خداداد رضایی
100 subscribers
78 photos
76 videos
4 files
33 links
دلنوشته ها ، کلیپ ها و داستانها
Download Telegram
✍️ نقطه سر خط
من و این خط خطی های زندگی
اما باز هم نقطه سر خط.
من و این همه سؤال های بی جواب زندگی
اما باز هم نقطه سر خط.
من بودم و کوچه و بارون
صداهای مبهم پشت پنجره رو به خیابون
همه نقطه ها جمع شده بودند
توی کوچه زیر بارون
که هی داد می زدند
نقطه سر خط، بیا بیرون
عجب روزگاری است توی این دنیا
که می تازند بی رحم  نقطه هایش
و من لاجرم فریاد زدم
ساکت، نقطه سر خط.
دفترم پر شده بود از نقطه
کوچک و بزرگ میان خطوط
و من شعر زخمیم میان نقطه ها
آخر این قصه هم همین بود
باز هم نقطه سر خط.
✍️
━━━◈❖✿❖◈━━━
khodadad.rezaei@
#خداداد_رضایی  #خدادادرضایی  #نویسنده #دلنوشته  #داستان  #ادبیات_داستانی  #نمایش #تئاتر  #نمایشنامه
#استان_بوشهر #بوشهر #دشتستان #آبپخش
جمع کثیری دنبال اتوبوس حامل رونالدو دویدند و یا با سختی تپه منتهی به هتل اسپیناس پلاس را برای دیدن رونالدو را طی کردنداما برنده این ماراتن سه نفر بود
١- راننده  اتوبوس خوش شانسی که مشهور شد و در دو روز ١٣٢ k فالور جمع کرد و مشهور شد
٢- نوجوان که با گریه و خوش شانسی به آرزویش رسید و با پیراهن امضا شده چند میلیاردی دریافت کرد.
٣- دختر معلولی که او هم موفق به دیدار شد و او هم مخارج درمان را بدست آورد و هم پیراهن امضا شده چند میلیاردی.
نتیجه : همیشه باید در کار هدف داشت و البته خوش شانس.
همیشه دوندگی بدون هدف جواب نخواهد داد
برای هر کاری هدف و برنامه ریزی داشته باشید.
#خداداد_رضایی
در برگشت از شیراز خوشحال از آخرین نظر پزشک معالجم، دل جوانی را دادم و فشاری بر پدال گاز ماشین، ماشین هم ناله ای کرد و نزدیک دشت ارژن بود که کیلومتر نزدیک ١٢٠ رسید ناگهان با تابلو ایست پلیس راهنمایی و رانندگی روبرو شدم، توقف کردم و قبل از اینکه جناب سروان قبض جریمه را بنویسد خودم را به او رساندم.
جناب سروان لطفا ننویس، سپس پیراهنم را بالا کشیدم و جای بخیه ها را نشانش دادم و گفتم ببین از دکتر میام و به اندازه کافی خدا مرا جریمه کرده، جناب سروان نگاهی کرد و دلش به حالم سوخت و گفت برو.
سوار ماشین شدم و خوشحال شدم که جریمه نشدم و تصمیم گرفتم دیگه تخلف نکنم
این دومین پیروزی امروزم بود که دیدم چندین ماشین شوتی بدون پلاک نعره کشان از کنارم عبور کردند، کنار کشیدم تا به من برخورد نکنند. توی آینه نگاه کردم و دیدم آنها بدون توجه به تابلو پلیس جاده را پیمودند.
تمامی افکارم شد شوتی سواران، چرا اینکار خطرناک را انجام می دهند؟ چه کسی مقصر است؟
براستی اگر شغلی برای اینها وجود داشته باشه بازهم اینکار خطرناک را انجام می دهند؟ یا سودآوری خوبی داره و به خطرش ارزش داره؟
اما قربانیان جاده توسط شوتی سواران را چه کسی پاسخ است؟
به منزل رسیدم و گشتی در فضای مجازی زدم و چشمم به سه کودک از دالکی خورد که امروز توسط شوتی سواری زیر گرفته بودند و کشته شده بودند.
خیلی دلم گرفت و گوشه چشمم قطرات اشکی، خدایا اگر پدر و مادر این کودکان زنده بمانند چگونه بقیه عمر را سر کنند. اول مهر بود روز بازگشایی مدارس، کودکانی که هیچوقت به مدرسه نخواهند رفت.
#خداداد_رضایی #خدادادرضایی #نویسنده #دلنوشته
فوتبال، سیاست، پول
پول های کلان عربستان بازیکنان تراز اول جهان را به رقص در آورده است
باشگاه‌های سعودی‌ با هدف توسعه فوتبال در شبه جزیره عربی با خدمت گرفتن بازیکنان تراز اول فوتبال جهان با تکیه بر سرمایه های هنگفت دربار سعودی ، خبرهای داغ فوتبالی چند ماه اخیر بود.
آیا این سیاست سعودی ها ولخرجی بود یا سرمایه گذاری هوشمندانه؟
سیاستی که چند سال قبل توسط کشور چین انجام گرفت آنها هم به آوردن بازیکنان مطرح آن زمان به چین جنجال آفریدند اما بخاطر بی برنامه گی در نهایت شکست خوردند و کم کم ستارگان فوتبال در چین استادیوم های خالی از تماشاگر را دیدند و بعدش هم بی پولی و شکایت به فیفا.
بعضی از کارشناسان فوتبال معتقدند استخدام بازیکنان در حال بازنشسته نمی تواند در توسعه فوتبال تاثیر گذار باشد. باید منتظر ماند که آیا سعودی ها هم جای پای چین می گذارند یا نه جزیره ای فوتبالی نو و مدرن در سطح اروپا بوجود خواهد آمد و راهبرد عمیق‌تر و گسترده‌تری در جریان است.
هزینه‌های باشگاه‌های سعودی برعکس چین جزئی از اصلاحات عمومی و برنامه‌های گسترده پیشرفت ملی است که به دنبال تغییر پادشاه و ولیعهد این کشور، اجرای آن آغاز شده. محمد بن سلمان قصد دارد عربستان را به یک قطب ورزشی تبدیل کند و این موضوع را جزء مهمی از برنامه‌های خود برای توسعه اقتصادی و رهایی از وابستگی به نفت می‌داند. عربستان قرار است به یک مرکز مدرن تجاری و اقتصادی تبدیل شود. ورزش یکی از ابزارهای مهم برای کشاندن گردشگران به این کشور شناخته می‌شود. فوتبال در اندیشه‌های بلندپروازانه بن سلمان نقشی اساسی دارد.
بنابراین اگر نفوذ سیاست در فوتبال بخاطر پیشرفت ورزش و توسعه ملی کشور باشد می تواند نتیجه بخش باشد اما گاهی اوقات نفوذ سیاست غلط در فوتبال و آوردن آدمهای غیر فوتبالی با هدف بهره برداری سیاسی و حتی غیر اقتصادی تمرکز باشگاه‌ها را بر هم می‌زند و نهایتا منجر به غارت و نابودی یک باشگاه و فوتبال آن کشور می شود چیزی که در کشور ما اتفاق افتاده خیلی از باشگاه‌ها را تعطیل کشاند و سیاست گذاری روی ابعاد ملی و جهانی را به صفر رسانده تا جایی که هنوز حتی زیر ساخت های درستی برای ادامه و توسعه فوتبال در کشور نداریم.
.
#خداداد_رضایی #خدادادرضایی #فوتبال #فوتبال_ایران #تیم_ملی_ایران #فوتبال_جهان #عربستان #سعودی
✍️ قصه شب کوچه
کوچه ما
کوچه آبادی
در شب مهتابی
می گذارم قدمی
تا بنویسم قصه ای
در نیمه شب پاییزی
می‌کشد ماه سرک از آسمان
در میان ستاره های بیکران
این حوالی کوچه دلهای ماست
می نگارم قصه اش
قصه ای نو اما تلخ و شیرین
توی کوچه پس کوچه های آبادی
یادش بخیر آن زمان که قد کشیدیم
تو چقدر در خاطرم آباد ماندی
آهای کوچه باز دل به تو دادم امشب
در این شب مهر پاییزی
از سکوت نیمه شب آبادی
باز کوچه پر خاطره شد
از انتظار تیلو در کوچه
منتظر مانده تا بیایم
با کوله باری از نا گفته ها  
و نگاه منتظر او از پشت در
باز هم قصه من خط خطی شد
اما باز نقطه سر خط
تا ناتمام ماند قصه امشب من
✍️/خداداد رضایی مهر ١٤٠٢ /
.
#خداداد_رضایی #خدادادرضایی #نویسنده #دلنوشته #داستان #ادبیات_داستانی #نمایش #تئاتر #نمایشنامه #کارگردان #داستان_کوتاه #طنز_نویس #آبپخش #نخلستان #استان_بوشهر #بوشهر #دشتستان #میاندشت #کوچه #روستا
مرگ طبیعت
مستندی کوتاه دو دقیقه ای از منابع طبیعی و محیط زیست
این مکان مابین شهر آبپخش و روستای بویری در محیطی کوهستانی قرار دارد و این منطقه که به چهار راه و چیتی مشهور است از دیارباز جایی است برای تفریح مردم و رویدن درختان خودرو و گیاهان و چراگاه حیوانات، پرندگان و کشاورزی مردم بوده و چند سالی است توسط شهرداری زباله و نخاله های خود را بطور پراکنده در این مکان تخلیه میکنند و گاه با آتش زدن زباله ها منطقه کاملا با دود آن آلوده می شود و باد و طوفان پلاستیکهای سبک را زمینهای مجاور و منطقه روانه کرده است ضمنا این منطقه گاه برای جمع آوری پلاستیک برای افراد کرایه داده می شود.
فاجعه این آلودگی به حدی است که ما را وادار کرد یک مستند هرچند کوتاه و یک قسمت از طنز خنجغلوک بنام بومیا ضبط کنیم و در فضای مجازی به اشتراک بگذاریم شاید به گوش مسئولین استان و کشور رسانده شود
.
@khodadad.rezaei
#خدادادرضایی
#خداداد_رضایی
#استان_بوشهر
#دشتستان
#آبپخش
#محیط_زیست
#منابع_طبیعی
#بویری
#شهرداری
#مستند
😂مجموعه طنز خنجغلوک
این قسمت : بومیا
بازیگران : نورالله حاجی پور ، احمد حاجب و مسعود فخرالدینی
تصویر بردار : نیما رضایی
نویسنده ، کارگردان و تدوین : خداداد رضایی
گروه هنری درخشان آبپخش
..... و اما
ما از مجموعه طنز خنجغلوک اینبار رفتیم سراغ طبیعت و منابع طبیعی و محیط زیست
سعی ما بر این این است که طنز با محتوای اجتماعی تولید کنیم هر چند تلخ ، هر چند سیاه اما مهم پیام های طنز ماست که امیدواریم مورد رضایت شما قرار گرفته بگیرد.
قطعا کار ما بدون اشکال نخواهد بود بنابراین منتظر نظرات شما هم هستیم.
برای همکاری و دلگرمی پیج ما را به دوستان خود معرفی نمایید
ما را در اینستاگرام اضافه کنید
@tanz.abpakhsh
در سروش، ایتا و بله هم هستیم
https://ble.ir/tanzabpakhsh
https://eitaa.com/tanzabpakhsh
#خنجغلوک #طنز #طنز_اجتماعی #طنز_تلخ #خنده #شوخی #جوک #نخلستان #خرما
#استان_بوشهر #دشتستان #آبپخش #سعد_آباد #شبانکاره #برازجان #گناوه #دیلم #دیر #تنگستان #بندر_ریگ
#خدادادرضایی #خداداد_رضایی #نویسنده #کارگردان #مالیات #استختام #منبع_موثق #بومیا
یادها و خاطره ها
امروز وقتی جلوی دکه روزنامه فروشی توقف کردم تا قهوه ای بنوشم چشمم به چند مجله وتنها ورزشی یعنی خبر ورزشی افتاد خیلی وقتا بود که مجله و روزنامه نخریده بودم یعنی چند سال و بهتر بگم دو دهه بود، یادم میاد آن روزها یک پای خریدار نشریات ورزشی بودم چه آن زمان که فقط کیهان و دنیای ورزشی هفتگی بود و مجله جوانان چه آن زمان که نشریات ورزشی فراوانی گرفتند و مردم برای خرید جلوی دکه ها صف می کشیدندهمیشه لحظه شماری میکردم که نشریات ورزشی به دیارمان برسد و چه لذت بخش بود آن لحظات انتظار، همیشه چند بار آن را دوره میکردم و گاهی خرید مجله های جدول و دانستنی ها کمک کرد تا لحظات جوانی را شیرین تر کنم اما وقتی اینترنت آمد و فضای واقعی را تبدیل به فضای مجازی کرد فاصله ای عمیق بین ما و مطبوعات گذاشت تا فقط بعنوان یک نوسنالژی به آن نگاه کنیم
امروز که یک مجله و روزنامه خریدم اول آن را بوئیدم هنوز بوی قدیمها می داد یک بوی خاص مثل پیک نوروزی یا کتابهای اول مهر و یا همان مجلات هفتگی و روزنامه های ورزشی و بعدها سفره های خواندنی که قبل از شروع و میل غذا آن را مطالعه میکردی و بعد ها می رفت برای بازیافت ولی سفره های یکبار مصرف بازهم بر آن غالب شد تا همه فقط خاطره شوند .
.
#خدادادرضایی
#خداداد_رضایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
😂مجموعه طنز خنجغلوک
این قسمت : وام

بازیگران این قسمت : احمد حاجب و مسعود فخرالدینی
نویسنده ، کارگردان و تدوین : خداداد رضایی
گروه هنری درخشان آبپخش
..... و اما
ما از مجموعه طنز خنجغلوک اینبار رفتیم سراغ بانکها و وام و مشکلاتی که برای وام گیرندگان بوجود می آید و آن را با نکات انتقادی را در قالب طنز به نمایش گذاشتیم .
خوشحالیم که نه قسمت را تا بحال تولید کردیم. سعی ما بر این این است که طنز با محتوای اجتماعی تولید کنیم هر چند تلخ ، هر چند سیاه اما مهم پیام های طنز ماست که امیدواریم مورد رضایت شما قرار بگیرد.
قطعا کار ما بدون اشکال نخواهد بود، منتظر نظرات شما هم هستیم.
برای حمایت ، همکاری و دلگرمی پیج ما را به دوستان خود معرفی نمایید
ما را در اینستاگرام اضافه کنید
@tanz.abpakhsh
در سروش، ایتا و بله هم هستیم
https://ble.ir/tanzabpakhsh
https://eitaa.com/tanzabpakhsh
#خنجغلوک #طنز #طنز_اجتماعی #طنز_تلخ #خنده #شوخی #جوک #استان_بوشهر #دشتستان #آبپخش #سعد_آباد #شبانکاره #برازجان #گناوه #دیلم #دیر #تنگستان
#خدادادرضایی #خداداد_رضایی #نویسنده #کارگردان #مالیات #استختام #منبع_موثق #بومیا #عقب_نشینی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد یا افتاده باشد
دو تا دستهام پر از دسته کلید، ریموت، عینک، سویچ ماشین،شارژر گوشی و دو تا گوشی بود
از دو تا پله بالا رفتم تا وارد اتاق باغ بشم ، حس کردم چیزی از دستهام افتاد توقف کردم به گلهای پایین پله خیره شدم ولی چیزی ندیدم توی دستهام نگاه کردم چیزی یادم نیومد لاجرم پذیرفتم که چیزی کم نشده و نیفتاده،، ولی در اصل چیزی افتاده بود چون در آن لحظه افتادن نیازش نداشتم بنابراین به ذهنم هم نمی رسید .
تا اینکه بعد چند دقیقه ای در اتاق نشستم و استراحت کنم و نوبت گوشی بود که پیامها را بررسی کنم ،گوشی را برداشتم دنبال عینکم گشتم ولی نبود تا پیامها را بخوانم به ذهنم رسید شاید اون چیزی که از دستم افتاده بود عینکم بوده ، بلند شدم آمدم ببرون اتاق ولی اینبار بر عکس مرحله قبلی، هدفمند جستجو کردم درست بود عینکم در لابلای گلها افتاده بود
نتیجه :
- اگر در زندگی شناخت نداشته باشیم به هدف نمی رسیم
- همیشه بر اساس نیاز دقت و نظر داریم در بقیه مواقع بیشتر بی تفاوتیم .
- شناخت و هدف داشتن دو ابزار قوی موفقیت است .
- بیائیم از تجربیات زندگی درس بگیریم
.
#خدادادرضایی
#خداداد_رضایی
تئاتر آبپخش
اوایل دهه هشتاد بود که طرح جشنواره تئاتر در آبپخش با شادروان حسین دهقانی مطرح و جناب آقای عباس شاهپیری مدیر وقت حوزه هنری موافقت کردند و اولین جشنواره تئاتر را بنام طلوع با حضور ده گروه نمایشی برگزار کردبم که هشت گروه از خود آبپخش بود و این اولین جشنواره بعد از بوشهر در استان بود که خارج از شهر بوشهر برگزار می گردید.
شادروان حسین دهقانی مسئول تئاتر حوزه برای این جشنواره زحمات زیادی کشیدند تا در تاریخ تئاتر استان یک دوره خوب ثبت گردد روحش شاد و یادش گرامی باد.
حضور استاد ایرج صغیری پدر تئاتر استان و تئاتر آئینی ایران در این جشنواره و ایراد سخنرانی برگ زرینی از دوران طلایی تئاتر آبپخش بود که ثمره آن حضور سالهای متمادی در جشنواره استانی و کسب عناوین متعدد تا حضور در جشنواره پایتخت گردید.
با تشکر فراوان از مهدی و آریو انصاری برای ارسال فیلم.
.
#خدادادرضایی
#خداداد_رضایی
#تئاتر
#نمایش
#جشنواره_تئاتر
#آبپخش
#استان_بوشهر
#حوزه_هنری
#تاریخ_تئاتر_آبپخش
هیکل بزرگی نداشت ولی عبور از گنبد آهنین او برای ما در آن سنین که دوره راهنمایی مدرسه بودیم ،جرات می خواست یا همراه با فحاشی بود یا کتک. دعا می کردیم خداکرم خواب باشه و یا سرکوچه نباشه تا به مسیر خود ادامه می دادیم و گرنه ملزم به تغییر مسیر برای رفتن به مدرسه و یا شنا در جوی آب و رودخانه بودیم که مسافت را دوبرابر می کرد تا در تیرس او قرار نگیریم.
یه روز گرم از روزهای قلب السد تابستان با دو دوستم تصمیم گرفتیم بریم شنا تن را به خنکای آب جوی دهیم. دعا کردیم خداکرم توی کوچه نباشه ولی از قضا جلوی منزلش با چوب همیشگی اش نشسته بود.
چکار کنیم هوا بسیار گرم بود نمیشد مسیر طولانی و انحرافی طی کنیم تصمیم گرفتیم دل بزنیم به دریا.
قرعه به اسم من افتاد تا اولین نفری باشم که از گنبد آهنین عبور کنم تاکتیکم را تغییر دادم پاها پرانتزی، سینه جلو، دستها از بدن جدا و سر بالا ، حرکت آغاز شد البته خدائیش زیر چشمی هم چوب خداکرم را زیر نظر داشتم و می ترسیدم که بر من فرود آید. داشتم به گنبد آهنین نزدیک می شدم که صدایی پیچید
به به بچه، عام کرمی چقه دارت دراز واویده... (چقدر قدت بلند شده)
خب در محل و عموم به نوعی این جمله توهین محسوب می شد ولی از خداکرم قابل تحمل بود چون لاقل فحش بد محسوب نمی شد و کتک هم توش نبود ..
کجا میری ؟
میرم سر جوی شنا کنم
منتظر کتک و یا برگشت دیپورت بودم
نگاهم کرد و گفت مواظب باش آب نبرت
خوشحال شدم و گفتم نه شنا بلدم
خیالم راحت که مورد الطاف و رحم ملوکانه خداکرم قرار گرفته بودم دور از چشم خداکرم مشتم را به معنای پیروزی برای دوستان بالا بردم.
به پیچ انتهای کوچه رسیدم و منتظر نفر دوم شدم او با ترس چند متر جلو می آمد و توقفی می کرد تا به نزدیک خداکرم رسید معلوم بود که خود را باخته و حسابی ترسیده بود.
کجا میری؟
هنوز جواب نداده دو تا ضربه چوب نوش جان کرد که صدای اوفیش تا انتهای کوچه پیچید و وقتی به من رسید که لنگان لنگان دستش روی پاهاش بود و درد می کشید.
نوبت نفر آخر شد ، او نمی خواست کتک بخوره انگار نقشه ای در سر داشت نرسیده به خداکرم با تمام توان دو صد متر آغاز شد بن جانسون مدرسه صداش می کردند او نفر اول دوی مدرسه بود روبروی خداکرم که رسید خداکرم چوبش را بسویش پرتاب کرد و او با یک جا خالی جانانه از گنبد آهنین بسلامت عبور کرد.
خداکرم فقط از یکی می ترسید و اونم آغای حاج سید جواد که مجتهد محل و قابل احترام همه بود و شایدم احترامی که برای او قائل بود او را معذب کرده بود و گرنه از هیچکس دیگه ای نمی ترسید.
خداکرم بزرگتر شد و صاحب زن و فرزند و شد قصاب محله و کم کم گنبد آهنین شد گنبد کاغذی که توش گوشت می پیچید. او در مراسم شادی و عزای مردم شرکت فعال داشت و کمک می کرد و به شوخ طبعی مشهور بود انگار نه انگار خداکرم گنبد آهنین بود و این اواخر توی هیات حضور گرم داشت . بعضی ها واقعا شناسنامه یک محل هستند و خداکرم هم همینطور بود . او بالاخره دار فانی را وداع گفت ولی خاطراتش برای سنین ما که در آن محل زندگی می کردیم ، هنوز تا همیشه زنده هست.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
.
#طنز
#خداداد_رضایی
#خدادادرضایی