خردِ درون
14.5K subscribers
1.34K photos
1.08K videos
293 files
394 links
با ارتقا فرکانس وجودی ،جنبه های متعالی رویدادها را رویت می

کنیم.
Download Telegram
زندگی واقعاً به‌هیچ‌وجه زندگی #نیست، بلکه یک پیشکش است.
و هم اکنون این را #تقدیم می‌کند. لحظهٔ حال را تقدیم می‌کند. هرچیزی را که اینجا اتفاق میفتد، تقدیم می‌کند. این حضور و این زنده‌بودن را تقدیم می‌کند. دنیای #ظاهریِ مناظر و صداها و بوها را تقدیم می‌کند، گرچه هیچ‌کسی در مرکز همهٔ این‌ها وجود #ندارد. گرچه اگر حقیقت گفته شود، اصلاً هیچ جهانی وجود #ندارد؛ و بااین‌حال، این وجود دارد و شما با چشمان معصوم یک بچه، همواره آن را برای اولین بار می‌بینید. کلمات حتی در #ابتدای درکِ آن نیز نیستند.

ذهن هرگز نمی‌تواند #شگفتیِ آنچه هست را در برگیرد. بی‌خیال، نیازی به این کار ندارد. حیرت #ادامه می‌یابد، حتی اگر تشخیص داده #نشود و مورد ستایش قرار نگیرد.

تنفس اتفاق #میفتد. دم و بازدم. بدون تلاش. باز از شما هیچ‌چیزی تقاضا نمی‌کند و حتی در خواب عمیقِ بدون رؤیا، وقتی شما حتی وجود #ندارید که آن را بدانید، تنفس دارد اتفاق میفتد. تنفس حتی در غیبتِ شما اتفاق میفتد! شما حتی لازم نیست آنجا باشید و هنوز این #پیشکش ادامه می‌یابد.

@kheradedaroun
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دور ریختن افکار و باورهای رسوب شده، شجاعت می خواهد. کار هر کسی #نیست. زیرا هر کس افکار و برداشت های خود را به حق می پندارد. آن که بسوی پیری آید، پیر #اولین چیزی که از او میخواهد همین #دور ریختن محتویات ذهنی اش است. زیرا با وجود آنها هیچ تعلیم واقعی ممکن نخواهد بود. پس اگر دور ریخت، او را می پذیرد، و اگر نریخت و خواست بازی در آورد، پیر بازی اش می دهد تا #رد کار خود برود. پیرانِ حقیقت در بازی دادن، استادانی #متبحرند.

@kheradedaroun
#آرام باش،
تو داری کم کم نور و عشق را به #تاریکی‌های درونت می آوری،

آهسته برو،
تو داری بخش های #فراموش‌شده ات را به یاد می‌آوری.

عجله ای نیست..

تو داری #انرژی‌هایی را که همه عمر به عقب رانده‌ای و انکار کرده‌ای #ملاقات میکنی،

شفا یافتن یک مقصد #نیست،
هر روز خودت را #ببخش،

تو تا الان نمیدانستی چگونه آرام پیش بروی..
تو نمیدانستی درد را چگونه #ملاقات کنی،
نمیدانستی چگونه با #خودت مواجه شوی،

شفا یافتن یک‌دفعه اتفاق #نمی‌افتد،
شفا یافتن لحظه به لحظه #است.

و در این صورت تو همیشه میتوانی زندگی‌ات را دوباره #شروع کنی.

@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
هرچه بیشتر تسلیم حضور آن #آزادی وجودی که حق ذاتی و خانه توست شوی، بیشتر از ذهن و شرطی شدن بینهایت پیچیده اش #خلاص می شوی و هرچه بیشتر نقش ها و مشغولیت را که معمولاً برای گریز از خود به کار می بردی، بیندازی، بیشتر با آرزوهای خام و بکر، اشتياق ها و ناامنی هایی #مواجه می شوی که پیوسته از آنها می #گریختی.
تو همواره جویای #امنیت در کیهانی ذاتا ناامن بودی.
هرچه کمتر با داستان هویت بگیری، بیشتر احساس بی ثباتی و بیراهی و سرگردانی #می کنی، اما این چیز بدی #نیست. بیراهی راه است، حقیقت و زندگی است، شناخت آگاهی آزادی ناب است. همانگونه که بودا #تعلیم داد، هیچ ثباتی نمی توان یافت. هیچ چیزی را نمی توان نگه داشت. #خانه ای نیست. برای سالک استراحتی نیست، مگر اینجا در حضور، مگر در نفَس، مگر در این ساحت پذیرش راستین. ذهن خانه ای برای تو نیست.
احساس تنهایی و ازدست دادن #عمیق در ذات تجربه آزادی نهفته است.
از دست دادن دنیای ثابت، این تنهایی مراقبه ناب است. این تنهایی سیارات #دورافتاده است که در شب بیکران به گرد خود می چرخند. این تنهایی بودنی ابدی در آستانه آفرینش ناب و بی نقص است. این تنهایی #ترک دنیای شناخته شده و رویارویی با لحظه های #گرانبهاست. این تنهایی ای است که در مرکز هر موجودی وجود دارد، تنهایی ای که به این شناخت می رسد: «من زندگی میکنم و می میرم و نمی توانم این راز را برای خودم گره گشایی کنم، هیچکس نمی تواند آن را به عوض من #گره گشایی کند و هیچ کس نمی تواند به جای من نفس بکشد، به جای من عشق بورزد، به جای من بمیرد...»
این تنهایی مقدس است، حس #مقدس ازدست دادن که بد، اشتباه، خطرناک، گناه یا شرم آور یا نشانه ای از شکست یا نقص نیست؛ به راستی انرژی #نیروبخشی است، آرامش بخش و حیات بخش، درگاهی است به سوی صلح، عشق به خود، خشنودی و شادی. تنهایی ای است که #هرگز تو را رها نمی کند، و وابسته به این نیست که چند نفر تو را احاطه کرده اند یا اینکه چه اندازه #محبوب هستی یا چه تعداد #هواخواه داری، تنهایی ای که به راستی ذاتی خود هستی است که تو را لحظه به لحظه به خانه فرامی خواند. به اینجا برگرد؛ به بدن، به زمین، به روز همانگونه که آشکار می شود، به شگفتی #رویدادها. به سبزی چمن تازه در بهار. به آبی لاجوردی آسمان تابستان. به هیبتی که ذهن را متوقف می کند. زیبایی ای که نمی توان با واژه ها بیان کرد، زیبایی ای که تنها برای دمی وجود دارد، زیبایی ای که نمی توان به #چنگش آورد.
بیرون از ذهن و در این حضور! در این صمیمیت با زندگی. این تنهایی تو را جدا یا #منزوی نمی کند، اما به راستی تو را #عمیقا با همه چیز مرتبط می کند.
@kheradedaroun
آگاهی #کیمیاگری است،

برای تغییر شرایط زندگی خود نیاز به #افزایش آگاهی داریم.
آگاهی صرفا به معنای کسب اطلاعات #نیست.

آگاهی یک وضعیت درونی #است و زمانی بوجود می آید که اطلاعات با #عمل همراه شود.

@kheradedaroun
پرسیدن یک سؤال #مستلزم این است که جوابی وجود دارد و تو هنوز آن جواب را نداری. سؤال از احساس ناقص بودنی که تو درموردش #صحبت میکنی، حاصل میشود. به این احساس ناقص بودن 
نگاه کن. ذهن میگوید: برای رها شدن از #شر این احساس نقصان، من باید جواب را بیابم! پس آیا  میتوانی ببینی آن چگونه عملاً احساس #نقصان را ابقا میکند؟ در واقعیت، هیچ نقصی آنجا #نیست
نقص فقط یک داستان است، یک #باور است.

مادامیکه سؤال کردن و منتظر جواب بودن وجود دارد، #نقصان وجود خواهد داشت. اما این احساس 
نقص در زمان حال #شکل میگیرد. فقط آن را احساس کن. آن فقط یک انرژی در درون بدن است. 
بدون اینکه به آن #برچسب ناقص بودن بزنی، چه احساسی #دارد؟

@kheradedaroun
با من عارفانه #نباش،
بجایش، با من #صادق باش،
با من خشمگین شو،
به من بگو واقعا چه احساسی داری.
بگو چقدر #عصبانی هستی،
فریاد بزن.
گریه کن.
آسیب پذیریت را به من #نشان بده
هر چه در #قلبت میگذرد را نشان بده،
اشتباه حرف بزن،
خراب کاری کن،
برایم #مهم نیست.
بعدا میتوانیم #درستش کنیم.
من الان فقط میخواهم «تو» را #ملاقات کنم. همین الان.

صبر نکن تا #بهترین کلمات را پیدا کنی،
صبر نکن تا این آتش با ارزش، #فرو نِشیند،
یا اشکهایت خشک شود.

پریشان بودن، #خجالت ندارد،
خشمگین بودن، حالتی غیر عرفانی #نیست.
خشمگین بودن #زیباست.
قدرت است…

میخواهم تو را از پس نقاب‌هایت ببینم.
میخواهم تو را #ورای آن پسر خوب و آن دختر خوب ببینم.
میخواهم تو را از پس آن دانش‌آموزِ خوبِ معنوی،
آن متخصص،
آن موجود آرام،
میخواهم تو را از پس آن کسی که اجازه بلند کردن صدایش را نداشت ببینم…

من میخواهم آن شعله‌ی لعنتیِ #درونت را احساس کنم.
میخواهم خودِ #حقیقی‌ات را احساس کنم.
تمایلاتت را،
نیازت را
آرزویت را

نگران #آزردن من نباش،
فقط #بگذار همین الان زندگی از #طریق تو سخن بگوید.

@kheradedaroun
مرگ چیزی #نیست که از آن بترسید،
زیرا اصلاً چیزی نیست .
ما همه #میمیریم فقط آن را تشخیص #نمی دهیم.
هرشب داستان من کنار #می رود،
گذشته ،حال و آینده کنار می رود.
من و مسائل دشوار من
من ، من ودستاوردهای من ،
من و جستجوی معنوی من،
من و آینده نامطمئن من،
همه اش کنارمی رود.
در خواب عمیق بدون رویا #مطلقاً هیچ چیزی نیست، به هیچ وجه، هیچ چیزی نیست و کسی آنجا نیست که آن را به عنوان هیچ #بشناسد
در خواب عمیق بدون رویا شما مرده اید و مسئله ای نیست
چرا ما از مرگ میترسیم ؟
هر شب ما آن را #تمرین می کنیم!
آنچه بیش از هر چیزی از آن میترسی،
غیبت خودت است
و با این حال،‌  غیبت خودت چیزی است که بیش از هر چیزی #مشتاق آن هستی
اما غیبت تو چیزی نیست که تو هرگز بتوانی تجربه کنی،
به همین دلیل هیچ مرگی وجود #ندارد.

@kheradedaroun
جنگ فقط بمب‌هایی #نیست که بر سر ما می‌افتند، هر زمانی که تو فکری #پر از خشم و سوء‌تفاهم داری، جنگ است.

جنگ می‌تواند خودش را از #طریق روش تفکر ما، روش حرف زدن ما، و روش عمل کردن ما بروز دهد.
شاید ما در #جنگ زندگی کنیم و ندانیم که داریم با خودمان و با افراد اطرافمان، می‌جنگیم.

با این جنگی که تو در #درون خودت داری و جنگی که بر دیگران می‌افکنی،
در درون تو #رنج است و در تمام #اطرافت نیز رنج است.

شاید در زندگی #روزمره‌ات لحظاتی کوتاه از آتش بس هم باشند، اما بیشتر آنها لحظات جنگ هستند.

@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
عشق احساس، یک وضعیت یا تجربه #نیست. مقصد نیست. نور #خارق العاده است که از درون می تابد. دانشی است درخشان که #هرگز نمی رود لذت زنده بودن است.
می توانیم آن را با هم بشناسیم. می توانیم آن را به تنهایی بشناسیم. می توانیم آن را به یکدیگر #یادآوری کنیم‌. همچنین می توانیم فراموش کنیم. می توانیم باعث پدیدار شدن برخی #محرک ها در همدیگر بشویم و به همدیگر کمک کنیم تا درباره آن محرک ها کنجکاو شویم.
ما می توانیم در آتش عشق #دیدار کنیم. با هم قدم بزنیم یا نزنیم. قلب هایمان را #سهیم شویم. به عقب بازگردیم. به جلو برویم یا همان جا که هستیم بمانیم. بیاموزیم که شیفته پایکوبی، خودانگیختگی، ماجراجویی، رمز و راز، بی واسطگی و صمیمیت عشق و همچنین گریزپایی و گذرا بودن آن شویم.
بیاموزیم که آنچه را میدانیم رها کنیم و ناشناخته را در آغوش بگیریم و بیشتر و بیشتر از #پیچیدگی آن خرسند شویم. بیشتر و بیشتر درک کنیم که ناراحتی آن خوشحال کننده است به عدم اطمینان اعتماد کنیم و امنیت را در #ناامنی بیابیم. بیشتر و بیشتر در فقدان سعادت سعادتمندی و خشنودی را #بیابیم بیشتر و بیشتر درباره آنچه اینجا در حال حاضر است کنجکاو شویم. کمتر و کمتر بسته و عاقل باشیم، بیشتر و بیشتر #بازیگوشی کنیم. کمتر جوینده عشق و بیشتر دهندۀ آن باشیم، حضوری سرکش و آزاد که دیگران را به شادی دعوت می کند. این شرح عشق است در هر #لحظه از زندگی ما.
@kheradedaroun
از #گرجیف پرسیدم که اگر معرفت باستانی حفظ شده است و اگر درکل معرفتی متمایز از علوم و فلسفه وحتی فراسوی آنها وجود دارد چرا با چنین دقتی #پنهان مانده و چرا در اختیار همه گذاشته #نمی شود؟

چرا کسانی که این دانش را دارند نمی خواهند آن را برای #مبارزه ای موفقیت آمیزتر با فریب و شر ونادانی وارد گردش کلی زندگی کنند؟

گرجیف گفت که:

برای این سوال دو پاسخ وجود دارد؛

نخست آنکه این دانش پوشیده و پنهان #نیست و دوم اینکه به دلیل #سرشتش نمی تواند همگانی شود.

این معرفت بیش از آنچه که #تصور می شود قابل دسترس کسانی است که بتوانند آن را بفهمند و کل مساله این است که آدمها یا آن را نمی خواهند و یا نمی توانند #دریافتش کنند.

@kheradedaroun
آنچه ما داریم به آن #اشاره می‌کنیم بسیار معمولی و روزمره است. هیچ چیز خاصی #نیست. فقط صداها، افکار و احساسات اتفاق می‌افتند، همان‌طورکه اتفاق می‌افتند. فقط زندگی اتفاق می‌افتد، همان‌طورکه اتفاق می‌افتد. آنچه هست همان‌طور است که هست.فقط آن ونه هیچ چیز #بیشتر.

آیا معتقدید رویدادی به نام «بیداری» وجود دارد که به‌طور #ناگهانی همه‌چیز را متحول می‌کند؟ آیا تجربه‌ای به نام «روشن‌ضمیری» وجود دارد که خواهد آمد و همۀ مسائل شما را #حل خواهد کرد؟ آیا یک «تحول در آگاهی» یا «جابه‌جایی در انرژی» وجود دارد که اگر به‌اندازۀ کافی #خوش‌شانس باشید یا خود را وقف آن کرده باشید، بر شما اصابت خواهدکرد؟ آیا نوعی «کنار رفتن من» وجود دارد که روزی #اتفاق خواهد افتاد اگر فقط به‌اندازۀ کافی صبر کنید، به‌اندازۀ کافی در جلسات #معنوی شرکت کنید یا به‌اندازۀ کافی کتب معنوی مطالعه کنید؟

چه‌کسی چنین چیزی را به شما گفته است؟ چرا او را باور کردید؟ آیا آن فقط به احساس حقارت #منجر نشد؟ آیا به این احساس منجر نشد که شما به‌اندازۀ #کافی خوب نیستید؟ به خسته شدن؟ به احساس فقدان؟به ندیدن زندگی بیش از پیش ؟ به جست‌وجوی بیشتر؟

@kheradedaroun
#عشق به خود یعنی برای خودت آنجا باشی.
حتی وقتی #شکست می‌خوری؛
حتی وقتی هیچکس دیگری آنجا برای تو #نیست.

عشق به خود وقتی است که تو می‌توانی خودت را در #آغوش بگیری
و خودت را بلند کنی و بگویی:

«اشکالی ندارد. من #انسانم و این بخشی از سفرم است. من در حال #یاد گرفتن هستم.»


@kheradedaroun