خردِ درون
12.2K subscribers
1.31K photos
1.08K videos
293 files
392 links
با ارتقا فرکانس وجودی ،جنبه های متعالی رویدادها را رویت می

کنیم.
Download Telegram
این #رازی‌ست که تنها عده‌ی کمی آن را تشخیص می‌دهند

یک گیاه این‌طور فکر نمی‌کند: فردا باید یک #برگ جدید به سمت شمال دربیاورم و هفته‌ی بعد وقتی #باران آمد یک متر رشد خواهم کرد.
هستیِ او خود به خودی، طبیعی و برنامه‌ریزی نشده از درونش #آشکار می‌شود.

به‌طور مشابه، زندگی حقیقی شما نیز به همان ترتیب #آشکار می‌شود اما از آن آگاه نیستید زیرا به ذهن‌تان #اجازه می‌دهید تا شیوه‌های عجیب و غریبی برای بودن #متصور شود و سپس به دنبال آن تصاویر می‌روید. درست به همین ترتیب به‌جای اینکه به ‌سادگی فقط هستی #ذاتی خودتان را تجربه کنید شروع به فکر کردن و برنامه‌ریزی کردن برای آن می‌کنید.

به دلایل مختلف ما نمی‌توانیم تصویر فردا را امروز بکشیم. بنابراین با آگاهی به این موضوع، هستی‌ات را به خودِ هستی #واگذار کن، به زندگی #اعتماد کن و شروع به لذت بردن از بازی کیهانی‌ات کن. بالاتر از همه، اینکه اصلاً تلاش #نکن تا چیزی شوی؛ بودن را به #سادگی تجربه کن.

@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
‍ من ادیان بزرگ جهان را #مطالعه کردم.
من کتابهای طولانی و متراکم فیلسوفان را #بلعیدم.
من کاری را انجام دادم که خدایان و گوروها گفتند باید انجام دهم.

من پسر خوبی بودم اما نه #آسایش را پیدا کردم و نه خانه را!
فقط افکار دست دوم، افراد دست دوم
و یک استراحت کوتاه از یک نوستالژی وحشتناک...

به نام #معنویت به انکار افتادم.
من خشم را انکار کردم و نامش را #صلح گذاشتم.
من شرم را انکار کردم و آن را #قدرت نامیدم.
من جنسیت را انکار کردم و آن را #پاکی نامیدم.
من انسانیت خود را انکار کردم و نام آن را #آگاهی گذاشتم.
من میل یا شهوت را #انکار کردم و خود را روشن فکر تصور کردم.

اکنون، خانه ام را در #سادگی می بینم.
من #متواضع شده ام. 
من هیچ #نمی دانم.
ابری را می بینم و اشک های داغ از روی صورتم جاری می شود.
یا چهره یک دوست قدیمی، با کمالش مرا شوکه می کند.
یا یک تیر چراغ در پیاده روی عصرانه ام،
با نور رشته ای کاملش به من تعظیم می کند.
همه چیز مرا به #خدا می کشاند، نمی توانم جلوی آن را بگیرم.

من از زبان انسانی استفاده می کنم اما کاملاً انسان #نیستم.
من در سِحر یک گنجشک هستم. 
آهنگ من خانه ی من است.
بدن من شقیقه ی من است.  قربانگاه من فقدان و تسکین عجیب غم است.
من آرامش را در فقدانِ کامل آرامش می یابم!!
آرامش را در میل بی قرار خودم به زندگی می یابم.

عشق من، حالا می توانم کنارت بنشینم؟
آیا آنچه را که در دل داری با من در میان می گذاری؟
(من هم مثل تو گم شده ام).
آیا اشک ها و لرزه هایت را به من #می دهی؟
آیا اجازه دارم تو را به آغوش بگیرم تا زمانی که درد متوقف شود؟
و اگر هرگز #متوقف نشد، همچنان تو را نگه دارم؟
و تو نیز من را در آغوش میگیری؟
آیا میخواهی با نزدیک شدن به پایان، مراقب یکدیگر باشیم؟
بله، مراقب هم باشیم؟

خدایا ! خدایا!
من دین واقعی خود را یافته ام:

#سادگی
#انسانیت
#مهربانی

جف فاستر


@kheradedaroun
#بهشت، همین #لحظه‌ است.
#جهنم، تمنای بیش از حد برای #متفاوت بودن این لحظه است.
به همین
#سادگی.

@kheradedaroun
چرا ما اصلاً به داستانی در مورد خودمان نیاز داریم؟

چرا #تجربه کنونی نمی تواند اجازه داشته باشد همانطور که هست باشد ؟

بدون اینکه وانمود کنیم که آن چیزی است که نیست .
چرا ما باید با #تصاویری از اینکه چه کسی هستیم زندگی کنیم؟

به راستی چرا ما نمی‌توانیم به سادگی در مورد تجربه کنونی مان #صادق باشیم؟


چرا ما نمی‌توانیم آن را که حاضر است به #سادگی قبول کنیم و کشف کنیم آنچه که حاضر است
پیشاپیش توسط آنچه که ماییم پذیرفته شده است.

@Kheradedaroun