خوانسارنیوز (مهمترین اخبار خوانسار و ایران)
5.51K subscribers
62.3K photos
14.8K videos
963 files
57.2K links
کانال اطلاع رسانی خوانسارنیوز
@khansarnews1
🔻شرایط و هزینه نشر انواع آگهی:
https://t.me/khansarnews_ads/31
مدیر مسؤول: خسرو دهاقین
🔺تماس با ادمین، ارسال خبر یا سفارش آگهی:
@khosrodahaghin
@mahan3831
نشانی اینستاگرام:
https://instagram.com/khansarnews.
Download Telegram
#نوستالوژی
#خاطرات
هر چند از عید مدت زیادی گذشته، اما این خاطرات آنقدر زیبا بود که حیفمان آمد منتشر نکنیم:

ماجرای خرید لباس شب عید
🔶ماجرای خرید لباس عید برای نسل ما ، دهه 50 و60 واقعا #شنیدنی است البته خریدی با قوانین خاص خودش
اول اینکه همه خرید بایددر یک روز انجام میشد .
دوم اینکه نظر ما در انتخاب رنگ و مدل به هیچ عنوان در نظر گرفته نمیشود پس اظهار نظر #ممنوع.
سوم اینکه هرکس صبح زود بیدار نمی شد از خرید جا میموند و اون سال لباس عید نداشت .(این تهدید همیشه کار ساز بود )

🔶 #ننمون همه ما رو صبح زود از خواب بیدار میکرد این روز تنها روزی بود که از صبح زود بیدار شدن خوشحال و راضی بودیم .
صبحانه که معمولا #سرشیر بود را میخوردیم و راه میافتادیم .
(البته بعضی سالها خودشون با نخ اندازه قد و پامونو میگرفتن و خودشون هر چی دوست داشتن میخریدن)
🔷اول صبح میرفتیم سر چهار راه عم جلال خُم پیچ الان شده چهار راه آیت الله صدر😁 و منتظر مینی بوس سبز #سداصغر. وقتی میومد طبق معمول تا حلقش پربود خیلی ها برا اینکه جا گیرشون بیاد میرفتن در خونش سوار میشدن.
وقتی میرفتی بالا اولا چیزی که توجهتو جلب میکرد خنده های همیشگی #سداصغر بود با بغل دستیش
معمولا اکثر مردها بلند میشدن تا خانمها و پیرمردها بشینن
وقتی تو سرازیری جاده کال میرسیدیم معمولا عم مصطفی شورا یا عم اسداله خلیل یا حج صادق شورا بلند میگفتن در سرازیری قبر علی بدادت برسه بلند صلوات بفرستید بعدم دومی و سومی و صدای بلند #صلوات
مسافرین که نزدیک پنجاه نفر بود
(همیشه تو ذهنم میگفتم اگه مینی بوس چپ کنه همه خفه میشیم😄)
وقتی به تعاونی 17 میرسیدیم اول قیافه مردم #روستاهای منطقه رو یه برانداز میکردیم و تو دل خودمون میگفتیم ما از اونا خوشگلتریم 😁
پیاده که میشدیم #ننمون سریع یک آمار می گرفت ببیند همه ما هستیم یا نه ؟
معمولا برا ما کوچیکا چون رو پاش مینشستیم #کرایه نمیداد😄 بعدم #سداصغر میگفت پس چه جوریه #کوپن میگیره😁
بعد هم جمله معروف از بغل من جُم نمیخورید رو چند دفعه تکرار میکرد.
ما دخالتی در انتخاب رنگ و مدل لباس نداشتیم
حتی سایز را هم خود مادر تعیین میکرد با این حال برای ما خرید لباس عید یک روز فراموش نشدنی بود .
هم لباسها و هم کفشها بلا استثناء یک سایز بزرگتر از سایز واقعی ما بود.
وارد هر مغازه ای که میشدیم مادر اول قیمت را میپرسید اگر به بودجه اش نزدیک بود شروع میکرد از جنس و مدل و رنگش تعریف کردن .
واگر قیمت بالا بود مادر هزار و یک عیب روی لباس یا کفش می گذاشت.
ما فقط نقش #سیاهی لشکر را داشتیم.
سر ظهر که میشد بعضی وقتها میرفتیم #کبابی عبیری بیشتر وقتهام خونه فامیل بعدم یه کمی استراحت و بعد دوباره خرید .....
نزدیک غروب همه با دست پر و سرخوش از خرید کفش و لباس شب عید با مینی بوس دوباره تا حلق #مسافر سداصغر به خُم پیچ برمیگشتیم.
🔷به محض رسیدن لباسها و کفشهایمان را میپوشیدیم و دور تا دور اتاق می دویدیم.
#ننمون کمی خستگی که در میکرد
چرخ خیاطی مارشالش را جلویش می گذاشت و شروع میکرد به اندازه کردن لباسها .تا با قد کشیدن ما همچنان لباسها قابل استفاده باشد .
🔶سایز کفشها را هم با کفی و پنبه سایز پایمان میکرد .
آنقدر خوشحال بودیم که کفش و لباسها رو بالای سرمان می گذاشتیم و تا صبح چند بار از خواب بیدار میشدیم وبه آنها نگاه میکردیم واز ذوق نمیدونستیم چکار کنیم .
مادر وپدر ما را نگاه میکردند و لبخندی از سر رضایت میزدند .
آنقدر در شادی های کودکانه غرق بودیم که هرگز از خود نمیپرسیدیم.
میان این همه لباسهای رنگارنگ و کفشهای جور وا جور پس لباس عید مادر و پدر کجاست😔 ؟؟؟

#سیدداودطباطبایی
مدیر کانال #کوهساران
💯 پایگاه اطلاع رسانی #خوانسارنیوز
👇👇👇👇
@Khansarnews1
https://t.me/joinchat/AAAAADwZkBSMGHwtPXRDVw