🌸مسجد خاتم عجب شیر🌸
190 subscribers
1.6K photos
328 videos
7 files
1.93K links
پل ارتباطی https://t.me/javanmard_mj
Download Telegram
پسره رفت تو کوچه دید داداش دوقلوش داره فوتبال بازی مکنه


محکم زد تو گوشش و گفت: تو اینجایی؟؟؟
مامان ۲دفه منه برده حمام😡😐 😂😂


#لبخند😚
- پیرمردی بازنشسته، خانه ای در نزدیکی یک دبستان خرید.
- یکی دو هفته اول همه چیز به در آرامش پیش میرفت
- تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاس‌ها سه تا پسر بچه هر روز پشت خانه مرد فوتبال و توپ را به در خانه اش میزدند.
-این کار هر روز تکرار می شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود.
-روزی وقتی مدرسه تعطیل شد،پیر مرد بچه ها را صدا کرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خیلی بامزه هستید. من روزی ۱۰۰۰ تومن به هر کدام از شما می دهم که بیایید اینجا، و فوتبال کنید.
-بچه ها خوشحال شدند و هرروز با گرفتن پول می آمدند.
-چند روز بعد، پیرمرد به سراغشان آمد و گفت: « من نمی‌توانم روزی ۵۰۰ تومن بیشتر به شما بدهم. از نظر شما اشکالی ندارد؟»
بچها با دلسردی پذیرفتند و ادامه دادند.
سری بعد پیرمرد گفت: من فقط می توانم روزی ۱۰۰ بدهم!
-بچه ها گفتند: « ۱۰۰ تومن؟ اگه فکر می‌کنی ما فقط به خاطر روزی فقط ۱۰۰ تومن حاضریم اینجا فوتبال کنیم اشتباه کردی!!!!!

-و از آن پس پیرمرد با راهکار تربیتی معکوس، با آرامش به زندگی ادامه داد...🤓🖐

- تشویق یا تنبیه بیش از حد، باعث بی انگیزگی میشود....
پس مراقب باشیم فرزندان را بیش از حد تشویق نکنیم !!!

🌹👆👆👆😂😂😂😁😂😂👆👆👆🌹

https://t.me/khatamajabshir
🔴 #چراغ_قرمز_شیرین

💠 وقتی پشت #چراغ_قرمز هستید به همسرتان #لبخند بزنید و سر به سرش بگذارید البته به دور از #تحقیر و تمسخر!😊
💠 بگویید خدا چراغ قرمزها رو سر راه من گذاشته تا فرصتی بشه حال عزیزمو بپرسم.😜
💠 اینگونه ابتکارات برای خانمتان بسیار #شیرین و به یادماندنی است.
و با تصور آنها مدتهای طولانی به #آرامش می‌رسد!
💠 پشت #چراغ قرمزهای زندگی، با چراغ #سبزِ محبت و عشق، لحظات خود و همسرتان را شیرین کنید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#انگیزشی

موقع خسته شدن به دو چیز فکر کن:

۱. آنهایی که منتظر شکست تو هستند تا به تو بخندند.

۲. آنهایی که منتظر پیروزی تو هستند تا با تو بخندند...

🎄https://t.me/khatamajabshir
#لبخند😁


🤭یک ایرانی، در امریکا😂
یک ايراني در امریکا برای شغل دوم یک کلینیک باز می کند بایک تابلو به این مضمون:

"درمان بیماری شما با 50 دلار. در صورت عدم موفقیت 100 دلار💵 پرداخت می شود."

دکتر آمریکایی برای مسخره کردن او و کسب 100 دلار به آنجا می رود و می گوید: من حس ذائقه خود را از دست داده ام ؛ ایرانیه به دستیار خود می گوید: از داروی شماره 22 سه قطره بهش بده . دکتر دارو را می چشد اما آن را تف می کند و می گوید این دارو نیست که گازوییل است!
ایرانیه می گه شما درمان شدید!
چون طعم گازوییل را حس کردید و 50 دلار می گیرد.

چند روز بعد دکتر آمریکایی برای انتقام بر می گردد و می گوید که حافظه اش را از دست داده است.
ایرانیه به دستیار خود می گوید: از داروی شماره 22 سه قطره بهش بده . دکتر اعتراض می کند که این دارو که مربوط به ذائقه بود!
و ایرانیه می گوید شما حافظه خود را به دست آوردید و درمان شدید !!!!
و 50 دلار می گیرد.
به عنوان آخرین تلاش دکترچند روز بعد مراجعه می کند و می گوید که بینایی خود را از دست داده است.

ایرانیه می گه متاسفانه نمی توانم شما را درمان کنم، این 100 دلاری را بگیرید!
اما دکتر اعتراض می کند که این یک50دلاری است. ایرانیه می گوید شما درمان شدید و 50دلار دیگر می گیرد.

ايرانيه میزنه رو شونه دکتر آمریکایی و میگه :
هيچوقت ایرانی هارو دست كم نگير برو اینو برای اون
حقه بازای آمریکایی که برای ما سفره هفت سین میندازن تعریف کن .

💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪
👆https://t.me/khatamajabshir
💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪💪
دو نفر با یکدیگر رفیق بودند یکی از آن دو فضل و کمالش بیشتر بود و دیگری بهره چندانی از کمال نداشت.
- از بس که رفیق بی کمال بالای منبر سخنان بی قاعده می گفت روزی رفیق با کمالش به وی گفت:
-هر وقت بالای منبر سخنی بی قاعده گفتی من سرفه می کنم تا بفهمی و سخنت را اصلاح کنی.
-روزی رفیق بی کمال می خواست بالای منبر سوره قاف را تفسیر کند، لذا گفت: قاف (سوره ق1) 🍀
-از قضا رفیقش بی اختیار سرفه ای عارض شد و نتوانست خودداری کند و سرفه کرد.
- رفیق منبری اش به خیال آن که قاف را غلط تلفظ نموده، گفت: قوف😁😂

- این بار رفیقش عمداً سرفه کرد تا اشتباهش را به او بفهماند.

-رفیق منبری گفت: قیف😁😂😂 -دوستش بار دیگر سرفه کرد. رفیق -منبری گفت: سرفه و مرگ
خلاصه یا قاف است، یا قوف است، یاقیف است دیگر😁😁😂😂😂

#لبخند😊😊


پیامبر اسلام ﷺ می فرمایند:

-خانه‌اى كه در آن قرآن فراوان خوانده شود، خير آن بسيار گردد و به اهل آن وسعت داده شود و براى آسمانيان بدرخشد چنان كه ستارگان آسمان براى زمينيان مى‌درخشند.

📚كافى ج۲، ص۶۱۰

🌹https://t.me/khatamajabshir
-زن و شوهر با هم دعوا میکنن،
- مرده زنگ میزنه به مادرش میگه:
-مامان من میخوام زنمو تنبیه کنم چند روزی میام خونتون:

-مامانش میگه:نه پسرم زنت به یه تنبیه بزرگتر نیاز داره!
-من وبابات میایم خونتون 😂🤣🤣
فدای همـــــ😘ـــــه مادرشوهرا

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#لبخند😊

-خانه اقای میرزا جواد تهرانی وسایل منظم چیده شده بود. رنگ پرده ها ساده اما متناسب. بقیه وسایل هم همچنین. علت را پرسیدند.. چون ایشان طلبه بودند..
-فرمودند: موقعی ڪه ازدواج کردم همسرم از خانواده آبرومند و متمڪنی بود.
- من چیزی زیادی نداشتم.
-هر وقت اقوام همسرم به خانه ما می آمدند خانه سر وسامان خوبی نداشت.
لذا به خاطر احترام به همسرم و رضایت او، منزل را به این صورت در آوردم... زینت منزل فقط به خاطر رضایت او بوده نه تمایل خودم و تجملات..


-حضرت رسول (ص) می فرمایند:«پدر انسان سه تا هستند: پدری که انسان را به دنیا می آورد؛ پدری که به انسان علم می آموزد؛ پدری که انسان را تزویج می دهد»
-شاید بتوان گفت که مورد سوم از مصادیق پدر همسر به حساب می آید.

https://t.me/khatamajabshir
-گداهه جلومو گرفت گفت داداش داری هزارتومن بم کمک کنی؟
کلی صدامو صاف کردمو گفتم: پسر تو جوونی چهار ستون بدنت سالمه، واقعا شان تو همینه که واسه هزارتومننن فقط هزار تومننن به هر کس و ناکسی رو بزنی؟!!






-گفت راست میگی دمت گرم... داداش داری یه تراول بم کمک کنی!؟🤪😆
من دیگه حرفی ندارم اقا🤐😶


#لبخند😊
روزي مرد کوري روي پله‌هاي ساختماني نشسته و کلاه و تابلويي را در کنار پايش قرار داده بود روي تابلو خوانده ميشد: من کور هستم لطفا کمک کنيد . روزنامه نگارخلاقي از کنار او ميگذشت نگاهي به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اينکه از مرد کور اجازه بگيرد تابلوي او را برداشت ان را برگرداند و اعلان ديگري روي ان نوشت و تابلو را کنار پاي او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صداي قدمهاي او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسي است که ان تابلو را نوشته بگويد ،که بر روي ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چيز خاص و مهمي نبود،من فقط نوشته شما را به شکل ديگري نوشتم و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هيچوقت ندانست که او چه نوشته است ولي روي تابلوي او خوانده ميشد:
امروز بهار است، ولي من نميتوانم آنرا ببينم !!!

-اِنَّ لِلّهِ فِی کلِّ نِعْمَةٍ حَقّاً، فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنَها، وَ مَنْ قَصَّرَ عَنْهُ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ.
- خداوند در هر نعمتی حقی دارد. کسی که حق آن را ادا کند، آن نعمت را بر او افزون می کند و کسی که در آن کوتاهی نماید آن نعمت را در خطر زوال قرار می دهد..
-امام علے ؏
📚حکمت ۲۴۴ نهج البلاغه


https://t.me/khatamajabshir
#لبخند_بزن

لبخند بزن
وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید،خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند!

لبخند بزن
وقتی داری سرکارت می روی،خیلی ها هستند دارند دربدر به دنبال کار و شغل هستند!

لبخند بزن
چون تو صحیح و سالم هستی، خیلی ها هستند دارند به خاطر بازگشت سلامتی شان میلیون ها خرج می کنند!

لبخند بزن
چون تو زنده ای و روزی داده می شوی و هنوز فرصت برای مافات داری،مرده های هستند آرزوی بازگشت به زندگی را دارند تا عمل صالحی انجام دهند.

لبخند بزن
چون تو خودت هستی و خیلی ها آرزو دارند که چون تو باشد!

لبخند بزن
و همیشه لبخند بر لبانت داشته باشی خدا را شاکر باش...

🌹https://t.me/khatamajabshir
💜می توان هر روز و هر شب
💛روی لب، #لبخند داشت

💜می توان باکهکشانِ این جهان
💛پیوند داشت

💜با #امید و #عشق
💛دنیـا جای خوبی می‌شود

💜می توان هر لحظه
💛رویاهای بی مانند داشت

💜لحظاتتون سرشار از آرامش

🌸https://t.me/khatamajabshir
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
پسره رفت تو کوچه دید داداش دوقلوش داره فوتبال بازی مکنه


محکم زد تو گوشش و گفت: تو اینجایی؟؟؟
مامان ۲دفه منه برده حمام😡😐 😂😂


#لبخند😚
- پیرمردی بازنشسته، خانه ای در نزدیکی یک دبستان خرید.
- یکی دو هفته اول همه چیز به در آرامش پیش میرفت
- تا این که مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاس‌ها سه تا پسر بچه هر روز پشت خانه مرد فوتبال و توپ را به در خانه اش میزدند.
-این کار هر روز تکرار می شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود.
-روزی وقتی مدرسه تعطیل شد،پیر مرد بچه ها را صدا کرد و به آنها گفت: «بچه ها شما خیلی بامزه هستید. من روزی ۱۰۰۰ تومن به هر کدام از شما می دهم که بیایید اینجا، و فوتبال کنید.
-بچه ها خوشحال شدند و هرروز با گرفتن پول می آمدند.
-چند روز بعد، پیرمرد به سراغشان آمد و گفت: « من نمی‌توانم روزی ۵۰۰ تومن بیشتر به شما بدهم. از نظر شما اشکالی ندارد؟»
بچها با دلسردی پذیرفتند و ادامه دادند.
سری بعد پیرمرد گفت: من فقط می توانم روزی ۱۰۰ بدهم!
-بچه ها گفتند: « ۱۰۰ تومن؟ اگه فکر می‌کنی ما فقط به خاطر روزی فقط ۱۰۰ تومن حاضریم اینجا فوتبال کنیم اشتباه کردی!!!!!

-و از آن پس پیرمرد با #راهکار_تربیتی_معکوس، با آرامش به زندگی ادامه داد...🤓🖐

- تشویق یا تنبیه بیش از حد، باعث بی انگیزگی میشود....
پس مراقب باشیم فرزندان را بیش از حد تشویق نکنیم !!!


https://t.me/khatamajabshir
🤲#پروردگارا کمکم کن...

#خدایا...پروردگارا...کمکم کن، کمکم کن که  بتوانم پنچره ی دلم را روبه حقیقت بگشایم...

🤲خدایا...یاریم کن که مرغ خسته دلم را که دیری است در این قفس زندانی است، در آسمان آبی عشق تو پرواز دهم...

🤲خدایا..پروردگارا...یاریم کن که شوق پرواز را همیشه در خود زنده نگهدارم .....

🤲خدایا...تو خود می دانی که بدترین درد برای یک انسان دورماندن از حقیقت خویشتن  و رها شدن در گرداب فراموشی و سردرگمی است...پس تو ای کردگار بی همتا مرا یاری کن که به حقیقت انسان بودن پی ببرم تا بتوانم هر روز به تو که سر چشمه تمام حقیقت هایی نزدیک و نزدیکتر شوم....

🤲خدایا...همیشه گفته ام که تورادوست دارم...حالا هم با تمام وجود فریاد می زنم:

🤲خدایا........دوستت دارم.....دوستت دارم...دوستت دارم...

🕊💧☔️☔️☔️💧🕊

#زندگی پیشکشی است برای شادمانی

و #لبخند زیباترین آرایش هر فرد است

و #مثبت_اندیشی کلید خوشبختی

یادمان باشد که لبخندمان را

توى آیینه ها جا نگذاریم.


💧🦆🪺👇👇🪺🦆💧
🌹https://t.me/khatamajabshir