اگر بتوانید جهان #زیبایی را در جهان #زشتی لمس کنید ,آنگاه میتوانید جهان #رنجکشیدن را در جهان #روشنشدگی لمس کنید.
جهان روشنشدگی در #بطن جهان رنجکشیدن است.
@kheradedaroun
جهان روشنشدگی در #بطن جهان رنجکشیدن است.
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
#اندوه، اندوهِ تو را #شفا میدهد
تو را از #هویت گرفتن با "کسی که اندهگین است" شفا می دهد
یا از "کسی که میخواهد از غم #رها باشد".
تو را به زندگی #نزدیک می کند. تو را با "اآنچه که هست" #هم راستا می کند.
قلب #شکسته ات را به سوی #عشق گشاده می کند
#خشم، خشمِ تو را #شفا میدهد
خشم در آن مرکز #سوزانش، به تو نشان می دهد که هیچ "فرد خشمگین"ی وجود #ندارد. تنها یک #نیرو است؛ زندگی. انرژیِ خالصی که ما آن را "خشم" می نامیم و از آن #ناآگاهانه فرار می کنیم. خشم به تو ارزش عمیقت را #یادآوری میکند. کمکت می کند تا صدای #ناب خود را بشنوی.
#ترس، ترسِ تو را #شفا می دهد.
تو را از داستانِ "من میترسم" #آزاد می کند. ترس یک انفجار #زندگی است. یک نگهبانِ عالی است که به درستی شناخته #نشده است. ترس، هیجانِ حرکت به سمت #ناشناخته را می شناسد.
#شرم، شرم تو را #شفا می دهد.
زمانی که شرم به #سراغمان می آید، دلیلی برای شرمگین بودن وجود #ندارد. شرم فقط میخواهد با یک #عشق بدون شرط، در آن حضور گرمی که تو هستی، در برگرفته شود. و در آنجا، به آرامی به سمت #منبع خود باز می گردد. فقط سعی می کند تا تو را #محافظت کند.
به سادگی، از این باور که باید #احساسات خود را شفا دهید، #شفا یابید!!
تمام احساسات در #بطن خود، بی تقصیرند. آنها با یک درس، با یک #هدیه به سراغمان می آیند. اگر فقط اجازه دهیم در ما #جاری شوند...
@kheradedaroun
تو را از #هویت گرفتن با "کسی که اندهگین است" شفا می دهد
یا از "کسی که میخواهد از غم #رها باشد".
تو را به زندگی #نزدیک می کند. تو را با "اآنچه که هست" #هم راستا می کند.
قلب #شکسته ات را به سوی #عشق گشاده می کند
#خشم، خشمِ تو را #شفا میدهد
خشم در آن مرکز #سوزانش، به تو نشان می دهد که هیچ "فرد خشمگین"ی وجود #ندارد. تنها یک #نیرو است؛ زندگی. انرژیِ خالصی که ما آن را "خشم" می نامیم و از آن #ناآگاهانه فرار می کنیم. خشم به تو ارزش عمیقت را #یادآوری میکند. کمکت می کند تا صدای #ناب خود را بشنوی.
#ترس، ترسِ تو را #شفا می دهد.
تو را از داستانِ "من میترسم" #آزاد می کند. ترس یک انفجار #زندگی است. یک نگهبانِ عالی است که به درستی شناخته #نشده است. ترس، هیجانِ حرکت به سمت #ناشناخته را می شناسد.
#شرم، شرم تو را #شفا می دهد.
زمانی که شرم به #سراغمان می آید، دلیلی برای شرمگین بودن وجود #ندارد. شرم فقط میخواهد با یک #عشق بدون شرط، در آن حضور گرمی که تو هستی، در برگرفته شود. و در آنجا، به آرامی به سمت #منبع خود باز می گردد. فقط سعی می کند تا تو را #محافظت کند.
به سادگی، از این باور که باید #احساسات خود را شفا دهید، #شفا یابید!!
تمام احساسات در #بطن خود، بی تقصیرند. آنها با یک درس، با یک #هدیه به سراغمان می آیند. اگر فقط اجازه دهیم در ما #جاری شوند...
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
من بزرگترین ادیان آسمانی را #مطالعه کردهام
تمام آنچه را که خدایان و آموزگاران عرفانی گفته اند #انجام داده ام
من پسر خوبی بودم ولی به #آرامش نرسیدم، خانه را نیافتم...
فقط افکار دست دوم از آدم های دست دوم
به نام #عرفان و معنویت، به دام انکار افتادم.
#خشم را انکار کردم و نامش را آرامش گذاشتم.
شرم را #انکار کردم و قدرت نامیدمش.
تمایل جنسی را انکار کردم و خلوص نامیدمش.
من انسانیتم را انکار کردم و نامش را گذاشتم بیداری معنوی؛
#تمایلاتم را انکار کردم و خود را روشن ضمیر نامیدم.
اکنون، خانه ام را در "سادگی" یافته ام.
من فروتن شده ام. هیچ چیز #نمیدانم.
من یک ابر میبینم و اشکها روی گونه ام سرازیر #میشود
و دیدن چهره یک دوست قدیمی، با بی نقص بودنش مرا #شوکه می کند.
یا یک تیر چراغ برق در یک پیاده روی بعد از ظهر، با آن #درخشش بی نظیرش به من سر خم می کند.
همه چیز مرا به سمت #خدا میکشد. نمیتوانم جلویش را بگیرم.
من به زبان انسان ها حرف #میزنم ولی کاملا انسان نیستم.
من یک گنجشکم در سپیده دم. صدایم، خانه من است.
بدن من، #معبد من است
محراب من، عزیز از دست رفته من و سوگ من است.
من آرامش را در #بطن ناآرامی یافتم.
و آسایش را در #بی قراریِ تمنایم برای زندگی یافتم.
دوست من، اجازه میدهی لحظه ای #کنارت بنشینم؟
آنچه را که در #قلبت میگذرد با من در میان میگذاری؟ ( من به اندازه تو گم شده ام)
آیا اشکها و #لرزش هایت را به من میدهی؟
میشود تا وقتی بند میایند در آغوش #بگیرمت؟
تو هم مرا در آغوش #میگیری؟
میشود تا آخر، مراقب هم #باشیم؟
خدایا
من دین #حقیقی را یافته ام
سادگی، انسانیت، مهربانی.
@kheradedaroun
تمام آنچه را که خدایان و آموزگاران عرفانی گفته اند #انجام داده ام
من پسر خوبی بودم ولی به #آرامش نرسیدم، خانه را نیافتم...
فقط افکار دست دوم از آدم های دست دوم
به نام #عرفان و معنویت، به دام انکار افتادم.
#خشم را انکار کردم و نامش را آرامش گذاشتم.
شرم را #انکار کردم و قدرت نامیدمش.
تمایل جنسی را انکار کردم و خلوص نامیدمش.
من انسانیتم را انکار کردم و نامش را گذاشتم بیداری معنوی؛
#تمایلاتم را انکار کردم و خود را روشن ضمیر نامیدم.
اکنون، خانه ام را در "سادگی" یافته ام.
من فروتن شده ام. هیچ چیز #نمیدانم.
من یک ابر میبینم و اشکها روی گونه ام سرازیر #میشود
و دیدن چهره یک دوست قدیمی، با بی نقص بودنش مرا #شوکه می کند.
یا یک تیر چراغ برق در یک پیاده روی بعد از ظهر، با آن #درخشش بی نظیرش به من سر خم می کند.
همه چیز مرا به سمت #خدا میکشد. نمیتوانم جلویش را بگیرم.
من به زبان انسان ها حرف #میزنم ولی کاملا انسان نیستم.
من یک گنجشکم در سپیده دم. صدایم، خانه من است.
بدن من، #معبد من است
محراب من، عزیز از دست رفته من و سوگ من است.
من آرامش را در #بطن ناآرامی یافتم.
و آسایش را در #بی قراریِ تمنایم برای زندگی یافتم.
دوست من، اجازه میدهی لحظه ای #کنارت بنشینم؟
آنچه را که در #قلبت میگذرد با من در میان میگذاری؟ ( من به اندازه تو گم شده ام)
آیا اشکها و #لرزش هایت را به من میدهی؟
میشود تا وقتی بند میایند در آغوش #بگیرمت؟
تو هم مرا در آغوش #میگیری؟
میشود تا آخر، مراقب هم #باشیم؟
خدایا
من دین #حقیقی را یافته ام
سادگی، انسانیت، مهربانی.
@kheradedaroun