Forwarded from ربات بینام 2020
مسعود رجوی به پدر و مادر خودش هم رحم نکرد و آنها را بازیچه اهداف قدرت طلبانه خود نمود و در حالی که پدر و مادرش در خانه خود زندگی بدون دردسری داشتند و کسی هم به آنها کاری نداشت به دروغ به آنها گفته بود رژیم قصد دستگیری شما را دارد و برنامه ای مشکوک ترتیب دادند که آنها از خانه فراری شوند
و بعد هم شرایطی پیش آوردند که آنها دستگیر شوند تا مسعود به این وسیله به نفع خودش تبلیغ کند که رژیم به پدر و مادر پیر رهبر مجاهدین هم رحم نکرد و آنها را دستگیر نمود.
برگرفته شده از کتاب #مبارزه_با_استبداد
اثر #مهدی_خوشحال
رجوی برای رسیدن به اهداف خود از حربه های مختلف استفاده میکرد که منجر به تحریک احساسات مخاطبین خود شود . او با راه انداختن جارو جنجال واقدام به خودکشی توانست از زیر ضرب خارج شود.
رجوی در ماجرای ورود به فاز نظامی و ازدواج با مریم عضدانلو نیز از همین حربه بهره برد و توانست با هیاهو های بیهوده حرف خودش را پیش ببرد ، و خودش را در برابر کلیت سازمان قرار بدهد.
رجوی مبتکر و بانی کلیه موضع گیریهای #ریاکارانه از زمان ضربه ایدئولوژیک در زندان بود و با اقداماتش نگذاشت ماهیت اصلی تحول سال ۱۳۵۴ روشن شود.
شیوه فریبکارانه او در اصل و اساسش همان ماهیت وجودی فریبکارانه سازمان است
این تنها ویژگی رجوی نیست بلکه تمامی گروهها ، تشکیلات، دولتها، حاکمیتها که بر مبنای تحکم گرایی و جزم گرایی و در یک کلام دگماتیسم استوار است برای القا اندیشه هایشان و پیشبرد مقاصد خود هیچگاه با مردم خود و مخاطب خود صادق نبوده و نیستند . نمونه بارزتر همین نظام جمهوری اسلامی که در ماهیت امر کاملا فرق چندانی با این گروهک منحوس تروریستی ندارد که در ادامه تقابل و شباهت های آن بررسی میشود
سازمان مجاهدین به دلیل تغییر ایدئولوژی و دور شدن از اسلام و آشکار شدن ماهیت التقاطی جایگاه اجتماعی خود را از دست داده بود. اعضای سازمان در بین روحانیت نیز پایگاه خود را از دست دادند. آنها کوشیدند در چند دیدار با خمینی، مشروعیت از دست رفته خود را بازیابی کنند.
اما در این امر ناکام ماندند. با این حال در آستانه انقلاب ۵۷ سازمان سعی کرد از فرصت به وجود آمده استفاده کرده و با سازماندهی نیرویهای اندکش، نهضت مردمی را به نام خود مصادره کند. در تحلیل سازمان،
انقلاب اسلامی ۵۷ یک قیام بود نه یک انقلاب زیربنایی و عمیق
از این رو، روحانیت نمیتوانست منشا آن باشد.
به همین دلیل، آنها از ابتدا راه خود را از انقلاب و مردم جدا کردند. سازمان خود را قطب و محور انقلاب میدانست و اعتقاد داشت مردم باید دنبالهروی آن باشند
کشمکش سازمان منافقین با نظام جمهوری اسلامی کم کم حادتر شد. سازمان که نتوانسته بود به سهمی که میخواست دست پیدا کند به طور علنی علیه نظام اعلان جنگ کرد.
در خرداد ۶۰ سازمان اعلام کرد که وارد جنگ مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی شده است.
سازمان مجاهدین خلق بعد از اینکه نتوانست سهم مورد نظر خود را از انقلاب اسلامی بگیرد، دست به اسلحه برد و رو در روی نظام ایستاد.
اما تیر پیکان آنها فقط حاکمیت نبود، بلکه مردم بیگناه نیز قربانی جاه طلبی های هردو طیف مجاهدین و نظام حاکم ، گردیدند و هزینه های زیادی برای قدرت طلبی های انها پرداختند.
در ادامه و قسمت بعدی و پایانی نکاتی در خصوص تعارض شعارهای سازمان و اقدامات عملی و تشابه ایدئولوژی شان با نظام جمهوری اسلامی مطرح و بررسی خواهد شد
✍ #فرهاد
🔻پایان قسمت سوم🔻
و بعد هم شرایطی پیش آوردند که آنها دستگیر شوند تا مسعود به این وسیله به نفع خودش تبلیغ کند که رژیم به پدر و مادر پیر رهبر مجاهدین هم رحم نکرد و آنها را دستگیر نمود.
برگرفته شده از کتاب #مبارزه_با_استبداد
اثر #مهدی_خوشحال
رجوی برای رسیدن به اهداف خود از حربه های مختلف استفاده میکرد که منجر به تحریک احساسات مخاطبین خود شود . او با راه انداختن جارو جنجال واقدام به خودکشی توانست از زیر ضرب خارج شود.
رجوی در ماجرای ورود به فاز نظامی و ازدواج با مریم عضدانلو نیز از همین حربه بهره برد و توانست با هیاهو های بیهوده حرف خودش را پیش ببرد ، و خودش را در برابر کلیت سازمان قرار بدهد.
رجوی مبتکر و بانی کلیه موضع گیریهای #ریاکارانه از زمان ضربه ایدئولوژیک در زندان بود و با اقداماتش نگذاشت ماهیت اصلی تحول سال ۱۳۵۴ روشن شود.
شیوه فریبکارانه او در اصل و اساسش همان ماهیت وجودی فریبکارانه سازمان است
این تنها ویژگی رجوی نیست بلکه تمامی گروهها ، تشکیلات، دولتها، حاکمیتها که بر مبنای تحکم گرایی و جزم گرایی و در یک کلام دگماتیسم استوار است برای القا اندیشه هایشان و پیشبرد مقاصد خود هیچگاه با مردم خود و مخاطب خود صادق نبوده و نیستند . نمونه بارزتر همین نظام جمهوری اسلامی که در ماهیت امر کاملا فرق چندانی با این گروهک منحوس تروریستی ندارد که در ادامه تقابل و شباهت های آن بررسی میشود
سازمان مجاهدین به دلیل تغییر ایدئولوژی و دور شدن از اسلام و آشکار شدن ماهیت التقاطی جایگاه اجتماعی خود را از دست داده بود. اعضای سازمان در بین روحانیت نیز پایگاه خود را از دست دادند. آنها کوشیدند در چند دیدار با خمینی، مشروعیت از دست رفته خود را بازیابی کنند.
اما در این امر ناکام ماندند. با این حال در آستانه انقلاب ۵۷ سازمان سعی کرد از فرصت به وجود آمده استفاده کرده و با سازماندهی نیرویهای اندکش، نهضت مردمی را به نام خود مصادره کند. در تحلیل سازمان،
انقلاب اسلامی ۵۷ یک قیام بود نه یک انقلاب زیربنایی و عمیق
از این رو، روحانیت نمیتوانست منشا آن باشد.
به همین دلیل، آنها از ابتدا راه خود را از انقلاب و مردم جدا کردند. سازمان خود را قطب و محور انقلاب میدانست و اعتقاد داشت مردم باید دنبالهروی آن باشند
کشمکش سازمان منافقین با نظام جمهوری اسلامی کم کم حادتر شد. سازمان که نتوانسته بود به سهمی که میخواست دست پیدا کند به طور علنی علیه نظام اعلان جنگ کرد.
در خرداد ۶۰ سازمان اعلام کرد که وارد جنگ مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی شده است.
سازمان مجاهدین خلق بعد از اینکه نتوانست سهم مورد نظر خود را از انقلاب اسلامی بگیرد، دست به اسلحه برد و رو در روی نظام ایستاد.
اما تیر پیکان آنها فقط حاکمیت نبود، بلکه مردم بیگناه نیز قربانی جاه طلبی های هردو طیف مجاهدین و نظام حاکم ، گردیدند و هزینه های زیادی برای قدرت طلبی های انها پرداختند.
در ادامه و قسمت بعدی و پایانی نکاتی در خصوص تعارض شعارهای سازمان و اقدامات عملی و تشابه ایدئولوژی شان با نظام جمهوری اسلامی مطرح و بررسی خواهد شد
✍ #فرهاد
🔻پایان قسمت سوم🔻