🤴🏻🔮 چه شد که نوروز، نوروز شد؟
نگاهی کوتاه به چند داستان کمتر شنیده شده از نامگذاری #نوروز
- گفته شده که در زمان تهمورس و در چنین روزهایی صابئه(از کیشهای باستانی) پدید آمد و هنگامی که جمشید به پادشاهی رسید، این دین را آیینمند(رسمی) دانست و این کار از دید مردم بسیار بزرگ آمد. پس آن روز را جشن گرفتند و نوروز نامیدند. اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و باشکوه بود.
- در داستان دیگری گفته شده که چون جمشید برای خود گردونه ساخت، در این روز بر آن نشست و ابلیس، دیوها و پریان او را در هوا بردند و در یک روز از کوه دماوند به بابِل رسید. مردم از این رخداد در شگفتی شدند و جشن گرفتند و برای یادبود آن هر سال بر تاب مینشستند و تاب میخوردند.
- گویا جمشید در شهرها بسیار گردش میکرد. گفتهاند چون جمشید خواست به آذربادگان(آذربایجان) درون شود، بر سریری از زر نشست و مردم آن را بر روی دوش خود بردند. چون پرتو آفتاب بر آن تابید و سریر جمشید درخشید، آن روز را جشن گرفتند.
این داستان را اینگونه هم گفتند که سریر جم از زر و گوهرهای فراوان بود. تخت را بر بلندیهای آذربادگان گذاشتند و جم با تاگ(تاج) بر سر روی تخت نشست و هنگامی که آفتاب بامداد دمید، مردم از درخشش تخت او شاد شدند و پسوند شید(نور) را بر نام او افزودند و جمشید نامیدندش.
- داستان خواندنی دیگر اینکه جمشید در این روز نیشکر را شناخت و آن را شکست و شیرینیاش را نوشید. مردم از یافتن نیشکر خوشمزه شاد شدند و جشن گرفتند و هر سال در نوروز شیرینیهای گوناگون پختند.
b2n.ir/y35778
✍ خوانش و نگارش: #پریسا_امام_وردیلو
🗞 برگرفته از: برهان قاطع، آنندراج، فرهنگ رشیدی و انجمن آرا.
فرتور: نگارهای از افسانهی بر هوا بردن تخت جمشید به دست دیوها و پریان.
هنرمند: ناشناس
#ادبسار
@khosrovanooshiravan
نگاهی کوتاه به چند داستان کمتر شنیده شده از نامگذاری #نوروز
- گفته شده که در زمان تهمورس و در چنین روزهایی صابئه(از کیشهای باستانی) پدید آمد و هنگامی که جمشید به پادشاهی رسید، این دین را آیینمند(رسمی) دانست و این کار از دید مردم بسیار بزرگ آمد. پس آن روز را جشن گرفتند و نوروز نامیدند. اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ و باشکوه بود.
- در داستان دیگری گفته شده که چون جمشید برای خود گردونه ساخت، در این روز بر آن نشست و ابلیس، دیوها و پریان او را در هوا بردند و در یک روز از کوه دماوند به بابِل رسید. مردم از این رخداد در شگفتی شدند و جشن گرفتند و برای یادبود آن هر سال بر تاب مینشستند و تاب میخوردند.
- گویا جمشید در شهرها بسیار گردش میکرد. گفتهاند چون جمشید خواست به آذربادگان(آذربایجان) درون شود، بر سریری از زر نشست و مردم آن را بر روی دوش خود بردند. چون پرتو آفتاب بر آن تابید و سریر جمشید درخشید، آن روز را جشن گرفتند.
این داستان را اینگونه هم گفتند که سریر جم از زر و گوهرهای فراوان بود. تخت را بر بلندیهای آذربادگان گذاشتند و جم با تاگ(تاج) بر سر روی تخت نشست و هنگامی که آفتاب بامداد دمید، مردم از درخشش تخت او شاد شدند و پسوند شید(نور) را بر نام او افزودند و جمشید نامیدندش.
- داستان خواندنی دیگر اینکه جمشید در این روز نیشکر را شناخت و آن را شکست و شیرینیاش را نوشید. مردم از یافتن نیشکر خوشمزه شاد شدند و جشن گرفتند و هر سال در نوروز شیرینیهای گوناگون پختند.
b2n.ir/y35778
✍ خوانش و نگارش: #پریسا_امام_وردیلو
🗞 برگرفته از: برهان قاطع، آنندراج، فرهنگ رشیدی و انجمن آرا.
فرتور: نگارهای از افسانهی بر هوا بردن تخت جمشید به دست دیوها و پریان.
هنرمند: ناشناس
#ادبسار
@khosrovanooshiravan
خسرو انوشیروان
🤴🏻🔮 چه شد که نوروز، نوروز شد؟ نگاهی کوتاه به چند داستان کمتر شنیده شده از نامگذاری #نوروز - گفته شده که در زمان تهمورس و در چنین روزهایی صابئه(از کیشهای باستانی) پدید آمد و هنگامی که جمشید به پادشاهی رسید، این دین را آیینمند(رسمی) دانست و این کار از دید…
🔮🌏 یکی از همانندیهای #نوروز ایرانی با زگموک بابِلی و سرسال ایزدیها* این است که خداوند که پیامبران و فرشتگان پیرامونش هستند، بر تخت مینشیند تا سرنوشت و آیندهی مردم و فرمانروایان را بنویسد. پس یک فرشته، یا آدمی بزرگ و یا پیامبری را میگمارد و کارهایی از جهان را به او میسپارد.
بر پایهی فرگرد دوم وندیداد، چون خداوند با همهی ایزدان و امشاسپندان(فرشتگان) و بزرگان گرد هم آمدند، از جمشید خواست تا دین او را در زمین بگستراند. جمشید نمیپذیرد. سپس خداوند میگوید در گیتی نمایندهی من باش و از جهان و هستیام سرپرستی کن. جمشید میپذیرد و شهریار جهان ماتکیک(مادی) میشود. او برای این کار از اهورامزدا یک نگین زر و دستوارهای(عصایی) زرنشان میگیرد.
*پینوشت: زگموک بابِلی و سرسال ایزدی جشنهای بهاری است و بابلیان نیز برای فرارسیدن این جشن همچون ایرانیان آتش میافروختند.
🖋 خوانش و نگارش: #پریسا_امام_وردیلو
برگرفته از: گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی و جشنها و آیینهای ایرانی #حسام_الدین_مهدوی
https://t.me/khosrovanooshiravan/3092
#ادبسار
@khosrovanooshiravan
بر پایهی فرگرد دوم وندیداد، چون خداوند با همهی ایزدان و امشاسپندان(فرشتگان) و بزرگان گرد هم آمدند، از جمشید خواست تا دین او را در زمین بگستراند. جمشید نمیپذیرد. سپس خداوند میگوید در گیتی نمایندهی من باش و از جهان و هستیام سرپرستی کن. جمشید میپذیرد و شهریار جهان ماتکیک(مادی) میشود. او برای این کار از اهورامزدا یک نگین زر و دستوارهای(عصایی) زرنشان میگیرد.
*پینوشت: زگموک بابِلی و سرسال ایزدی جشنهای بهاری است و بابلیان نیز برای فرارسیدن این جشن همچون ایرانیان آتش میافروختند.
🖋 خوانش و نگارش: #پریسا_امام_وردیلو
برگرفته از: گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی و جشنها و آیینهای ایرانی #حسام_الدین_مهدوی
https://t.me/khosrovanooshiravan/3092
#ادبسار
@khosrovanooshiravan
خسرو انوشیروان
🛑 به فرِ کٓیانی یَکی تخت ساخت چه مایه بدو گوهر اندر نِشاخت @khosrovanooshiravan که چون خواستی دیو برداشتی ز هامون به گردون برافراشتی چو خورشیدِ تابان میان هوا نشسته بر او شاهِ فرمانروا جهان انجمن شد بر آن تخت او شِگِفتی فرومانده از بخت او به جمشیدبر گوهر…
🛑 پیدایش نوروز از آن دسته جستارهایی است که دربارهاش گمانزدهای خواندنی بسیاری تاکنون گفته شده ولی در پایان همهی گمانها به جمشید پیشدادی میرسند. در دیدگاههای گوناگون، نوروز یا در زمان جمشید بنیاد شد یا در زمان او سامان یافت.
@khosrovanooshiravan
طبری، پژوهشگر و نویسندهی نامدار پیدایش نوروز را در پیوند با دادگری و ستمستیزی جم دانسته و نوشته است:
جمشید اندیشمندان را فرمود آن روز که من بر دادگاه بنشینم، شما نزد من باشید و هرچه در آن داد و برابری باشد، بنمایانید. آن روز که بر تخت دادگاه نشست، روز هرمز بود از ماه فروردین که آن روز را جشن و آیین برپا کردند.
گردیزی نوشته است: جمشید جشن نوروز را به پاس اینکه خداوند سرما، گرما، بیماری، مرگ و بدبختی را تا سیسد(سیصد) سال از میان مردم گرفت، برگزار کرد. در همین روز جمشید بر گوساله نشست و به نیمروز(جنوب) و به جنگ دیوها و سیاهان رفت و آنان را شکست داد.
خیام نیشابوری پیدایش نوروز را در پیوند با گاهشمار میدانست:
جمشید با باز آمدن خورشید به روز نخست فروردین و دریافتن آنکه آفتاب پس از ۳۶۵ روز و ربعی دوباره به آنجا رسیده است، #نوروز را نام نهاد و جشن و آیین گرفت. پادشاهان و مردم پس از او نیز از آن پیروی کردند.
🖋 خوانش و نگارش: #پریسا_امام_وردیلو
برگرفته از: تاریخ طبری و جشنهای ملی ایرانیان، نوشتهی #رضا_دشتی
فرتور: نگارهی نمادین جمشید، کاری از «مهرعلی» نگارگر برجستهی دربار فتحعلیشاه قاجار
b2n.ir/s30073
@khosrovanooshiravan
#ادبسار
@khosrovanooshiravan
طبری، پژوهشگر و نویسندهی نامدار پیدایش نوروز را در پیوند با دادگری و ستمستیزی جم دانسته و نوشته است:
جمشید اندیشمندان را فرمود آن روز که من بر دادگاه بنشینم، شما نزد من باشید و هرچه در آن داد و برابری باشد، بنمایانید. آن روز که بر تخت دادگاه نشست، روز هرمز بود از ماه فروردین که آن روز را جشن و آیین برپا کردند.
گردیزی نوشته است: جمشید جشن نوروز را به پاس اینکه خداوند سرما، گرما، بیماری، مرگ و بدبختی را تا سیسد(سیصد) سال از میان مردم گرفت، برگزار کرد. در همین روز جمشید بر گوساله نشست و به نیمروز(جنوب) و به جنگ دیوها و سیاهان رفت و آنان را شکست داد.
خیام نیشابوری پیدایش نوروز را در پیوند با گاهشمار میدانست:
جمشید با باز آمدن خورشید به روز نخست فروردین و دریافتن آنکه آفتاب پس از ۳۶۵ روز و ربعی دوباره به آنجا رسیده است، #نوروز را نام نهاد و جشن و آیین گرفت. پادشاهان و مردم پس از او نیز از آن پیروی کردند.
🖋 خوانش و نگارش: #پریسا_امام_وردیلو
برگرفته از: تاریخ طبری و جشنهای ملی ایرانیان، نوشتهی #رضا_دشتی
فرتور: نگارهی نمادین جمشید، کاری از «مهرعلی» نگارگر برجستهی دربار فتحعلیشاه قاجار
b2n.ir/s30073
@khosrovanooshiravan
#ادبسار
در افسانههای #نوروز آمده است: در ماه فروردین روز خرداد، اورمزد خدای رستاخیز و تن پسین کند، جهان بیمرگ و بیآسیب و بیپتیاره شود.
@khosrovanooshiravan
اهریمن با دیوان و دَروجان و دیوزادگان و ساستاران و کیان و کَرپان را ناکار بکند.
اورمزد خدای اهریمن را بزند و بیهوش و ناکار کند که پس از آن نه «گَناکمینو»(روان نابودگر) و نه از دام و دهش او بر زمین پادشاه بود. اهریمن به همان سوراخی که از آنجا یورش آورده بود، آنجا شود و سرش را ببرند و دوزخ را با هفت توپال(فلز) بیانبارند. این زمین باز به ستاره پایه شود و گَرودِمان یا بهشت برین از آنجای که هست باز به ستاره پایه آید و همهجای گرودمان شود. مردم بیمرگ و بیزمان شوند و پس از آن خورش نباید. هرآنکه گوشت خورده باشد چهل ساله برانگیزندشان و اگر گوشت نخورده باشند پانزده ساله برانگیخته شوند. از آنجا برانگیزندشان که جان از تن بِشده بود.
آیینهای سال نو همواره با آیینهای کشاورزی همراه بود. چنانکه پیشتر گفته شد، رستاخیز زمین و تن با رویش گیاهان شناخته میشد. چهبسا سبز کردن سبزه کنایه از بازآفرینی زمین است. ولی بر پایهی نشانهها، سبزه در میان مردمی که هنوز به زندگی کشاورزی نرسیده بودند نیز انجام میشد. از اینرو گمان میرود سبزه رویاندن در آغاز نوروز در میان ایرانیان یادبود آفرینش نخستین و اَسَر(ازل) است و نوروز ایرانی با نگر به هرآنچه گفته شد و با نگاه به گاهشماری و دانش ستارهشناسی، جشن ویژهی اهورامزدا است.
🖋 خوانش و نگارش: #پریسا_امام_وردیلو
برگرفته از: ماه فروردین روز خرداد #بیژن_غیبی
گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
#ادبسار
@khosrovanooshiravan
b2n.ir/w78290
@khosrovanooshiravan
اهریمن با دیوان و دَروجان و دیوزادگان و ساستاران و کیان و کَرپان را ناکار بکند.
اورمزد خدای اهریمن را بزند و بیهوش و ناکار کند که پس از آن نه «گَناکمینو»(روان نابودگر) و نه از دام و دهش او بر زمین پادشاه بود. اهریمن به همان سوراخی که از آنجا یورش آورده بود، آنجا شود و سرش را ببرند و دوزخ را با هفت توپال(فلز) بیانبارند. این زمین باز به ستاره پایه شود و گَرودِمان یا بهشت برین از آنجای که هست باز به ستاره پایه آید و همهجای گرودمان شود. مردم بیمرگ و بیزمان شوند و پس از آن خورش نباید. هرآنکه گوشت خورده باشد چهل ساله برانگیزندشان و اگر گوشت نخورده باشند پانزده ساله برانگیخته شوند. از آنجا برانگیزندشان که جان از تن بِشده بود.
آیینهای سال نو همواره با آیینهای کشاورزی همراه بود. چنانکه پیشتر گفته شد، رستاخیز زمین و تن با رویش گیاهان شناخته میشد. چهبسا سبز کردن سبزه کنایه از بازآفرینی زمین است. ولی بر پایهی نشانهها، سبزه در میان مردمی که هنوز به زندگی کشاورزی نرسیده بودند نیز انجام میشد. از اینرو گمان میرود سبزه رویاندن در آغاز نوروز در میان ایرانیان یادبود آفرینش نخستین و اَسَر(ازل) است و نوروز ایرانی با نگر به هرآنچه گفته شد و با نگاه به گاهشماری و دانش ستارهشناسی، جشن ویژهی اهورامزدا است.
🖋 خوانش و نگارش: #پریسا_امام_وردیلو
برگرفته از: ماه فروردین روز خرداد #بیژن_غیبی
گاهشماری و جشنهای ایران باستان #هاشم_رضی
#ادبسار
@khosrovanooshiravan
b2n.ir/w78290
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بدو گفت ک''ای خواجهی سالخَورد
چُنین جایِ آباد ویران که کرد؟''
@khosrovanooshiravan
چُنین داد پاسخ که «یَک روزگار
گذر کرد بر بوم ما شهریار
بیامد یَکی بیخِرَد موبدی
از آن نامدارانِ بیبر بدی
به ما گفت یکسر همه مهترید
نگر تا کسی را به کس مَشمرید
همه یکسره کدخدایِ دهاید
زن و مرد بر مهترانْبَر مِهاید»
بگفت این و این ده پرآشوب گشت
پر از غارت و کُشتن و چوب گشت
که یزدان وُرا یار بهاندازه باد
غم و رنج و سختی بر او تازه باد
همه کارِ این جای بر بتّریست
چُنان شد که بر ما بباید گِریست
@khosrovanooshiravan
#فردوسى_بزرگ
#ادبسار
چُنین جایِ آباد ویران که کرد؟''
@khosrovanooshiravan
چُنین داد پاسخ که «یَک روزگار
گذر کرد بر بوم ما شهریار
بیامد یَکی بیخِرَد موبدی
از آن نامدارانِ بیبر بدی
به ما گفت یکسر همه مهترید
نگر تا کسی را به کس مَشمرید
همه یکسره کدخدایِ دهاید
زن و مرد بر مهترانْبَر مِهاید»
بگفت این و این ده پرآشوب گشت
پر از غارت و کُشتن و چوب گشت
که یزدان وُرا یار بهاندازه باد
غم و رنج و سختی بر او تازه باد
همه کارِ این جای بر بتّریست
چُنان شد که بر ما بباید گِریست
@khosrovanooshiravan
#فردوسى_بزرگ
#ادبسار
🐓 🌞 سروشگان، جشن بیداری و فرزانگی
✍ #پریسا_امام_وردیلو
@khosrovanooshiravan
«سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایرانیان و نگهبان سامانمندی(نظم) بود و «جشن سروشگان» یا «جشن هفدهروز» در ستایش او و در سروشروز(هفدهم) فروردین برگزار میشد.
#سروش در اوستا از ایزدان بزرگ، امشاسپند فَرهِش (وحی) و جنگاوری است. او با ویژگیهای اهریمنی که هنگام تاریکی نمایان میشود، میستیزد. دشمن جادوگران، دزدان، دروغگویان و پیمانشکنان است و از هنگام تاریکی شب تا فرا رسیدن بامداد از جهان پاسداری میکند. (گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی)
این ایزد از شب تا بامداد سه بار جادوگران را تار و مار و از جهان پاسبانی میکند. پس هنگام پگاه آبها گوارا میشوند، گیاهان و شکوفهها میشکفند، مرغها به آواز میآیند، ناتوانان نیروی تازه مییابند، از اندوه کاسته میشود، روزگار خرم و فرشتگان شاد میشوند. (زینالاخبار، گردیزی)
در جشن #سروشگان به آتشکده رفتن و نیایش کردن بد بود(برهان قاطع، خلف تبریزی).
ولی از سوی دیگر به این جشن «باژ» میگفتند.
این واژه به عربی رفته و به آن «باز»(زمزمه) یا نیایش زیرلب میگفتند. باژ نیایش آرام پیش از خوراک برای سپاسگزاری از دَهِشهای خدا بود.(رضی)
هنگام باژ گفتن همهی اندامها آرام میگیرند، سخن نمیگویند، خوراک نمیخورند، همهمه نمیکنند و نیایش به آهستگی انجام میشود.(گردیزی)
زیبایی شگفتانگیز از ویژگیهای ایزد سروش و خروس سپید نماد او است که هر پگاه با بانگ پیاپی خود مردم را برای آغاز کار و کوشش بیدار میکند.
🧚🏻♂ فرتور(عکس): نگارهی نمادین یکی از ایزدان باستانی ایران در کنار سرودهای از سعدی. این آفرینه در گنجینهی بریتانیا نگهداری میشود.
b2n.ir/Sorush
#جشن_های_ایرانی #فروردینگان
@khosrovanooshiravan
#ادبسار
✍ #پریسا_امام_وردیلو
@khosrovanooshiravan
«سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایرانیان و نگهبان سامانمندی(نظم) بود و «جشن سروشگان» یا «جشن هفدهروز» در ستایش او و در سروشروز(هفدهم) فروردین برگزار میشد.
#سروش در اوستا از ایزدان بزرگ، امشاسپند فَرهِش (وحی) و جنگاوری است. او با ویژگیهای اهریمنی که هنگام تاریکی نمایان میشود، میستیزد. دشمن جادوگران، دزدان، دروغگویان و پیمانشکنان است و از هنگام تاریکی شب تا فرا رسیدن بامداد از جهان پاسداری میکند. (گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی)
این ایزد از شب تا بامداد سه بار جادوگران را تار و مار و از جهان پاسبانی میکند. پس هنگام پگاه آبها گوارا میشوند، گیاهان و شکوفهها میشکفند، مرغها به آواز میآیند، ناتوانان نیروی تازه مییابند، از اندوه کاسته میشود، روزگار خرم و فرشتگان شاد میشوند. (زینالاخبار، گردیزی)
در جشن #سروشگان به آتشکده رفتن و نیایش کردن بد بود(برهان قاطع، خلف تبریزی).
ولی از سوی دیگر به این جشن «باژ» میگفتند.
این واژه به عربی رفته و به آن «باز»(زمزمه) یا نیایش زیرلب میگفتند. باژ نیایش آرام پیش از خوراک برای سپاسگزاری از دَهِشهای خدا بود.(رضی)
هنگام باژ گفتن همهی اندامها آرام میگیرند، سخن نمیگویند، خوراک نمیخورند، همهمه نمیکنند و نیایش به آهستگی انجام میشود.(گردیزی)
زیبایی شگفتانگیز از ویژگیهای ایزد سروش و خروس سپید نماد او است که هر پگاه با بانگ پیاپی خود مردم را برای آغاز کار و کوشش بیدار میکند.
🧚🏻♂ فرتور(عکس): نگارهی نمادین یکی از ایزدان باستانی ایران در کنار سرودهای از سعدی. این آفرینه در گنجینهی بریتانیا نگهداری میشود.
b2n.ir/Sorush
#جشن_های_ایرانی #فروردینگان
@khosrovanooshiravan
#ادبسار
#فریدالدین_ابوحامد_محمد_عطار_نیشابوری
@khosrovanooshiravan
پرآوازه به «شیخ عطّار نیشابوری» یکی از فرزانگان و سُرایندگان ایرانی سترگ و بلندپایهی ادبسار (ادبیات) پارسی در پایان سدهی ششم و آغاز سدهی هفتم است. او در نیشابور زاده شد.
در زمان چیرگی چنگیز بر #خراسان_بزرگ ، عطار نیز به دست لشکر مغول گرفتار گردید.
گویند:
مغولی میخواست او را بکشد، آدمی گفت: این پیر را مکش که به خونبهای او هزار درم بدهم.
عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. لختی گذشت و آدمی دیگری گفت: این پیر را مکش که به خونبهای او یک کیسه کاه تو را خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمیارزم. مغول از گفتهی او خشمناک شد و او را از پای در آورد.
نامش روز ۲۵ فروردین را در سالنمای ایران فروزان کرده است. با سخنی از «مولوی» نوشتهام را به پایان میبرم:
@khosrovanooshiravan
من آن مولای رومیام که از کِلکَم شَکِر ریزد
و لیکن در سخن گفتن غلام شیخ عطارم
#ادبسار
@khosrovanooshiravan
پرآوازه به «شیخ عطّار نیشابوری» یکی از فرزانگان و سُرایندگان ایرانی سترگ و بلندپایهی ادبسار (ادبیات) پارسی در پایان سدهی ششم و آغاز سدهی هفتم است. او در نیشابور زاده شد.
در زمان چیرگی چنگیز بر #خراسان_بزرگ ، عطار نیز به دست لشکر مغول گرفتار گردید.
گویند:
مغولی میخواست او را بکشد، آدمی گفت: این پیر را مکش که به خونبهای او هزار درم بدهم.
عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. لختی گذشت و آدمی دیگری گفت: این پیر را مکش که به خونبهای او یک کیسه کاه تو را خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمیارزم. مغول از گفتهی او خشمناک شد و او را از پای در آورد.
نامش روز ۲۵ فروردین را در سالنمای ایران فروزان کرده است. با سخنی از «مولوی» نوشتهام را به پایان میبرم:
@khosrovanooshiravan
من آن مولای رومیام که از کِلکَم شَکِر ریزد
و لیکن در سخن گفتن غلام شیخ عطارم
#ادبسار
🛑 جهانی که #فردوسی با #شاهنامه درنوردید
@khosrovanooshiravan
نخستین خاورشناس و ادبمندی که از روی دانش دربارهی فردوسی نوشته #لویی_لانگلس است که در سال ۱۷۸۸ ترسایی(میلادی) گزیدهای از شاهنامه را با پیشگفتاری بسیار ستایشآمیز دربارهی فردوسی چاپ کرده است. او نوشته: «اروپاییان هرگز رزمنامهای به زیبایی شاهنامه نسرودهاند» (برگ ۱۴۱). وی میافزاید: «در شاهنامه هر بامداد خورشید به گونهای دیگر برمیدمد و هر شامگاه به گونهای دیگر در پهنهی بیکران فراس(افق) پنهان میگردد؛ هر بهار گلهایی نوین با خود همراه میآورد و در هر وزش از سرزمینی دیگر سخن میگوید. زنان نامور شاهنامه نیز جانی ستُرگ و پشتکاری بزرگ دارند. رودابه و سیندخت و تهمینه و فرنگیس و منیژه و گُردیه و دیگران، همه زیبایی و کاردانی را درهم آمیختهاند و به راستی شایستهی همسران دلیر خود هستند. فردوسی که گویی در دل پهلوانان خود میزیسته، عشقها و آرزوهای آنان را نیز با گفتاری رسا و بیمانند ستوده است.
✍ #بزرگمهر_صالحی
@khosrovanooshiravan
فرتور(عکس): دیوارنگارههایی از #شاهنامه در میدان #فردوسی مشهد که شوربختانه زدوده شدند.
#ادبسار
@khosrovanooshiravan
نخستین خاورشناس و ادبمندی که از روی دانش دربارهی فردوسی نوشته #لویی_لانگلس است که در سال ۱۷۸۸ ترسایی(میلادی) گزیدهای از شاهنامه را با پیشگفتاری بسیار ستایشآمیز دربارهی فردوسی چاپ کرده است. او نوشته: «اروپاییان هرگز رزمنامهای به زیبایی شاهنامه نسرودهاند» (برگ ۱۴۱). وی میافزاید: «در شاهنامه هر بامداد خورشید به گونهای دیگر برمیدمد و هر شامگاه به گونهای دیگر در پهنهی بیکران فراس(افق) پنهان میگردد؛ هر بهار گلهایی نوین با خود همراه میآورد و در هر وزش از سرزمینی دیگر سخن میگوید. زنان نامور شاهنامه نیز جانی ستُرگ و پشتکاری بزرگ دارند. رودابه و سیندخت و تهمینه و فرنگیس و منیژه و گُردیه و دیگران، همه زیبایی و کاردانی را درهم آمیختهاند و به راستی شایستهی همسران دلیر خود هستند. فردوسی که گویی در دل پهلوانان خود میزیسته، عشقها و آرزوهای آنان را نیز با گفتاری رسا و بیمانند ستوده است.
✍ #بزرگمهر_صالحی
@khosrovanooshiravan
فرتور(عکس): دیوارنگارههایی از #شاهنامه در میدان #فردوسی مشهد که شوربختانه زدوده شدند.
#ادبسار
خسرو انوشیروان
🛑 جهانی که #فردوسی با #شاهنامه درنوردید @khosrovanooshiravan نخستین خاورشناس و ادبمندی که از روی دانش دربارهی فردوسی نوشته #لویی_لانگلس است که در سال ۱۷۸۸ ترسایی(میلادی) گزیدهای از شاهنامه را با پیشگفتاری بسیار ستایشآمیز دربارهی فردوسی چاپ کرده است. او…
🐎 «شارل اوگوستن سنتبوو»
@khosrovanooshiravan
نویسنده، چامهسرا و پرژنگر (منتقد) ادبی سدهی نوزدهم ترسایی در فرانسه، دربارهی فردوسی نوشته است: «خواندن شاهنامه دست آویزی میشود که فرانسویان از خودپسندی و بزرگنمایی بیجای خود دست بشویند. چرا که خودپسندی زاییدهی نادانی است. نادانی دربارهی آنچه دیگران دارند. آدمی آنچه را خود دارد، همواره بزرگ میپندارد و از اینرو بر خویش میبالد. من هرگاه از گردش روزگار خسته میشوم به خواندن دربارهی ایران یا چین میپردازم تا از خودپسندی و خودخواهی در زنهار بمانم. بهویژه ایرانیان که مَنشی چامهسرایانه دارند ستایش مرا بیشتر برمیانگیزند. شاهنامهی فردوسی و هانرینامهی ولتر (رزمنامهای که ولتر در ستایش هانری چهارم سروده) را با هم بخوانیم تا دوگانگی آنها را دریابیم. ناهمسانی چنان است که گویی بخواهیم شکوه و بزرگی رود پرخروش گَنگ را با یکی از تالابهای کاخ ورسای همانند کنیم!» (برگرفته از: Premiers Lundis)
#شاهنامه
#فردوسی_بزرگ
@khosrovanooshiravan
https://t.me/khosrovanooshiravan/3510
#ادبسار
@khosrovanooshiravan
نویسنده، چامهسرا و پرژنگر (منتقد) ادبی سدهی نوزدهم ترسایی در فرانسه، دربارهی فردوسی نوشته است: «خواندن شاهنامه دست آویزی میشود که فرانسویان از خودپسندی و بزرگنمایی بیجای خود دست بشویند. چرا که خودپسندی زاییدهی نادانی است. نادانی دربارهی آنچه دیگران دارند. آدمی آنچه را خود دارد، همواره بزرگ میپندارد و از اینرو بر خویش میبالد. من هرگاه از گردش روزگار خسته میشوم به خواندن دربارهی ایران یا چین میپردازم تا از خودپسندی و خودخواهی در زنهار بمانم. بهویژه ایرانیان که مَنشی چامهسرایانه دارند ستایش مرا بیشتر برمیانگیزند. شاهنامهی فردوسی و هانرینامهی ولتر (رزمنامهای که ولتر در ستایش هانری چهارم سروده) را با هم بخوانیم تا دوگانگی آنها را دریابیم. ناهمسانی چنان است که گویی بخواهیم شکوه و بزرگی رود پرخروش گَنگ را با یکی از تالابهای کاخ ورسای همانند کنیم!» (برگرفته از: Premiers Lundis)
#شاهنامه
#فردوسی_بزرگ
@khosrovanooshiravan
https://t.me/khosrovanooshiravan/3510
#ادبسار
Telegram
خسرو انوشیروان
🛑 جهانی که #فردوسی با #شاهنامه درنوردید
@khosrovanooshiravan
نخستین خاورشناس و ادبمندی که از روی دانش دربارهی فردوسی نوشته #لویی_لانگلس است که در سال ۱۷۸۸ ترسایی(میلادی) گزیدهای از شاهنامه را با پیشگفتاری بسیار ستایشآمیز دربارهی فردوسی چاپ کرده است. او…
@khosrovanooshiravan
نخستین خاورشناس و ادبمندی که از روی دانش دربارهی فردوسی نوشته #لویی_لانگلس است که در سال ۱۷۸۸ ترسایی(میلادی) گزیدهای از شاهنامه را با پیشگفتاری بسیار ستایشآمیز دربارهی فردوسی چاپ کرده است. او…
خسرو انوشیروان
🛑 منزه و بزرگ است و پاک و مهربان و بخشاینده ؛ #یکتا_پروردگار_ایرانیان که #ایران را بر #ما_ایرانیان بخشید تا مایه ی امن و امان و ثروت و غرور و پناهگاه ناموسمان باشد . @khosrovanooshiravan 👈 #ما_ایرانیان پدید آورندگان شکوهِ شرقیم . در اینجا هرچه هست ؛ #ایران…
.
🛑 کهن سرزمینا! سخن از تو گویم
که آرام جان شد سخن از برایم
به فریاد بستایمت ای برین بوم
زبان تا به کام است و بر جای نایم
#دستان_مستان
#میرجلالالدین_کزازی
#ادبسار
https://t.me/khosrovanooshiravan/2755
🛑 کهن سرزمینا! سخن از تو گویم
که آرام جان شد سخن از برایم
به فریاد بستایمت ای برین بوم
زبان تا به کام است و بر جای نایم
#دستان_مستان
#میرجلالالدین_کزازی
#ادبسار
https://t.me/khosrovanooshiravan/2755
Telegram
خسرو انوشیروان
🛑 منزه و بزرگ است و پاک و مهربان و بخشاینده ؛ #یکتا_پروردگار_ایرانیان که #ایران را بر #ما_ایرانیان بخشید تا مایه ی امن و امان و ثروت و غرور و پناهگاه ناموسمان باشد .
@khosrovanooshiravan
👈 #ما_ایرانیان پدید آورندگان شکوهِ شرقیم .
در اینجا هرچه هست ؛ #ایران…
@khosrovanooshiravan
👈 #ما_ایرانیان پدید آورندگان شکوهِ شرقیم .
در اینجا هرچه هست ؛ #ایران…
الاغی دعا کرد صاحبش بمیرد
تا از زندگی خرانهی خود خلاصی یابد!
صاحب، فکر الاغ را خواند و گفت:
ای خر! با مرگ من، شخص دیگری تو را میخرد و صاحب میشود.
برای رهایی خویش دعا کن که
از خریت خود بیرون شوی!
«مثنوی معنوی» مولوی
@khosrovanooshiravan
🖋📖 #برگردان_به_پارسی
خری نیایش کرد که دارندهاش بمیرد
تا از زندگی خرانهی خود رهایی یابد (رها شود)! دارنده، اندیشهی خر را خواند و گفت: ای خر! با مرگ من، کس دیگری تو را میخرد و خداوندگار تو میشود.
برای رهایی خویش نیایش کن که
از خر بودن خود بیرون شوی!
«مثنوی معنوی» مولوی
#سعید_باقری
#ادبسار
تا از زندگی خرانهی خود خلاصی یابد!
صاحب، فکر الاغ را خواند و گفت:
ای خر! با مرگ من، شخص دیگری تو را میخرد و صاحب میشود.
برای رهایی خویش دعا کن که
از خریت خود بیرون شوی!
«مثنوی معنوی» مولوی
@khosrovanooshiravan
🖋📖 #برگردان_به_پارسی
خری نیایش کرد که دارندهاش بمیرد
تا از زندگی خرانهی خود رهایی یابد (رها شود)! دارنده، اندیشهی خر را خواند و گفت: ای خر! با مرگ من، کس دیگری تو را میخرد و خداوندگار تو میشود.
برای رهایی خویش نیایش کن که
از خر بودن خود بیرون شوی!
«مثنوی معنوی» مولوی
#سعید_باقری
#ادبسار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑 یَکایَک به نَوبت همه بگذریم
سَزد گر جهان را به بد نسپَریم
چرا گنجِ آن رفتگان بایدم
وُ گر دل به دینار بگشایدم
نبندم دل اندر سرایِ سِپنج
ننازم به تاج و نیازم به گنج
چو روزی به شادی همی بگذرد
خردمندمردم چرا غم خورد
هر آنگه کزین زیردستان ما
ز دهقان و از دَرپرستان ما
بنالد یکی کهتر از رنجِ من
مبادا سر و افسر وگنجِ من
@khosrovanooshiravan
#فردوسى_بزرگ
#ادبسار
سَزد گر جهان را به بد نسپَریم
چرا گنجِ آن رفتگان بایدم
وُ گر دل به دینار بگشایدم
نبندم دل اندر سرایِ سِپنج
ننازم به تاج و نیازم به گنج
چو روزی به شادی همی بگذرد
خردمندمردم چرا غم خورد
هر آنگه کزین زیردستان ما
ز دهقان و از دَرپرستان ما
بنالد یکی کهتر از رنجِ من
مبادا سر و افسر وگنجِ من
@khosrovanooshiravan
#فردوسى_بزرگ
#ادبسار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑 بدو گفت موبد که انديشه کن
کز انديشه یافه نگردد سَخُن
ز گيتي هرآنکو بیآزارتر
چنان دان که مرگش زيانگارتر
به مرگِ بَدان شاد باشی رواست
چو زايد بد و نيک، تن مرگ راست
ازين سودمندی بود زان زيان
خرد را ميانجي کن اندر ميان
@khosrovanooshiravan
#فردوسی_بزرگ
#ادبسار
کز انديشه یافه نگردد سَخُن
ز گيتي هرآنکو بیآزارتر
چنان دان که مرگش زيانگارتر
به مرگِ بَدان شاد باشی رواست
چو زايد بد و نيک، تن مرگ راست
ازين سودمندی بود زان زيان
خرد را ميانجي کن اندر ميان
@khosrovanooshiravan
#فردوسی_بزرگ
#ادبسار
🛑 جهان پُر شِگِفتیست چون بنگری
ندارد کسی آلتِ داوری
که جانَت شِگِفتست و تن هم شِگِفت
نَخست از خود اندازه باید گرفت
وُ دیگر که بر سرْت گَردانسپهر
همی نو نِمایَدْت هر روز چهر
خردمند کین داستان بشنود
به دانش گَراید بدین نگرود
ولیکن چو معنیْش یادآوری
شود رام و کوته شود داوری
#فردوسى_بزرگ
#ادبسار
https://t.me/khosrovanooshiravan
ندارد کسی آلتِ داوری
که جانَت شِگِفتست و تن هم شِگِفت
نَخست از خود اندازه باید گرفت
وُ دیگر که بر سرْت گَردانسپهر
همی نو نِمایَدْت هر روز چهر
خردمند کین داستان بشنود
به دانش گَراید بدین نگرود
ولیکن چو معنیْش یادآوری
شود رام و کوته شود داوری
#فردوسى_بزرگ
#ادبسار
https://t.me/khosrovanooshiravan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🛑 خرد بهتر از هر چه ایزدْت داد
سِتایش خرد را به از راه داد
خرد رهنِمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سَرای
از او شادمانی و زویت غمیست
وُ زویت فُزونی و زویت کمیست
خرد تیره و مرد روشنروان
نباشدهمی شادمان یَکزمان
https://t.me/khosrovanooshiravan
#فردوسى_بزرگ
#ادبسار
سِتایش خرد را به از راه داد
خرد رهنِمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دو سَرای
از او شادمانی و زویت غمیست
وُ زویت فُزونی و زویت کمیست
خرد تیره و مرد روشنروان
نباشدهمی شادمان یَکزمان
https://t.me/khosrovanooshiravan
#فردوسى_بزرگ
#ادبسار
🛑 اگر خواهیم که فرزندانمان نکو مردان باشند و آراسته به نیکیها، چارهای نیست جز آنکه نیکتر نمونه باشیم بهر ایشان.
و چون فرزندان در برابر خویش جز نیکی نمیبینند، فرومایگی و پستی نمیشناسند و بسویاش گام نمینهند.
#کوروش
برگرفته از: «کوروشنامه» گزنفون، دفتر ۷، بخش ۵، بند ۸۶.
https://t.me/khosrovanooshiravan
فرتور(عکس): تندیس کوروش در گنجینهی کشوری تاجیکستان
#ادبسار
و چون فرزندان در برابر خویش جز نیکی نمیبینند، فرومایگی و پستی نمیشناسند و بسویاش گام نمینهند.
#کوروش
برگرفته از: «کوروشنامه» گزنفون، دفتر ۷، بخش ۵، بند ۸۶.
https://t.me/khosrovanooshiravan
فرتور(عکس): تندیس کوروش در گنجینهی کشوری تاجیکستان
#ادبسار
🪶🦅 پَر پارسی
این زبان پارسی پر داشت، بالا میپرید
در قفس کردند تا توتی کنندش باز را
https://t.me/khosrovanooshiravan
پرّ سیمرغی بسوزانیم تا چاره کنیم
زخمهای کهنهی دیروزِ گشته باز را
باز یاد دشت جلفا خواب من آشفته کرد
یاد کرده چشم من آن چادر روباز را
گرد ایران با دو سد نیرنگ اردوها زدند
تا برآرند از تنش دیبای نرم ناز را
پارهپاره گشته چون آن غالی گلرنگ فام
باز هم هر تکهاش یادآورد شیراز را
از بخارا جان شنیدم از هَزار آواز نو
از دماوندش درود این سرزمین راز را
باز در هر کوی و برزن پُر سرود مولوی
میتوان آیا به جان نشنید این آواز را؟
بستهی دریا و دریاچه نباشد سرزمین
بهر تو ماهی ندارد گِل نکن آراز را
ما برای میهن #ایران هزاران بار هم
جان دهیم و سرفرازیم ، آفرین سرباز را
https://t.me/khosrovanooshiravan
#احمدرضا_رهگذر
#ادبسار
این زبان پارسی پر داشت، بالا میپرید
در قفس کردند تا توتی کنندش باز را
https://t.me/khosrovanooshiravan
پرّ سیمرغی بسوزانیم تا چاره کنیم
زخمهای کهنهی دیروزِ گشته باز را
باز یاد دشت جلفا خواب من آشفته کرد
یاد کرده چشم من آن چادر روباز را
گرد ایران با دو سد نیرنگ اردوها زدند
تا برآرند از تنش دیبای نرم ناز را
پارهپاره گشته چون آن غالی گلرنگ فام
باز هم هر تکهاش یادآورد شیراز را
از بخارا جان شنیدم از هَزار آواز نو
از دماوندش درود این سرزمین راز را
باز در هر کوی و برزن پُر سرود مولوی
میتوان آیا به جان نشنید این آواز را؟
بستهی دریا و دریاچه نباشد سرزمین
بهر تو ماهی ندارد گِل نکن آراز را
ما برای میهن #ایران هزاران بار هم
جان دهیم و سرفرازیم ، آفرین سرباز را
https://t.me/khosrovanooshiravan
#احمدرضا_رهگذر
#ادبسار
⚫️ کوروش، امان زندگان زمین
✍ #مسعود_فرزانگان ۷ آبان ۱۳۹۹
https://t.me/khosrovanooshiravan/5529
کوروش به شهریار خردورز دادگر و پیامبر صلح و آرامش نامور شده و باور اندیشمندان آن است که او مردمش را سربلند میخواسته، به دادگری کوشیده و همه مردم را از هر نژاد، آیین، باور و سرزمین گرامی میداشته و «امان زندگان زمین»* بوده است.
در یادکرد از کوروش، اگر پندارهای خردگرایانه او وانهاده شود و پندارهای خودگرایانه جای آن را بگیرد؛ بیگمان راه دوستداری او پیموده نخواهد شد.
چه بسیار کسان که دانسته و نادانسته هنوز در تکاپوی کاستن نام کوروشاند، او را دشمن میپندارند و درنیافتهاند که بنیان شهریار روشناییها، دوری و کاستن از دشمن است.
و بسیار کسان که با نام کوروش، گروهی ویژه برای خود ساختهاند، کوروش را در بند ویژهخواری خویش، کوچک کردهاند و در نیافتهاند که بزرگی کوروش، پیامبر همگان بودن است و اندیشه او، سربلندی همه مردمان جهان.
ایرانیان اگر در این روزگار نابسامان میخواهند ایران بزرگ فرهنگی خود را آبرومند نگهداری کنند باید پندار خردورزانه و کردار بیباکانهی او را در خود بارور کنند و نخستین گام، صلح درونی با خویشتن است، پس آنگاه دوستی و مهر با دیگران و در گسترهی بزرگتر، گرامیداشت باورها و خواستههای همه مردم جهان و کوشش برای داشتن آزادی و امان برای همه زندگان زمین...
https://t.me/khosrovanooshiravan
#ادبسار
✍ #مسعود_فرزانگان ۷ آبان ۱۳۹۹
https://t.me/khosrovanooshiravan/5529
کوروش به شهریار خردورز دادگر و پیامبر صلح و آرامش نامور شده و باور اندیشمندان آن است که او مردمش را سربلند میخواسته، به دادگری کوشیده و همه مردم را از هر نژاد، آیین، باور و سرزمین گرامی میداشته و «امان زندگان زمین»* بوده است.
در یادکرد از کوروش، اگر پندارهای خردگرایانه او وانهاده شود و پندارهای خودگرایانه جای آن را بگیرد؛ بیگمان راه دوستداری او پیموده نخواهد شد.
چه بسیار کسان که دانسته و نادانسته هنوز در تکاپوی کاستن نام کوروشاند، او را دشمن میپندارند و درنیافتهاند که بنیان شهریار روشناییها، دوری و کاستن از دشمن است.
و بسیار کسان که با نام کوروش، گروهی ویژه برای خود ساختهاند، کوروش را در بند ویژهخواری خویش، کوچک کردهاند و در نیافتهاند که بزرگی کوروش، پیامبر همگان بودن است و اندیشه او، سربلندی همه مردمان جهان.
ایرانیان اگر در این روزگار نابسامان میخواهند ایران بزرگ فرهنگی خود را آبرومند نگهداری کنند باید پندار خردورزانه و کردار بیباکانهی او را در خود بارور کنند و نخستین گام، صلح درونی با خویشتن است، پس آنگاه دوستی و مهر با دیگران و در گسترهی بزرگتر، گرامیداشت باورها و خواستههای همه مردم جهان و کوشش برای داشتن آزادی و امان برای همه زندگان زمین...
https://t.me/khosrovanooshiravan
#ادبسار
Telegram
خسرو انوشیروان
⚫️ سراسر این شاهنشاهی گسترده با پشتکار و خرد کوروش ساماندهی میشد. او با مردم خود مانند فرزندانش رفتار میکرد و آنان کوروش را همچون پدر خود ارج مینهادند.
برگرفته از «زندگی کوروش» نوشتهی گزنفن
فرتور (عکس): پیکه (تمبر) یادبود کوروش در هندوستان
https://…
برگرفته از «زندگی کوروش» نوشتهی گزنفن
فرتور (عکس): پیکه (تمبر) یادبود کوروش در هندوستان
https://…
Forwarded from خسرو انوشیروان
🛑 سوم اَرهشامنو از گاشمار بابلی(گاشمار بابل باستان؛ رویدادنامه نِبونَیید) برابر با بیستونهم اکتبر سال پانسدو سی ونه پیش از زایش(میلاد)،برابر با آبان ماه ایرانی است.
@khosrovanooshiravan
روزی است که پدر ایران زمین، کوروش، بیجنگ و پیکار و با سازش، دوستی و مهربانی به بابیر(بابیروش، بابل باستان) درآمد و مردم بابیر با فرخندگی گام نهادن او به سرزمینشان، پیش پایش شاخههای سبز گستراندند و به او درود و خوشآمد میگفتند.
کوروش با شکست واپسین پادشا بابیر، نبونیید، مردم ستمدیده بابیر بهویژه یهودیان را که در روزگار پادشاهی بَختخسرو (نِبوکد نچر، بختنصر) دربند بودند، رهایی داد. سپس برای ارج گذاشتن به مردمان بابیر و برای به دست آوردن دل آنان، جامه پادشاهی بابیر را بر تن کرد و در برابر پیکر خدای بزرگ آنان مردوک سر فرود آورد.
او فرمان آزادی خود را بر اَکدی بر روی سُتونکی گِلی (اُستوانه گلی) مانند گِل نبشتههای آن سرزمین به مایه سنایش (احترام) به آیین مردم میانرودان (بینالنهرین)نوشت.
او بردهداری را باز داشت و به مردم پیرو شاهنشاهی خود آزادی، جا، کیش و اندیشه داد.
این روز را مردم بابیر در رویدادنامه نِبونَیید به یادگار گذاشتند تا به جهانیان نشان دهند پدر ایران زمین در نزدیک به دوهزار و پانسد و خُردهای سالِ پیش با کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک واژه هُومَنگرایی (انسانیت) را به همگان آموخت.
ما فرزندان امپراتوری پارسیا نیز بر روان پاک آرامیدهی پاسارگاد، نخستین نگارندهی برابری، کورُش بزرگ درودی از سر مهر داریم.
فرستنده: #سورن
#روز_کوروش
فرتور پیوست: سنگنبشتهی نبونیید goo.gl/1Y1u8J
برگرفته از 👈 #ادبسار
@AdabSar
@khosrovanooshiravan
@khosrovanooshiravan
روزی است که پدر ایران زمین، کوروش، بیجنگ و پیکار و با سازش، دوستی و مهربانی به بابیر(بابیروش، بابل باستان) درآمد و مردم بابیر با فرخندگی گام نهادن او به سرزمینشان، پیش پایش شاخههای سبز گستراندند و به او درود و خوشآمد میگفتند.
کوروش با شکست واپسین پادشا بابیر، نبونیید، مردم ستمدیده بابیر بهویژه یهودیان را که در روزگار پادشاهی بَختخسرو (نِبوکد نچر، بختنصر) دربند بودند، رهایی داد. سپس برای ارج گذاشتن به مردمان بابیر و برای به دست آوردن دل آنان، جامه پادشاهی بابیر را بر تن کرد و در برابر پیکر خدای بزرگ آنان مردوک سر فرود آورد.
او فرمان آزادی خود را بر اَکدی بر روی سُتونکی گِلی (اُستوانه گلی) مانند گِل نبشتههای آن سرزمین به مایه سنایش (احترام) به آیین مردم میانرودان (بینالنهرین)نوشت.
او بردهداری را باز داشت و به مردم پیرو شاهنشاهی خود آزادی، جا، کیش و اندیشه داد.
این روز را مردم بابیر در رویدادنامه نِبونَیید به یادگار گذاشتند تا به جهانیان نشان دهند پدر ایران زمین در نزدیک به دوهزار و پانسد و خُردهای سالِ پیش با کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک واژه هُومَنگرایی (انسانیت) را به همگان آموخت.
ما فرزندان امپراتوری پارسیا نیز بر روان پاک آرامیدهی پاسارگاد، نخستین نگارندهی برابری، کورُش بزرگ درودی از سر مهر داریم.
فرستنده: #سورن
#روز_کوروش
فرتور پیوست: سنگنبشتهی نبونیید goo.gl/1Y1u8J
برگرفته از 👈 #ادبسار
@AdabSar
@khosrovanooshiravan
Forwarded from خسرو انوشیروان
🪶🦅 پَر پارسی
این زبان پارسی پر داشت، بالا میپرید
در قفس کردند تا توتی کنندش باز را
https://t.me/khosrovanooshiravan
پرّ سیمرغی بسوزانیم تا چاره کنیم
زخمهای کهنهی دیروزِ گشته باز را
باز یاد دشت جلفا خواب من آشفته کرد
یاد کرده چشم من آن چادر روباز را
گرد ایران با دو سد نیرنگ اردوها زدند
تا برآرند از تنش دیبای نرم ناز را
پارهپاره گشته چون آن غالی گلرنگ فام
باز هم هر تکهاش یادآورد شیراز را
از بخارا جان شنیدم از هَزار آواز نو
از دماوندش درود این سرزمین راز را
باز در هر کوی و برزن پُر سرود مولوی
میتوان آیا به جان نشنید این آواز را؟
بستهی دریا و دریاچه نباشد سرزمین
بهر تو ماهی ندارد گِل نکن آراز را
ما برای میهن #ایران هزاران بار هم
جان دهیم و سرفرازیم ، آفرین سرباز را
https://t.me/khosrovanooshiravan
#احمدرضا_رهگذر
#ادبسار
این زبان پارسی پر داشت، بالا میپرید
در قفس کردند تا توتی کنندش باز را
https://t.me/khosrovanooshiravan
پرّ سیمرغی بسوزانیم تا چاره کنیم
زخمهای کهنهی دیروزِ گشته باز را
باز یاد دشت جلفا خواب من آشفته کرد
یاد کرده چشم من آن چادر روباز را
گرد ایران با دو سد نیرنگ اردوها زدند
تا برآرند از تنش دیبای نرم ناز را
پارهپاره گشته چون آن غالی گلرنگ فام
باز هم هر تکهاش یادآورد شیراز را
از بخارا جان شنیدم از هَزار آواز نو
از دماوندش درود این سرزمین راز را
باز در هر کوی و برزن پُر سرود مولوی
میتوان آیا به جان نشنید این آواز را؟
بستهی دریا و دریاچه نباشد سرزمین
بهر تو ماهی ندارد گِل نکن آراز را
ما برای میهن #ایران هزاران بار هم
جان دهیم و سرفرازیم ، آفرین سرباز را
https://t.me/khosrovanooshiravan
#احمدرضا_رهگذر
#ادبسار