خردِ درون
14.5K subscribers
1.34K photos
1.08K videos
293 files
394 links
با ارتقا فرکانس وجودی ،جنبه های متعالی رویدادها را رویت می

کنیم.
Download Telegram
#چگونه_کتاب_بخوانیم.


#بخوان و #رها باش

ذهنت را از #خوانده ها #انباشته نکن. آثار را #بخوان و #بگذر. بخوان و رها باش. #مقهورشان مشو. چنین شیوه ای عین #سلامت است. چیزی را هم از دست نمی دهی. زیرا آنچه #هماهنگ با وجود تو باشد، خود خواهد ماند. این #شیوه ی مطالعه، شبیه پیوند اعضاست. عضو #پیوندیِ هماهنگ، می ماند و #ناهماهنگ می میرد. این یعنی تنها آنچه مطابق #فطرت توست از آنِ توست. و همین #زیبا و #کارآمد است. پس بگذار #رفتنی ها بروند تا افق دیدت همواره #باز و #روشن بماند. چه این نگاه توست که #ارزشمند و سرنوشت ساز است.

@kheradedaroun
Forwarded from اتچ بات
پیکره‌ی درد، انرژی‌های منفی و مخفیِ #انباشته شده در درون‌تان است. به این علت که در بدن #مخفی شده‌اند زیرا آن هنگام که به شکلی از احساس ظاهر شدند، #نخواستید با آنها مواجه بشوید و آنها را نپذیرفتید، آنها در طولِ زمان به روی هم جمع شده‌اند و تشکیل یک پیکره‌ی درد یا بدنِ دردناک را می‌دهند. ‌ ‌

«درد و رنج، فقط درد و رنج را #تقویت می‌کند» ، پیکره‌ی درد هر نوع احساسی را که با انرژیِ خاصِ خودش هماهنگ باشد، تقویت می‌کند: عصبانیت، تنفر، اندوه.. تراژدی‌های احساسی، خشونت و حتی بیماری.

پیکره‌ی درد، از هشیاریِ شما #می‌ترسد، از اینکه متوجهٔ آن شوید می‌ترسد. #بقای آن به هماهنگیِ ناآگاهانهٔ شما با آن، و به ترسِ ناآگاهانه‌تان از رو‌به‌رو شدن با رنجی که در درونِ شما است، #بستگی دارد. ممكن است اين پیکره‌ی درد به نظر شما هيولايی خطرناک باشد كه حتی نمی‌توانيد به آن نگاه كنيد، اما من به شما #اطمينان می‌دهم كه آن تنها شبحی خيالی و سُست و ضعیف است كه نمی‌تواند در مقابل قدرتِ حضورِ شما #تاب بیاورد. ‌

پس بسیار مهم است:
که این را در خودتان
#مشاهده کنید تا در دیگری. ‌

علائم رنج و عدمِ شادی را در خود #بررسی كنيد، به هر شكلی كه ممكن است باشند. شايد آنها باعث بيدار شدن پیکره‌ی درد شوند. اين امر می‌تواند به شكل آزردگی، بی‌قراری، حالت غم و اندوه، علاقه به آزار رساندن به ديگران، خشم، نفرت، افسردگی و نياز به تراژدی در رابطه ... باشد.

سعی كنيد #مچِ اين پيكره‌ی درد را درست در همان لحظه‌ای كه بيدار می‌شود بگيريد. ‌

@kheradedaroun
Forwarded from عکس نگار
دوست من،
من نمی دانم چگونه #کمکت کنم،
#نمیدانم چگونه دردت را کم کنم،
نمیدانم چگونه سردرد، ترس، اندوه و اشتیاقی را که اعماق وجودت را می‌سوزاند از میان بردارم
من هم این مهمانان را #می‌شناسم.
و هرگز راهی را #نیافتم که آن‌ها را در خودم نابود کنم!!
من هم به اندازه شما شکسته و گم‌ گشته هستم.
بله، من هم احساس تنهایی و اشتیاقی را که از آن صحبت می‌کنید می‌شناسم،
من سال‌ها از دردهایم #فرار کردم،
همه راه حل‌ها را #امتحان کردم و اعتیاد را نیز امتحان کردم
تلاش کردم تا تنهایی‌ام را با الکل، سکس و غذا از میان بردارم
سعی کردم تا با شلوغ کردن اطرافم با آدم‌ها، حواسم را #پرت کنم.
به انسان ها #عادت کردم اما همچنان تنهایی مرا تسخیر می‌کرد.
تلاش کردم تا با مذهب، معنویت، تعصب، باور و امید واهی خودم را #هیپنوتیزم کنم،
زمان‌هایی بود که بسیار به خودکشی #نزدیک بودم
زمان.هایی که ظاهرا تنها #جواب ممکن، خودکشی بود.
تلاش کردم تا با دارو تنهایی‌ام را از #میان بردارم، نادیده‌اش بگیرم، خودم را در کار و فعالیت‌های بی فایده دفن کنم،
به خودم التماس می‌کردم: فقط #حرکت کن. نایست.
با این حال، تنهایی در نیمه شب در بر می‌زد
تنهایی‌ام را می‌دیدم که در خیال‌بافی‌های روزنه و کابوس‌های شبانه بر در می‌زد.
آن قدر #فرار کردم تا پاهایم زخمی و خونین شد،
آن قدر فرار کردم که دیگر #نمی‌توانستم فرار کنم
و سپس زندگی مرا وادار به توقف کرد.
در میان بیماری، خستگی، و هجوم درد
تنها زمانی که #توقف کردم، #شفای من آغاز شد،
من به سمت #تنهایی خود بازگشتم و اجازه دادم وجودم را #انباشته کند.
فکر کردم که #می‌میرم اما در بطن تنهایی، من فقط عشق یافتم و زندگی بیشتر و نور بیشتر
و اتصالی #عمیق تر با لطف زندگی
این تاریکیِ درون من، تنها یک کودک گم شده بود که نیاز به عشق داشت.
تنها بود و منتظر من بود،
و این یک وصال زیبا بود.
حالا من و تنهایی، با هم مانند «من یک نفر» زندگی می‌کنیم،
با هم #نفس می‌کشیم و با هم در میان علفزار راه می‌رویم،
زیر آسمان می‌نشینیم و می‌خندیم و می‌گریم.
من عشق را در #تاریکی یافته‌ام.
حالا دوست من
من در کنارت #می‌نشینم، ساکن، حاضر، اینجا
من ترست را #می‌بینم، شکستگی باشکوهت و قلب مشتاقت را می‌بینم و در برابر این هدایا، و این ابعادِ پر قدرت تو #تعظیم می‌کنم.
من به توانایی تو برای ملاقات با خودت ایمان دارم.
خودت را #ملاقات کن...
من هیچ علاقه‌ای به #اصلاح تو ندارم،
نمی دانم چگونه کمکت کنم
اما در آن نقطه‌ی #بیچارگیِ تو، شعله‌ي شفا را می‌بینم.
نه من نمی‌توانم #اصلاحت کنم،
اما می‌توانم #عاشقت باشم،
همان قدر که عاشق خودم هستم!
که بسیار #زیاد است.
@kheradedaroun