Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شاید هنوز برایت کاملاً #روشن نباشد که هر تصمیمی میگیری، تصمیم بین یک گلایه و یک معجزه است. هر گلایهای مانند یک سپر تیره از نفرت در برابر #معجزهای است که میخواهد پنهانش کند. و وقتی تو آن را پیش چشم خود برمیافرازی، معجزهی ورای آن را نخواهی دید. اگرچه تمام این مدت در #نور انتظارت را میکشد، اما تو به جای آن، گلایههای خود را میبینی.
امروز ما به #ورای گلایهها خواهیم رفت، تا به جای آن به معجزه نظر کنیم. ما روش دیدن تو را وارونه خواهیم کرد، با اجازه ندادن به #توقف بینایی، ما در برابر سپر نفرت، منتظر نخواهیم ماند، بلکه آن را زمین میگذاریم و با ملایمت در سکوت چشمانمان را به بالا میدوزیم تا به فرزند قدسی خداوند نظر کنیم.
او در پس همهی گلایههایت #انتظار تو را میکشد. و با زمین گذاشتن آنها، او در نور #درخشندهای که پیش روی هر کسی هست، ظاهر خواهد شد. زیرا هر گلایه، سدی در برابر بینایی است، و با از #میان برخاستن آن، تو فرزند قدسی خداوند را در جایی که همیشه بوده است، خواهی دید. او در نور #میایستد، اما تو در تاریکی بودی. هر گلایهای این تاریکی را ژرفتر میکرد، و تو نمیتوانستی ببینی.
@kheradedaroun
امروز ما به #ورای گلایهها خواهیم رفت، تا به جای آن به معجزه نظر کنیم. ما روش دیدن تو را وارونه خواهیم کرد، با اجازه ندادن به #توقف بینایی، ما در برابر سپر نفرت، منتظر نخواهیم ماند، بلکه آن را زمین میگذاریم و با ملایمت در سکوت چشمانمان را به بالا میدوزیم تا به فرزند قدسی خداوند نظر کنیم.
او در پس همهی گلایههایت #انتظار تو را میکشد. و با زمین گذاشتن آنها، او در نور #درخشندهای که پیش روی هر کسی هست، ظاهر خواهد شد. زیرا هر گلایه، سدی در برابر بینایی است، و با از #میان برخاستن آن، تو فرزند قدسی خداوند را در جایی که همیشه بوده است، خواهی دید. او در نور #میایستد، اما تو در تاریکی بودی. هر گلایهای این تاریکی را ژرفتر میکرد، و تو نمیتوانستی ببینی.
@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
چه #معجزهای است زنده بودن هماکنون، در این روز تازه، در این روز از میان همۀ روزها!
چه هدیهای، چه شادی توصیفناپذیری: صبحانه خوردن، به دستشویی رفتن، دوش گرفتن، لباس پوشیدن، در هوای تازه قدم زدن، تجربه کردن درد و لذت و شادی و اندوه. گرچه اینها همه یک بازی آگاهی باشند، گرچه همۀ این چیزها برای «کسی» اتفاق #نمیافتند...
زندگی کردن حتی اگر زندگی از مرگ جدا نباشد. #حرکت کردن در اطراف این دنیای زیبا، ظریف، گذرا.
خود را بارها و بارها در یک هزار مکان مختلف #دیدار کردن، لذت بردن از هر چیزی که زندگی ارائه میکند، گرچه می دانی که #سرانجام خواهی مرد؛ گرچه این بدن ممکن است توسط سرطان نابود شود یا قلب ممکن است از کار بیفتد یا اعضا ممکن است ورای همۀ تشخیصها در یک تصادف اتومبیل درهم #بشکنند...
دوست داشتن دیگران با تمام قلبت، تمام روحت و تمام توانت. دوست داشتن آنها بدون قیدوشرط، دوست داشتن آنها با شدت و شوق، دوست داشتن آنها تا سرحد اذیت شدن، حتی اگر بدانی آنها همه خواهند #مرد، همۀ آنها، تکتک آنها...
ادامه دادن، #اصرار بر زندگی و نه هیچ چیز دیگر، حتی اگر هر تجربهای که داری در هیچ #محو خواهد شد، حتی اگر یک روز تو دست و پا خواهی زد تا به #یاد بیاوری که آیا هیچ یک از اینها واقعاً اتفاق افتادند یا نه...
بله! در پایان، #راز اینجاست:
تنها معنای زندگی این #لحظه است.
@Kheradedaroun
چه هدیهای، چه شادی توصیفناپذیری: صبحانه خوردن، به دستشویی رفتن، دوش گرفتن، لباس پوشیدن، در هوای تازه قدم زدن، تجربه کردن درد و لذت و شادی و اندوه. گرچه اینها همه یک بازی آگاهی باشند، گرچه همۀ این چیزها برای «کسی» اتفاق #نمیافتند...
زندگی کردن حتی اگر زندگی از مرگ جدا نباشد. #حرکت کردن در اطراف این دنیای زیبا، ظریف، گذرا.
خود را بارها و بارها در یک هزار مکان مختلف #دیدار کردن، لذت بردن از هر چیزی که زندگی ارائه میکند، گرچه می دانی که #سرانجام خواهی مرد؛ گرچه این بدن ممکن است توسط سرطان نابود شود یا قلب ممکن است از کار بیفتد یا اعضا ممکن است ورای همۀ تشخیصها در یک تصادف اتومبیل درهم #بشکنند...
دوست داشتن دیگران با تمام قلبت، تمام روحت و تمام توانت. دوست داشتن آنها بدون قیدوشرط، دوست داشتن آنها با شدت و شوق، دوست داشتن آنها تا سرحد اذیت شدن، حتی اگر بدانی آنها همه خواهند #مرد، همۀ آنها، تکتک آنها...
ادامه دادن، #اصرار بر زندگی و نه هیچ چیز دیگر، حتی اگر هر تجربهای که داری در هیچ #محو خواهد شد، حتی اگر یک روز تو دست و پا خواهی زد تا به #یاد بیاوری که آیا هیچ یک از اینها واقعاً اتفاق افتادند یا نه...
بله! در پایان، #راز اینجاست:
تنها معنای زندگی این #لحظه است.
@Kheradedaroun