Khabgard | خوابگرد
19.1K subscribers
1.19K photos
641 videos
52 files
2.03K links
برای بازنشرِ مطالبِ سایتِ خوابگرد
و مطالبِ دندان‌گیرِ دیگر جاها | رضا شکراللهی

https://twitter.com/khabgard

سایت: http://khabgard.com

ایمیل: info@khabgard.com
‌‌‌
Download Telegram
رادیو #محرمانه_بی‌پروا
قسمت هفدهم: بهار در راه
کاری از اشکان فرجاد و بهمن برهمن

با آثاری از:
فرهاد موحدی، ثمین باغچه‌بان، بهمن برهمن، پوران شاپوری، علی عظیمی، شادروان احمد شاملو، مسعود کیمیایی، دریا دادور، فروغ فرخزاد، احمد عاشورپور، افشین صالحی، کورش یغمایی، زنده‌یاد مرتضی احمدی و دیگران

@KhabGard
دانلود کنید و بشنوید👇
https://t.me/biparvayee/1832
افسانه‌‌ی پیل و پراید!
تحلیل برگزیده‌ی سال از وضع امروز ایران

این عنوانی است که دکتر محسن رنانی بر این سخنرانی کوتاه دکتر محمد فاضلیِ جامعه‌شناس گذاشته و در معرفی‌اش چنین نوشته:

«یک «تحلیل چارجیم» (جامع، جدی، جمع‌وجور، جماعت‌فهم) از وضعیت کلان کشور. توصیه می‌کنم این فایل صوتی را حتما بشنوید و تصمیم بگیرید برای ده نفر دیگر هم بفرستید که حتماً سه نفرشان دارای مسئولیت دولتی و حکومتی باشند.

خیلی مهم است که این سخنرانی را همه بشنویم ودر آن تأمل کنیم؛ از خانم‌های خانه‌دار گرفته تا فعالان اقتصادی بخش خصوصی، نمایندگان مجلس، وزرا، فرماندهان نظامی، امامان جمعه، رؤسای قوا و شاید مهم‌تر از همه، مقام معظم رهبری.»
@KhabGard

کانال دکتر رنانی: @Renani_Mohsen

📍لطفاً برای دیگران هم بفرستید.
https://t.me/MohsenRenani/35
فایل سخنرانی👇
هوشنگ گلشیری اگر زنده بود، امروز ۸۰ ساله می‌شد.
goo.gl/7hwn3i

چون آفتاب به اوج می‌رسید در سایهٔ یکدیگر می‌نشستند و به شب‌هنگام که در دل سکوت زوزهٔ گرگیشان از خواب برمی‌انگیخت به دست درازکردنی تاریکی مهربان می‌شد و زوزهٔ همهٔ گرگهای گرسنه چون به دیوار خانهٔ عشق می‌رسید می‌شکست و باز می‌شکست.

از نمایشنامهٔ منتشرنشده‌ٔ سلامان و ابسال #هوشنگ_گلشیری

باربد گلشیری: goo.gl/2iQkha

@KhabGard
دست‌خط هوشنگ گلشیری👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‏ز بامی که برخاست، مشکل نشیند...

یک دقیقه از همدلی و هم‌نوازی و هم‌خوانی #عثمان_محمدپرست و #سیما_بینا

@KhabGard
Khabgard | خوابگرد pinned «📚 چاپ دوم «مزخرفات فارسی» خوشبختانه قبل از این‌که سال به آخر برسد و عید بشود، چاپ دوم کتاب مزخرفات فارسی منتشر شد. goo.gl/L65FrZ دوستان و عزیزانی که لطف داشتند و سراغ این کتاب را، برای خودشان یا هدیه و عیدی دادن، می‌گرفتند، حالا می‌توانند آن را از فروشگاه…»
‏از یک فستیوال مستقل آمریکایی به علت این‌که به خاطر "ایرانی بودن" امکان پرداخت آنلاین هزینه‌ی ثبت‌نام فیلم رو نداریم، درخواست کد ثبت‌نام رایگان کرده بودم. امروز ایمیل زدن و کد رو فرستادن.
کد این بود: AbbasKiarostami
‏اشک تو چشام جمع شد. روحت شاد سرمایه‌ی همیشگی ما...
‏⁧ #کیارستمی
@KhabGard

goo.gl/HrYDNi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سکانسی درخشان از فیلم
جلادها هم می‌میرند
اثر فریتز لانگ

توضیح در پست بعدی👇
https://t.me/khabgard/1685

@KhabGard
در دورانی که شاعران و استادان تسلیم شرایط شده‌اند و تولید و آفرینشی ندارند، کارگران و کشاورزان‌اند که از واقعیت موجود ادبیات می‌سازند.

امین حسینیون: در فیلم «جلادها هم می‌میرند» (۱۹۴۳)، که فریتز لانگ آن را بر اساس متن برتولت برشت ساخت، نازی‌ها عده‌ای را گروگان گرفته‌اند و گفته‌اند اگر چریکی که فرمانده آلمانی پراگ را کشته خودش را تسلیم نکند، به ترتیب همه را اعدام خواهند کرد. گروگان‌ها از همه قشری هستند: ژنرال، کارگر، معلم، یک نفر استاد تاریخ و یک نفر شاعر (استعاره‌ای از ملتِ چک).

در صحنه‌ی دو دقیقه‌ای که در زیر این پست می‌بینید، استاد تاریخ، نُوُتنی، با نِکوالِ شاعر شطرنج بازی می‌کند و به شاعر می‌بازد. همین استعاره‌ی باختِ استاد تاریخ به شاعر چقدر زیباست! بازی که تمام می‌شود، وسکاچک (کارگری که در صحنه‌های قبلی معرفی شده) جلو می‌آید و از شاعر بزرگ خواهش می‌کند شعرش را بخواند و نظر بدهد. شاعر نمی‌تواند شعر را بخواند چون کارگر بدخط است. سپس کارگر که دست‌خطش خوب نیست، خودش شروع می‌کند به خواندن.

نکوالِ شاعر در آغاز بی‌اعتنا گوش می‌کند، اما وقتی کارگر به استعاره‌ی «مشعل نامرئی» می‌رسد، توجهش جلب می‌شود و نگاهش بالا می‌آید. در جملات بعدی، مردی عینکی با ریش پروفسوری (هیئت یک فرد تحصیل‌کرده) از جایش برمی‌خیزد و به سمت کارگر/شاعر می‌آید. وقتی کارگر می‌خواند «تا آخر فریاد بزنید تسلیم هرگز!» جوانکی از پشت سرش بلند می‌شود که تا این لحظه پشت سر کارگر/شاعر مخفی بوده و دیده نمی‌شده. از سمت چپ کادر هم دو نفر با هیئت کارگری وارد می‌شوند و به شعر گوش می‌دهند. کارگر/شاعر توانسته مثل شاعران دوران باستان آدم‌های سرگردان را دور خودش و شعرش جمع کند.

نکوالِ شاعر که در آغاز همین صحنه به عنوان بزرگ‌ترین شاعر چک معرفی شده است، کیفیت شعر را تأیید می‌کند و می‌گوید: «دوستِ من، همین‌طوری هم عالی است.» پس از او، استادِ تاریخ است که شعر را می‌گیرد و دوباره می‌خواند تا به خاطر بسپارد. همراه با او دیگران هم با دقت گوش می‌کنند و به خاطر می‌سپارند. زمان این صحنه دو دقیقه است و هیچ چیز بیشتری ندارد. در واقع هیچ چیز بیشتری هم لازم ندارد. در صحنه‌های بعدی می‌بینیم که شعرِ «مشعل نامرئی» به سرود تبدیل شده است.

در این صحنه‌ی دودقیقه‌ای، بدون این‌که داستانگو حتا یک لحظه از داستان فاصله بگیرد، چرخه‌ای از تولید ادبیات با دقت وصف شده است: در دورانی که شاعر و استاد تاریخ تسلیم شرایط شده‌اند و تولید و آفرینشی ندارند، این کارگر است که از واقعیت موجود ادبیات می‌سازد. ادبیات پس از تأییدِ شاعران به تاریخ سپرده می‌شود و همین تاریخ زمینه‌ای خواهد بود برای تولیدات بعدی. قطعاً این چرخه تمامِ ادبیات نیست، ولی قطعاً بخشی از آن است.

@KhabGard
#رو_به_میهن_پشت_به_دشمن
https://t.me/khabgard/1684
اکران ۵فیلم کوتاه برترسال
یک سئانس۹۰ دقیقه‌ای
سینماهای هنروتجربه
هفته‌ی دوم بهار

روتوش، کاوه مظاهری
حیوان، بهرام و بهمن ارک
وقت نهار، علیرضا قاسمی
شب تولد، امید شمس
هنوز نه، آرین وزیردفتری

@KhabGard
📚پیشنهادهای نوروزی لیلا نصیری‌ها

شماری از نویسندگان و مترجمان در ویژه‌نامه‌ی نوروزی مجله‌ی اندیشه‌ی پویا کتاب‌هایی را برای مطالعه به دیگران پیشنهاد کرده‌اند. خانم نصیری‌ها هم در یادداشتش به کتاب من لطف داشته و در کنار «روی خط چشم» پیمان هوشمندزاده و «نامه به سیمین» ابراهیم گلستان، درباره‌‌ی #مزخرفات_فارسی هم نوشته است.

پاره‌ای از یادداشت:
اگر اهل استفاده یا حتی ورق زدن فرهنگ لغات باشید، نام دکتر حسین سامعی را در فرهنگ‌های هزاره و معاصر باید دیده باشید. قرار بود درس دستور زبان فارسی را طی چهار واحد با این استاد بگذرانیم؛ دستور زبانی را که استاد سامعی چنان به‌روز و مدرن و شیرین کرده بود که حالا بعد از گذشت تقریباً بیست سال از آن روزها هنوز یکی از بهترین خاطراتم از نشستن سر کلاسِ درسی است.

جزوه‌های دکتر سامعی جزءِ معدود جزوه‌هایی است که وقت مهاجرت با خودم از قاره‌ای به قاره‌ای دیگر آوردم. این‌ها را گفتم تا بگویم «درس معلم ار بود زمزمه محبتی» چگونه باعث می‌شود هر جور شاگردی را سر کلاسی با موضوعی به‌ظاهر ملال‌آور بنشاند؛ همان کاری که رضا شکراللهی با کتاب «مزخرفات فارسی» انجام داده است.

نکته‌ی یادداشت‌های واقعاً خواندنی آقای شکراللهی این است که در نوشتن از زبان فارسی چنان شیرین عمل کرده، چنان طنزی در نوشتن به‌خرج داده و چنان این نکته‌های شیرین را به وقایع اجتماعی و سیاسی روز درست پیوند زده که حین خواندن یادداشت‌ها وقایع چند سال گذشته ایران را هم می‌شود مرور کرد...

@KhabGard

متن کامل یادداشت نصیری‌ها درباره‌ی هر سه کتاب را در خوابگرد بخوانید:
http://khabgard.com/3115
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ترانه «عاشقم من» با صدای فرزانه محجوب
شعر: رهی معیری
آهنگساز: مجید وفادار
تنظیم، میکس و مسترینگ: علی جوادی
کارگردان ویدئو: بهزاد نعلبندی
*. هدیه سحر سلحشور از اعضای کانال
@tomashghulemordatboudi
در سال ۹۶ خبر بد و فاجعه‌بار کم نداشتیم. از جمله درگذشت شماری از اهل قلم که برخی عمری دراز داشتند و برخی هم مرگ‌شان برای ما ناگهانی بود و جانکاه.

@KhabGard
یادکردِ رفتگان👇
http://khabgard.com/3124
بهار نامردمی
با این‌همه خبر که این آخرِ سالی، رگباری، از بهاردولتی‌های سابق می‌رسد، آدم می‌ماند برای ویژه‌نامه‌ی «بهاریه» چه بنویسد! از بهار و نوروز؟ یا از پهلوان‌پنبه‌ها که در روزگاری دور یک آیین نوروزی بود؟ آدمی شیرین‌عقل که لختش می‌کردند و با پنبه برايش عضله می‌ساختند تا دوره بیفتد و مردم را بخنداند. آخر هم یک حلاج بیاورند تا پنبه‌ها را با زدن کمان از تنش جدا کند و دوباره لخت و عور شود و مردم بخندند.

یا از حافظه‌ی تاریخی بنویسم که آخرش نفهمیدیم ماییم که در آن ضعف داریم یا مردم؟ یا اصلاً بچسبم به همین روزنامه و روزنامه‌نگاران و یاد کنم از میرزاده‌ی عشقی؟

عشقی هفتاد سال پیش نوشت: «...یک مسئله‌ی دیگر كه بیش از همه موجب دماغ‌سوختگی روزنامه‌نویس است، این است كه در ایران تقریباً می‌توان گفت روزنامه‌خوان نیست. آن‌هایی كه روزنامه می‌خوانند فقط از مقالاتی كه فحش خالی و هتاكی بی‌منطقی داشته باشد، خوش‌شان می‌آید و هر كس پرت و پلا بنویسد، پیش آن‌ها فاضل‌تر به نظر خواهد آمد. در طهران كه پایتخت مملكت شش هزار ساله است، شاید هزار نفر روزنامه‌خوان نباشد...»

میرزاده‌ی عشقی را جوان‌مرگ کردند و نماند تا ۱۲۰ ساله شود و ببیند امروز را تا بنویسد که، روزنامه‌نخوان‌ها هم بیشتر سرشان در بازار مجازیِ سرگرمی یا فحش‌های سیاسی گرم است.

ما هم که در جامعه‌ای ظاهراً بی‌مرز اما در دایره‌ای تقریباً بسته دور هم نشسته‌ایم و می‌پنداریم که مردم، مخاطبان «بالفعل» ما هستند، و گاه فراموش می‌کنیم که ایشان مخاطبانِ صرفاً «بالقوه»‌ای‌اند که در آخرین روزهای سال می‌توان نمونه‌های فشرده‌ی اجتماعی‌شان را یا در بازار دست‌فروشی عبدل‌آباد در جنوب تهران دید یا در صفوف آجیل‌فروشی‌های تجریش.

باید نوشت، باید تحلیل کرد، باید خواند و باید چرخید در این دایره‌ی بسته‌ی ظاهراً باز. اما فراموش هم نباید کرد که مردم، همه‌ی ما نیستند. آن‌ها را باید خواب‌زده در تاکسی‌ها، نفس‌گرفته در اتوبوس و مترو، حسرت‌خوار در بازارچه‌های نوروزی، و امیدوار در جاده‌های پرترافیک سفرهای نوروزی جست و دید و گیر انداخت و برایشان از زمستان و بهار گفت.
رضا شکراللهی
@KhabGard

در روزنامه‌ی اعتماد:
http://etemadnewspaper.ir/?News_Id=99156
پوستر فرزاد ادیبی برای نوروز ۹۷

@KhabGard

اینستاگرام ادیبی: goo.gl/8Q5Xq3
پوستر سال نو مبارکی سبز
اثر مشترک زهرا رهنورد و میرحسین موسوی

@KhabGard
‏پسرفت واقعی مملکت رو عمیقاً می‌شه درک کرد وقتی سال ۷۳ ⁧ #شجریان ⁩ میهمان لحظه‌ی تحویل سال نو بود امسال ⁧ #بهنام‌بانی😐

@KhabGard

https://goo.gl/5n1uYv
دارالشفایی: دیشب علیرضا عصار اومده بود تلویزیون (شبکه یک). خیلی باهاش حال کردم.
اول از همه این‌که گفت ۱۴ ساله به دلایل مختلفی نیومده تلویزیون که مهم‌ترینش این بوده که ساز نشون نمیدن. و گفت امشب هم به این شرط اومده که ساز رو نشون بدن و تاکید هم کرد که قول دادین درست نشون بدین، نه از زاویه‌های عجیب و غریب.

جز این هم خیلی خوب حرف زد. هم درباره مصیبتی که موسیقی تو دهه ۶۰ و ۷۰ کشید، هم درباره اوضاع فرهنگی مملکت، هم حتی درباره اعتقادات شخصی خودش.

برای من هر جمله‌ش جالب بود. نه تعارفی کرد، نه کلیشه‌ای رو تکرار کرد، نه نون بیخودی به کسی قرض داد. خیلی خوب بود. کلش حدود بیست دقیقه بود. وسطش هم نشست پشت پیانو و «حال من بی تو» رو خوند. پیشنهاد می‌کنم ببینین. 👇

https://t.me/bahmanshafa/4453
برنگشت. داریوش شایگان رفت که رفت.
ساعت هفت و نیم امروز صبح، دوم فروردین

@KhabGard
📚 آثار زنده‌یاد داریوش شایگان (۱۳۱۳-۱۳۹۷)

ـ آسیا در برابر غرب
ـ ادیان و مکتب‌های فلسفی هند در ۲ جلد
ـ تصوف و هندوئیسم (آیین هندو و عرفان اسلامی بر مبنای کتاب مجمع البحرین دارا شکوه، ترجمه به فارسی:جمشید ارجمند)

ـ افسون‌زدگی جدید، هویت چهل‌تکه و تفکر سیار، ترجمه‌ی فاطمه ولیانی

ـ زیر آسمان‌های جهان، گفتگوی رامین جهانبگلو و شایگان، ترجمه‌ی نازی عظیما

ـ بت‌های ذهنی و خاطره‌های ازلی
ـ سرزمین سراب‌ها
ـ انقلاب دینی چیست؟

ـ آمیزش افق‌ها (گلچین و منتخبی از آثار گذشته‌ی شایگان، به کوشش محمد منصور هاشمی، نشر فرزان روز)

ـ پنج اقلیم حضور، نشر فرهنگ معاصر

ـ در جستجوی فضاهای گمشده، نشر فرزان روز
ـ نگاه شکسته، ترجمه علیرضا مناف‌زاده، نشر فرزان روز

ـ جنون هشیاری (ترجمه)، نوشته‌ی ایو بونفوا، نشر نظر، ۱۳۹۴

ـ فانوس جادویی زمان، فرهنگ معاصر، ۱۳۹۶

@KhabGard