#روشن تر
از خاموشی ، #چراغی ندیدم،
و #سخنی ، به از #بی سخنی ، نشنیدم.
ساکن سرای #سکوت شدم ...
#بایزید_بسطامی
@kheradedaroun
از خاموشی ، #چراغی ندیدم،
و #سخنی ، به از #بی سخنی ، نشنیدم.
ساکن سرای #سکوت شدم ...
#بایزید_بسطامی
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
روشن تر از #خاموشی چراغی ندیدم.
وسخنی به از #بی سخنی نشنیدم.
ساکن #سرای_سکوت شدم وصدره صابری در پوشیدم.
مرغی گشتم، چشم او از یگانگی، پر او از همیشگی در هوای #بی چگونگی می پریدم، کاسه ای بیاشامید که هرگز تا ابد از #تشنگی سیراب نگشتم!
#بایزید_بسطامی
#گروه_رستاک👇
@kheradedaroun
وسخنی به از #بی سخنی نشنیدم.
ساکن #سرای_سکوت شدم وصدره صابری در پوشیدم.
مرغی گشتم، چشم او از یگانگی، پر او از همیشگی در هوای #بی چگونگی می پریدم، کاسه ای بیاشامید که هرگز تا ابد از #تشنگی سیراب نگشتم!
#بایزید_بسطامی
#گروه_رستاک👇
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
از #دِهی عبور کردم
که در آنجا #راهبهای بود.
به او گفتم:
آیا مکانی #پاک یافت میشود
که نماز #بگذارم؟
پاسخ داد:
#قلبت را پاک کن
و در هرکجا که خواستی #نماز بگذار.
#بایزید_بسطامی
@kheradedaroun
که در آنجا #راهبهای بود.
به او گفتم:
آیا مکانی #پاک یافت میشود
که نماز #بگذارم؟
پاسخ داد:
#قلبت را پاک کن
و در هرکجا که خواستی #نماز بگذار.
#بایزید_بسطامی
@kheradedaroun