Forwarded from اتچ بات
#روشن ضمیری یک مقصد، یک هدف و یا یک مکان استراحت در انتهای یک سفرِ طولانی #نیست. اینها تنها تعاریف #ذهن از روشن ضمیری است.
روشن ضمیری "تاباندنِ نور" بر جایی است که همین #حالا در آن هستی.
این یک خبر #خوب است.
این یعنی هیچ کس بر "مسیر"ِ تو تسلط #ندارد. نه معلمت، نه مرشدت و نه رهبر دینی ات.
این یعنی هیچ کس نمیتواند به تو بگوید که "راه"ِ درست چیست.
این یعنی تو نمیتوانی #اشتباه بروی، حتی اگر فکر کنی که اشتباه رفته ای.
این یعنی هر اتفاقی بیوفتد نمیتواند تو را از مسیر #خارج کند؛ چرا که مسیر، همان چیزی است که در حالِ اتفاق افتادن است (این جمله را چند باره بخوان- مترجم).
هیچ کس نمیتواند تو را از #معجزه ی زندگی دور کند یا تو را به آن نزدیک تر کند؛ چرا که این معجزه تو را #احاطه کرده است و در غالب هر فکر و احساس و تصور و بو و صدایی، در حال #تابیدن بر توست
تو آن آگاهی ای باش که بر هر "لحظه" می تابد، #فارغ از این که محتوای لحظه چیست...
شک، ترس، اندوه، خشم، گیجی
شاید این حالات نه #دشمنِ روشن ضمیری باشند و نه مانعی بر سر آن. بلکه تنها مظهرِ یک هوشمندی #عمیق باشند. همان هوشمندیِ عظیم و بیداری که ستاره ها را متولد می کند، امواج اقیانوس را به حرکت #در می آورد و هر موجود زنده ای را در این سفرِ پر از تضاد، به سمت خویش می کِشد.
از داستان ِ زمان و فضا و پیشرفت در مسیرِ یک هدف بیرون بیا و به قداستِ هر لحظه #اعتماد کن...
یک لحظه را انتخاب کن. هر لحظه ای. فرقی نمی کند کدام لحظه. اصلا همین لحظه.
چرا که هر لحظه یک نقطهی #دستیابی است..
لحظه ها هرگز #مانع نیستند بلکه نقطه دستیابی اند.
تو یک موجودِ جدا افتاده در یک سفرِ طولانی به سمت #کمال نیستی.
تو یک شعر #نابی...
@kheradedaroun
روشن ضمیری "تاباندنِ نور" بر جایی است که همین #حالا در آن هستی.
این یک خبر #خوب است.
این یعنی هیچ کس بر "مسیر"ِ تو تسلط #ندارد. نه معلمت، نه مرشدت و نه رهبر دینی ات.
این یعنی هیچ کس نمیتواند به تو بگوید که "راه"ِ درست چیست.
این یعنی تو نمیتوانی #اشتباه بروی، حتی اگر فکر کنی که اشتباه رفته ای.
این یعنی هر اتفاقی بیوفتد نمیتواند تو را از مسیر #خارج کند؛ چرا که مسیر، همان چیزی است که در حالِ اتفاق افتادن است (این جمله را چند باره بخوان- مترجم).
هیچ کس نمیتواند تو را از #معجزه ی زندگی دور کند یا تو را به آن نزدیک تر کند؛ چرا که این معجزه تو را #احاطه کرده است و در غالب هر فکر و احساس و تصور و بو و صدایی، در حال #تابیدن بر توست
تو آن آگاهی ای باش که بر هر "لحظه" می تابد، #فارغ از این که محتوای لحظه چیست...
شک، ترس، اندوه، خشم، گیجی
شاید این حالات نه #دشمنِ روشن ضمیری باشند و نه مانعی بر سر آن. بلکه تنها مظهرِ یک هوشمندی #عمیق باشند. همان هوشمندیِ عظیم و بیداری که ستاره ها را متولد می کند، امواج اقیانوس را به حرکت #در می آورد و هر موجود زنده ای را در این سفرِ پر از تضاد، به سمت خویش می کِشد.
از داستان ِ زمان و فضا و پیشرفت در مسیرِ یک هدف بیرون بیا و به قداستِ هر لحظه #اعتماد کن...
یک لحظه را انتخاب کن. هر لحظه ای. فرقی نمی کند کدام لحظه. اصلا همین لحظه.
چرا که هر لحظه یک نقطهی #دستیابی است..
لحظه ها هرگز #مانع نیستند بلکه نقطه دستیابی اند.
تو یک موجودِ جدا افتاده در یک سفرِ طولانی به سمت #کمال نیستی.
تو یک شعر #نابی...
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
یک #معلم الهی تمام و راستین، کسی است که از اساس #ذهنیت های تو را بهم بریزد، #دگرگون ات کند، و سپس آبادت نماید. #معلمی که همواره تو را #تایید کند و مطابق ذهنیاتت #سخن بگوید، یک معلم واقعی #نیست. کسانی که می گویند؛ معلمین را تا زمانی قبول داریم که سخنانشان مطابق #نظرمان باشد، هیچگاه قدم به #سلوک نگذاشته اند. آنها به واقع خود را #قبول دارند، نه تعالیم #معلمین الهی را. اینان در هر طریقتی که وارد شوند، وقت خود را #تلف می کنند و طرفی نخواهند بست. بدان همواره #تعالیم نجات بخش از آنِ کسانی است که توانایی کنار گذاشتن برداشت ها و ذهنیات خود را #دارند و برخوردار از قلب و ذهنی پذیرا گشته اند. در این وادی، #مراد غایی از تسلیم، تسلیم به شخص نیست، #تسلیم به تعالیم الهی است.
تقدیم به معلمان راستینی که #وجودشان تعلیم است.....
@kheradedaroun
تقدیم به معلمان راستینی که #وجودشان تعلیم است.....
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
با من #عارفانه نباش،
بجایش، با من #صادق باش،
با من #خشمگین شو،
به من بگو واقعا چه #احساسی داری،
بگو چقدر #عصبانی هستی،
فریاد بزن،
گریه کن،
#آسیب پذیریت را به من نشان بده،
هر چه در #قلبت میگذرد را نشان بده
اشتباه #حرف بزن،
خراب کاری کن،
برایم مهم نیست،
بعدا میتوانیم درستش کنیم،
من الان فقط میخواهم،
«تو»
را ملاقات کنم. همین الان،
صبر نکن تا #بهترین کلمات را پیدا کنی،
صبر نکن تا این آتش با ارزش، فرو نِشیند،
یا اشکهایت #خشک شود.
پریشان بودن، خجالت #ندارد.
خشمگین بودن، حالتی غیر عرفانی #نیست.
خشمگین بودن زیباست
#قدرت است…
میخواهم تو را از پس نقابهایت #ببینم.
میخواهم تو را ورای آن پسر خوب و آن دختر خوب ببینم.
میخواهم تو را از پس آن دانشآموزِ خوبِ معنوی،
آن متخصص،
آن موجود آرام،
میخواهم تو را از پس آن کسی که اجازه بلند کردن صدایش را نداشت #ببینم…
من میخواهم آن شعلهی #لعنتیِ درونت را احساس کنم،
میخواهم خودِ حقیقیات را #احساس کنم.
تمایلاتت را،
نیازت را
آرزویت را
نگران آزردن من #نباش.
فقط بگذار همین الان #زندگی از طریق تو سخن بگوید....
@kheradedaroun
بجایش، با من #صادق باش،
با من #خشمگین شو،
به من بگو واقعا چه #احساسی داری،
بگو چقدر #عصبانی هستی،
فریاد بزن،
گریه کن،
#آسیب پذیریت را به من نشان بده،
هر چه در #قلبت میگذرد را نشان بده
اشتباه #حرف بزن،
خراب کاری کن،
برایم مهم نیست،
بعدا میتوانیم درستش کنیم،
من الان فقط میخواهم،
«تو»
را ملاقات کنم. همین الان،
صبر نکن تا #بهترین کلمات را پیدا کنی،
صبر نکن تا این آتش با ارزش، فرو نِشیند،
یا اشکهایت #خشک شود.
پریشان بودن، خجالت #ندارد.
خشمگین بودن، حالتی غیر عرفانی #نیست.
خشمگین بودن زیباست
#قدرت است…
میخواهم تو را از پس نقابهایت #ببینم.
میخواهم تو را ورای آن پسر خوب و آن دختر خوب ببینم.
میخواهم تو را از پس آن دانشآموزِ خوبِ معنوی،
آن متخصص،
آن موجود آرام،
میخواهم تو را از پس آن کسی که اجازه بلند کردن صدایش را نداشت #ببینم…
من میخواهم آن شعلهی #لعنتیِ درونت را احساس کنم،
میخواهم خودِ حقیقیات را #احساس کنم.
تمایلاتت را،
نیازت را
آرزویت را
نگران آزردن من #نباش.
فقط بگذار همین الان #زندگی از طریق تو سخن بگوید....
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
شغلت را #ترک کن، رابطه را شروع کن،
یا شغل جدیدی را #شروع کن و رابطه ات را تمام کن.
وقتی منظورت بله است بگو بله،
وقتی منظورت نه است بگو نه،
بمان یا برو،
آن #قدم لعنتی را بردار!
و ترس را #احساس کن، احساس گناه و شرم را حس کن.
بگذار درونت زندگی کنند،
بگذار #بسوزانند،
به هر حال آن #قدم را بردار،
حتی اگر خوشایند #نیست، حتی اگر #می ترسی.
خوب که چی، آنها فقط احساس هستند. تو می توانی آنها را در #بر بگیری. می توانی با آنها در زندگی جدیدت راه بروی.
آن قدم را بردار. بلرز. عرق بریز. و قدم را بردار.
لا اقل #آزاد خواهی شد. لااقل دوباره احساس زنده بودن خواهی کرد
درسته، می لرزی ولی #زنده ای!
@kheradedaroun
یا شغل جدیدی را #شروع کن و رابطه ات را تمام کن.
وقتی منظورت بله است بگو بله،
وقتی منظورت نه است بگو نه،
بمان یا برو،
آن #قدم لعنتی را بردار!
و ترس را #احساس کن، احساس گناه و شرم را حس کن.
بگذار درونت زندگی کنند،
بگذار #بسوزانند،
به هر حال آن #قدم را بردار،
حتی اگر خوشایند #نیست، حتی اگر #می ترسی.
خوب که چی، آنها فقط احساس هستند. تو می توانی آنها را در #بر بگیری. می توانی با آنها در زندگی جدیدت راه بروی.
آن قدم را بردار. بلرز. عرق بریز. و قدم را بردار.
لا اقل #آزاد خواهی شد. لااقل دوباره احساس زنده بودن خواهی کرد
درسته، می لرزی ولی #زنده ای!
@kheradedaroun
زندگی تو همین #حالا است.
#بعداً نیست؛
در زمان #بازنشستگی تو #نیست؛
وقتی #معشوق تو آمد #نیست؛
وقتی #خانه بهتری خریدی #نیست؛
وقتی #شغل بهتری گرفتی #نیست؛
بلکه همین #حالاست.
همیشه هم همین حالا خواهد بود.
تو باید #تصمیم بگیری همین حالا شروع به لذت بردن از زندگی کنی،
چون هرگز قرار نیست بهتر از #حالا شود - تا وقتی که همین حالا بهتر شود.
@kheradedaroun
#بعداً نیست؛
در زمان #بازنشستگی تو #نیست؛
وقتی #معشوق تو آمد #نیست؛
وقتی #خانه بهتری خریدی #نیست؛
وقتی #شغل بهتری گرفتی #نیست؛
بلکه همین #حالاست.
همیشه هم همین حالا خواهد بود.
تو باید #تصمیم بگیری همین حالا شروع به لذت بردن از زندگی کنی،
چون هرگز قرار نیست بهتر از #حالا شود - تا وقتی که همین حالا بهتر شود.
@kheradedaroun
عاشق #تاریکی شو…
عاشق #گندترین بخشهای زندگی!!
سایه ها،
قسمتهای مخفی،
همانهایی که از خجالت، #مخفیشان می کنی.
عاشق معصومیتت شو،
عاشق #ترسهای کودکانهات از تاریکی،
ترسِ از در معرض دید قرار گرفتن،
ترس از #نمایان شدن،
عاشق #تردیدها، دردهای سِرّی،
رویاپردازی های عجیب و غریبی که نمیدانی با آنها چه کنی،
#ترسهای شبانه،
خشمی که زیر پوستت، #غلیان می کند،
ترس از دوست داشتنی نبودن،
ترسها و فکر هایی که #مخفی می کنی تا تصویر #من،را حفظ کنی
تا خوب باشی، مهربان باشی، معنوی باشی،
کسی باشی که از پس هر چیزی بر میآید.
عاشق این #بشرِ اسرار آمیز شو،
و بدان، تاریکی، تاریکی #نیست،
فقط تکه ای #مقدس است که مشتاق تابش نور است.
و عشق و نفَس و توجه #میخواهد؟
به دنبال نور #نباش دوست من،
به سادگی نور باش.
چیزی باش که #هستی: نور زندگی
و #شهامت داشته باش که به تمامی بر تمام بخش های وجودت #بدرخشی.
#بتاب.
#بدرخش.
فضا را برای بیرون آمدن #هیولاهای کوچک از مخفیگاهشان امن کن،
بگذار بدانند که چقدر زیبا و با #ارزشند.
و اصلا #هیولا نیستند…
@kheradedaroun
عاشق #گندترین بخشهای زندگی!!
سایه ها،
قسمتهای مخفی،
همانهایی که از خجالت، #مخفیشان می کنی.
عاشق معصومیتت شو،
عاشق #ترسهای کودکانهات از تاریکی،
ترسِ از در معرض دید قرار گرفتن،
ترس از #نمایان شدن،
عاشق #تردیدها، دردهای سِرّی،
رویاپردازی های عجیب و غریبی که نمیدانی با آنها چه کنی،
#ترسهای شبانه،
خشمی که زیر پوستت، #غلیان می کند،
ترس از دوست داشتنی نبودن،
ترسها و فکر هایی که #مخفی می کنی تا تصویر #من،را حفظ کنی
تا خوب باشی، مهربان باشی، معنوی باشی،
کسی باشی که از پس هر چیزی بر میآید.
عاشق این #بشرِ اسرار آمیز شو،
و بدان، تاریکی، تاریکی #نیست،
فقط تکه ای #مقدس است که مشتاق تابش نور است.
و عشق و نفَس و توجه #میخواهد؟
به دنبال نور #نباش دوست من،
به سادگی نور باش.
چیزی باش که #هستی: نور زندگی
و #شهامت داشته باش که به تمامی بر تمام بخش های وجودت #بدرخشی.
#بتاب.
#بدرخش.
فضا را برای بیرون آمدن #هیولاهای کوچک از مخفیگاهشان امن کن،
بگذار بدانند که چقدر زیبا و با #ارزشند.
و اصلا #هیولا نیستند…
@kheradedaroun
#بیداری پایانِ درگیری با زندگی #نیست، بلکه فقط #شروع آن است. بهطور تناقضآمیزی، وقتی ما درک میکنیم که زندگی چقدر #کامل است و هر چیزی دقیقاً همانطور #اتفاق میافتد که باید اتفاق بیفتد، #رهاتر از همیشه هستیم تا وارد #جهان شویم و چیزها را در جهت بهتر شدن #تغییر دهیم. شما با دیدن اینکه کسی دقیقاً همانطور که هست، چقدر کامل است، آزادتر از همیشه هستید تا به او کمک کنید به آنچه #نقص میپندارد، نگاهی بیندازد. شما دیگر این فرض ریشهای را ندارید که او چیز خرابی است و نیاز به درست شدن دارد. شما میبینید که او #پیشاپیش کل و کامل است و از اعماق این درک، به تمامیت #ذاتی او اشاره میکنید. شما به صورت ریشهدار در تمامیت، آزاد هستید که بهطور کامل در #رقصِ جداییِ ظاهری #مشارکت کنید.
وقتی که دیگر سعی نمیکنید زندگی را #روبهراه کنید، شاید بتوانید بزرگترین کمک را به زندگی بکنید. وقتی دیگر سعی #نمیکنید افراد دیگر را درست کنید، شاید بتوانید بزرگترین #برکت برای آنها باشید. شاید #برکت_راستین وقتی اتفاق بیفتد که شما از سر راه #کنار بروید.
@kheradedaroun
وقتی که دیگر سعی نمیکنید زندگی را #روبهراه کنید، شاید بتوانید بزرگترین کمک را به زندگی بکنید. وقتی دیگر سعی #نمیکنید افراد دیگر را درست کنید، شاید بتوانید بزرگترین #برکت برای آنها باشید. شاید #برکت_راستین وقتی اتفاق بیفتد که شما از سر راه #کنار بروید.
@kheradedaroun
از هرچه بترسی به طرف آن کشیده می شوی،
#ترس_و_ابتلا دو روی یک سکه اند.
هرچه بیشتر بترسی، بیشتر به موضوع ترس خود #دچار می شوی.
اگر ترسی #نباشد ، ابتلایی هم #نیست .
اگر ابتلایی نباشد ، چیزی وجود ندارد که از آن بترسیم؛
باید از خواب برخیزی و هوشیارانه زندگی کنی
اگر بدانی جسم نیستی ، ترسهایت خواهند ریخت؛
این چیزی است که در #سلوک به آن خواهی رسید؛
این چیزی است که من کمک می کنم تا بفهمی:
تو بدن و یا ذهن خود نیستی .
@kheradedaroun
#ترس_و_ابتلا دو روی یک سکه اند.
هرچه بیشتر بترسی، بیشتر به موضوع ترس خود #دچار می شوی.
اگر ترسی #نباشد ، ابتلایی هم #نیست .
اگر ابتلایی نباشد ، چیزی وجود ندارد که از آن بترسیم؛
باید از خواب برخیزی و هوشیارانه زندگی کنی
اگر بدانی جسم نیستی ، ترسهایت خواهند ریخت؛
این چیزی است که در #سلوک به آن خواهی رسید؛
این چیزی است که من کمک می کنم تا بفهمی:
تو بدن و یا ذهن خود نیستی .
@kheradedaroun
تنهایی این نیست که آدم کسانی را در اطراف #نداشته باشد.
از این است که آدم نتواند چیزهایی را #منتقل کند که مهم #میپندارد،
از این است که آدم صاحب عقایدی باشد
که برای دیگران پذیرفتنی #نیست.
اگر انسانی بیش از دیگران بداند،
#تنها میشود...!
@kheradedaroun
از این است که آدم نتواند چیزهایی را #منتقل کند که مهم #میپندارد،
از این است که آدم صاحب عقایدی باشد
که برای دیگران پذیرفتنی #نیست.
اگر انسانی بیش از دیگران بداند،
#تنها میشود...!
@kheradedaroun
Forwarded from خردِ درون
زندگی واقعاً بههیچوجه زندگی #نیست، بلکه یک پیشکش است.
و هم اکنون این را #تقدیم میکند. لحظهٔ حال را تقدیم میکند. هرچیزی را که اینجا اتفاق میفتد، تقدیم میکند. این حضور و این زندهبودن را تقدیم میکند. دنیای #ظاهریِ مناظر و صداها و بوها را تقدیم میکند، گرچه هیچکسی در مرکز همهٔ اینها وجود #ندارد. گرچه اگر حقیقت گفته شود، اصلاً هیچ جهانی وجود #ندارد؛ و بااینحال، این وجود دارد و شما با چشمان معصوم یک بچه، همواره آن را برای اولین بار میبینید. کلمات حتی در #ابتدای درکِ آن نیز نیستند.
ذهن هرگز نمیتواند #شگفتیِ آنچه هست را در برگیرد. بیخیال، نیازی به این کار ندارد. حیرت #ادامه مییابد، حتی اگر تشخیص داده #نشود و مورد ستایش قرار نگیرد.
تنفس اتفاق #میفتد. دم و بازدم. بدون تلاش. باز از شما هیچچیزی تقاضا نمیکند و حتی در خواب عمیقِ بدون رؤیا، وقتی شما حتی وجود #ندارید که آن را بدانید، تنفس دارد اتفاق میفتد. تنفس حتی در غیبتِ شما اتفاق میفتد! شما حتی لازم نیست آنجا باشید و هنوز این #پیشکش ادامه مییابد.
@kheradedaroun
و هم اکنون این را #تقدیم میکند. لحظهٔ حال را تقدیم میکند. هرچیزی را که اینجا اتفاق میفتد، تقدیم میکند. این حضور و این زندهبودن را تقدیم میکند. دنیای #ظاهریِ مناظر و صداها و بوها را تقدیم میکند، گرچه هیچکسی در مرکز همهٔ اینها وجود #ندارد. گرچه اگر حقیقت گفته شود، اصلاً هیچ جهانی وجود #ندارد؛ و بااینحال، این وجود دارد و شما با چشمان معصوم یک بچه، همواره آن را برای اولین بار میبینید. کلمات حتی در #ابتدای درکِ آن نیز نیستند.
ذهن هرگز نمیتواند #شگفتیِ آنچه هست را در برگیرد. بیخیال، نیازی به این کار ندارد. حیرت #ادامه مییابد، حتی اگر تشخیص داده #نشود و مورد ستایش قرار نگیرد.
تنفس اتفاق #میفتد. دم و بازدم. بدون تلاش. باز از شما هیچچیزی تقاضا نمیکند و حتی در خواب عمیقِ بدون رؤیا، وقتی شما حتی وجود #ندارید که آن را بدانید، تنفس دارد اتفاق میفتد. تنفس حتی در غیبتِ شما اتفاق میفتد! شما حتی لازم نیست آنجا باشید و هنوز این #پیشکش ادامه مییابد.
@kheradedaroun
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دور ریختن افکار و باورهای رسوب شده، شجاعت می خواهد. کار هر کسی #نیست. زیرا هر کس افکار و برداشت های خود را به حق می پندارد. آن که بسوی پیری آید، پیر #اولین چیزی که از او میخواهد همین #دور ریختن محتویات ذهنی اش است. زیرا با وجود آنها هیچ تعلیم واقعی ممکن نخواهد بود. پس اگر دور ریخت، او را می پذیرد، و اگر نریخت و خواست بازی در آورد، پیر بازی اش می دهد تا #رد کار خود برود. پیرانِ حقیقت در بازی دادن، استادانی #متبحرند.
@kheradedaroun
@kheradedaroun
#آرام باش،
تو داری کم کم نور و عشق را به #تاریکیهای درونت می آوری،
آهسته برو،
تو داری بخش های #فراموششده ات را به یاد میآوری.
عجله ای نیست..
تو داری #انرژیهایی را که همه عمر به عقب راندهای و انکار کردهای #ملاقات میکنی،
شفا یافتن یک مقصد #نیست،
هر روز خودت را #ببخش،
تو تا الان نمیدانستی چگونه آرام پیش بروی..
تو نمیدانستی درد را چگونه #ملاقات کنی،
نمیدانستی چگونه با #خودت مواجه شوی،
شفا یافتن یکدفعه اتفاق #نمیافتد،
شفا یافتن لحظه به لحظه #است.
و در این صورت تو همیشه میتوانی زندگیات را دوباره #شروع کنی.
@kheradedaroun
تو داری کم کم نور و عشق را به #تاریکیهای درونت می آوری،
آهسته برو،
تو داری بخش های #فراموششده ات را به یاد میآوری.
عجله ای نیست..
تو داری #انرژیهایی را که همه عمر به عقب راندهای و انکار کردهای #ملاقات میکنی،
شفا یافتن یک مقصد #نیست،
هر روز خودت را #ببخش،
تو تا الان نمیدانستی چگونه آرام پیش بروی..
تو نمیدانستی درد را چگونه #ملاقات کنی،
نمیدانستی چگونه با #خودت مواجه شوی،
شفا یافتن یکدفعه اتفاق #نمیافتد،
شفا یافتن لحظه به لحظه #است.
و در این صورت تو همیشه میتوانی زندگیات را دوباره #شروع کنی.
@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
هرچه بیشتر تسلیم حضور آن #آزادی وجودی که حق ذاتی و خانه توست شوی، بیشتر از ذهن و شرطی شدن بینهایت پیچیده اش #خلاص می شوی و هرچه بیشتر نقش ها و مشغولیت را که معمولاً برای گریز از خود به کار می بردی، بیندازی، بیشتر با آرزوهای خام و بکر، اشتياق ها و ناامنی هایی #مواجه می شوی که پیوسته از آنها می #گریختی.
تو همواره جویای #امنیت در کیهانی ذاتا ناامن بودی.
هرچه کمتر با داستان هویت بگیری، بیشتر احساس بی ثباتی و بیراهی و سرگردانی #می کنی، اما این چیز بدی #نیست. بیراهی راه است، حقیقت و زندگی است، شناخت آگاهی آزادی ناب است. همانگونه که بودا #تعلیم داد، هیچ ثباتی نمی توان یافت. هیچ چیزی را نمی توان نگه داشت. #خانه ای نیست. برای سالک استراحتی نیست، مگر اینجا در حضور، مگر در نفَس، مگر در این ساحت پذیرش راستین. ذهن خانه ای برای تو نیست.
احساس تنهایی و ازدست دادن #عمیق در ذات تجربه آزادی نهفته است.
از دست دادن دنیای ثابت، این تنهایی مراقبه ناب است. این تنهایی سیارات #دورافتاده است که در شب بیکران به گرد خود می چرخند. این تنهایی بودنی ابدی در آستانه آفرینش ناب و بی نقص است. این تنهایی #ترک دنیای شناخته شده و رویارویی با لحظه های #گرانبهاست. این تنهایی ای است که در مرکز هر موجودی وجود دارد، تنهایی ای که به این شناخت می رسد: «من زندگی میکنم و می میرم و نمی توانم این راز را برای خودم گره گشایی کنم، هیچکس نمی تواند آن را به عوض من #گره گشایی کند و هیچ کس نمی تواند به جای من نفس بکشد، به جای من عشق بورزد، به جای من بمیرد...»
این تنهایی مقدس است، حس #مقدس ازدست دادن که بد، اشتباه، خطرناک، گناه یا شرم آور یا نشانه ای از شکست یا نقص نیست؛ به راستی انرژی #نیروبخشی است، آرامش بخش و حیات بخش، درگاهی است به سوی صلح، عشق به خود، خشنودی و شادی. تنهایی ای است که #هرگز تو را رها نمی کند، و وابسته به این نیست که چند نفر تو را احاطه کرده اند یا اینکه چه اندازه #محبوب هستی یا چه تعداد #هواخواه داری، تنهایی ای که به راستی ذاتی خود هستی است که تو را لحظه به لحظه به خانه فرامی خواند. به اینجا برگرد؛ به بدن، به زمین، به روز همانگونه که آشکار می شود، به شگفتی #رویدادها. به سبزی چمن تازه در بهار. به آبی لاجوردی آسمان تابستان. به هیبتی که ذهن را متوقف می کند. زیبایی ای که نمی توان با واژه ها بیان کرد، زیبایی ای که تنها برای دمی وجود دارد، زیبایی ای که نمی توان به #چنگش آورد.
بیرون از ذهن و در این حضور! در این صمیمیت با زندگی. این تنهایی تو را جدا یا #منزوی نمی کند، اما به راستی تو را #عمیقا با همه چیز مرتبط می کند.
@kheradedaroun
تو همواره جویای #امنیت در کیهانی ذاتا ناامن بودی.
هرچه کمتر با داستان هویت بگیری، بیشتر احساس بی ثباتی و بیراهی و سرگردانی #می کنی، اما این چیز بدی #نیست. بیراهی راه است، حقیقت و زندگی است، شناخت آگاهی آزادی ناب است. همانگونه که بودا #تعلیم داد، هیچ ثباتی نمی توان یافت. هیچ چیزی را نمی توان نگه داشت. #خانه ای نیست. برای سالک استراحتی نیست، مگر اینجا در حضور، مگر در نفَس، مگر در این ساحت پذیرش راستین. ذهن خانه ای برای تو نیست.
احساس تنهایی و ازدست دادن #عمیق در ذات تجربه آزادی نهفته است.
از دست دادن دنیای ثابت، این تنهایی مراقبه ناب است. این تنهایی سیارات #دورافتاده است که در شب بیکران به گرد خود می چرخند. این تنهایی بودنی ابدی در آستانه آفرینش ناب و بی نقص است. این تنهایی #ترک دنیای شناخته شده و رویارویی با لحظه های #گرانبهاست. این تنهایی ای است که در مرکز هر موجودی وجود دارد، تنهایی ای که به این شناخت می رسد: «من زندگی میکنم و می میرم و نمی توانم این راز را برای خودم گره گشایی کنم، هیچکس نمی تواند آن را به عوض من #گره گشایی کند و هیچ کس نمی تواند به جای من نفس بکشد، به جای من عشق بورزد، به جای من بمیرد...»
این تنهایی مقدس است، حس #مقدس ازدست دادن که بد، اشتباه، خطرناک، گناه یا شرم آور یا نشانه ای از شکست یا نقص نیست؛ به راستی انرژی #نیروبخشی است، آرامش بخش و حیات بخش، درگاهی است به سوی صلح، عشق به خود، خشنودی و شادی. تنهایی ای است که #هرگز تو را رها نمی کند، و وابسته به این نیست که چند نفر تو را احاطه کرده اند یا اینکه چه اندازه #محبوب هستی یا چه تعداد #هواخواه داری، تنهایی ای که به راستی ذاتی خود هستی است که تو را لحظه به لحظه به خانه فرامی خواند. به اینجا برگرد؛ به بدن، به زمین، به روز همانگونه که آشکار می شود، به شگفتی #رویدادها. به سبزی چمن تازه در بهار. به آبی لاجوردی آسمان تابستان. به هیبتی که ذهن را متوقف می کند. زیبایی ای که نمی توان با واژه ها بیان کرد، زیبایی ای که تنها برای دمی وجود دارد، زیبایی ای که نمی توان به #چنگش آورد.
بیرون از ذهن و در این حضور! در این صمیمیت با زندگی. این تنهایی تو را جدا یا #منزوی نمی کند، اما به راستی تو را #عمیقا با همه چیز مرتبط می کند.
@kheradedaroun
Telegram
attach 📎
پرسیدن یک سؤال #مستلزم این است که جوابی وجود دارد و تو هنوز آن جواب را نداری. سؤال از احساس ناقص بودنی که تو درموردش #صحبت میکنی، حاصل میشود. به این احساس ناقص بودن
نگاه کن. ذهن میگوید: برای رها شدن از #شر این احساس نقصان، من باید جواب را بیابم! پس آیا میتوانی ببینی آن چگونه عملاً احساس #نقصان را ابقا میکند؟ در واقعیت، هیچ نقصی آنجا #نیست.
نقص فقط یک داستان است، یک #باور است.
مادامیکه سؤال کردن و منتظر جواب بودن وجود دارد، #نقصان وجود خواهد داشت. اما این احساس
نقص در زمان حال #شکل میگیرد. فقط آن را احساس کن. آن فقط یک انرژی در درون بدن است.
بدون اینکه به آن #برچسب ناقص بودن بزنی، چه احساسی #دارد؟
@kheradedaroun
نگاه کن. ذهن میگوید: برای رها شدن از #شر این احساس نقصان، من باید جواب را بیابم! پس آیا میتوانی ببینی آن چگونه عملاً احساس #نقصان را ابقا میکند؟ در واقعیت، هیچ نقصی آنجا #نیست.
نقص فقط یک داستان است، یک #باور است.
مادامیکه سؤال کردن و منتظر جواب بودن وجود دارد، #نقصان وجود خواهد داشت. اما این احساس
نقص در زمان حال #شکل میگیرد. فقط آن را احساس کن. آن فقط یک انرژی در درون بدن است.
بدون اینکه به آن #برچسب ناقص بودن بزنی، چه احساسی #دارد؟
@kheradedaroun
با من عارفانه #نباش،
بجایش، با من #صادق باش،
با من خشمگین شو،
به من بگو واقعا چه احساسی داری.
بگو چقدر #عصبانی هستی،
فریاد بزن.
گریه کن.
آسیب پذیریت را به من #نشان بده
هر چه در #قلبت میگذرد را نشان بده،
اشتباه حرف بزن،
خراب کاری کن،
برایم #مهم نیست.
بعدا میتوانیم #درستش کنیم.
من الان فقط میخواهم «تو» را #ملاقات کنم. همین الان.
صبر نکن تا #بهترین کلمات را پیدا کنی،
صبر نکن تا این آتش با ارزش، #فرو نِشیند،
یا اشکهایت خشک شود.
پریشان بودن، #خجالت ندارد،
خشمگین بودن، حالتی غیر عرفانی #نیست.
خشمگین بودن #زیباست.
قدرت است…
میخواهم تو را از پس نقابهایت ببینم.
میخواهم تو را #ورای آن پسر خوب و آن دختر خوب ببینم.
میخواهم تو را از پس آن دانشآموزِ خوبِ معنوی،
آن متخصص،
آن موجود آرام،
میخواهم تو را از پس آن کسی که اجازه بلند کردن صدایش را نداشت ببینم…
من میخواهم آن شعلهی لعنتیِ #درونت را احساس کنم.
میخواهم خودِ #حقیقیات را احساس کنم.
تمایلاتت را،
نیازت را
آرزویت را
نگران #آزردن من نباش،
فقط #بگذار همین الان زندگی از #طریق تو سخن بگوید.
@kheradedaroun
بجایش، با من #صادق باش،
با من خشمگین شو،
به من بگو واقعا چه احساسی داری.
بگو چقدر #عصبانی هستی،
فریاد بزن.
گریه کن.
آسیب پذیریت را به من #نشان بده
هر چه در #قلبت میگذرد را نشان بده،
اشتباه حرف بزن،
خراب کاری کن،
برایم #مهم نیست.
بعدا میتوانیم #درستش کنیم.
من الان فقط میخواهم «تو» را #ملاقات کنم. همین الان.
صبر نکن تا #بهترین کلمات را پیدا کنی،
صبر نکن تا این آتش با ارزش، #فرو نِشیند،
یا اشکهایت خشک شود.
پریشان بودن، #خجالت ندارد،
خشمگین بودن، حالتی غیر عرفانی #نیست.
خشمگین بودن #زیباست.
قدرت است…
میخواهم تو را از پس نقابهایت ببینم.
میخواهم تو را #ورای آن پسر خوب و آن دختر خوب ببینم.
میخواهم تو را از پس آن دانشآموزِ خوبِ معنوی،
آن متخصص،
آن موجود آرام،
میخواهم تو را از پس آن کسی که اجازه بلند کردن صدایش را نداشت ببینم…
من میخواهم آن شعلهی لعنتیِ #درونت را احساس کنم.
میخواهم خودِ #حقیقیات را احساس کنم.
تمایلاتت را،
نیازت را
آرزویت را
نگران #آزردن من نباش،
فقط #بگذار همین الان زندگی از #طریق تو سخن بگوید.
@kheradedaroun