⭕️ زلزله و چشیدن مرگ در پایتخت و پیرامون
جایی با آوردن این جمله که «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» پرسیده بودم «چرا #مرگ را #خوردنی کرده است؟» و پاسخهای متفاوت و آموزندهای شنیدم.
دوستی تذکر داده بود خوردن نیست، #چشیدن است. چون هر لحظه اتفاق میافتد. خوردن و بلع ناگهانی نیست. مزهاش همیشه زیر زبان است. و گویی ما تنها در حد چشیدن میتوانیم بفهمیمش.
دوم اینکه نوعی چشیدن متفاوت و استثنایی است، یک #تجربه تام . مزهاش مستقیماً به مغز مخابره میشود، شرنگش تمام هستی آدمی را، مثل آب در اسفنج، درمینوردد و تر و متأثر میکند. تجربهی یک امر فرایندی، ساختاری و تام است نه ناگهانی و بیرونی.
سوم اینکه این تجربهای است که مستقیماً به هستی ما مرتبط است. به «هستی و زمان» ما. مثل هر تجربهای نیست. بعد از تجربهی کاملش دیگر زمان یا هستیای به این معنا نداریم.
دیگر اینکه مرگ طعمهای متفاوتی دارد، میتواند شیرین یا تلخ یا مزههای دیگری داشته باشد. و قطعاً برای هر کسی معنایی متفاوت دارد. در واقع این زندگی ماست که تعیین میکند مرگ چه مزهای داشته باشد. و البته این فرهنگ و رسانهها هستند که «مرگ خوب» را مرگ در جبهههای جنگ، مرگ در بستر در هنگام خواب، یا «مرگ بد» را مرگ در #زلزله یا در #آلودگی هوا معرفی میکنند.
ما #تهرانیها، مزهی فراموششدهی مرگ را بعد از زلزله زیر زبانمان احساس میکنیم. امروز نقشهی امن تهران، راههای مواجهه با زلزله، مدیریت بحران و... همهجا را پر کرده است. تا دیروز، مرگ «مرگِ دیگری» بود. ما همیشه به زبان سومشخص از مرگ حرف میزدیم. اما حالا مرگ بیخ گوشمان است. مزهی تلخش مستقیماً به مغز آلارم میدهد.
البته خبری هم آمده بود که نگران نباشید، خانهها در تهران اکثراً از تیرآهن و بتون است و زلزلهی زیر 7.5 ریشتر خرابش نمیکند و... و خیلیها دیشب با تکیه بر همین پیام، با تکیه به خانههای امن، راحت خوابیدند. بله بین امنیت و خواب رابطه وجود دارد، بین امنیت هستیشناختی و زندگی.
خانههای ما تهرانیها امنیت دارد. ما زندگی را بیشتر میچشیم و روستاها و حاشیهها مرگ را بیشتر. ما بیشتر زندگی میکنیم و آنها بیشتر مردگی. مرگ و زندگی هر دو چشیدنی هستند، تلختر و شیرینتر... و یادمان باشد، هر نفْسی مرگ را خواهد چشید، بدون استثنا.
مرتضی کریمی
@KhabGard
#اهواز، #کرمانشاه، #پایتخت، #تهران، #حاشیه، #سلامت_روانی، #انسان_شناسی_پزشکی
https://i.suar.me/GWEmg/l
جایی با آوردن این جمله که «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» پرسیده بودم «چرا #مرگ را #خوردنی کرده است؟» و پاسخهای متفاوت و آموزندهای شنیدم.
دوستی تذکر داده بود خوردن نیست، #چشیدن است. چون هر لحظه اتفاق میافتد. خوردن و بلع ناگهانی نیست. مزهاش همیشه زیر زبان است. و گویی ما تنها در حد چشیدن میتوانیم بفهمیمش.
دوم اینکه نوعی چشیدن متفاوت و استثنایی است، یک #تجربه تام . مزهاش مستقیماً به مغز مخابره میشود، شرنگش تمام هستی آدمی را، مثل آب در اسفنج، درمینوردد و تر و متأثر میکند. تجربهی یک امر فرایندی، ساختاری و تام است نه ناگهانی و بیرونی.
سوم اینکه این تجربهای است که مستقیماً به هستی ما مرتبط است. به «هستی و زمان» ما. مثل هر تجربهای نیست. بعد از تجربهی کاملش دیگر زمان یا هستیای به این معنا نداریم.
دیگر اینکه مرگ طعمهای متفاوتی دارد، میتواند شیرین یا تلخ یا مزههای دیگری داشته باشد. و قطعاً برای هر کسی معنایی متفاوت دارد. در واقع این زندگی ماست که تعیین میکند مرگ چه مزهای داشته باشد. و البته این فرهنگ و رسانهها هستند که «مرگ خوب» را مرگ در جبهههای جنگ، مرگ در بستر در هنگام خواب، یا «مرگ بد» را مرگ در #زلزله یا در #آلودگی هوا معرفی میکنند.
ما #تهرانیها، مزهی فراموششدهی مرگ را بعد از زلزله زیر زبانمان احساس میکنیم. امروز نقشهی امن تهران، راههای مواجهه با زلزله، مدیریت بحران و... همهجا را پر کرده است. تا دیروز، مرگ «مرگِ دیگری» بود. ما همیشه به زبان سومشخص از مرگ حرف میزدیم. اما حالا مرگ بیخ گوشمان است. مزهی تلخش مستقیماً به مغز آلارم میدهد.
البته خبری هم آمده بود که نگران نباشید، خانهها در تهران اکثراً از تیرآهن و بتون است و زلزلهی زیر 7.5 ریشتر خرابش نمیکند و... و خیلیها دیشب با تکیه بر همین پیام، با تکیه به خانههای امن، راحت خوابیدند. بله بین امنیت و خواب رابطه وجود دارد، بین امنیت هستیشناختی و زندگی.
خانههای ما تهرانیها امنیت دارد. ما زندگی را بیشتر میچشیم و روستاها و حاشیهها مرگ را بیشتر. ما بیشتر زندگی میکنیم و آنها بیشتر مردگی. مرگ و زندگی هر دو چشیدنی هستند، تلختر و شیرینتر... و یادمان باشد، هر نفْسی مرگ را خواهد چشید، بدون استثنا.
مرتضی کریمی
@KhabGard
#اهواز، #کرمانشاه، #پایتخت، #تهران، #حاشیه، #سلامت_روانی، #انسان_شناسی_پزشکی
https://i.suar.me/GWEmg/l
پاکسیما مجوزی: در سریال پایتخت ۴، هما زنی مستقل و کارآفرین بود که به شورای شهر رفت و محیط زیست هم مورد توجه بود.
در پایتخت ۵، هما خانهنشین شده و کابوس پسرِ سقطشده میبیند و حرف از جادو و جنبل است و ازدواج سارا و نیکای دبیرستانی و شوهر دادن فهیمه و غیرتبازی. آیا نقش سرمایهگذار تا این حد «پایتخت» را تنزل داده؟ goo.gl/RLrZc4
@KhabGard
فصل پنجم سریال #پایتخت با مشارکت سازمان اوج (وابسته به سپاه) تهیه شده و بخش اصلی آن در ترکیه ضبط شده، با موضوع داعش.
در پایتخت ۵، هما خانهنشین شده و کابوس پسرِ سقطشده میبیند و حرف از جادو و جنبل است و ازدواج سارا و نیکای دبیرستانی و شوهر دادن فهیمه و غیرتبازی. آیا نقش سرمایهگذار تا این حد «پایتخت» را تنزل داده؟ goo.gl/RLrZc4
@KhabGard
فصل پنجم سریال #پایتخت با مشارکت سازمان اوج (وابسته به سپاه) تهیه شده و بخش اصلی آن در ترکیه ضبط شده، با موضوع داعش.