زلزلۀ ژاپن و رنسانس دوم
✍🏻#اریک
@ketab_melitarism2
🍂 زلزلۀ امروز ژاپن از لحاظ قدرت، تقریبا به اندازه زلزله لیسبون در ۱۷۵۵ بود. اون زلزله یکی از تکونهای بزرگ عصر روشنگری بود؛ چون خدا، خانههای خودش در لیسبون هم خراب کرد، و ذهنیت مذهبی که «بلایای طبیعی رو خدا می فرسته تا گناهکاران را عذاب بده»، بهم ریخت.
🍂 در واقع در اون حادثه یکی از ستونهای مذهب فرو ریخت؛ چون باید برای رنج بشر توضیح جدیدی ارائه میشد؛ توضیحی که دیگه کلیسا نداشت.
🍂 مذهب همواره باید چیزی برای فروختن داشته باشه، و توضیح رنج یکی ازونها بود. با از دست دادنش کالاهایی که برای فروش داشت، کم شد؛ بنابراین متمرکز شد روی بقیه جنسهایی که همچنان داشت. یکی از مهمترین چیزهایی که هنوز داشت، کیفیت نفسانی بود؛ مخصوصا بعد از عصر روشنگری و در دورۀ مدن، کلیسا میگفت «باشه، توضیحات من درباره پدیدهها قدیمی شدهاند، اما حداقل من می تونم آدمهایی تربیت کنم که باکیفیتترند.. بیرون رو ببینید.. پر شده از آدمهای غیرقابل اعتماد، خائن، ترسو، منفعتطلب، بیرحم، بیهدف».
🍂 در دوران ما، این ستون هم داره فرو میریزه. اگه کنتراستی بوجود اومده بود بین «انسان بیایمانی که از مرگ وحشت دارد و در مهلکۀ خطر، وحشیبازی در میآورد» و «انسان مؤمنی که مثل کوه با خطر مواجه میشود؛ چون مرگ را پایان زندگی نمیبیند»، آموزش و تربیت علمی، کنتراستش رو از بین برد.
🍂 شهروند رندوم ژاپنی، که تمام عمر تحت آموزش و تربیت علمی بوده، در مواجهه با هیولایی از زلزله، که معادلش در جای دیگه، آدمهای اونجا رو به پنیک میرسونه، آرامش، خونسردی، و متانتی نشون میده که حالت پیامبرانه داره؛ در حالی که تمام ترسها و استرسهای متداول یک انسان مدرن شهری رو با خودش داره و از قضا، مرگ رو پایان زندگی میبینه (که این امر، نه تنها اون رو با تصویر یک مومن برابر میکنه، بلکه تصویر برتری ازش میسازه؛ چون شجاعت کسی که مرگ رو پایان زندگی میدونه، باید بیشتر از شجاعت کسی که مرگ رو پایان زندگی نمیدونه، باشه، تا بتونه تصویر برابری با اون ایجاد کنه).
🍂 این آدمهای آموزشدیده، لزوما شخصیتهای عمیقی نیستند و همین، فروریختن این ستون رو مهمتر میکنه. برای جامعۀ انسانی، اهداف کوچک و دستیافتنی، مفیدتر از اهداف بزرگ و دور از دسترسه. میلیونها شهروند که آدمهای عمیقی نیستند، اما وحشیبازی درنمیارن، کیفیت بالاتری ایجاد میکنه، تا جامعهای که هزاران ساله دنبال تربیت آدمهای ملکوتیه، و چیزی هم گیرش نمیآد. و این شکست کیفی داره هرروز برجستهتر میشه.
🍂 ما داخل رنسانس دوم هستیم، اما حسش نمیکنیم؛ چون فکر میکنیم مثل فیلمهای سینمایی، حضور در قسمتهای مهم تاریخ، باید حس و حال ویژهای داشته باشه.
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
✍🏻#اریک
@ketab_melitarism2
🍂 زلزلۀ امروز ژاپن از لحاظ قدرت، تقریبا به اندازه زلزله لیسبون در ۱۷۵۵ بود. اون زلزله یکی از تکونهای بزرگ عصر روشنگری بود؛ چون خدا، خانههای خودش در لیسبون هم خراب کرد، و ذهنیت مذهبی که «بلایای طبیعی رو خدا می فرسته تا گناهکاران را عذاب بده»، بهم ریخت.
🍂 در واقع در اون حادثه یکی از ستونهای مذهب فرو ریخت؛ چون باید برای رنج بشر توضیح جدیدی ارائه میشد؛ توضیحی که دیگه کلیسا نداشت.
🍂 مذهب همواره باید چیزی برای فروختن داشته باشه، و توضیح رنج یکی ازونها بود. با از دست دادنش کالاهایی که برای فروش داشت، کم شد؛ بنابراین متمرکز شد روی بقیه جنسهایی که همچنان داشت. یکی از مهمترین چیزهایی که هنوز داشت، کیفیت نفسانی بود؛ مخصوصا بعد از عصر روشنگری و در دورۀ مدن، کلیسا میگفت «باشه، توضیحات من درباره پدیدهها قدیمی شدهاند، اما حداقل من می تونم آدمهایی تربیت کنم که باکیفیتترند.. بیرون رو ببینید.. پر شده از آدمهای غیرقابل اعتماد، خائن، ترسو، منفعتطلب، بیرحم، بیهدف».
🍂 در دوران ما، این ستون هم داره فرو میریزه. اگه کنتراستی بوجود اومده بود بین «انسان بیایمانی که از مرگ وحشت دارد و در مهلکۀ خطر، وحشیبازی در میآورد» و «انسان مؤمنی که مثل کوه با خطر مواجه میشود؛ چون مرگ را پایان زندگی نمیبیند»، آموزش و تربیت علمی، کنتراستش رو از بین برد.
🍂 شهروند رندوم ژاپنی، که تمام عمر تحت آموزش و تربیت علمی بوده، در مواجهه با هیولایی از زلزله، که معادلش در جای دیگه، آدمهای اونجا رو به پنیک میرسونه، آرامش، خونسردی، و متانتی نشون میده که حالت پیامبرانه داره؛ در حالی که تمام ترسها و استرسهای متداول یک انسان مدرن شهری رو با خودش داره و از قضا، مرگ رو پایان زندگی میبینه (که این امر، نه تنها اون رو با تصویر یک مومن برابر میکنه، بلکه تصویر برتری ازش میسازه؛ چون شجاعت کسی که مرگ رو پایان زندگی میدونه، باید بیشتر از شجاعت کسی که مرگ رو پایان زندگی نمیدونه، باشه، تا بتونه تصویر برابری با اون ایجاد کنه).
🍂 این آدمهای آموزشدیده، لزوما شخصیتهای عمیقی نیستند و همین، فروریختن این ستون رو مهمتر میکنه. برای جامعۀ انسانی، اهداف کوچک و دستیافتنی، مفیدتر از اهداف بزرگ و دور از دسترسه. میلیونها شهروند که آدمهای عمیقی نیستند، اما وحشیبازی درنمیارن، کیفیت بالاتری ایجاد میکنه، تا جامعهای که هزاران ساله دنبال تربیت آدمهای ملکوتیه، و چیزی هم گیرش نمیآد. و این شکست کیفی داره هرروز برجستهتر میشه.
🍂 ما داخل رنسانس دوم هستیم، اما حسش نمیکنیم؛ چون فکر میکنیم مثل فیلمهای سینمایی، حضور در قسمتهای مهم تاریخ، باید حس و حال ویژهای داشته باشه.
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
یکی از معضلات همیشگی جوامع، مخلوط شدن حقایق و باورها با خرافات و کج فهمیها میباشد. چه بسا باورهایی که پشتوانهٔ مشخص و صحیحی نداشته، ولی مرور زمان آن را تا مرز یک اعتقاد مقدس پیش برده است. دنیای امروز چنان در گرداب خرافات گرفتار شده که بخش بزرگی از فضای فرهنگ جهانی را اوهامی بیاساس فراگرفته است؛ کتابها، نشریات و سینما در سطح گستردهای در خدمت نشر خرافات و ترویج توهماتی است که مردم را سرگرم نموده و از اندیشههای درست و خردورزی و کوشش و پشتکار دور میکند.
خُرافه، واژهای عربی است و ریشه آن «خرف» به معنای «چیدن میوه» یا «پیری و فرتوتی» است. نام پاییز هم در عربی «خریف» است که ممکن است از همین ریشه مشتق شده باشد. «خُرافه» مصدر این فعل است. مرحوم دهخدا و دکتر معین در معنای خرافه نوشته اند: خرافه در عرف لغوی، سخنان پریشان و نامربوط ولی خوشایند یا عادت و عقیدتی بیرون از مبنای عقل و . . .
بنابراین خرافات، به معنای عادات و باورهای باطل و بی اساسی است که فاقد مبنای عقلی و علمی است، اگرچه با استفاده از نمادهای دینی و ظاهری مقدس به میدان آمده باشد. به عبارت دیگر، هر نوع اندیشهی باطل و خلاف واقع است. به طور معمول در خرافه، رویدادها و حوادثی که با هم ارتباط منطقی ندارند، به یکدیگر ربط داده می شوند و یا علت و معلول یکدیگر دانسته میشوند.
اما خرافات نیز تاریخچهای دارد، خرافه در اصل نام مردی از قبیله عذره (از طوایف عرب) بوده است که مدتی غایب شده و پس از برگشت داستانهایی نقل میکرد که گمان کردند او دیوانه و جنزده شده است؛ مردم او را به دروغ متهم میساختند و گفتههای او را باور نداشتند و میگفتند:
« هذا حدیث خرافة، و هو حدیث مستملح الکذب ـ این از گفته های خرافه است و این گفتاری نمکین اما دروغ است.»
از آن پس به هر سخن دروغی گفته میشد: سخن خرافه.
اکنون ببینید فالگیر و دعانویس چقدر متقاضی دارد، این نشانهٔ چه میتواند باشد؟
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2
خُرافه، واژهای عربی است و ریشه آن «خرف» به معنای «چیدن میوه» یا «پیری و فرتوتی» است. نام پاییز هم در عربی «خریف» است که ممکن است از همین ریشه مشتق شده باشد. «خُرافه» مصدر این فعل است. مرحوم دهخدا و دکتر معین در معنای خرافه نوشته اند: خرافه در عرف لغوی، سخنان پریشان و نامربوط ولی خوشایند یا عادت و عقیدتی بیرون از مبنای عقل و . . .
بنابراین خرافات، به معنای عادات و باورهای باطل و بی اساسی است که فاقد مبنای عقلی و علمی است، اگرچه با استفاده از نمادهای دینی و ظاهری مقدس به میدان آمده باشد. به عبارت دیگر، هر نوع اندیشهی باطل و خلاف واقع است. به طور معمول در خرافه، رویدادها و حوادثی که با هم ارتباط منطقی ندارند، به یکدیگر ربط داده می شوند و یا علت و معلول یکدیگر دانسته میشوند.
اما خرافات نیز تاریخچهای دارد، خرافه در اصل نام مردی از قبیله عذره (از طوایف عرب) بوده است که مدتی غایب شده و پس از برگشت داستانهایی نقل میکرد که گمان کردند او دیوانه و جنزده شده است؛ مردم او را به دروغ متهم میساختند و گفتههای او را باور نداشتند و میگفتند:
« هذا حدیث خرافة، و هو حدیث مستملح الکذب ـ این از گفته های خرافه است و این گفتاری نمکین اما دروغ است.»
از آن پس به هر سخن دروغی گفته میشد: سخن خرافه.
اکنون ببینید فالگیر و دعانویس چقدر متقاضی دارد، این نشانهٔ چه میتواند باشد؟
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2
حقوق بشر جزء اساسی ترين و ابتدایی ترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی و فطری،به صرف انسان بودن حق بهره مند شدن از آن را دارد.
ویژگی های حقوق بشر ؛
1 - جهان شمول اند
2- غیرقابل سلب اند
3-تبعیض ناپذیرند
4-برابرند
حقوق شهروندی به طور کلی آمیخته ای از وظایف و مسولیت های شهروندان در قبال یکدیگر ، شهر، دولت و قوای حاكمه است.
همچنین شامل حقوق و امتیازاتی است که وظیفهء تأمین آنها بر عهده ی مدیران شهری و قواى مربوطه مى شود.
به مجموعهء این حقوق و امتیازات حقوق شهروندی اطلاق می شود.
حقوق بشر به عنوان اساسی ترین حق همهء انسان ها، تمامى حکومت ها را ملزم می کند به آن پایبند باشند.
بطورى كه حتی بدون تصویب اين منشور در نهادهای قانون گذاری هر کشور از جمله مجلس، دولت و نظام حاكم بر آن كشورها ملزم به اجرا و رعايت آن ميباشند.
در مقابل حقوق شهروندی به عنوان میثاقی بین حکومت و مردم،رابطهء بین حقوق و تکالیف را تعیین می کند که باید از طرق قانونی نظیر؛ تصویب در مجلس یا شوراهایی که صلاحیّت وضع قانون دارند نهادینه شود .
به عنوان یک تفاوت دیگر می توان به اين مسئله اشاره كرد كه در حقوق بشر با توجه به دایره شمول گسترده آن همه اقوام ، نژاد ها و ملیت ها تحت حمایت این سند قرار ميگيرند، اما در حقوق شهروندی به طَبَع گستره ملّی آن،حقوقی بعنوان حقوق شهروندی برای اتباع غير در نظر گرفته نشده است.
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2
ویژگی های حقوق بشر ؛
1 - جهان شمول اند
2- غیرقابل سلب اند
3-تبعیض ناپذیرند
4-برابرند
حقوق شهروندی به طور کلی آمیخته ای از وظایف و مسولیت های شهروندان در قبال یکدیگر ، شهر، دولت و قوای حاكمه است.
همچنین شامل حقوق و امتیازاتی است که وظیفهء تأمین آنها بر عهده ی مدیران شهری و قواى مربوطه مى شود.
به مجموعهء این حقوق و امتیازات حقوق شهروندی اطلاق می شود.
حقوق بشر به عنوان اساسی ترین حق همهء انسان ها، تمامى حکومت ها را ملزم می کند به آن پایبند باشند.
بطورى كه حتی بدون تصویب اين منشور در نهادهای قانون گذاری هر کشور از جمله مجلس، دولت و نظام حاكم بر آن كشورها ملزم به اجرا و رعايت آن ميباشند.
در مقابل حقوق شهروندی به عنوان میثاقی بین حکومت و مردم،رابطهء بین حقوق و تکالیف را تعیین می کند که باید از طرق قانونی نظیر؛ تصویب در مجلس یا شوراهایی که صلاحیّت وضع قانون دارند نهادینه شود .
به عنوان یک تفاوت دیگر می توان به اين مسئله اشاره كرد كه در حقوق بشر با توجه به دایره شمول گسترده آن همه اقوام ، نژاد ها و ملیت ها تحت حمایت این سند قرار ميگيرند، اما در حقوق شهروندی به طَبَع گستره ملّی آن،حقوقی بعنوان حقوق شهروندی برای اتباع غير در نظر گرفته نشده است.
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
مسلمانان ميگويند محمد و ائمه داراي عصمت هستند و معصوميت انها از طرف خداست و گناهي از انها سر نميزند .
حال انكه در ايات زير قران از طرف خدا به محمد ميگويد كه گناهان تورا ميبخشم !
@ketab_melitarism2
1- ای رسول ما صبر کن وعده خدا حق است و بر گناه خود از خدا آمرزش طلب کن و صبح و شام به ذکر و ستایش خدای خود بپرداز .( قرآن .سوره مومن .آیه 55)
2 - تا از گناه گذشته و آینده تو(محمد) در گذریم و نعمت خود را بر تو به حد کمال برسانیم و تورا به راه راست هدایت کنیم . (قرآن . سوره فتح . آیه 2)
3 - در آيات اولية سوره عبس، الله ، حضرت محمد را به خاطر روي گرداني از فردي نابينا ( عبدالله ابن امّ مکتوم ) مورد سرزنش قرار داده و اين نشان مي دهد که حضرت محمد معصوم نبوده است بلکه در بعضي از مواقع گناهي انجام مي داد که مورد سرزنش الله قرارمي گرفت:
عبوس و ترشرو گشت چون آنمرد نابینا به حضورش امد و تو چه می دانی شاید او مردی پارسا و پاکیزه صفت باشد اما انکه داراست ای رسول تو به او توجه کنی . اما انکس که به سوی تو می شتابد و او مرد خدا ترس و با تقوایی است تو از توجه به او خودداری می کنی . (قرآن . سوره عبس . آیه 1-10)
4 - در آیه 98 سوره نحل الله صراحتا به حضرت محمد گوشزد می کند که از شر و وسوسه شیطان در امان نیست چرا که می دانیم معصوم کسی که شیطان توان نفوذ در وی را ندارد:
چون خواهی تلاوت قران کنی اول از شر وسوسه شیطان مردود به خدا پناه ببر. ( قرآن . سوره نخل . آیه 98)
5 - ای رسول گرامی آیا ما تورا شرح صدر عطا نکردیم.و بارسنگین گناه را از تو دور داشتیم در حالیکه ان بار سنگین گناه ممکن بودپشت تو را گران دارد. (قرآن .سوره الانشراح .آیه 1-3 )
6 - در سوره یونس الله اشاره به شک و دودلی حضرت محمد به حقانیت قرآن کرده و می گوید:
پس هرگاه شک و ریبی از انچه به تو فرستادیم در دل داری از پیشینیان خود و علما اهل کتاب بپرس که همانا این کتابی از جانب خدای تو امد و ابدا در حقانیت ان نباید شک و دودلی به خود راه دهی.و نباید هرگز از آنان که تکذیب آیات خدا کنند باشی که از زیانکاران عالم خواهی شد. ( قرآن . سوره یونس . آیه 94)
7 - در سوره انعام الله به حضرت محمد تذکر می دهد که نبايد براى جلب نظر مشركان، مؤمنان را از خود طرد كند :
و کسانى را که صبح و شام خدا را مى خوانند، و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن . نه چیزى از حساب آنها بر توست، و نه چیزى از حساب تو بر آنها اگر آنها را طرد کنى، از ستمگران خواهى بود. ( قرآن . سوره انعام . آیه 52)
آیا حضرت محمد معصوم بوده است؟
همانطور که ملاحظه کردید، حضرت محمد بارها توسط الله مورد سرزنش قرار گرفته است ، لذا باید گفت حضرت محمد معصوم (عاری از اشتباه و گناه) نبوده است.
يعني اينكه محمد هم گناه انجام ميداده !!
حالا سئوال اينجاست وقتي كه محمد گناه انجام ميداده چطور شيعيان خرافاتي و گنبد پرست براي امامان خودخوانده عصمت قائلند ؟؟؟
و در بعضي كتب روحانيون شيعه ميخوانيم و بارها بر منابر شنيده ايم كه علي سر در چاه ميكرد و فرياد ميزد و از خدا طلب بخشش ميكرد !!
طلب بخشش از كدام گناه ، اگر علي معصوميت داشته چرا طلب بخشش ؟؟
مسلمانان ميگويند محمد و ائمه داراي عصمت هستند و معصوميت انها از طرف خداست و گناهي از انها سر نميزند .
حال انكه در ايات زير قران از طرف خدا به محمد ميگويد كه گناهان تورا ميبخشم !
@ketab_melitarism2
1- ای رسول ما صبر کن وعده خدا حق است و بر گناه خود از خدا آمرزش طلب کن و صبح و شام به ذکر و ستایش خدای خود بپرداز .( قرآن .سوره مومن .آیه 55)
2 - تا از گناه گذشته و آینده تو(محمد) در گذریم و نعمت خود را بر تو به حد کمال برسانیم و تورا به راه راست هدایت کنیم . (قرآن . سوره فتح . آیه 2)
3 - در آيات اولية سوره عبس، الله ، حضرت محمد را به خاطر روي گرداني از فردي نابينا ( عبدالله ابن امّ مکتوم ) مورد سرزنش قرار داده و اين نشان مي دهد که حضرت محمد معصوم نبوده است بلکه در بعضي از مواقع گناهي انجام مي داد که مورد سرزنش الله قرارمي گرفت:
عبوس و ترشرو گشت چون آنمرد نابینا به حضورش امد و تو چه می دانی شاید او مردی پارسا و پاکیزه صفت باشد اما انکه داراست ای رسول تو به او توجه کنی . اما انکس که به سوی تو می شتابد و او مرد خدا ترس و با تقوایی است تو از توجه به او خودداری می کنی . (قرآن . سوره عبس . آیه 1-10)
4 - در آیه 98 سوره نحل الله صراحتا به حضرت محمد گوشزد می کند که از شر و وسوسه شیطان در امان نیست چرا که می دانیم معصوم کسی که شیطان توان نفوذ در وی را ندارد:
چون خواهی تلاوت قران کنی اول از شر وسوسه شیطان مردود به خدا پناه ببر. ( قرآن . سوره نخل . آیه 98)
5 - ای رسول گرامی آیا ما تورا شرح صدر عطا نکردیم.و بارسنگین گناه را از تو دور داشتیم در حالیکه ان بار سنگین گناه ممکن بودپشت تو را گران دارد. (قرآن .سوره الانشراح .آیه 1-3 )
6 - در سوره یونس الله اشاره به شک و دودلی حضرت محمد به حقانیت قرآن کرده و می گوید:
پس هرگاه شک و ریبی از انچه به تو فرستادیم در دل داری از پیشینیان خود و علما اهل کتاب بپرس که همانا این کتابی از جانب خدای تو امد و ابدا در حقانیت ان نباید شک و دودلی به خود راه دهی.و نباید هرگز از آنان که تکذیب آیات خدا کنند باشی که از زیانکاران عالم خواهی شد. ( قرآن . سوره یونس . آیه 94)
7 - در سوره انعام الله به حضرت محمد تذکر می دهد که نبايد براى جلب نظر مشركان، مؤمنان را از خود طرد كند :
و کسانى را که صبح و شام خدا را مى خوانند، و جز ذات پاک او نظرى ندارند، از خود دور مکن . نه چیزى از حساب آنها بر توست، و نه چیزى از حساب تو بر آنها اگر آنها را طرد کنى، از ستمگران خواهى بود. ( قرآن . سوره انعام . آیه 52)
آیا حضرت محمد معصوم بوده است؟
همانطور که ملاحظه کردید، حضرت محمد بارها توسط الله مورد سرزنش قرار گرفته است ، لذا باید گفت حضرت محمد معصوم (عاری از اشتباه و گناه) نبوده است.
يعني اينكه محمد هم گناه انجام ميداده !!
حالا سئوال اينجاست وقتي كه محمد گناه انجام ميداده چطور شيعيان خرافاتي و گنبد پرست براي امامان خودخوانده عصمت قائلند ؟؟؟
و در بعضي كتب روحانيون شيعه ميخوانيم و بارها بر منابر شنيده ايم كه علي سر در چاه ميكرد و فرياد ميزد و از خدا طلب بخشش ميكرد !!
طلب بخشش از كدام گناه ، اگر علي معصوميت داشته چرا طلب بخشش ؟؟
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
شعور و وجدان را میتوان به عضلات تشبیه کرد ؛
هر عضلهای را که به کار نبریم ضعیف و ضعیفتر میشود ...
#یوستین_گردر
@ketab_melitarism2
شعور و وجدان را میتوان به عضلات تشبیه کرد ؛
هر عضلهای را که به کار نبریم ضعیف و ضعیفتر میشود ...
#یوستین_گردر
@ketab_melitarism2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا خدایی که انسانها را فقط بخاطر نبود شاهدی بر وجودش برای ابد میسوزاند قابل پرستش است؟!
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آیا منطق باید دموکراتیک باشد؟
@ketab_melitarism2
▫️یکی از اشتباهات رایج این است که گفته میشود چیزی که مردم به آن باور دارند درست است .
این استدلال بی اعتبار را مغلطه توسل به باور عمومی میگویند که «استدلال بر اساس رای اکثریت»، "استدلال مبتنی بر اجماع" و "توسل به دموکراسی" نیز نامیده میشود.
▫️مغلطه دانستن توسل به باور عمومی به معنای مخالفت با دموکراسی نیست از نظر منطق نتیجه تصمیم گیری دموکراتیک همیشه درست نیست اما به این دلیل که گروهها و صداهای متنوع یک جامعه در تصمیم گیریها مشارکت میکنند و استبداد را کاهش میدهد و بتدریج انتخابها بهتر و کارآمدتر میشوند ،بهترین شیوه تصمیم گیری موجود است...
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2
▫️یکی از اشتباهات رایج این است که گفته میشود چیزی که مردم به آن باور دارند درست است .
این استدلال بی اعتبار را مغلطه توسل به باور عمومی میگویند که «استدلال بر اساس رای اکثریت»، "استدلال مبتنی بر اجماع" و "توسل به دموکراسی" نیز نامیده میشود.
▫️مغلطه دانستن توسل به باور عمومی به معنای مخالفت با دموکراسی نیست از نظر منطق نتیجه تصمیم گیری دموکراتیک همیشه درست نیست اما به این دلیل که گروهها و صداهای متنوع یک جامعه در تصمیم گیریها مشارکت میکنند و استبداد را کاهش میدهد و بتدریج انتخابها بهتر و کارآمدتر میشوند ،بهترین شیوه تصمیم گیری موجود است...
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
اگر ۱۴۰۰ سال پیش وقایع قابل ثبت شدن بودند ،
امروز دینداری وجود نداشت...
#اندیشیدن_را_تکثیر_کن
@ketab_melitarism2
امروز دینداری وجود نداشت...
#اندیشیدن_را_تکثیر_کن
@ketab_melitarism2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تکنیک #اندیشیدن
اما چرا•••؟
@ketab_melitarism2
ما خیلی وقت ها به جای توجه به علت های ریشه ای یک مشکل به علائم ظاهری آن توجه می کنیم.
اما چرا•••؟
@ketab_melitarism2
ما خیلی وقت ها به جای توجه به علت های ریشه ای یک مشکل به علائم ظاهری آن توجه می کنیم.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
واکاوی هومیوپاتی
درمانی شفابخش یا شیادی خطرآفرین؟
#هومیوپاتی بر چه اصولی استوار است، و آیا تاثیری دارد؟
@ketab_melitarism2
اثر #دارونما کاملا واقعیست. اینکه طب های جایگزین بدون داشتن پایه های علمی، بعضا موثر واقع می شوند، نشان از وجود نوعی دانش پنهانی یا ماورائی در آنها ندارد، چنانکه در مورد هومیوپاتی که یک طب کاملا من درآوردی است، دیدیم.
اساسا مطالعات کور در پزشکی (علمی)، به هدف مقایسه اثر بخشی یک درمان با اثر دارونما طراحی شده اند. هر درمانی که از این آزمونها موفق بیرون آید، دیگر بخشی از پزشکی محسوب می شود، نه طب جایگزین.
#پلاسیبو
یا دارونما (یا دِلخوشکُنَک) به استفاده از روشهای درمانی صوری و تلقینی گفته میشود که میتواند با فریب بیمار، اثر مثبتی در روند بهبودی وی داشته باشد. اثر درمانی که از به کار بستن چنین روشهایی حاصل میشود را نیز اثر پلاسبو مینامند.
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
درمانی شفابخش یا شیادی خطرآفرین؟
#هومیوپاتی بر چه اصولی استوار است، و آیا تاثیری دارد؟
@ketab_melitarism2
اثر #دارونما کاملا واقعیست. اینکه طب های جایگزین بدون داشتن پایه های علمی، بعضا موثر واقع می شوند، نشان از وجود نوعی دانش پنهانی یا ماورائی در آنها ندارد، چنانکه در مورد هومیوپاتی که یک طب کاملا من درآوردی است، دیدیم.
اساسا مطالعات کور در پزشکی (علمی)، به هدف مقایسه اثر بخشی یک درمان با اثر دارونما طراحی شده اند. هر درمانی که از این آزمونها موفق بیرون آید، دیگر بخشی از پزشکی محسوب می شود، نه طب جایگزین.
#پلاسیبو
یا دارونما (یا دِلخوشکُنَک) به استفاده از روشهای درمانی صوری و تلقینی گفته میشود که میتواند با فریب بیمار، اثر مثبتی در روند بهبودی وی داشته باشد. اثر درمانی که از به کار بستن چنین روشهایی حاصل میشود را نیز اثر پلاسبو مینامند.
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شک کردن واندیشیدن اولین گام برای رسیدن به آگاهی
و آگاهی مهمترین راه برای رسیدن به آزادی است.
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2
و آگاهی مهمترین راه برای رسیدن به آزادی است.
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2
هر کسی اندیشه اش نیک و بدش پای خودش
من نه بر عاقل نه بر دیوانه توهین میکنم
اما بر دینی که قانونش بود گردن زدن
از شما یاران چه پنهان بنده توهین میکنم
آری من برکیش ظلم و جور توهین میکنم
بر شعور زاهد بی مایه توهین میکنم
با زبان تیز خود چون خنجری بر قلب او
با قلم با شعر خود رندانه توهین میکنم
بر کتابی که زنان را ناقص العقل خوانده است
بر کتاب و کاتبش همواره توهین میکنم
من به هر کیشی که حکم سر بریدن می دهد
بر رسول و با نی اش البته توهین میکنم
بر حدیث کشتن و کشته شدن در راه او
بر جهاد و بر شهادت بنده توهین میکنم
من به هر فتوا که حکم سنگسار است و قصاص
با کمال افتخار بی وقفه توهین میکنم
من به هر که می زند بر سینه و بر سر قمه
زانکه لب تشنه حسین شد کشته توهین میکنم
من به ریش روضه خوانی که بشد یک شب امام
بر عبا و منبر و عمامه توهین می کنم
از امام راحلت تا سید علی و خاتمی
من به آن روحانی چون بوزینه توهین میکنم
من به هر که زورکی دین را کند بر من فرو
یا به شمشیر دین به من آموخته توهین میکنم
بر سکوت روشن اندیشی که در دنیای ظلم
بی تفاوت گوشه ای کز کرده توهین میکنم
آه یاران آنچه می گویم نه از خشم من است
من کجا از روی خشم و کینه توهین میکنم
من به ضحاکی که ویران می کند با نام دین
با خردمندى و با انديشه توهين ميكنم
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2
من نه بر عاقل نه بر دیوانه توهین میکنم
اما بر دینی که قانونش بود گردن زدن
از شما یاران چه پنهان بنده توهین میکنم
آری من برکیش ظلم و جور توهین میکنم
بر شعور زاهد بی مایه توهین میکنم
با زبان تیز خود چون خنجری بر قلب او
با قلم با شعر خود رندانه توهین میکنم
بر کتابی که زنان را ناقص العقل خوانده است
بر کتاب و کاتبش همواره توهین میکنم
من به هر کیشی که حکم سر بریدن می دهد
بر رسول و با نی اش البته توهین میکنم
بر حدیث کشتن و کشته شدن در راه او
بر جهاد و بر شهادت بنده توهین میکنم
من به هر فتوا که حکم سنگسار است و قصاص
با کمال افتخار بی وقفه توهین میکنم
من به هر که می زند بر سینه و بر سر قمه
زانکه لب تشنه حسین شد کشته توهین میکنم
من به ریش روضه خوانی که بشد یک شب امام
بر عبا و منبر و عمامه توهین می کنم
از امام راحلت تا سید علی و خاتمی
من به آن روحانی چون بوزینه توهین میکنم
من به هر که زورکی دین را کند بر من فرو
یا به شمشیر دین به من آموخته توهین میکنم
بر سکوت روشن اندیشی که در دنیای ظلم
بی تفاوت گوشه ای کز کرده توهین میکنم
آه یاران آنچه می گویم نه از خشم من است
من کجا از روی خشم و کینه توهین میکنم
من به ضحاکی که ویران می کند با نام دین
با خردمندى و با انديشه توهين ميكنم
#اندیشیدن_را_تکثیر_کنیم
@ketab_melitarism2