خردِ درون
14.5K subscribers
1.34K photos
1.08K videos
293 files
394 links
با ارتقا فرکانس وجودی ،جنبه های متعالی رویدادها را رویت می

کنیم.
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
کسانی از شما که #معتقدید یا فکر می کنید باید از شرایط خود #فرار کنید چون افراد خاصی شما را دیوانه می کنند در #اشتباه هستید.
چنین افرادی نعمتهای #پنهانی هستند زیرا به شما کمک می کنند خود را ببینید.
آنها به شما کمک می کنند تا ببینید که با خودتان در #صلح نیستید.
آیا واقعا فکر می کنید رفتن به یک صومعه یا آشرام یا غار باعث #آرامش شما می شود؟
هرجا رفتی باید خودت را با خودت #ببری.
و اگر آنجایی که هستی در آرامش نباشی،
اگر به غار بروی و تنها زندگی کنی،
دیوانه می شوی.
ذهنت شما را دیوانه خواهد کرد!
دنیا #آزمایشگاه شماست که در آن با خودتان تمرین می کنید.
سعی نکن از دنیا #فرار کنی.
سعی نکن چیزی رو #تغییر بدی،
خودت رو ببین
#کشف کن که کی هستی.

به چیزهایی که شما را ناراحت می کند #نگاه کنید. مراقب باشید که در طول روز چند کلمه استفاده می کنید.
مراقب نحوه #صحبت کردن خود باشید. مراقب باشید که چگونه به آنچه مردم رفتار میکنند #پاسخ می دهید.
چند نفر از شما به تلویزیون #واکنش نشان می دهید؟
شما برنامه ای را نگاه می کنید و اگر خنده دار است می خندید، اگر غم انگیز است گریه می کنید، اگر کاری را انجام می دهد که دوست ندارید عصبانی می شوید، #کنترلی روی خود ندارید. #تلویزیون شما را کنترل می کند.
من یه نفر رو میشناسم که به محض بلند شدن از رختخواب تلویزیون رو روشن میکند و ساعت دوازده شب که میخوابد خاموشش میکند . آن آدم نمیتواندبدون کسی که باهاش حرف بزند با خودش تنها باشد. چون وقتی بدون تلویزیون و رادیو با خودش تنهاست، ذهنش دیوانه اش می کند. افکار مختلفی به وجود می آید و او برای فرار از آنها تلویزیون را #روشن می کند.

قبل از خاموش كردن تلويزيون انسان فكر مي كند که بعد از آن چه خواهد كرد. او به #سینما می رود و قبل از اینکه تمام شود، از قبل به این فکر می کند که قرار است بعد از آن چه کاری انجام دهد.
او به بولینگ می رود و همیشه به کاری نیاز دارد. او نمی تواند تنها باشد زیرا افکارش او را #گیج می کند.
باید خودت را #معاینه کنی
باید ببینی کی هستی؟

#سایه
#فرار
#آدامز
@kheradedaroun
شما نمی‌توانید #صلح را از بیرون تحمیل کنید، و این همان چیزی است که در طول اعصار #انجام شده است:
به مردم آموخته‌اند که #صلح طلب باشند.

پس #تظاهر به صلح می‌کنند و در درون #می‌جوشند. آداب را یاد گرفته‌اند اما وجودشان دگرگون نمی‌شود. آنها از صلح #صحبت می‌کنند و برای جنگ آماده می‌شوند.
هر چه بیشتر برای جنگ آماده می‌شوند، بیشتر از صلح صحبت می‌کنند: پشت آن #گفتگوهای صلح پنهان می‌شوند.
همه پدیده‌های طبیعی باید از درون شروع شوند و سپس باید مانند یک دانه به بیرون #گسترش یابند .
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
شکستن بتی که از واژه ی #استاد داریم باعث رشد ماست.
زیرا که هیچ استادی برای همگی وجود #ندارد، ولی هر یک از ما استادی برای خود هستیم و در نهایت میتوانیم کمی از تجربیات را با هم #شریک شویم.
اما  خود را شاگرد فرض کردن و دیگری را استاد دانستن، #اشتباه است.
همین باعث میشود تا شما بت سازی کنید و چیزی جدید را بپرستید.
اگر نگاهی به تجربه های خود داشته باشید،ارتباطاتی که در مسیر شما هستند اعم از ترس ها..امیدها...ناامیدیها...تمام چیزی که واقعا لازم دارید توجه کردن و اجازه دادن است تا تجربیات شما آموزگار شما شوند و شما را #هشیار کنند.
ما همگی به #تلنگر نیاز داریم و نه به استادی که او #تعیین کند برای ما چه چیزی خوب یا بد است!
یک نسخه ابدا برای همه کارآمد #نیست.اگر استادی چیزی را بد یا ضعیف میداند ،آن برای خودش کاربرد دارد نه برای من، نه برای شما!
راهِ شما، #جوابِ قلبی و تجربه ی مستقیمِ شما، آن چیزی است که به راستی میتواند روح بخش باشد.
ما نمی توانیم بر اساس #آموزه ها زندگی کنیم!
ما نمیتوانیم با #بحث کردن با فردی او را به درک آنچه خودمان مستقیم #لمس کرده ایم برسانیم.

پس من نمیتوانم در مورد تجربیاتی که #نداشته ام، پیشاپیش #صحبت کنم!
همه در موضوعاتِ مختلف استاد هستند و در بخش هایی که نیاز داریم همدیگر را #تکمیل میکنیم.
ما تجربیات خود را مانند یک دوست در اختیار هم می گذاریم اما یک نسخه ی #واحد برای همه وجود ندارد.
دلیل اینکه #جستجوگرانِ معنوی به آرامش نمی رسند همین است که علاقه به روخوانی از تجربیاتِ دیگران دارند و حالا آن را تبدیل به نسخه ای #پاگیر برای خودشان میکنند...
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
#یک_گفتگوی_شفابخش

غم: "ببخشید، می دانم که نباید #اینجا باشم.  من به زودی می روم  می دانم که لکه ای بر کمال تو هستم…”

آگاهی: «نه.  #صبر کن.  مشکلی نیست.  شما اجازه دارید اینجا باشید!  آروم باش!  کمی بمان!  دوستانت را #دعوت کن!"

غم: "یعنی من لکه ای بر #کمال تو نیستم؟"

آگاهی: «لکه؟  کمال؟  کی اون حرفای احمقانه رو بهت زد؟  چگونه می‌توانستم توسط تو یا هر کسی لکه‌دار شوم؟»

غم: "اما آنها به من #گفتند که نباید اینجا باشم!"

آگاهی: "آه، آنها فقط از شما #می ترسند، زیرا آنها نمی بینند که شما از من جدا #نیستید!  آنها سعی می کنند در چیزی به نام #آینده به چیزی به نام روشنگری برسند.  خیلی دوست داشتنی است!»

غم: "اما من نمی فهمم.  فکر کردم شادی را به من #ترجیح می دهی؟»

آگاهی: «ترجیح؟  #معنی آن چیست؟"

غم: «اوه….  خوب من می دانم که چقدر منفی هستم و…”

آگاهی: «منفی؟  آن چیست؟"

غم: "میدونی، مثبت و منفی، نور و تاریکی، بهشت ​​و جهنم، من و تو؟"

آگاهی: «نه.  هرگز در مورد آن تقسیمات نشنیده ام. من حتی نمی دانم در حال حاضر با چه کسی #صحبت می کنم!»

غم: "اوه متاسفم.  بگذارید خودم را #معرفی کنم.  من غم هستم…”

آگاهی: «غم، غمگین بودن.. #جالب هست.  می‌دانی، فقط به این دلیل است که تو آنقدر نزدیک هستی که نمی‌توانم مرزهایت را ببینم، بنابراین برایم #سخت است که تو را با هر چیزی صدا بزنم.»

غم: "اوه، تمام این مدت فکر می کردم اشتباه هستم.  فکر کردم نباید اینجا باشم.  من هرگز حتی برای چک کردن این موضوع با شما #متوقف نشدم…”

آگاهی: «بله، می دانم، #عجیب است!  همه آنها به دلایلی همین کار را می کنند.  ترس، عصبانیت، حتی درد، من نمی فهمم چرا همه آنها از من #می ترسند.  من هرگز از آنها نخواستم که #بروند.  و شادی، شادی، سعادت نیز - هرگز از آنها نخواستم که بمانند.  همه یا سعی می کنند بمانند، یا سعی می کنند از من فرار کنند!  خیلی #عجیب است.»

غم: «پس همه اجازه دارند در تو بیایند و بروند؟  منظورم این است که شما همه چیز را اجازه می دهید؟»

آگاهی: «خب... بیشتر از این!  #می بینید، من در واقع نمی توانم به چیزی اجازه دهم یا از شر چیزی خلاص شوم.  همش فقط #خودم هستم میبینی؟  حتی شما…."

غم: «یعنی….  من نیستم... من آن چیزی که فکر می کنم #نیستم...؟

آگاهی: «البته که نه فرزند عزیزم!  تو از خودم ساخته شده ای  من مثل تو و در شکل تو #می رقصم…”

غم: «من تو هستم؟  اوه پس….  پس چگونه می توانم شما را صدا کنم… آگاهی…”

"دقیقا! بودن تو بدون حس جدایی  مشکلی نیست.»

"و این جدایی #هرگز وجود نداشت".

غم:  "متاسفم که مدام #فرار کردم."

«متأسفم که احساس کردی نمی‌توانی بمانی».

"این می تواند شروع یک #دوستی زیبا باشد..."

@kheradedaroun
چه #تنها باشی و چه در #شلوغی
چه #پیر باشی، چه #جوان
چه #سالم باشی، چه #بیمار
اگر یک روز از #زندگی‌ات باقی مانده باشد یا یک دهه،
هر لحظه، هر لحظه میتواند یک #دروازه باشد
دروازه‌ای به سوی #شادی، عشق، تقدس،
دری به سوی #بینهایت

دوست من، زیبایی در چیزی نیست که به آن می‌نگری،
بلکه در این است که #چگونه نگاه می کنی…

و #شادی در کاری نیست که انجام میدهی
بلکه در این است که #چگونه انجامش میدهی.

پس با قلبی #گشاده به سوی تنهایی زندگی کن
و بگذار #بودن به هر آنچه انجام میدهی نفوذ کند
و هیچ لحظه ای را رد نکن حتی #معمولی ترین لحظه ها را.
چرا که هر #لحظه اینجاست تا به تو کمک کند، تو را #شفا دهد، تو را بیدار کند، تو را نجات دهد و تو را کامل کند…

احساس #بی قراری در شکم،
#درد در شانه‌ها
گریه‌ی یک #کودک
تابش #نور_خورشید در یک بعد از ظهر
یک تصویر، یک خاطره،
#گذار یک فکر از ذهن
#احساست به هنگام قدم زدن
هنگام #پوشیدن یک لباس
#نشستن
#ایستادن
#حمل کردن
#خم شدن
#تکیه دادن
#افتادن

احساست هنگام #صحبت کردن، سکوت کردن و چیزی برای گفتن نداشتن.

احساس #تهی بودن
و پر کردن این جای خالی با…………خودت

احساس انسان بودن
#اینجا
همین #لحظه
در این حال کنونی سیاره زمین
فقط برای یک لحظه

و #آمیختن هر آنچه که انجام میدهی با یک آگاهی سرزنده و کودکانه….

این
این
این

این، #سلطنت است.
@ kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
ما در مورد افراد دیگر #صحبت میکنیم عاشقانه ارتباط میگیریم با آنها نزاع میکنیم ارتباطمان با آنها را #پایان می دهیم،با آنها دیدار می‌کنیم آنها را درک می‌کنیم آنها را به دست می آوریم و از دست می‌دهیم ،
اما
آیا ما واقعاً به طور #مستقیم دیگران را به صورت شخصی خارج از خودمان #تجربه می کنیم.

آیا صرفاً با تصویری که از آنها ساخته ایم، ارتباط #میگیریم، به جای اینکه با کسی که آنها واقعاً در این لحظه هستند،در #اینک و #اینجا ارتباط بگیریم

آیا ما دیگران را همیشه از طریق #فیلتر های تاریخ و آینده می بینیم و آنچه را که در حال حاضر هست ،از دست #میدهیم

من چنان در تصویری گذشته از شما در تصورم از اینکه شما #چه کسی هستید ،
در #انتظاراتم از شما،
در دل شکستگی ها و ترس ها #قفل شده ام که واقعاً شما را چنان که هستید نمیبینم.
من واقعا آن چرا شما اکنون می گوید، نمیشنوم .
من گذشته را پیش از تجربه حال حاضر شما از جهان ارزش #می نهم.
چنان است که گویی پیشاپیش می دانم شما چه کسی هستید، چه می خواهید بگویید ،چه فکر می‌کنید، به چه چیزی #باور دارید
من به معنای دقیق کلمه تجربه ی شما را #پیش‌داوری کرده‌ام ،
همه ی تعصبات وناراحتی ها از اینجا شروع می شود...

ادامه دارد...
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
فکر نکن که #روشن‌بینی قرار است تو را تبدیل به یک آدم خاص کند، نه این‌طور نیست. اگه به هر طریقی حس متفاوت بودن و خاص بودن داری پس هیچ روشن‌بینی‌ای اتفاق نیفتاده.

من افراد زیادی را می‌بینم که فقط به خاطر اینکه یک تجربه #تکان‌دهنده معنوی داشتند فکر می‌کنند روشن‌بین و بیدار هستند. آن‌ها این تجربه روشن‌بینی را مانند مدال افتخار به سینه‌شان می‌زنند، در میان دوستانشان می‌نشینند و درحالی‌که قهوه‌شان را در کافه می‌خورند درباره اینکه چطور به بیداری رسیده‌اند #صحبت می‌کنند.

چیز جالبی که درباره روشن‌بینی وجود دارد این است که اگر آن واقعاً #معتبر باشد، کسی وجود ندارد که ان را ادعا کند. روشن‌بینی بسیار عادی است و چیز خاصی نیست. روشن‌بینی به‌جای اینکه تو را آدم #خاصی کند، بیشتر تو را از خاص بودن خارج می‌کند. تو را در مرکز تواضع و معصومیتی #شگفت‌انگیز قرار می‌دهد.

دیگران ممکن است تو را روشن‌بین بدانند یا ندانند اما زمانی که تو روشن‌بین هستی تمام #تصورات از روشن بینی و کسی که روشن‌بین است تبدیل به یک #شوخی بزرگ می‌شود. من همیشه از واژه روشن‌بینی استفاده می‌کنم #قصدم این نیست که شما را به آن سمت #هدایت کنم بلکه قصدم این است که شما را به فراتر از آن ببرم. در روشن‌بینی #گیر نکنید.

@kheradedaroun
شما نمی‌توانید راه خروج از #دردتان را به ‌صورت روشنفکری، فلسفی یا فکری درآورید.
صرفاً افزودنِ #باورِ «شما بدنتان نیستید» یا «هیچ‌کسی این‌جا وجود ندارد» بر روی تجربهٔ دردناکِ کنونی، وضعیت را به هیچ طریق #بهتر نمی‌کند. چنین باورهایی فقط نقشِ دیگری برای بازی‌ کردن است، دینِ #دیگری است. شما خوب نیستید، اما مجبورید وانمود کنید که خوب هستید تا معنوی یا روشن‌ضمیر به ‌نظر #برسید.

شما رنج می‌کشید اما مجبورید #وانمود کنید که در رنج نیستید تا بتوانید یک تصویر از خودتان به‌عنوان کسی را که به #ورای رنج رفته است حفظ کنید. چقدر خسته‌کننده!

نه، آزادی‌ای که من در موردش #صحبت می‌کنم با گریختن از زندگی همان‌طور که هست یا وانمود کردن به کسی که شما نیستید، هیچ ‌کاری ندارد، بلکه با #صداقت تام و تمام و بنیادین -دیدن واقعیت همان‌طور که هست، تأیید آن در هر دو معنای کلمه- همه‌گونه کاری دارد.

@kheradedaroun
پرسیدن یک سؤال #مستلزم این است که جوابی وجود دارد و تو هنوز آن جواب را نداری. سؤال از احساس ناقص بودنی که تو درموردش #صحبت میکنی، حاصل میشود. به این احساس ناقص بودن 
نگاه کن. ذهن میگوید: برای رها شدن از #شر این احساس نقصان، من باید جواب را بیابم! پس آیا  میتوانی ببینی آن چگونه عملاً احساس #نقصان را ابقا میکند؟ در واقعیت، هیچ نقصی آنجا #نیست
نقص فقط یک داستان است، یک #باور است.

مادامیکه سؤال کردن و منتظر جواب بودن وجود دارد، #نقصان وجود خواهد داشت. اما این احساس 
نقص در زمان حال #شکل میگیرد. فقط آن را احساس کن. آن فقط یک انرژی در درون بدن است. 
بدون اینکه به آن #برچسب ناقص بودن بزنی، چه احساسی #دارد؟

@kheradedaroun
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی که در مورد تبریک سال نو #صحبت می‌کنیم، واقعا این سال، سالی جدید برای ما است؟ یا فقط الگوهای #قدیمی بارها و بارها برای ما تکرار می‌شوند؟ همان تشریفات قدیمی، همان سنت‌های #قدیمی، همان عادات قدیمی، پیوستگیِ مداوم کارهایی که انجام می‌دادیم، کارهایی که انجام می‌دهیم، و در این سال #انجام خواهیم داد!

@khetadedaroun
تو #همونی هستی که هر روز صبح باهاش بیدار میشم کسی که با او نفس می کشم، کسی که هر طپش قلبش برای من است . تو کسی هستی که با او #راه می روم، کسی که با او #صحبت می کنم و می خوانم، کسی که در هر لحظه بیداری هر روزِمقدس ،با من می ماند. تو همونی هستی که باهاش مریض میشم، اونی که باهاش گریه میکنم، اونی که با هر خشم و #شادی و شک ،مثل آتش در من موج میزنه. تو همان کسی هستی که با او خواهم مرد و به آغوشش باز #خواهم گشت. تو همانی #هستی که در هرچهره ای می‌بینم، از میان هر جفت چشم می‌درخشی، از میان سکوت‌ها، دنباله‌های غبار و تاریکی های سایه، می‌درخشی. تو همراه همیشگی من، خانه من، دلیل من، شادی من، زندگی من هستی. ما نمی توانیم تقسیم شویم، نمی توانیم دو نفر باشیم و حتی «یک» برای ما خیلی دور است. من این آهنگ را برای خودم می خوانم، در آهنگ #ناپدید می شوم و هرگز تنها نیستم.(نامه به خودم)

@kheradedaroun