خیلی وقته در خانه مانده ایم
هیچ وقت فکر نمیکردم یک روز به جمله در خانه بمانید، برسم تا اینکه خودم هم به دیگران توصیه کردم در خانه بمانند اما غافل که یک عمر آدمهایی دیدم که همیشه در خانه بودند. امروز دنیا پر شده است "در خانه بمانید" من به این فکرم آنهایی که خانه ای ندارند در کجا بمانند؟ و یا آنهایی که خانه استیجاری دارند با چه دلخوشی بمانند؟ شایدم اکنون در گوشه، گوشه دنیا آنهایی که در خیابانها بر زمین می افتند خانه ای نداشته اند و یا آنها که با چوب و باتوم پلیس روبرو می شوند خانه ای نداشته باشند. بگذریم نمی خواهم شما را وارد تردید آدمهای بدبخت دنیا کنم اگر چه سطل های زباله سرکوچه تا آنور دنیای مدرنیته گواه این آدمها است. اما آنهایی که آلونکی بنام خانه داشته اند عمری است در خانه اسیر بودند خیلی ها سفر اروپایی که فبها آرزوی بیرون آمدن از خانه فقر را داشتند، نمی خواهم خیلی ربطش به کرونا بدم مع الوصف خیلی ها هم اسیر دل بودند خانه ای که با هیچ کلیدی باز نمیشه مگر خوشنودی آن دل، حالا میخواهد غم معشوقه ای باشد با یک عمر فراق و یا آرزوهای از دست رفته که دنیاش را عوض کرد، کرونا آمد تا بگوید در خانه ماندن چه سخت است او دیر یا زود می رود مردم از خانه بیرون خواهند آمد اما اسیران فقر و دل همیشه خانه نشین هستند
یک روز می رسد که این قصه های در خانه بمانید را از عمق قصه های هزار و یک شب بیرونش می کشم تا ببینم کدام درد سوزش بیشتر بوده درد کرونا یا فقر ؟
آن موقع به آرامی پای فنجان قهوه و دفتر و قلمم می نشینم و دیگه از آن روزهای قرنطینه نمی نویسم از آه دلی که هیچ وقت معنی زندگی را ندانست تا پادشاه هم که باشی قصه های شهرزاد را نیمه تمام رها کنی و از خانه بیرون بیایی کرونا که سهل است. آن روزها مجبور نیستم با استعاره های شاعرانه و یا تشبیه های شاعرانه و یا کنایه، ایهام و اشاره جملات را با هم ترکیب کنم تا دیگران نرنجند و یا به جرمش چپ و راستم نکنند. بلکه با سادگی در آراسته ترین کتابهای قصه می گنجانم. بله آدمهایی هست که خیلی وقته در خانه مانده اند تا دردها و ناگفته ها را پنهان کنند و این خانه، خانه واقعی زندگی خیلی ها بوده که باید همچنان در خانه بمانند حتی بعد کرونا.
خداداد رضایی / فروردین سال کرونایی/
#خداداد_رضایی #دلنوشته #در_خانه_بمانیم #سال_کرونایی #کرونا #فقر #بوشهر
هیچ وقت فکر نمیکردم یک روز به جمله در خانه بمانید، برسم تا اینکه خودم هم به دیگران توصیه کردم در خانه بمانند اما غافل که یک عمر آدمهایی دیدم که همیشه در خانه بودند. امروز دنیا پر شده است "در خانه بمانید" من به این فکرم آنهایی که خانه ای ندارند در کجا بمانند؟ و یا آنهایی که خانه استیجاری دارند با چه دلخوشی بمانند؟ شایدم اکنون در گوشه، گوشه دنیا آنهایی که در خیابانها بر زمین می افتند خانه ای نداشته اند و یا آنها که با چوب و باتوم پلیس روبرو می شوند خانه ای نداشته باشند. بگذریم نمی خواهم شما را وارد تردید آدمهای بدبخت دنیا کنم اگر چه سطل های زباله سرکوچه تا آنور دنیای مدرنیته گواه این آدمها است. اما آنهایی که آلونکی بنام خانه داشته اند عمری است در خانه اسیر بودند خیلی ها سفر اروپایی که فبها آرزوی بیرون آمدن از خانه فقر را داشتند، نمی خواهم خیلی ربطش به کرونا بدم مع الوصف خیلی ها هم اسیر دل بودند خانه ای که با هیچ کلیدی باز نمیشه مگر خوشنودی آن دل، حالا میخواهد غم معشوقه ای باشد با یک عمر فراق و یا آرزوهای از دست رفته که دنیاش را عوض کرد، کرونا آمد تا بگوید در خانه ماندن چه سخت است او دیر یا زود می رود مردم از خانه بیرون خواهند آمد اما اسیران فقر و دل همیشه خانه نشین هستند
یک روز می رسد که این قصه های در خانه بمانید را از عمق قصه های هزار و یک شب بیرونش می کشم تا ببینم کدام درد سوزش بیشتر بوده درد کرونا یا فقر ؟
آن موقع به آرامی پای فنجان قهوه و دفتر و قلمم می نشینم و دیگه از آن روزهای قرنطینه نمی نویسم از آه دلی که هیچ وقت معنی زندگی را ندانست تا پادشاه هم که باشی قصه های شهرزاد را نیمه تمام رها کنی و از خانه بیرون بیایی کرونا که سهل است. آن روزها مجبور نیستم با استعاره های شاعرانه و یا تشبیه های شاعرانه و یا کنایه، ایهام و اشاره جملات را با هم ترکیب کنم تا دیگران نرنجند و یا به جرمش چپ و راستم نکنند. بلکه با سادگی در آراسته ترین کتابهای قصه می گنجانم. بله آدمهایی هست که خیلی وقته در خانه مانده اند تا دردها و ناگفته ها را پنهان کنند و این خانه، خانه واقعی زندگی خیلی ها بوده که باید همچنان در خانه بمانند حتی بعد کرونا.
خداداد رضایی / فروردین سال کرونایی/
#خداداد_رضایی #دلنوشته #در_خانه_بمانیم #سال_کرونایی #کرونا #فقر #بوشهر