مترسک مهربان
آهای مترسک سرت خوش باد
سلامم را لااقل تو پاسخ گو
من از مردم دو رو خسته ام و گریزانم
خوش بحالت که از آدم نماها به دوری
من امروز مهمان ناخوانده تو شدم
سرت بالا گیر و دامنت از عطر مزرعه پر کن
مرا مهمانی کن در آن آغوش همه بازت
آهای مترسک تو از همه دوست داشتنی تری
میدانی چرا تو را برای برای مزرعه انتخاب کردند
چون مطمئن تر از تو نیافتد
آنها حتی به سگ مزرعه هم امن نکردند
آهای مترسک می دانی چرا تو را به هیبت آدمی ساختند
چون وحشتناک تر از آدمی نیافتند.
و گرنه تو را به شکل پلنگ و شیر در مزرعه می ساختند.
خواستند گناهان خود را به گردن تو بیندازند.
ولی میخوام من امروز نگهبان تو باشم
استراحت کن میدانم که خسته ای
حتی از آن دوست نامهربانت آن کلاغ سیاه و زشت
که روی کلاه حصیری ات لانه می سازد
و وقتی هم مزرعه خشکید پوشال تنت را می خورد
مترسک زیبای من امروز دستهای همیشه بازت را به روی من ببند می خواهم زیبایی دنیا را در آغوش تو حس کنم کنم. .🔹🔹🔹🔹🔹 ( خداداد رضایی - لیچارهای من از آشفتگی ذهن )
مرداد ماه 1397
#خداداد_رضایی
#مترسک
#لیچار
آهای مترسک سرت خوش باد
سلامم را لااقل تو پاسخ گو
من از مردم دو رو خسته ام و گریزانم
خوش بحالت که از آدم نماها به دوری
من امروز مهمان ناخوانده تو شدم
سرت بالا گیر و دامنت از عطر مزرعه پر کن
مرا مهمانی کن در آن آغوش همه بازت
آهای مترسک تو از همه دوست داشتنی تری
میدانی چرا تو را برای برای مزرعه انتخاب کردند
چون مطمئن تر از تو نیافتد
آنها حتی به سگ مزرعه هم امن نکردند
آهای مترسک می دانی چرا تو را به هیبت آدمی ساختند
چون وحشتناک تر از آدمی نیافتند.
و گرنه تو را به شکل پلنگ و شیر در مزرعه می ساختند.
خواستند گناهان خود را به گردن تو بیندازند.
ولی میخوام من امروز نگهبان تو باشم
استراحت کن میدانم که خسته ای
حتی از آن دوست نامهربانت آن کلاغ سیاه و زشت
که روی کلاه حصیری ات لانه می سازد
و وقتی هم مزرعه خشکید پوشال تنت را می خورد
مترسک زیبای من امروز دستهای همیشه بازت را به روی من ببند می خواهم زیبایی دنیا را در آغوش تو حس کنم کنم. .🔹🔹🔹🔹🔹 ( خداداد رضایی - لیچارهای من از آشفتگی ذهن )
مرداد ماه 1397
#خداداد_رضایی
#مترسک
#لیچار