خسرو انوشیروان
1.11K subscribers
6.84K photos
3.94K videos
119 files
10.7K links
به نام خردمند یزدان پاک
امروز، چهاردهم دی ماهِ نودوهشت خواستم تا همه‌ی آنچه از ابتدا تا کنون در مجازی نوشته ام و هرآنچه را شاید از این پس بفهمم؛ بنویسم و برای بایگانی در این درگاه درج کنم.
من؛ فقط به سود مملکتم می‌نویسم.
#خسرو

از همراهی شما سپاسگزارم .
Download Telegram
🛑 نه تنها روز اسپندارمذگان، که سراسر اسپندماه ویژه‎ی این ایزدبانو و زنان خردمند و درستکار بود .
@khosrovanooshiravan
#ادبسار:
نه تنها سراسر اسپندماه، که روز پنجم هر ماه، اسپندروز نام داشت و نماد ایزدبانوی سپندارمذ، رویش و باروری زن و زمین بود. ایرانیان او را سرچشمه‎ی مهر، بردباری و شکیبایی اهورامزدا می‌دانستند. ایزدبانوی سپندارمزد، مانند زمین شکیبا، فروتن و بارور بود و آرامش و سازش با پیرامون از ویژگی‌هایش. از این رو بانوان را از تبار خجسته‎ی او دانسته‌اند.

باید دانست در ایران باستان این روز، روز زن به برداشت امروزی نبود. روز گرامیداشت زمین بارور شونده و زنان، این همتایان زمین بود.

در باورهای کهن، سپندارمذ، گام چهارم از شش گام آدمی به سوی خوشبختی بود. سپندارمذ، نماد مهر و فروتنی، بهره‌گیری درست و اندیشمندانه از نیرو و توان بود. زیرا اندیشه‌ی نیک، راهنمای آدمی به سوی مهربانی و فروتنی است. تا جایی که رفتار آدمی مایه‌ی آسودگی خود و دیگران و مهرورزی به جهان می‌شود.

#جشن_های_ایرانی #سپندارمذگان #اسپندگان

@khosrovanooshiravan
⛵️ «جشن وخشنکام» جشنی در ستایش «آمودریا» یا «رود جیهون» بود که بیشتر در سرزمین‌های اَپاختَر خورآیی(شمال شرقی) ایران پهناور برگزار می‌شد.
زمان برگزاری آن «آبان‌روز» از اسپندماه برابر با دهم اسپند بود.

در کرانه‌ی خورآیی خراسان بزرگ یا سرزمین آفتاب، دو رود بزرگ «جیهون» و «سیهون» روان است. نام کهن آن‌ها «آمودریا» و «سيردريا» بود. سرزمین میان آن‌ها ورارود یا فرارود(ماوراءالنهر) نام دارد. آمودریا مرز ایران و توران و رودی باارزش نزد مردم و فرمانروایان ایران بود. زیرا ایرانیان همواره ارجدان آب و زیست‌بوم بودند.

آمودريا با نام «آب پنج/پنج‌آب»، از کوه‌های «پامیر»(بلندی‌های هُکَر در اوستا) سرچشمه می‌گیرد. این رود در گذشته‌های دور به «دریای کاسپی» (دریای فراخکرت در اوستا) سرازیر می‌شد. ولی امروز به دریاچه‌ی «آرال» می‌ریزد.

آموی، آمویَه، آبِهی، آب‌بِهی، بِه‌رود، وِه‌رود، وخشو، وخشاب، جیهون، مولیان و جوی مولیان نام‌های آمودریا در گذر زمان بوده‌اند. در روزگار هخامنشیان به آن «وخاب» می‌گفتند.

نمای آمودریا و سیردریا در سوی اپاختر و سوی خورآسان فرتور(عکس) پیداست.
@khosrovanooshiravan
#جشن_های_ایرانی
#ادبسار
🐓 🌞 سروشگان، جشن بیداری و فرزانگی
#پریسا_امام_وردیلو
@khosrovanooshiravan
«سروش» یکی از ایزدان بزرگ و باستانی ایرانیان و نگهبان سامان‌مندی(نظم) بود و «جشن سروشگان» یا «جشن هفده‌روز» در ستایش او و در سروش‌روز(هفدهم) فروردین برگزار می‌شد.

#سروش در اوستا از ایزدان بزرگ، امشاسپند فَرهِش (وحی) و جنگاوری است. او با ویژگی‌های اهریمنی که هنگام تاریکی نمایان می‌شود، می‌ستیزد. دشمن جادوگران، دزدان، دروغ‌گویان و پیمان‌شکنان است و از هنگام تاریکی شب تا فرا رسیدن بامداد از جهان پاسداری می‌کند. (گاهشماری و جشنهای ایران باستان، هاشم رضی)

این ایزد از شب تا بامداد سه بار جادوگران را تار و مار و از جهان پاسبانی می‌کند. پس هنگام پگاه آب‌ها گوارا می‌شوند، گیاهان و شکوفه‌ها می‌شکفند، مرغ‌ها به آواز می‌آیند، ناتوانان نیروی تازه می‌یابند، از اندوه کاسته می‌شود، روزگار خرم و فرشتگان شاد می‌شوند. (زین‌الاخبار، گردیزی)

در جشن #سروشگان به آتشکده رفتن و نیایش کردن بد بود(برهان قاطع، خلف تبریزی).
ولی از سوی دیگر به این جشن «باژ» می‌گفتند.
این واژه به عربی رفته و به آن «باز»(زمزمه) یا نیایش زیرلب می‌گفتند. باژ نیایش آرام پیش از خوراک برای سپاسگزاری از دَهِش‌های خدا بود.(رضی)
هنگام باژ گفتن همه‌ی اندام‌ها آرام می‌گیرند، سخن نمی‌گویند، خوراک نمی‌خورند، همهمه نمی‌کنند و نیایش به آهستگی انجام می‌شود.(گردیزی)

زیبایی شگفت‌انگیز از ویژگی‌های ایزد سروش و خروس سپید نماد او است که هر پگاه با بانگ پیاپی خود مردم را برای آغاز کار و کوشش بیدار می‌کند.


🧚🏻‍♂ فرتور(عکس): نگاره‌ی نمادین یکی از ایزدان باستانی ایران در کنار سروده‌ای از سعدی. این آفرینه در گنجینه‌ی بریتانیا نگهداری می‌شود.
b2n.ir/Sorush

#جشن_های_ایرانی #فروردینگان
@khosrovanooshiravan
#ادبسار
Forwarded from ادب‌سار
🌸 خواندنی‌های شگفت‌انگیز جشن تیرگان


🌸 جشن تیرگان از جشنهای شاد و بزرگ ایران بود که چند روز دنباله داشت. برای نمونه ابوریحان بیرونی سیزدهم تیر را که آرش کمان کشید، تیرگان کوچک و فردای آن که تیر بر درخت فرود آمد و مرزهای ایران و توران روشن شد، تیرگان بزرگ نامید. ولی در زیج سنجری هژدهم تیر را تیرگان بزرگ نامیده‌اند. دیگران زمان تیرگان بزرگ را تا هژدهم، بیست‌ویکم و بیست‌ودوم تیر هم گفته‌اند.

🌸 زرتشتیان #تیرگان را تیروجشن می‌نامیدند و در ده روز جشن می‌گرفتند و در بادروز (۲۲) تیر به آن پایان می‌دادند. در افسانه‌ها ایزد باد یاری‌گر تیر آرش بود. آنان پوشاک نو می‌پوشیدند، شیرینی و خوراک ویژه می‌پختند، خانه را پاکیزه می‌کردند، خود را می‌شستند و مهرنیایش و خورشیدنیایش می‌خواندند.

🌸 فرمانروایان ماد برگزاری #جشن_تیرگان را نابایسته (حرام) می‌دانستند و ما به درستی نمی‌دانیم که چرا!

🌸 شمس‌الدین صوفی دمشقی نوشته بود که در تیرجان (همان تیرگان) به گمان پارسیان روان مردگان برمی‌گردند و از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌های این جشن می‌خورند. این خوردنی‌ها و آشامیدنی‌ها را خوراک روان‌ها می‌نامیدند که همان روان مردگان‌شان بود.

🌸 بابک مهربد درباره انگیزه‌های پیدایش تیرگان نوشته است که در یکم تیر افراسیاب تورانی توانست منوچهر پیشدادی و سپاهش را در تبرستان دورگیر (محاصره) کند. ایرانیان از این رخداد سخت اندوهگین و در سوگ شدند. زمانی که منوچهر پیشنهاد سازش داد و در تیر روز (سیزدهم) تیر آرش پرتاب شد و ایران از بند رست، ایرانیان جشن بزرگی برپا کردند. در سال‌های پس از آن نیز یکم تیر روز سوگ درگذشتگان بود و به دیدار داغداران می‌رفتند.

🌸 بیرونی نوشته بود که پارسیان در این دو روز (سیزدهم و چهاردهم) به یاد تنگنای روزهایی که در بند تورانیان بودند، گندم و میوه می‌پختند و می‌خوردند. زیرا در آن زمان نمی‌توانستند گندم آسیاب کنند و ناگزیر آن را می‌پختند. میوه‌های نارس را هم می‌پختند تا چیزی برای خوردن داشته باشند. ولی پس از آن ابزارهای پخت‌وپز، تنورها و سفال‌ها را شکستند و به کار همیشگی پرداختند.

🌸 گل بنفشه‌ی ایرانی نماد گیاهی جشن تیرگان است. سرایندگان پارسی‌گوی لب، گیسو و جامه‌ی کبود یار را به کبود بنفشه و تاب و شکن گیسو را به تاب بنفشه همانند کرده‌اند. از آنجا که دُمگل یا ساگ (ساقه) نرم بنفشه خمیده است، این سربه‌زیری را با خواب‌آلودگی، افتادگی و خماری از باده همانند می‌دانند. (شاهین سپنتا/ایران‌نامه)


#پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی
goo.gl/F4aMUY

🌸 @AdabSar