويس که رونق "کتيبت" ببرد
یا:نه هر جا که بینی خطی دل فریب
توانی طبع کردنش در کتیب؟

🎴مِهمیز<مهماز:《چگونه کاین چنین بلند بر زبرِ ماسوا ایستاده ای/زیر "مهمیز" کودکانه ی بچگکان یتیم جای می گیری...؟》

لیکن>لکن:
🧏‍♀️گفتا:شيخا! هر آنچه گويي هستم
ليکن تو چنان که مي نُمایی هستي؟(خيام)

🌏دنیی>دنیا:
دنيي آن قدر ندارد که بر او رشک برند
يا وجود و عدمش را غم بيهوده خورند

😱مکیس>مکاس(چانه زدن):
نشانه نهادند بر اسپریس
سیاوش نکرد ایچ با کس"مکیس"

🎴جلباب>جلبیب(سپید°معجر):
شب عشاق لیله‌القدر است
چون برون آوری سر از جلبیب.

🖍(عزیززاده،محمد،👈《طعم ادبیات


https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز ابوالفضل خطیبی

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۳۹ گرمسار -- ۲۱ دی ۱۴۰۱ تهران) نویسنده، شاهنامه‌پژوه و پژوهشگر زبان و ادب فارسی

او در سال ۱۳۶۵ در رشته تاریخ از دانشگاه شیراز مدرک کارشناسی گرفت و در سال‌های ۱۳۷۵–۱۳۷۸ دوره کارشناسی ارشد را در رشته فرهنگ و زبان‌های باستانی ایران در پژوهشگاه علوم انسانی گذراند. در سال‌های ۱۳۹۰–۱۳۹۴ در همان پژوهشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی دوره دکتری را سپری کرد و در ۲۵ آذر ۱۳۹۴ از رساله دکتری‌اش با عنوان «بررسی انتقادی مهمترین قطعات و بیت‌های الحاقی شاهنامه» دفاع کرد.
از سال ۱۳۶۸ در چند مرکز پژوهشی به فعالیت اشتغال داشت، از جمله: مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (۱۳۶۸–۱۳۷۵) مرکز نشر دانشگاهی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی (از ۱۳۷۵).
وی عضو هیئت علمی و معاون گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و معاون سردبیر مجله «نامه ایران باستان» بود و با بیش از صد مقاله علمی به‌ویژه درباره شاهنامه در دانشنامه‌ها و مجلات تخصصی ادبی و در تصحیح شاهنامه با جلال خالقی مطلق در جلد هفتم همکاری داشت.
او دریافت‌کننده جایزه حامیان نسخ خطی در آیین بزرگداشت حامیان نسخه‌های خطی در سوم آذر ماه ۱۳۸۴ به خاطر مقاله «اصالت کهن‌ترین نسخه: فلورانس ۶۱۴ق» بود.

آثار:
از او در حوزه‌های تاریخ ایران، زبان و ادبیات فارسی و ایران‌شناسی ۹ کتاب، ۶۰ مقاله در مجله‌ها و مجموعه‌ها و ۱۵۶ مقاله در دانشنامه‌ها و ۲۳ نقد کتاب منتشر شد. حوزه تخصصی او شاهنامه فردوسی و ادبیات حماسی بود و در همایش‌های گوناگونی شرکت داشت و در آنها به ایراد سخنرانی پرداخت.
شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی: طبع انتقادی، به کوشش جلال خالقی‌مطلق و ابوالفضل خطیبی، دفتر ۷، نیویورک، بنیاد میراث ایران ۱۳۸۶/۲۰۰۷ و تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، کانون فردوسی ۱۳۸۶.
برگزیده مقاله‌های نشر دانش درباره شاهنامه (شماره ۱۱) ابوالفضل خطیبی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۸۶/۲۰۰۷.
تقدیرباوری در منظومه‌های حماسی فارسی (شاهنامه و ویس‌ورامین) هلمر رینگرن، ترجمه ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات هرمس، ۱۳۸۷/۲۰۰۹.
یادداشتهای شاهنامه، بخش سوم، با همکاری جلال خالقی مطلق و محمود امیدسالار، نیویورک، بنیاد میراث ایران ۱۳۸۷/۲۰۰۸ تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی ۱۳۹۰.
به فرهنگ باشد روان تندرست: مقاله‌ها و نقدهای نامه فرهنگستان درباره شاهنامه، به کوشش احمد سمیعی گیلانی و ابوالفضل خطیبی، به مناسبت همایش هزاره شاهنامه در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۰ تهران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۹۰.
جشن‌نامه دکتر فتح‌اله مجتبایی، به کوشش علی‌اشرف صادقی و ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات هرمسو۱۳۹۳.
فرامرزنامه بزرگ، از سراینده‌ای ناشناش در اواخر قرن پنجم هجری، به کوشش ماریولین فان زوتفِن و ابوالفضل خطیبی، تهران، انتشارات سخن ۱۳۹۴.
شبرنگ‌نامه: داستان شبرنگ پسر دیوسپید با رستم، از سراینده‌ای ناشناس احتمالاً در قرن ششم هجری، به کوشش ابوالفضل خطیبی و گابریله فَن دِن بِرخ، تهران، موقوفات دکتر محمود افشار با همکاری انتشارات سخن، ۱۳۹۵.
آیا فردوسی محمود غزنوی را هجو گفت؟ هجونامه منسوب به فردوسی: بررسی تحلیلی، تصحیح انتقادی و شرح بیت‌ها، تهران، انتشارات پردیس دانش ۱۳۹۵.
آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا است.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#ابوالفضل_خطیبی
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز علی‌اشرف صادقی

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۰ قم) زبان‌شناس و عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی

او از دانشگاه تهران لیسانس ادبیات فارسی گرفت و از دانشگاه سوربن فرانسه در رشته زبان‌شناسی عمومی مدرک دکتری دریافت کرد.
در سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲ با مؤسسه لغت‌نامه دهخدا در تنظیم بخشی از حرف «گ» همکاری داشت و در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران به رتبه استادی رسید. وی در آغاز سال تحصیلی ۱۳۸۷ به خواست خود بازنشسته شد، تا وقتش را صرفِ تدوین فرهنگ جامع زبان فارسی کند. فرهنگ جامع زبان فارسی طرحی است که از اواسط دهه ۱۳۷۰ با حمایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی و زیر نظر او آغاز شده و جلد اول آن، مشتمل بر حرف «آ»، در سال ۱۳۹۲ منتشر شد. او مدیر گروه فرهنگ‌نویسی فرهنگستان است و دبیریِ مجله فرهنگ‌نویسی را برعهده دارد. همچنین پایه‌گذار مجله زبان‌شناسی است و تا سال ۱۳۸۶ سردبیر آن بود.

کتاب‌شناسی:
دستور زبان فارسی (با همکاری غلامرضا ارژنگ) کتاب درسی سال دوم، سوم و چهارم دبیرستان، تهران: وزارت آموزش و پرورش ۱۳۵۸.
تکوین زبان فارسی، تهران: دانشگاه آزاد ایران ۱۳۵۷.
مسائل تاریخی زبان فارسی، تهران: انتشارات سخن ۱۳۸۰.
نگاهی به‌گویش‌نامه‌های ایرانی
تصحیح لغت فرس اسدی، با همکاری دکتر فتح‌اله مجتبایی، تهران: انتشارات خوارزمی ۱۳۶۵.
ترجمه دو فصل از کتاب «زبان‌شناسی نوین: نتایج انقلاب چامسکی» از ن. ایمیث و د. ویلسون. تهران: انتشارات آگاه ۱۳۶۷.
نگاهی به‌گویش‌نامه‌های ایرانی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی و مرکز نشر دانشگاهی ۱۳۷۹.
یادنامه دکتر احمد تفضلی، تهران: سخن ۱۳۷۹
تصحیح فرهنگ فارسیِ مدرسه سپهسالار، منسوب به‌قطران تبریزی، تهران: انتشارات سخن ۱۳۸۰.
فارسی قمی، قم: انتشارات باورداران ۱۳۸۰
زبان‌های ایرانی، یوسیف میخائیلوویچ اُرانسکی، علی‌اشرف صادقی (مترجم) تهران: سخن ۱۳۷۸.
کتاب الابنیه عن حقایق الادویه (روضه الانس و منفعه النفس) موفق بن‌علی هروی، ایرج افشار (مقدمه) ابونصرعلی بن‌احمد اسدی‌طوسی (خطاط) علی اشرف صادقی (مقدمه) تهران: میراث مکتوب وابسته به مرکز نشر میراث مکتوب
تهران: جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، حسین نصر، علی‌اشرف صادقی، مصطفی مؤمنی، فرزانه ساسان پور، تهران: کتاب مرجع
فرهنگ لغات زبان مخفی علی‌اشرف صادقی (مقدمه) مهدی سمایی، تهران: نشر مرکز
کاوه، ایرج افشار (زیرنظر) کامران فانی (زیرنظر) فرید قاسمی (زیرنظر) علی‌اشرف صادقی (زیرنظر) عبدالکریم جربزه دار (به‌اهتمام) جمشید کیان‌فر (زیرنظر) تهران: انتشارات اساطیر
لهجه تهرانی، لازارساموئیلوویچ پی سیکوف، محسن شجاعی (مترجم) علی‌اشرف صادقی (ویراستار علمی) تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۸۱
فرهنگ گویش دوانی، عبدالنبی سلامی، شیرین عزیزی مقدم (مترجم) علی‌اشرف صادقی (مترجم) شوکت صابری (مترجم) تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی ۱۳۸۱،
فرهنگ املایی خط فارسی بر اساس دستور خط فارسی مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، علی‌اشرف صادقی، زهرا زندی مقدم، تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی
گفتنى است كه بيست و پنجمين جايزه ادبى و تاريخى بنياد محمود افشار به اين زبان شناس تعلق گرفت.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#علی_اشرف_صادقی
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز محمد سرور مولایی 

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۲۴ در غزنی)  پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی

او که اهل افغانستان است، در سال ۱۳۵۵ از دانشگاه تهران دکترا گرفت و از سال ۱۳۹۳ عضو پیوستهٔ فرهنگستان زبان و ادب فارسی است.

آثار:
طبقات‌الصوفیه، عبداله بن‌محمد انصاری، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: توس.
مجموعه رسائل فارسی خواجه عبدالله انصاری، عبداله بن‌محمد انصاری، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: توس.
پادشاهان متاخر افغانستان، یعقوب علی خوافی، محمدسرور مولایی (ویراستار) ناشر: مؤسسه انتشارات عرفان‌.
بر ترنج آرزو: درس نامه متون عرفانی به زبان فارسی، روح‌اله چاوشی، محمد سرور مولایی (مقدمه) ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی‌.
کلیات نادم، محمدیحیی نادم قیصاری، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
تاریخ احمدشاهی، محمودبن ابراهیم حسینی منشی، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
آتشکده وحدت: دیوان حضرت خواجه مستان شاه کابلی، محمدسرور مولایی (مصحح) ناشر: شریعتی افغانستانی، محمدابراهیم.
حقوق زنان در خانواده، محمد سرورمولایی، مریم ابن التراب، ناشر: دانشگاه الزهرا.
دیوان بیدل، عبدالقادربن عبدالخالق بیدل دهلوی، محمدسرور مولایی (مقدمه) ناشر: علم.
خاطرات و تاریخ: افغانستان ۱۳۰۲–۱۳۴۴ محمدسرور مولایی، ناشر: هوای رضا.
گنج روز نیاز گزیده طبقات الصوفیه خواجه عبداله انصاری، محمدسرور مولایی (گردآورنده) ناشر: معین‌
تجلی اسطوره در دیوان حافظ، دکتر محمدسرور مولایی، انتشارات توس.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#محمد_سرور_مولایی
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت زادروز خسرو قربانی فرجزاد  (غبارشکسته)

(زاده ۲۵ اردیبهشت ۱۳۴۸ تبریز) خوشنویس

او در رشته مهندسی راه و ساختمان، فارغ‌التحصيل شد و با جدیت به موفقیت‌های علمی و مدیریتی رسید. وی رتبه کارشناسی پایه ارشد سازمان نظام مهندسی و همچنین کارشناس رسمی و... را در کارنامه‌اش دارد، اما هرگز به قول خودش نتوانسته آن وجه گمشده‌اش را از یاد ببرد.
وی سالهای گذشته در پی راه و راهنما و در جست و جوی دوستانی شیدا، به انجمن خوشنویسان ایران پیوست و در خط شکسته نستعلیق با نام «غبارشکسته»  رقم می‌زند و به یاد مهر و محبت استاد درویش عبدالمجید طالقانی و استاد گلستانه است.
خط شکسته نستعلیق، خط سرنوشتش بود، چرا که خط شکسته شیفته‌‌اش می‌کرد و رازهای کهن را بر او می‌گشود.
او بر خشت و جان قلم می‌زد و بر تن لوح سفید کاغذ، قلم می‌فرسود و می‌شکست و سالیان دل به نقش‌های گذشتگان سپرد. از بزرگمردان خفته در خاک و نیک‌مردان زنده به فرهنگ این مرز و بوم بهره‌ها برد و دل به موج قلم داد و با مرکب سیاه، طره‌ نفس خویش را به بازی گرفت و قلم ورزی کرد و لوح از پی لوح نگاشت.
آنقدر نقش زد، تا نقش گوشه‌ای از گنج خویش بر او نمایاند و اکنون خرسند، خرسند است از رد جانی که بر کاغذ ثبت کرده است و نیز خرسند از این‌که مورد لطف استادان و دوستان فرهیخته و شیدا شد.
وی می‌گوند: "آدمی به لطف زنده است و به یاد، پس خط مهرتان در لوح قلبمان جاودان باد."

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#خسرو_قربانی_فرجزاد #غبار_شکسته
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
‍ ‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

برای بزرگداشت مقام فردوسی، اين شاعر و سخن‏‌سرای حماسی، روز ۲۵ ارديبهشت هرسال به‌نام نامی او نامگذاری شده است تا فرصتی برای شناساندن بیشتر اين شخصيت بزرگ ادبی و شاهنامه فاخر، این گنجينه و ميراث غنی ملی باشد.
گرچه اطلاعی از آغاز سرایش و پایان شاهنامه در دست نیست و  صاحب‌نظران با توجه به‌چند بیت از متن شاهنامه، آغاز سرایش آن را سال ۳۶۵ قمری و پایان آن را ۴۰۰ قمری می‌دانند، آن هم به‌دلیل بیت‌هایی که  اشاره به آغاز پادشاهی سلطان محمود غزنوی دارد، ولی درباره روز و ماه پایان کار شاهنامه، خود فردوسی به‌صراحت در پایان کتاب آن را ۲۵ اسفند اعلام کرده است.
چند سالی است که روز ۲۵ اردیبهشت را روز «بزرگداشت فردوسی» نامگذاری کرده‌اند که براساس اسناد و مدارک موجود این روز هیچ مناسبتی با زندگی این شاعر بزرگ حماسه‌سرای ایران ندارد. در حقیقت  ۲۵ اردیبهشت ماه را به‌جای ۲۵ اسفند برگزیده‌اند که روز پایان شاهنامه فردوسی است.
روزی که به صراحت متن شاهنامه، روز پایان داستان یزدگرد یا کل شاهنامه است، آن هم در سالی که مصادف با ۷۱ سالگی شاعر است. یعنی سال ۴۰۰ قمری و این موضوع در بیت‌های زیر از بیت‌های پایانی شاهنامه  به‌روشنی بیان شده است:

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک
همی زیر شعر اندر آمد فلک

سی و پنج سال از سرای سپنج‌
بسی رنج بردم به امید گنج‌

سر آمد کنون قصه یزدگرد
به ماه سپندارمذ روز ارد

ز هجرت شده پنج، هشتاد بار
که گفتم من این نامه شهریار

با توجه به این که حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری دیده به‌جهان گشوده است، با گذشت ۷۱ سال از این تاریخ، دقیقا به‌سال ۴۰۰ هجری قمری می‌رسیم که خود شاعر در بیت‌های بالا به آن اشاره کرده "ز هجرت شده پنج هشتاد بار" آن هم در ۲۵ اسفند ماهی که مطابق با سال ۴۰۰ هجری بوده است، یعنی مطابق با سال ۳۷۸ یزدگردی و ۳۸۸ خورشیدی.

🆔
https://t.me/amirnormohamadi1976
#برگی_از_تقویم_تاریخ


#فردوسی
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
📕📕اندیشه های اخلاقی در شاهنامه ی فردوسی


شاهنامه کتاب رزم وحماسه ودلیری وپایداری وشجاعت است .ولی سرشار از اندیشه های اخلاقی است.
این اندیشه اخلاقی بیانگر آن است
که فردوسی رفتا وکردار نیک را
سرمشق خود قرار داده است
به گواه شاهنامه فردوسی اخلاق نیک دشمنان ایران راهم از نطر فردوسی  پنهان نمانده است.
واخلاق زشت بزرگان ایرانی را نیز نکوهیده است .
امروزه گویا اخلاق گم شده است
این گم شده را درشاهنامه بنگرید:

📕آزرم وشرم داشتن
یکی بیم و آزرم و شرم خدای
که باشدتورا یاور ورهنمای

📕میانه روی واعتدال
ز کار زمانه میانه گزین
چو خواهی که یابی به دادآفرین

📕بخشندگی و دهش
چوبخشنده باشی گرامی شوی
ز دانایی و داد، نامی شوی

📕بردباری وشکیبایی
ستون خرد بردباری بود
چوتیزی کنی تن به خواری بود

📕بشردوستی
به هرجایگه یار درویش باش
همی راد برمردم خویش باش

📕پندپذیری
توبیماری وپند داروی توست
بکوشم همی تاشوی تندرست

📕دانش اندوزی
میاسای زاموختن یک زمان
زدانش میفکن دل اندر گمان

📕رازپوشی
چو رازت به شهر آشکارا شود
دل بخردت بی مدارا شود

📕سازگاری با دشواری‌ها
ورایدون که با تونسازد جهان
بسازیم ما با جهان جهان

📕فرو بردن خشم
بدان باش تا دورباشی به خشم
به مردی بپوش از گنهکار چشم

📕فروتنی
فروتن بود هرکه دارد خرد
سپهرش همی در خرد پرورد

📕بداندیشی
به دل نیز اندیشه ی بد مدار
بداندیش را بد بود روزگار

📕پرگویی
چوگفتار بیهوده بسیارگشت
سخنگوی در مردمی خوارگشت

📕کینه توزی وجنگ
مسازید جنگ و مریزید خون
مباشید کس را به بد رهنمون

📕عیب جویی
چو عیب تن خویش داندکسی
زعیب کسان برنگوید بسی

📕تن آسایی وکاهلی
تن آسایی و کاهلی دور کن
بکوش و ز رنج تنت سور کن

ل،بهرامیان


https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)

نگاهی به
فردوسی حکیم فرزانه‌ی طو
س

دکتر سجاد آیدنلو، محقق و شاهنامه شناس، معتقد است که سال تولد فرودسی در هیچ یک از منابع قدیمی ذکر نشده است و در مجله‌ی بخارآ شماره ۱۴۱ بهمن واسفند ۹۹ نیز آمده؛ ولی بزرگداشت حکیم طوس همیشه افتخارآفرین است.

بناهای آباد گردد خراب  
                          زباران واز گردش آفتاب

پی‌افکندم‌از نظم‌ کاخی بلند
                        که ازبادوباران نیابد گزند

شاهنامه فردوسی فریاد خردگونه‌ی تاریخ ملت ایران است و شاهنامه  با به نام خداوند جان وخرد شروع می‌شود.
او خرد را راهنمای انسان می‌داند و در برخورد با حوادث خردمندانه داوری می‌کند.
عنصر خرد در ایران باستان ارزشمند است و دراندرزنامه و سخنان بزرگمهر حکیم هم بارها آمده است.
شاید تعصب وخشک‌اندیشی بنی‌امیه و بنی‌عباس وفضای دگم‌اندیش غزنویان او را به دنبال مروارید خرد فرستاده باشد.

درتاریخ ایران بارها آزموده‌ها را آزموده‌ایم و باز به خرد، تفکر و اندیشه برگشته‌ایم.
درپشت اشعارشاهنامه، چهره‌ی حکیمانه فردوسی را مشاهده می‌کنیم که خردمندانه می‌اندیشد.

حکیم طوس بارها از گذشت روزگار و ناپایداری قدرت وثروت سخن می‌گوید و
از مرگ که همچون اژدهایی برای همگان دهان باز کرده است عبرت می‌گیرد.
فرودسی از دهقانان خراسان است. طبقه‌ای که هنوز به عظمت ایران می‌اندیشد وکر و فرّ و شکوه ظاهری خلفای زمانه آنها را مرعوب نکرده است.

فردوسی تاریخ را به صورت داستان درمی‌آورد؛ واین کار سترگی است.
شرح فضاهای شاهنامه بیان اندیشه‌های خردمندانه‌ی زال، رستم، کتایون، پیران، ویسه و حتی دشمنان ایران را نشان می‌دهد فردوسی فرزند خرد است .
درنوشته‌های تاریخی فضاسازی نیست؛
ولی فردوسی با فضاسازی خاص خود دست خواننده را گرفته و به فضاهای زیبای شاهنامه و میدان جنگ می‌برد.

شاید فردوسی در غم سهراب، در مرگ اسفندیار، درسوگ سیاوش و فرود به درد گریسته باشد‌.
فردوسی با بیان زندگی کیخسرو پادشاهی آرمانی می‌سازد که درتاریخ واقعی نایاب است.

فردوسی قهرمانانی را که دوست دارد با کمک عوامل ماورایی و یا باد، طوفان و برف به دست مرگ می سپارد.
حکیم توس
گویا هزارسال زیسته است و با ایران زاده شده است.
تاکنون کسی نتوانسته همچون شاهنامه
حماسه و خرد را باهم بسراید.
اگرشاهنامه جنبه حماسی وخرد ایران را آفریده است؛ مثنوی به عرفان و معنویت پرداخته، سعدی خلق وخوی ایرانیان را به تماشا نشسته و حافظ با  رند! انسان کامل را معرفی کرده است.

لهراسپ بهرامیان

https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
شاهنامه از دیدگاه شاهنامه شناسان

به نام خداوند جان وخرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد

شاهنامه از بدو سرودن موردتوجه وعلاقه ی دانشمندان ،شاعران ونویسندگان ایرانی بوده است.

نویسندگان خارجی هم به شاهنامه
عنایت خاصی داشته اند.

عده ای اوهم اورا برنتافته اند واز ظن
خود یار شاهنامه شده اند.

پژوهشگرانی که بر شاهنامه تامل فلسفی کرده باشند و به تفسیر شاهنامه دست زده باشند، بسیار اندکند .

به جرات می توان گفت، تامل فلسفی بر شاهنامه هنوز به صورت جدی آغاز نشده است.
. می توان گفت سویه های ادبی و داده های تاریخی شاهنامه نسبت به ساحت اندیشگی آن، بیشتر مد نظر پژوهشگران بوده است.

این در حالی است که ایرانیان از گذشته بر 《حکیم》 بودن فردوسی آگاه بوده اند.
قاضی نورالله شوشتری، عالم عصر صفوی، در مجالس المومنین، در مورد حکمت فردوسی نوشته است: 《گفته اند آنچه از اشعار حکمت نثار در آن کتاب اعجاز آثارمند درج است، چهار برابر کتاب بوستان شیخ سعدی است،
بلکه فی الحقیقه سخنان آن حکیم یگانه از احوال مبداء و معاد نشانه ایست، و قصه‌ی پادشاهان عجم مجرد بهانه؛ ظاهراً در لباس افسانه و باطناً در [آن] ترانه‌ی عاشقانه و رمزی حکیمانه است، به صورت تاریخ پادشاهان عجم است و به معنی فهرست جهات مدح و ذم.》

شاهنامه ظرفیت اندیشه ورزی بالایی دارد که چنان که باید و شاید به آن توجه نشده است.
براگینسکی می گوید" شاهنامه نخستین اثر بشری است که در آن به صورت جدی در مورد مساله جنگ و صلح تامل شده است")؛ برخی از پژوهشگران ایران باستان در باب مفاهیم خیر و شر،  داد و خرد در شاهنامه و ردیابی آن در اندیشه مزدایی سخن گفته اند.
برخی منتقدان ادبی نیز به تبیین ویژگی های حماسی و تراژیک شاهنامه پرداخته‌اند.

کتاب های معرفی شده، برخی از مطرح ترین تفسیرهای شاهنامه فردوسی هستند، که توجه نویسندگان آن ها بر ویژگی های اندیشه ای شاهنامه معطوف بوده است:

شرح کامل شاهنامه شرح یکایک ابیات وعبارات وتعابیر کنایی واستعاری ونکات اساطیری وریشه شانسی واژگان بابرگردان به عربی وانگلیسی

مولف .دکتر مهری بهفر


▪️《فردوسی، سنت و نوآوری در حماسه سرایی》 از محمود عبادیان

▪️《شاهنامه فردوسی و فلسفه‌ی تاریخ ایران》 از مرتضی ثاقب فر

▪️《جاذبه های فکری فردوسی》 از  احمد رنجبر

▪️ 《پژوهشی در اندیشه های فردوسی》 از فضل الله رضا

▪️ 《تراژدی قدرت در شاهنامه》 و 《سیاوش بر آتش》 از مصطفی رحیمی

▪️《سوگ سیاوش》و 《مقدمه ای بر رستم و اسفندیار》 از شاهرخ مسکوب (دیگر نوشته های مسکوب در مورد شاهنامه و اسطوره شناسی ایرانی نیز رویکرد تفسیری دارند.)

▪️ 《اسطوره زال》و 《حماسه در راز و رمز ملی》 از محمد مختاری

▪️《ایران و جهان از نگاه شاهنامه》 و 《زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه》 از محمدعلی اسلامی ندوشن

▪️《بازخوانی شاهنامه: تاملی در زمان و اندیشه‌ی فردوسی》 از مهدی قریب

درحضرت سیمرع ،دکتر سجاد آیدنلو
سایر آثار این محقق وشاهنامه پژوه



▪️《تقدیرباوری در منظومه‌های حماسی فارسی: شاهنامه و ویس‌ورامین》از هلمر رینگرن با ترجمه‌ی ابوالفضل خطیبی
کتابهای منتشر شده از دکتر خالقی
ومقدمه مفصل او بر تصحیح شاهنامه که اکنون بهترین تصحیح به حساب می آید.

▪️《با نگاه فردوسی》 از باقر پرهام

▪️ کتاب هایی ‌که در مورد تاریخ اندیشه سیاسی در ایران نوشته شده اند.
معمولا دربرگیرنده‌ی سخنانی در مورد فردوسی هم هستند. به ویژه باید اشاره کرد به 《آرمان شهریاری ایران باستان از کسنفن تا فردوسی》اثر ولفگانگ کناوت، و کتاب های جواد طباطبایی.

▪️کتاب هایی هم هستند که بخشی از آن ها به شاهنامه اختصاص دارد، مثلا 《پنج اقلیم حضور》 از داریوش شایگان.
سرچشمه های فردوسی شناسی ،محمدامین ریاحی

کاخ بلند هزارساله از انتشارات فرهنگستان زبان فارسی
مجله ی فرهنگ  کتاب هفتم  پاییز ۱۳۶۹
موسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی
مردم‌وشاهنامه،انجوی شیرازی
سایه های شکار شده،  مولف  بهمن سرکاراتی

▪️ برخی افراد نامتخصص هم به تفسیر شاهنامه پرداخته‌اند، و حاصل کار سطحی و ایدئولوژی زده از آب درآمده، 《حماسه‌ی داد》 از م. جوانشیر نمونه ای از این کتاب هاست.

نویسندگانی چون ادواردبرون. برتلس. کریستین آرتور.هانری ماسه.یان ریپکا .هادی حسن دانشمند هندی از دیدگاه خودشان به شاهنامه وفردوسی پرداخته اند.

نظریات واندیشه های .جلال الدین همایی ،حبیب یغمایی‌، دکتر غلامحسین یوسفی ،محمد امین ریاحی ،.بدیع الزمان فروزانفر ،محمد پروین گنابادی .،یحیی آرین پور ،  دکتر سجاد آیدنلو،دکتر منوچهر مرتضوی، دکتر جلیل دوستخواه
.احمد علی رجایی . دبیر سیاقی
دکتر کزازی‌  ،استا دشفیعی کدکنی. دکترعبدالحسین زرین کوب،
مهری باقری،احمد تفضلی، علی رواقی محیط طباطبایی،محمد جعفر یا حقی
مهدی قریب
خواندنی وقابل تامل هستند.
لهراسپ ،بهرامیان

https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
به مناسبت بزرگداشت
فردوسی حکیم
هرچند دکتر سجاد آیدنلو محقق وشاهنامه شناس ،معتقد است
که" سال تولدفرودسی در هیچ یک از منابع قدیمی ذکر نشده است‌."
(مجله ی بخار شماره ۱۴۱ بهمن واسفند ۹۹)
ولی بزرگداشت حکیم طوس همیشه افتخار آفرین است.


بناهای آبادگرددخراب    زباران واز گردش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند     که ازبادوباران نیابد گزند
شاهنامه
فردوسی فریاد خردگونه ی تاریخ ملت ایران است .
حتی شاهنامه را با(به نام خداوند جان وخرد) شروع می کند.
اوخردرا راهنمای انسان می داند
ودربرخوردبا حوادث خردمندانه داوری می کند.
عنصرخرددرایران باستان هم ارزشمنداست ودراندرزنامه وسخنان بزرگمهرحکیم بارها آمده است
شایدتعصب وخشک اندیشی بنی امیه وبنی عباس وفضای دگم اندیش غزنویان اورا به دنبال مروارید خردفرستاده است.

درتاریخ ایران بارها آزموده ها را ازموده ایم وباز به خردوتفکرواندیشه برگشته ایم.
درپشت اشعارشاهنامه ،چهره ی حکیمانه فردوسی را مشاهده می کنیم که خردمندانه می اندیشد.

حکیم طوس ازگذشت روزگاروناپایداری قدرت وثروت بارها سخن می گوید.
واز مرگ که همچون اژدهایی برای همکان دهان باز کرده است عبرت می گیرد.
فرودسی از دهقانان خراسان است.
طبقه ای که هنوز به عظمت ایران می اندیشد.
وکروفروشکوه ظاهری خلفای بنی امیه وبنی عباس انهارا مرعوب نکرده است

فردوسی تاریخ را به صورت داستان درمی آورد.
. واین کارسترگی است
شرح فضاهای شاهنامه بیان اندیشه های خردمندانه ی زال ورستم وکتایون وپیران ویسه وحتی خرددشمنان ایران نشان می دهد  که فردوسی فرزند  خرد است .
درنوشته های تاریخی فضا سازی نیست .

ولی  فردوسی با فضا سا زی خاص خود دست ما را می گیردوبه فضای های زیبای شاهنامه و به میدان جنگ می برد.

شاید فردوسی درغم سهراب درمرگ اسفندیار درسوگ سیاوش درسوگ فرود
به دردگریسته باشد‌.
فردوسی بابیان زندگی کیخسرو پادشاهی ارمانی می سازدکه درتاریخ واقعی نایاب است.

فردوسی قهرمانانی را که دوست داربا کمک عوامل ماورایی یا بادوطوفان وبرف به دست مرگ می سپارد.
حکیم توس
گویا هزارسال زیسته است وبا ایران زاده شده است.

تا کنون کسی نتوانسته همچون شاهنامه
حماسه وخردرا باهم بسراید.

اگرشاهنامه جنبه حماسی وخردایران را افریده است
.مثنوی به عرفان ومعنویت پرداخته است وسعدی خلق وخوی ایرانیان را به تماشا نشسته است وحافظ
با معرفی رندانسان کامل را معرفی کرده است.

لهراسپ بهرامیان

https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
🗡 در شاهنامه:نبردها موضعی ومحلی نیست؛بلکه بُعدِ کیهانی(kosmic)آن متجلّی است؛مثلا:ایرانشهر،مرکز مقاومت و نبرد بر ضدّ انیرانی(غ.ایرانی)و اهریمنی است.این نبرد در خودِ ایرانشهر نیز در جریان است.اهریمن که ظاهر شود:گاه جمشید رااز راه به در می برد و گاه ضحاک(یک انیران)را بر ایران چیره می کند و زمانی نوذر را به گمراهه و بیراهگی می کشاند.

🪐زمان برتر:زمان برتر،بالاتر از هرمزد و اهریمن است.زمان برتر،همانا خدای برین و نخستین علت است.این خدا چهار سیما دارد وين چهار شکلی عبارتند از:زمان،مکان،همه آگاهی وقدرت،فراتر از (خیر)و(شر)و دور از این دو،در مقام(زمان بی کران)جاودان است وجاودانگی.

🌃ایرانشهرِ فردوسی کجاست؟فردوسی ایرانشهر و مردم آن را دوست می دارد اما آن چه را که از آنِ حوزه بدی است_حتی اگر از آنِ ایرانشهر باشد_بد می شمارد.پهلوانان و شاهان ایران نیز تا زمانی نیک اند که در سوی داد،زیبایی ودرستکاری باشند. سیاوش،کیخسرو و رستم چنین اند در حالی که کیکاوس وجمشید_این یکی البته در پایان شاهی خود_به بیداد می گراید.هر کسی که تسليم نیروی شر شود و فسوس( دیو) در او درگیرد(تاثیر گذارد)،دیگر مورد پسند شاعر نیست.همین بینش والا است که،شاهنامه را جهانی کرده است.

🧐نامجویی:معیار خصلت پهلوانی،"نامجویی" است.نام جستن از راه های گوناگون حاصل می شود.پهلوانان در میدان  نبرد،در مسابقات و میدان های ورزشی،در سخن و کردار آزموده می شود. 《نام》را معتبر می شمارند و باور دارند که مهتری را در کام شیر می توان جست و به دست آورد؛این جا:👇
عنان بزرگی هر آن کو بِجُست
نخستین بیاید به خون،دست شُست

🥷مرگ پهلوانان پایان کار نیست:《نام》والاتر از مرگ است و بقای سرزمین پهلوان در گروِ نام جستن و فداکاری اوست.پهلوانان و قهرمانان فردوسی،خود،با پای خویشتن،به پیشواز مرگ می روند تا زاد°بوم[محلّ تولد] و نامشان زنده بماند:👇
مرا مرگ خوشتر که نام بلند
ازين زیستن در هراس و گزند

🌙تقدیر:بی گمان،سایه ی تقدیر بر سر همه ی  انسان ها سنگینی می کند و گزیر و گریزی از آن نیست.این زمانِ گرانمند است که در این حوزه نمایان می شود و به انسان از رگ گردن نزدیک تر است.پهلوان،سالارِ  سرنوشت وتقدیر است ونیز خدای مرگ.خانه ها را نیز ویران می کند؛زیرا خدای تباهی و مرگ است وز دست او نمی توان گریخت.
فردوسی،این ایده(tem)را به خوبی در شاهنامه پیاده می کند:👇
"سرانجام با خاک باشیم جفت
دو رخ را به چادر ببايد نهفت"
🗽آن جاهایی هم که اسفندیار قصد زابلستان دارد یا سهراب برای شناختن پدر به جان می کوشد وتوفیق نمی یابد و رستم به چاه نابرادر می افتد...
همه جا،سایه ی تقدیر روان است.
با اين همه فردوسی کوشش انسان را کارساز و معتبر می داند.پهلوان باید در زندگانی ونبرد مردانه باشد و حکم تقدیر را بهانه گریز از خویشکاری و دفاع از زادبوم و کیان ملی قرار ندهد.آمیزگیِ دوعنصر:پذیرفتن تقدیر ودفاع از آیین پهلوانی را در تراژدی های شاهنامه روشن تر می بینیم؛به عنوان مثال:رستم از سیمرغ شنیده است که هر کس خون اسفندیار را بریزد،《ورا بشکرد روزگار》، بااين همه اوبرای نگهداشتن آیین پهلوانی ونام ،چاره ای جز نبرد با اسفندیار وکشتن او نمی یابد.یا در نبرد کاوه_فریدون با ضحاک،عنصر حماسی پررنگ تر است.در این نبرد مردم ایرانشهر به پیشواز می آیند ودر صحنه رزم باضحاک قیامی شگرف را به نمایش می گذارند.
تصویر این نبرد با تصویری که نویسنده یا شاعری امروزين از نبردهای خیابانی و قیام خلقی به دست دهد،هیچ تفاوتی ندارد.همه بام و دروازه های شهر از مردم جنگاور پر می شود،در کوچه ها خنجر و تیر می بارانیدند و از دیوارها خشت(نیزه)وز بام،سنگ بر سر سپاهیان خودکامه بیدادگر می ریزند:👇
ز دیوارها  خشت و از بام سنگ
به کوی اندرون  تیغ و تیر خدنگ
ببارید چون ژاله ز ابر سیاه
پیی را نبُد بر زمین جایگاه
ز آواز گردان بتوفید کوه
زمین شد زنعل سواران ستوه
به سر بر،ز گر سیه ابر بست
به نیزه دل سنگ خارا بخَست
🔚🖌نتیجه گیری:بدین ترتیب داستان هاي بزمی که در بافت حماسه ملی ایران آمده،گوشه ای دیگر از استادی سراینده بزرگ شاهنامه را می نمایاند، صحنه آرایی های دل انگیز فردوسی،واژگان موزون،تصاویر غِنایی مناسب،ایجادموسیقی لطیف ودلفریب در فضای داستان،جملگی از توانایی های بی نظیر فردوسی حکایت دارد و طوری در نسج سخن جای گرفته که با فضای حماسه تناسب کامل دارد وبه قول استاد سخن سنج،دکتر غلامحسین یوسفی:《موجب کمال اعجاب است و هر سخن شناسی را به حیرت و تحسین وا می دارد!》👏

تست:"زورِ بازو+قدرت تفکر"🦾🧠مبین کدام یک از ویژگی های حماسه است؟
۱.قهرمانی
۲.ملّی
۳.داستانی
۴.خرق عادت.

🗽(عزیززاده،محمد،"طعم ادبیات فارسی"


🪟https://t.me/amirnormohamadi1976

👩‍💻رزم:"سهراب و گردآفرید":سودابه فرخیان:
👇👇
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
🤴داستان تهمینه در شاهنامه:تَهمینه در شاهنامه،دختر شاه سمنگان،همسر رستم و مادر سهراب است. 🫂ماجرای آشنایی رستم و تهمینه:(تَهَم:قوی+ینه:صفت نسبی:زن قوی جثه):
روزی رستم برای نخجیر به مرز سمنگان رسید،گوری را شکار وکباب کرده و نوش جان می کند،آن گاه رخش را در بیشه‌زار رها،به خواب و استراحت پرداخت.عده‌ای از سواران ترک در آن شکارگاه رخش را بی‌صاحب یافته آن را با خود به سمنگان بردند.رستم که از خواب برخاست به اطراف نظر افکند،رخش را ندید،نگران شد، به ناچار از جای بلند شد،زین را بر پشت گذاشت،در پیِ رخش به شهر سمنگان می رسد...
👸تهمینه‌ را بیشتر بشناسید:
نام: تهمینه
منصب:شاهدخت
نژاد:تازیان
آیین:دیویسنا
زادگاه:سمنگان
ملیت:توران(سمنگان)
👸کارهای مهم:تولد و پرورش سهراب(سهر[سرخ]+آب:پسر سرخ و سفید:زیبا)
🐴نام پدر:افراسیاب:شاه سمنگان
همسر:رستم
👩‍👦‍👦فرزندان:سهراب،فرامرز
اولین دیدار رستم و تهمینه:👇
چو نزدیک شهر سمنگان رسید
خبر زو به شاه و بزرگان رسید...
🖍محمد عزیززاده/۳_۱۲_۱۴۰۲

https://t.me/amirnormohamadi1976
🌠
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
تهمینه:ق۲🤴به محضِ ورود،مرزداران، ورود رستم را به شاه سمنگان خبر می‌دهند،شاه،وزیر دربار را با تنی چند از خاصان به استقبال رستم می فرستد.درحال،شاه،دستور می دهد که رستم را با احترام تمام به ارگ دعوت و به افتخار او بزم شایسته‌ای بیارایند.رستم که از نبودِ رخشِ باوفای خود خشمگین و مشوش به نظر می رسد بر سر سمنگانیان فریاد می زند و ضرب العجلی تعیین می کند تا آن بی بدیل را پیدا کنند وگرنه خاک سمنگان را به توبره خواهد کشید.🤨پادشاه سمنگان و اشراف به رستم اطمینان می‌ بخشند که رخش را فوری پیدا نموده و صحیح و سالم به وی بازگردانند.تهمتن تا پاسی از شب به مِی‌گساری می پردازد.آن گاه در بستری که از پرقو🦢برایش فراهم شده بود،به خواب می رود اما یکهو در سکوت شب مهمان ناخوانده ای بر او وارد می‌شود! آن ماه شب چهارده کیست؟آن شاه پریان:👰‍♀️
یکی بنده شمعی مُعَنبَر به دست،
خرامان بیامد به بالین مست
پس پرده اندر یکی ماهروی
چو خورشید تابان پر از رنگ و بوی
دو ابروکمان و دو گیسو کمند
به بالا به کردار سرو بلند
روانش خرد بود و تن جانِ پاک
تو گفتی که بهره ندارد ز خاک
🖍محمد عزیززاده/۳_۱۲_۱۴۰۲🌄
https://t.me/amirnormohamadi1976
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
ق:۳👰پاسی از شب گذشت، رستم به خواب عمیقی فرورفت.در خوابگاه به آرامی باز شد.تهمینه با شمعی در دست آهسته بر بالین رستم آمد. رستم از خواب بیدار گشت.خیره خیر به تهمینه می نگریست.نام و دلیل مراجعت ناگهانی وی را در امتداد شب پرسید.و در جواب این گونه شنید که:🌕🕓
من دختِ شاه سمنگان که در جهان جفتی لایق من نیست.از تو افسانه‌هایی باورنکردنی شنیده‌ام که هیچ ترسی از شیر و نهنگ و پلنگ نداری،شب تیره تنها به مرز توران شدی.آزادانه به هر کشوری که بخواهی پا می گذاری.به هیچ کس از این بابت پاسخگو نیستی.ترس اصلا برایت معنایی ندارد.🦓گوری را درسته به سیخ کشیده و بریان کرده و می‌خوری.آرزوم بود که تو را از نزدیک ببینم.حالا با افتخار آمده ام تا تو را به آغوش بگیرم و تا صبح در بغلت آرام به صبح برسانم:🫂
چنین داد پاسخ که تهمینه ام
تو گویی که از غم به دو نیمه‌ام💔
یکی دخت شاه سمنگان منم
ز پشت هژبر و پلنگان منم🐅
👰رستم که از زیبایی تهمینه انگشت به دهان مانده بود🤔جهان آفرین را بخواند🤲آن سیم بدنِ سیه چشمِ ماه چهره،تهمینه،آرام در آغوش رستم آرمید.رستم لحظه ای هوس کرد تا بند از بند باغ سبز دختِ سمنگان بگشاید و...فهمید شهوت بر وی غالب گشته.آن پری‌چهره نیز با ناز و ادا و کرشمه تمامیت ارضی خود را با افتخار بر یل سیستان گشوده بود.
اما رستمِ دست پرورده ی فردوسی شیعه مذهب که دین و آیین وی اجازت هر گونه عمل نامشروعی را از وی گرفته بود،بر دیو شیطان غلبه کرد.فرمان داد تا موبدی(روحانی زردشتی،مغ)حاضر گشته تا مادرِ آینده فرزندان خود را به عقدش درآورد.تهمینه نیز از این عمل بخردانه و جوان مردانه ی همسر آتی خویش شادان گشت،شرح ماوقع از زبان شیرین فردوسی :👇
به گیتی ز شاهان مرا جفت نیست
چو من زیر چرخ کبود اندکیست
کس از پرده بیرون ندیده مرا
نه هرگز کس آوا شنیدی مرا
🤴و در ادامه چنین می گوید:بیهده نبود که من ندیده عاشق تو گشته بودم.به راستی که جهان،پهلوان چون تو به خود ندیده است! هم اینک هم من عقلم را فدای عشق تو کرده‌ام و از خدای جهان آرزو دارم از تو فرزندی به من ببخشد که به کردارِ تو،دلیر و جوان مرد باشد.راستی،همین الان پیکان و مرزبانان خبر یافتن رخش را به من دادند تا به تو بشارت دهم.تهمتن همان شب تهمینه را به عقد خویش در می آورد و تا صبح در آغوش هم به اهداف خود نایل می شوند.🫂
نـُـه ماه پس از آن زناشویی در امتداد شب،سهرابِ شیراوژن چشم به جهان می گشاید.🤰🤱👨‍🍼👩‍🍼🧑‍🍼
🖍محمد عزیززاده/۳_۱۲_۱۴۰۲🌕
https://t.me/amirnormohamadi1976
🌠
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
🔚🤱پایانِ کارِ"تهمینه در شاهنامه"!🤴👸
رستم پیش از آن که سهراب پا به عرصه هستی بگذارد،سمنگان را ترک می کند و لحظه ی خداحافظی،مهره‌ای به تهمینه به عنوان نشان پدر_فرزندی،می دهد و سفارش می کند که:«اگر فرزند ما دختر بود،این مهره را به گیسویش برببند و اگر پسر بود به بازویش...»:🎗
به بازوی رستم یکی مهره بود
که آن مهره اندر جهان شهره بود،
بدو داد و گفتش:کاین را بدار!
اگر دختر آرد تو را روزگار
بگیر و به گیسوی او بر بدوز
به نیک‌اختر و فال گیتی فروز
ور ایدونک آید ز اختر پسر
ببندش به بازو نشان پدر
به بالای سامِ نریمان بود
به مردی و خوی کریمان بود!

🔖به کوششِ:محمد عزیززاده
🕧۶_۱۲_۱۴۰۲

🎴https://t.me/amirnormohamadi1976
👇👇👇👇
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
🔚👸پایانِ کارِ تهمینه در شاهنامه!
تهمینه،زن پاکدامن و فرهیخته ی شاهنامه است که پیشتر سرشت های مینوی و آسمانی را در خویش پرورش داده و این خصوصیات در رفتارها و کنش های او به خوبی نمایان است.
او از آن دسته مادرانی است که به کمک هوش و یاری غریزۀ مادری پایان شوم یک ماجرای خانوادگی را پیش بینی کرده بود..
تهمینه که خود را در برابر لجاجت سهراب و همچنین سرنوشت شوم خانواده تسلیم و ناکام می بیند،برای تسکین دل پرآشوب خود برادرِ از بخت برگشته اش:《زندرزم》را همراه سهراب به ایران می فرستد.
🥊زندرزم نیز از هیچ تلاشی برای پیشگیری از این حادثه فروگذار نمی کند اما دست سرنوشت بر این است که وی در یک گشت شبانه با مشت آهنین داماد مشت آهنینش یعنی رستم در دم کشته شود و نامش به عنوان سردار🥊🤴《 کشته》در شاهنامه ثبت شود!
وی که ماموریت داشت از طرف خواهرش،تهمینه،
شکّ و شهبه ی احتمالی سهراب را از نشناختن پدر از بین ببرد،ناکام می ماند و خود جانش را در این ماموریت غ.ممکن از دست می دهد.
و تهمینه  پس از شنیدن مرگ فرزندجوانش،
سهراب،شدیدأ متالم و  پشیمان می شود که چرا خود،او،پسرِ ماجراجویش را در این سفر همراهی نکرده است!🤦‍♀️مادر به همین دلیل خود را سرزنش می کند و مقصر می داند:
همی گفت مادرت بیچاره کرد
به خنجر جگرگاه تو پاره کرد
مـرا رستـم از دور بـشنـاختی
تـو را بـا مـن ای پور بنواختی!😭

🔚🤱باری،تهمینه زندگی را پس از مرگ سهرابِ جوانش،بی هدف و بی انگیزه می بیند و روی خوش به آن نشان نمی دهد.
به زنی افسرده تبدیل می شود و شب و روز را با موی کَنان و مویه کُنان سپری می کند؛دست به خودکشی می زند،به گونه ای که بیش ازیک سال دوام نمی آورد و در پی سهراب از این دنیا می رود.
🤱رنج بردن و مصیبت دیدن یکی از ویژگی های زنان اسطوره ای است،رنج از دست دادن فرزند که زنان شاهنامه متحمل می شوند.به سانِ کتایون در داغ دلبندی چون اسفندیار که آن هم به دلیل زیاده خواهی پدری چون گشتاسپ برای در چنگ داشتن زمام قدرت روی می دهد.همین وقایع دردناک است که این مصیبت های عظیم  را در شاهنامه به افواه جهانیان رسانده است.
تهمینه هم شبیهِ کتایون،ازجمله زنانی است که پس از مرگ فرزند نوباوۀ خود احساس بیهودگی و پوچی می کند و زندگی را جز در مرگ در چیزی دیگر نمی بیند و خود را آزادانه به کام مرگ می فرستد.

🌙(عزیززاده،محمد،《طعم ادبیات فارسی》
🎴۶_۱۲_۱۴۰۲)

https://t.me/amirnormohamadi1976
🌕
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
چرا شاهنامه می خوانیم؟

۱-شاهنامه اقیانوسی است بی کران.
وخورشید ی است پرنورکه می توان از هرگوشه اش با غواصی اندیشه وگرفتن نور آگاهی به آرمانهای متعالی دست یافت.

۲-شاهنامه دنیایی را به فکرواندیشه ی خود مجذوب کرده است .
دریایی است از حکمت ،رادمردی ‌.
آزادگی ،خرد ورزی ،با نگاهی به جبر واختیار آدمی

فردوسی الهام بخش شاعران بعداز خودبوده است .
سی سال رنج آموختن وسرودن وتحقیق در تاریخ واسطوره پشتوانه ای قوی وعلمی در فردوسی ایجاد کرده است.

۳-شاهنامه شناسنامه ی ملت ایران است

۴-شخصیت های شاهنامه همه زنده اند وامروزهم دلاوری وخردمندی رستم
خردمندی وبرد باری گودرز.
خود رایی وخیره سری ونادانی وخودکامگی کاووس.پاک نهادی سیاوش
وفاداری وپختگی پیران.
نام جویی وگستاخی بیژن.
ناپاکی سودابه.پاک نهادی فرود..بزرگ منشی اسفندیار.ملایمت وپاک دلی گیو
درجهان امروز نمونه های عینی وواقعی دارد.

۵-چه کسی می تواند اینگونه عاشقانه تمام هستی خودرا فدای شاهنامه کند

ودرراه احیای واعتلای زبان مادریش بکوشد وزهرفقروتنهای وتهمت را بنوشد.

۶-درمقایسه ی قهرمانان حماسی شاهنامه با کتابهای ایلیادوادیسه ومها بهارات  وزیگفرید .رامایانا ..قهرمانان شاهنامه برای نام وننگ وآزادی واعتلای ایران می جنگند آن هم جوانمردانه ولی قهرمانان سایر حماسه ها بجز دلاوری پیرو امیال وهواهای نفسانی  خودهم هستند.

۷-خرد در شاهنامه جایگاه ویژه ای داردوتقدیر در شاهنامه با تقدیر تاریخ بیهقی تفاوت بسیار دارد.
تقدیر بیهقی از اندیشه ی اشعری او مایه می گیرد وتقدیر فردوسی از تشیع.

۸-موسیقی کلام فردوسی ولحن حماسی آن وانتخاب وزن مناسب .وروحیه ی آزادی خواهی شاعر درشاهنامه خودرا نشان می دهد
۹-لحن حماسی فردوسی که درخواننده روحیه حماسی ایجاد می کنندهمین سبب شده است که ایرانیان با خواندن شاهنامه شجاعانه به قلب لشکر دشمن می بتازند وکار دشمن را بسازند.

۱۰-شاهنامه از نظر مردم شناسی .اسطوره شناسی وروانشناسی وتاریخ یکی از بهترین منابع به شمار می رود.
۱۱-درشاهنامه عشق متعالی عشق انسانی چون رودخانه ای زلال موج می زندوتلفیق عشق با حماسه هم کاری است سترگ که از فردوسی برمی اید

بهرامیان
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
‍ ‍ ‍ برگی از تقویم تاریخ

۲۶ اردیبهشت سالروز درگذشت لیلا کسری

(زاده ۷ فروردین ۱۳۱۸ تهران -- درگذشته ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۸ لس‌آنجلس) نویسنده، شاعر و ترانه‌سرا

او پس از دروس مقدماتی و دبیرستان، برای ادامه‌ تحصیل به انگلستان رفت و در رشته کتاب‌داری در دانشگاه کینز کالج تحصیل کرد، سپس به ایران بازگشت و در شرکت پتروشیمی ایران استخدام شد.
از سال ۱۳۵۴ به‌پیشنهاد فریدون خشنود آغاز به ترانه‌سرایی کرد و برای خوانندگان: نوش‌آفرین، حبیب، نسرین، ستار، مهستی، ابی، ایرج، گلپا، الهه و بعد از انقلاب برای هایده، مهستی، حمیرا، معین، ویگن، داریوش، اندی، سیاوش شمس، فرزین و … ترانه ساخت. با این وجود شاخص‌ترین و به‌یادماندنی‌ترین آثار او، کارهایی است که او با هایده انجام داده‌است. چرا که او ترانه‌سرای اختصاصی هایده به‌شمار می‌آمد و سرودن بیشتر ترانه‌های این خواننده را برعهده داشت و در طی این مدت با آهنگسازان ایرانی همکاری کرد.
وی در جوانی ازدواج کرد و پس از به‌دنیا آمدن دو فرزندش، پاشا و جهان‌شاه، مجموعه‌شعر «یک (پاییز)» و «دو (بهار)» را انتشار داد و سپس دوکتاب شعر دیگر با نام‌های "فصل مطرح نیست" و جشنواره این سوی پل را در سالهای ۴۸ و ۴۹ از خود به‌یادگار گذاشت.
کتاب «فصل مطرح نیست» به‌عنوان بهترین کتاب شعرنو سال ۱۳۴۸ انتخاب شد و او به‌عنوان شاعر و روزنامه‌نگار در مجله اطلاعات بانوان نیز فعالیت کرد و هر هفته یکی از کارهایش در مجله منتشر می‌شد.
در سال ۱۳۵۶ پس از آن که فرزند سومش زاده شد، پس از ۱۱ سال مبارزه با بیماری درگذشت.
https://t.me/amirnormohamadi1976
🆔

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#لیلا_کسری
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
‍ ‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۲۶ اردیبهشت سالروز درگذشت حسن احمدی‌گیوی

(زاده ۱ بهمن ۱۳۰۶  گیوی -- درگذشته ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۱  تهران) ادیب، نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه

او مدرک دکتری را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران دریافت کرد و سالها در این دانشگاه و دانشگاه‌های دیگر از جمله علامه طباطبایی، دانشگاه آزاد واحدهای شمال و خلخال تدریس کرد. وی از معروف‌ترین شاگردان بدیع‌الزمان فروزانفر بود و بیش از چهار دهه با موسسه لغت‌نامه دهخدا همکاری داشت. از او تاکنون بیش از ۵۰ جلد اثر در حوزه دستور زبان و ادبیات فارسی منتشر شده‌است. وی درسال ۱۳۹۱ در رشته ادبیات، به‌عنوان چهره ماندگار انتخاب شد و در سال ۱۳۶۶ از دانشگاه تهران به‌درجه بازنشستگی نایل آمد.
.
فعالیت‌های ادبی و آثار:
مولف بیش از ۵۰ جلد کتاب در زمینه ادبیات فارسی.
آغاز به‌کار تالیف کتاب دستور تاریخی فعل در سال ۱۳۴۲ به پیشنهاد دکتر محمد معین.
نگارش دستور زبان ترکی.
انتخاب به‌عنوان نویسنده کتاب برتر سال از سوی وزارت ارشاد برای دستور تاریخی فعل.
بیش از چهاردهه فعالیت پژوهشی در مؤسسه لغت‌نامه دهخدا.
نگارش ۲۴ جلد از ۲۲۲ جلد مجموعه لغت‌نامه دهخدا.
ویرایش و همکاری در تدوین فرهنگ سخن.
آیین پژوهش و مرجع‌شناسی
از فن نگارش تا هنر نویسندگی.
دستور تطبیقی زبان ترکی و فارسی
دستور تاریخی فعل.
شوریده و بی‌قرار
گزیده اشعار و مقالات دهخدا.
دستور زبان فارسی ۱و۲ انتشارات فاطمی
گلستان سعدی مقدمه، شرح و تعلیقات سازمان چاپ و انتشارات وابسته به اوقاف و امور خیریه چاپ اول.

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#حسن_احمدی_گیوی
Forwarded from علوم وفنون ادبی (normohamadi-1976)
برگی از تقویم تاریخ

۲۶ اردیبهشت سالروز درگذشت حسن رادمرد

(زاده سال ۱۲۸۵ تهران – درگذشته ۲۶ اردیبهشت ۱۳۵۷ تهران) موسیقیدان و آهنگساز

او در سال ۱۲۹۷ به مدرسه موزیک با مدیریت غلامرضا مین‌باشیان "سالار معزز" راه یافت و به مدت ۷ سال دروس موسیقی از جمله: تئوری موسیقی، هارمونی، فوگ، کنترپوان، سازشناسی و ارکستراسیون را فراگرفت و همچنین با نواختن سازهای قره‌نی (کلارینت) فلوت، پیانو و ویلون آشنا شد.
در سال ۱۳۰۵ از مدرسه موزیک "شعبه موزیک دارالفنون" فارغ‌التحصیل شد و به خدمت ارتش درآمد و به منظور آشنایی با ردیف و موسیقی ایرانی به کلاس «اسماعیل‌ کمانچه‌کش» و درویش خان راه یافت و ردیف دستگاهی موسیقی ایرانی را از کمانچه به ویلون منتقل کرد.
او نواختن ویلون را نزد حسین هنگ‌آفرین، سه‌تار را نزد درویش خان، کمانچه را نزد اسماعیل‌زاده و تار را نزد علی‌اکبر شهنازی آموخت.
در سال ۱۳۱۷ به وزارت معارف رفت و به عنوان بازرس سرود و موسیقی مدارس فعالیت می‌کرد و در سال ۱۳۳۶ رهبری یکی از ارکسترهای وزارت فرهنگ و هنر را عهده‌دار شد. در ادامه به عضویت شورای موسیقی اداره کل فعالیت‌های هنری وزرات فرهنگ و هنر درآمد و همچنین به تدریس سازشناسی و ارکستراسیون در هنرستان عالی موسیقی مشغول بود.
در سال ۱۳۳۸ پس از ۴۰ سال از خدمات دولتی بازنشسته شد اما دوباره به فعالیت‌های موسیقی از جمله تدریس موسیقی که از سال ۱۳۰۵ آغاز کرده بود، ادامه داد.
همچنین از سال ۱۳۲۰ با تئاتر نصر، «تئاتر دهقان» و جامعه باربد همکاری داشت و حدود ۵۰ قطعه موسیقی برای کودکستان‌ها نوشت که قطعه «کلاغه» در آواز دشتی و «عروسک خوشگل» و «توپ سفید» در دستگاه ماهور از مشهورترین این قطعات هستند.
در سال ۱۳۹۵ آلبوم موسیقی کودکان «ترانه‌های دیروز برای کودکان امروز» منتشر شد. در این آلبوم آثاری از چند آهنگساز ایرانی از جمله حسن رادمرد گنجانده شده که مربوط به ۶۰ تا ۹۰ سال پیش از انتشار آلبوم است.
از وی در مورد ساز قره‌نی نقل شده‌ است: «قره‌نی نخستین ساز غربی است که توانسته پرده‌های ایرانی (ربع پرده) را اجرا کند.»

آثار:
«گیلی دختر جان» (بر اساس موسیقی محلی).
«چهار مضراب اصفهان» (برای پیانو).
تنظیم گوشه خسروانی برای پیانو، ویلون و ویولا.
مجموعه تصنیف‌ها.
سرود انقلاب سفید.
سرود تاجگذاری.
نیایش ۲۵ سال سلطنت.
و چند «اُپرت».

🆔 https://t.me/amirnormohamadi1976

#برگی_از_تقویم_تاریخ


#حسن_رادمرد