7- دیگر از مواردی که در بحث تناسخ باید به آن توجّه داد این که اگر قرار باشد که هر روحی پس از مرگ بازگشت کند و به جسمی غیر از جسم اوّلش برود تکلیف حکمایی که روح را متعلّق به جسم می دانند و بیان می دارند که النّفس جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء چه خواهد بود و چگونه می توان به نظریه ی فلسفی ایشان که صائب و درست هم هست، پاسخ داد؟ https://telegram.me/dinoerfan

در دوران علاءالدّوله گویا پیروان بودا که جزء اصلی¬ترین مروّجان نظریه تناسخ بودند به ترویج این مکتب می پرداختند و برخی از ایشان حتّی امین کاخ و از نزدیکان حکّام مغول محسوب می شدند. حضور جدّی آنان و تبلیغات گسترده ای که داشته اند سبب شده که علاءالدّوله در این باره به شدّت اظهار نظر کند و در آثار خود صفحاتی چند را به آن اختصاص دهد و در رساله هایی چون العروه لاهل الخلوۀ و الجلوۀ، فی الالهیات و ما یتعلّق بها و چهل مجلس به طور دقیق به آن بپردازد و البتّه که مطالب بسیار عالی و ارزنده ای نیز در این باره بیان داشته که پیشینیان و معاصران وی کم تر بدان توجّه کرده اند. https://telegram.me/dinoerfan

آن چه را که خداوند به قهر انجام داده برمی گردد به اصل کلّی خلقت یعنی به آسمان فرمان می دهد که تو مسقّف باش! به زمین فرمان می دهد که تو حالت فرش داشته باش! به کوه فرمان استواری می دهد. به دریا یک فرمان دیگر، به رود یک فرمان دیگر، تمامی موجوداتی که در نظام خلقت هستند و خداوند این ها راخلق کرده یک فرمان قهری به این ها داده که این ها نمی توانند خودشان را عوض کنند و لذا خداوند به یک تعبیری جبّار هست و این که شما این گونه آفریده شده اید این جبرالهی است به گونه دیگری نمی توانستید باشید چون او این گونه خواسته که باشید. https://telegram.me/dinoerfan

علم خداوند با عقل خداوند دو تا مقوله است. مثل دانایی یک استاد که با تجربه زیاد سر کلاس می آید و یکی دوتا سؤال از بچّه ها میپرسد به طور علمی و درون خودش می داند که این بچّه در امتحان های آخر سال دچار مشکل هست. دانایی او با فعلیّت او یکی است که اگر او را مردود کرد پس فردا بگویند که این کار را کرد از اوّل می دانست که می خواهد مرا مردود کند. نه، دانایی او سرجایش بود به تجربه اش بود. شاگرد نمی تواند نظام اندیشه استاد را مقصّر قلمداد کند. بگوید که از اوّل با من قصد و غرضی داشت کما این که ابلیس بعدها گفت خداوند با من قصد و غرضی داشت آدم بهانه ایی بود که مرا از درگاه اخراج کنند.
گر نباشد فعل حق اندر میان
پس چرا گویی نباشد کس میان
«انسان و سرنوشت» https://telegram.me/dinoerfan

خداوند در یک لحظه به بی نهایت موجوداتی که خلق کرده می تواند توجّه کند امّا این انسان هست که گرفتار زمان و مکان و ماده است و اسیر بسیاری از چیزهای دیگر و لذا اگر یک جا باشد در جای دیگر نمی تواند باشد به یک جا توجّه بکند به جنبه دوّم قهراً نمی تواند توجّه کند.
پس حق محیط هردو آمد ای پسر
وا ندارد کارش از کار دگر
این در حقیقت تعریفی است از ﴿و کان الله بکلّ شیء محیط﴾ و خداوند بر هر چیزی احاطه دارد. بر این مبنا داستان از این جا شروع می شود.
گفت شیطان که ربّ بما اغویتنی
کرد فعل خود نهان دیو دنی
شیطان به خدا جسارت کرد گفت: تو مرا گمراه کردی. جبری بود. گفت تو منو گمراه کردی تو خواستی که من این طور باشم. «کرد فعل خود نهان دیو دنی» او کار کرده بود امّا کارش را نهان کرد و انداخت به گردن خداوند. گفت تو خواستی که من چنین بکنم امّا در مقابل او آدم! «گفت آدم که ظلمنا نفسنا» ما اشتباه کردیم خطا کردیم، ببخشید! «او زفعل حق نبود غافل چو ما» بحث فاعلیّت هست و خالقیّت خداوند. خالق فعل هست امّا فاعل ماییم در هر جفت موارد هم در قضیّه ابلیس و هم در قضیه آدم، خالق فعل خداوند بود امّا فاعل فعل خدا نبود هر جفت جسارت کردند امّا آیا خداوند می خواهد از فرمانش خارج بشویم؟ «انسان و سرنوشت» https://telegram.me/dinoerfan

باید برخی از ابیات دیوان کبیر را با مثنوی مولانا میشود شرح کرد. « دکتر کاظم محمّدی»https://telegram.me/dinoerfan

در بیت اول آمده: سیر نمیشوم زتو! اما چه کسی هست که مولانا از او سیر نمیشود و تازه میگوید اگر من گناهی هم دارم تنها گناهم این هست که از تو سیر نمیشوم. و بلافاصله جواب میشنود که از من سیر نشو! بدین ترتیب هم گوینده مشخص شد و هم پاسخ دهنده آن.https://telegram.me/dinoerfan

بر اساس اندیشه های مولانا اگر گوش شنوای حرفهای معنویش پیدا شود دیگر نه دلیلی برای جدایی گوینده و شنونده از هم وجود دارد و نه خستگی و کسالت از شنیدن حرفهای معنوی درست همان چیزی که مولانا در دیباچه دفتر اول مثنوی آورده: «بشنو از نی!»https://telegram.me/dinoerfan

بعد از ارتباطی که بین گوینده و شنونده در زمان حال اتفاق می افتد مولانا دنبال کسی میگردد که سیری ناپذیری برای شنیدن صحبتهایش باشد برای همین در انتهای نی نامه این بیت را دارد که هرکه جز ماهی ز آبش سیر شد! باید ماهی بود تا سیر نشد و هرکسی که ماهی نیست از دریا سیر میشود حتی اگر مرغ آبی هم که باشید همه زمان شما در دریا نیستید. در عالم تنها ماهی است که از آب و از حیات و از حقیقت آب سیر نمیشود.https://telegram.me/dinoerfan

وقتی میگوید سیر مشو زرحمتم! باید به این مرحله رسید. پیامبر «ص»: دو گروه سیری ناپذیرند، طالب علم و طالب دنیا. آنکه طالب واقعی است مدام در حال جست و جو است و به محض رسیدن به یک معلوم حرص بیشتری برای ماندن و یافتن برایش پیدا میشود. طالب دنیا هم اینگونه است. اما در این بیت آیا مولانا به دنبال علم است؟ اما علم که از انتزاعات است مخصوص یک عارفی چون مولانا نیست. او میداند که تنها جایی که صفت و ذات با هم برابری میکند تنها یکی بیش نیست که توجه به ذات رسیدن به صفت است و معطوف شدن به صفت رسیدن به ذات است. پس وقتی شما خدای حکیم را ستایش میکنید در حقیقت خدای علیم و خبیر و ... را هم ستایش کرده اید. اما حوزه علم در سرّ اهل حکمت و عرفان «آب حیات»، رحمت و به نوعی ارتباط برقرار کردن با حقیقت حق است وگرنه آنچه که بیرون از این حیطه باشد علم مطلوب اهل معرفت نیست. «دکتر محمّدی»https://telegram.me/dinoerfan

مولانا به دنبال حقیقت است که از آن حقیقت نمیشود سیر شد اما اینگونه طالبی ماهی ای است که در دریای علم و معرفت و حقیقت زندگی میکند و از آن سیر نمیشود. این ماهی کسی است که از مبدأ شروع به حرکت کرده و به سمت یک جهت، هدف و مقصد و مقصود حقیقی حرکت میکند. مسأله ای که در زبان عارفان به نام سباحه شناخته میشود. و این سباحه همان «تسبیح» است.https://telegram.me/dinoerfan

و این تسبیح به معنای ذکر خداوند گفتن نیست بلکه حرکت به انتهای مسیر است و بر اساس این اندیشه نیمی از این حرکت، قوس نزول و هبوط است که طی کرده ایی و با هبوط به خودت رسیدی اما نیم دیگر حرکت، قوس صعود به سمت خداوند است. مفهوم همان آیه «انا لله و انا الیه راجعون» https://telegram.me/dinoerfan

این معرفت، معرفت به ذات باری از همین جا پدیدار میشود جایی که به تمامی به آشتی با خودتان رسیده باشید زمانی که از خودتان سیر نشوید از حقیقت معشوق هم سیر نخواهید شد و بدین ترتیب در انتهای قوس صعودی به حقیقتی درونی دست خواهید یافت که هرگز از خودتان و از حقیقتِ حق سیر نخواهید شد. «دکتر کاظم محمّدی» https://telegram.me/dinoerfan

در آن مرحله میشود فهمید که این سیری ناپذیری از خود را به ما داده اند. یافتن آن حقیقت سباحه ایی است که در تک تک سلولهای شما موج میزند و تازه شما دارید آنرا پیدایش میکنید. رمز اینکه آدم به منزله آیه است یعنی همین به هرچه که نگاه کنید او را خواهید دید. و مولانا به صورت بسیار ساده و سطحی مثالی برای این حالت می آورد که آن موقعی که زلیخا در ساحت عاشقی است اما در درون ادعای معشوق دارد و خودخواه است و همه خود را میبیند در داستان اول که خامی عاشقی زلیخاست خانه ایی ترتیب میدهد که همه جای آن آینه ایی است که یوسف به هرچه نگاه کند زلیخا را ببیند. اما در قسمت دوم ماجرا وقتی عشق زلیخا به واسطه فراق از یوسف به پختگی رسید دیگر هرکس نام هر چیزی را از زلیخا میپرسید که این چیست یا این نامش چیست او میگفت این یوسف است. «آن زلیخا از سپندان تا به عود نام جمله چیز یوسف کرده بود» https://telegram.me/dinoerfan

✍
#در_محضر_علامه
#تفسیر_مثنوی_معنوی
#موضوع_خلقت_انسان



راز آمیزترین قسمت انسان #دل است.
دل ترجمه فارسی #قلب است.
بقیه اعضای ظاهری انسان یک طرف و دل یکطرف.

انسان ها تصور می کنند #تفکر و #تعقل مربوط به سر و کله انسان است اما قرآن خلاف آن را ثابت می کند و میفرماید :

به شما #قلب دادیم ولی با آن #فکر نمی کنید.

در مراتب کیهانی در سلسله افلاک و فرشته شناسی سهروردی عقل سماوی است.

عالم #جبروت عالم عقل مجرد است و عقل ما شمائی از آن عالم است.

#خداوند هیچ چیزی را برای خودش خلق نکرده الّا #انسان را و همه آسمان ها و زمین را برای انسان خلق کرده و به تسخیر انسان در آورده.

خدا با انسان سَر و سِری دارد
برگ برنده و تک خال خدا انسان است
#گنجینه هایی در وجود انسان است که فقط خدا می داند.

پس در نگرش به این موجود در #گل منگرید در #دل بنگرید.

۱۰۰۱ آینه در انسان است از ۱۰۰۱ صفت و اسمی که خداوند دارد و
#انسان_کامل آینه تمام نمای #حق است.

هرچیزی که در خداوند است باید در انسان باشد که انسان را #خلیفه انتخاب کند.

کپی که برابر اصل است
در آن بالا به قید اطلاق است
در پایین به قید نسبت است
و انسان توانایی خدایی را دارد.



#علامه_دکتر_کاظم_محمدی
#کلاس_مثنوی_پژوهی
#تاریخ_برگزاری ۱۳۸۷/۱۱/۰۳
@dinoerfan
@kelidesobh
@maktoobaat
aparat.com/najmekobra

☀️🔥☀️نجم الدّین رازی ☀️🔥☀️

رساله عقل و عشق


✍۱۴


....#حق تعالی عالم است و علم صفت اوست و

به ذات او قائم اشارت " انّی جاعل فی ارض

خلیفه " بدین معنی است یعنی : چنان که

قالب خلیفه‌ی روح است تا صفات روح را

آشکار کند و به نیابت و #خلافت روح در عالم

شهادت بر کار شود روح خلیفه‌ی حق است تا

صفات حق آشکار کند و به نیابت و خلافت

وی در عالم غیب و شهادت به روح و قالب

بر کار باشد .






#نجم_الدین_رازی
#انتشارات_نجم_کبری
#دکتر_کاظم_محمدی

@konje_ahle_del

☀️🔥☀️🔥☀️🔥☀️🔥☀️🔥☀️🔥☀️

💫۲۲۲💫


#عدم


#بهاءولد می‌گوید: (( اکنون جای الله کوی #عدم است و هر جا که عدم چیزی می‌بینی #الله آنجاست)).
این نکته‌ی قابل توجّهی است، چرا که #عدم  را چنانچه #عالم_اعیان قلمداد کنیم که مقامِ علمیِ حضرت حق است ذاتاً پیوسته و همراه حق است، امّا #بهاءولد باید عبارت خود را به این نحو اصلاح می‌کرد که هر جا #حق است #عدم نیز همانجاست، چه صفت و فعل تابع ذات است و ذات هرگز تابع صفات و فعل نخواهد بود، و لذا چنانچه #عدم را فعل الهی در حالت تحقّق بدانیم و یا از بابت اعیان بودن وابسته
به #علم_الهی قلمداد کنیم در هر دو حال
باید تابع #ذات_حق باشد و عکس آن
قابل توجّه نخواهد بود. 



#بهاءولد ( زندگی ، سلوک و اندیشه ) 📚
استاد #کاظم_محمدی 🖊



@konje_ahle_del

✨به گاه نیایش صبحگاهی✨
یا حیّ و یا قیّوم.

الهی ای که با منی، تسلیم و خدمتگزارم و روز و شب تو را می‌خوانم.
الهی با آنکه تو را نمی‌شناسم، اما به تو عشق می‌ورزم
و با تمام وجودم دوستت دارم،
زیرا تو خدای دوست‌داشتنی منی،
تو خوبترینی، تو آن یگانه معشوقی
و من با همه‌ی زندگی‌ام تو را می‌پرستم و عاشق تو هستم.

الهی تو همه‌ی زندگی منی. تو یگانه معبود منی. تو همه‌ی عشق منی.
تسلیم تو هستم و تو را می‌پرستم.
#سپاسگزاری #نیایش #راز_و_نیاز
#تسلیم
#راز_و_نیاز
#حق_‌شناسی


@konje_ahle_del
━═━⊰❀📚❀⊱━═━