http://iraneconomist.com/fa/print/134613
#طرح_یک_کمربند_یک_جاده بدون حضور فعال #ایران از منظر #تئوری_بازی_ها چگونه بازی خواهد بود؟
#ایران در این #بازی چگونه طراحی احتمالی باید برای آینده حضور خود داشته باشد؟
چرا #ژاپن و #هند در این زمین ورود نکردند؟
آیا #نبودِ کشورهایی چون ژاپن و هند نمی تواند #فرصت های احتمالی #حضور_ایران را در این طرح راهبردی در #آینده ای نه چندان دور جدی تر نماید؟
@kaveh_farhadi
#طرح_یک_کمربند_یک_جاده بدون حضور فعال #ایران از منظر #تئوری_بازی_ها چگونه بازی خواهد بود؟
#ایران در این #بازی چگونه طراحی احتمالی باید برای آینده حضور خود داشته باشد؟
چرا #ژاپن و #هند در این زمین ورود نکردند؟
آیا #نبودِ کشورهایی چون ژاپن و هند نمی تواند #فرصت های احتمالی #حضور_ایران را در این طرح راهبردی در #آینده ای نه چندان دور جدی تر نماید؟
@kaveh_farhadi
Forwarded from جامعهشناسی بومی
@IndigenousSociology
✅ علاقهام بــه روش تطبیقی، مرا به یکــی از مدافعیــن جدی وحدت #جامعه_شناسی و #انسان_شناسی اجتماعی تبدیل کرده است. درواقع، اکثــر هندیها جامعه و فرهنــگ را مطالعه میکنند؛ اما این کشــور، وسیعتر و جمعیتش گوناگونتر از آن اســت که یک نفر بتواند تمامی تنظیمات اجتماعی را در چنین کشــوری مطالعه کند. گرایش طبیعی در #هندوســتان، کار کردن بر روی فرض وحدت میان جامعهشناسی و انسانشناسی اجتماعی اســت درحالیکه در غرب، عمدتاً رسم بر این اســت که مطالعه جوامع پیشرفته را جامعهشناسی و مطالعه جوامع ابتدایی، اولیه و روستایی را متعلق به حوزه انسانشناسی میدانند.
تعهدی مشــابه بــه روش تطبیقی، مرا به دیدگاهی کــه در #هند از آن دفاع میشود، مردد کرده است. بر اساس این دیدگاه، هندیها باید جامعهشناسی منحصر به خودشان را داشته باشــند تا بتوانند خود را از قیدوبند چارچوب پرســش و تحلیل غربی رها سازند. درست است که چارچوب اصلی جامعهشناسی از اروپا و آمریکا ریشــه گرفته است و ممکن اســت در برخی موارد، سوگیریهای برخاسته از آن جوامع داشته باشــد؛ اما دلیلی ندارد که بگوییم این چارچوب، خشک و کاملاً انعطافناپذیر اســت و نمیتوان آن را تغییر داد. درواقع بهطور پیوسته، تغییر میکند و من بهشخصه مطالبی درباره نابرابری نوشتهام که انتظار دارم همانطور که در هند خوانده و فهم میشود، در خارج از هند هم خوانده شود.
در طول سالهایی که دریکی از مجامع علمی معتبر، استاد دانشجویان تحصیلات تکمیلی بودهام، مانند بسیاری دیگر از همکارانم در هند، بر سر این مسئله بحث کردهام که باید هماهنگیای میان آموزش «نظریههای جامعهشناسی» و «جامعهشناسی هند» برقرار شود. معمولاً دانشجویان در درسهای «نظری» مارکس، وبر، دورکیم، پارسونز، مرتون و دیگران را میخوانند؛ درصورتیکه در درسهای مربوط بــه هند، آنها درباره روستا، کاست و خانوادههای پیوسته، مطالعه میکنند. طبیعی است که برقراری ارتباط میان این دو مجموعه از دروس برایشان دشوار باشد من در طــول ِ مدت تدریســم، رهیافتــی را بر پایه آنچه «اســتدلال جامعهشناختی» مینامم، در پیشگرفتهام. بعد از توضیح دادن و تعریف کردن مفاهیم عمده جامعهشناسی بهعنوان یک رشــته فکری، درباره طیفی از موضوعات مشــخص بحث میکنم. معمولاً از سیاســت شروع میکنم و درباره «سیاســت بهمثابه موضوعی جامعهشناختی» صحبت میکنم. در کل، سیاست مسئلهای است که برای بسیاری از افراد جذاب اســت. سؤالی که میپرسم این است که آیا جامعهشناسی نکات ویژهای را برای فهم سیاســت فراهم میکند؟ دقیقاً این سؤال را درباره دین هم میتوان پرســید. دین، خیلی پیشتر از آن که جامعهشناسی بخواهد تبدیل به یک رشــته فکری شود، توجهات فکری مهمی را، از متکلمین گرفته تا فلاسفه، به خود جذب میکرد: آیا جامعهشناسی میتواند چیز جدیــدی را برای فهــم دین ارائه کند؟ این ســؤالات را میتوان دربارۀ خانواده، نظام خویشاوندی و ازدواج و بسیاری موضوعات دیگر نیز طرح کرد.
«حرفه جامعهشناسی؛ رویکردی عملگرایانه»
#AndreBeteille
#آندره_بتیل - دانشگاه دهلی - هند
@IndigenousSociology
✅ علاقهام بــه روش تطبیقی، مرا به یکــی از مدافعیــن جدی وحدت #جامعه_شناسی و #انسان_شناسی اجتماعی تبدیل کرده است. درواقع، اکثــر هندیها جامعه و فرهنــگ را مطالعه میکنند؛ اما این کشــور، وسیعتر و جمعیتش گوناگونتر از آن اســت که یک نفر بتواند تمامی تنظیمات اجتماعی را در چنین کشــوری مطالعه کند. گرایش طبیعی در #هندوســتان، کار کردن بر روی فرض وحدت میان جامعهشناسی و انسانشناسی اجتماعی اســت درحالیکه در غرب، عمدتاً رسم بر این اســت که مطالعه جوامع پیشرفته را جامعهشناسی و مطالعه جوامع ابتدایی، اولیه و روستایی را متعلق به حوزه انسانشناسی میدانند.
تعهدی مشــابه بــه روش تطبیقی، مرا به دیدگاهی کــه در #هند از آن دفاع میشود، مردد کرده است. بر اساس این دیدگاه، هندیها باید جامعهشناسی منحصر به خودشان را داشته باشــند تا بتوانند خود را از قیدوبند چارچوب پرســش و تحلیل غربی رها سازند. درست است که چارچوب اصلی جامعهشناسی از اروپا و آمریکا ریشــه گرفته است و ممکن اســت در برخی موارد، سوگیریهای برخاسته از آن جوامع داشته باشــد؛ اما دلیلی ندارد که بگوییم این چارچوب، خشک و کاملاً انعطافناپذیر اســت و نمیتوان آن را تغییر داد. درواقع بهطور پیوسته، تغییر میکند و من بهشخصه مطالبی درباره نابرابری نوشتهام که انتظار دارم همانطور که در هند خوانده و فهم میشود، در خارج از هند هم خوانده شود.
در طول سالهایی که دریکی از مجامع علمی معتبر، استاد دانشجویان تحصیلات تکمیلی بودهام، مانند بسیاری دیگر از همکارانم در هند، بر سر این مسئله بحث کردهام که باید هماهنگیای میان آموزش «نظریههای جامعهشناسی» و «جامعهشناسی هند» برقرار شود. معمولاً دانشجویان در درسهای «نظری» مارکس، وبر، دورکیم، پارسونز، مرتون و دیگران را میخوانند؛ درصورتیکه در درسهای مربوط بــه هند، آنها درباره روستا، کاست و خانوادههای پیوسته، مطالعه میکنند. طبیعی است که برقراری ارتباط میان این دو مجموعه از دروس برایشان دشوار باشد من در طــول ِ مدت تدریســم، رهیافتــی را بر پایه آنچه «اســتدلال جامعهشناختی» مینامم، در پیشگرفتهام. بعد از توضیح دادن و تعریف کردن مفاهیم عمده جامعهشناسی بهعنوان یک رشــته فکری، درباره طیفی از موضوعات مشــخص بحث میکنم. معمولاً از سیاســت شروع میکنم و درباره «سیاســت بهمثابه موضوعی جامعهشناختی» صحبت میکنم. در کل، سیاست مسئلهای است که برای بسیاری از افراد جذاب اســت. سؤالی که میپرسم این است که آیا جامعهشناسی نکات ویژهای را برای فهم سیاســت فراهم میکند؟ دقیقاً این سؤال را درباره دین هم میتوان پرســید. دین، خیلی پیشتر از آن که جامعهشناسی بخواهد تبدیل به یک رشــته فکری شود، توجهات فکری مهمی را، از متکلمین گرفته تا فلاسفه، به خود جذب میکرد: آیا جامعهشناسی میتواند چیز جدیــدی را برای فهــم دین ارائه کند؟ این ســؤالات را میتوان دربارۀ خانواده، نظام خویشاوندی و ازدواج و بسیاری موضوعات دیگر نیز طرح کرد.
«حرفه جامعهشناسی؛ رویکردی عملگرایانه»
#AndreBeteille
#آندره_بتیل - دانشگاه دهلی - هند
@IndigenousSociology
Forwarded from جامعهشناسی بومی
@IndigenousSociology
1⃣ در بسیاری از کشورها –بهخصوص در کشورهای در حال توسعه– به دلیل فایده و اثری که دگرگونی و ساخت اجتماعی سنتی در بردارد، فکر جامعهشناسان در این زمینه، نقطه مشترکی پیدا کرده است. در این مورد، کشور #هند نمونه جالبی به شمار میرود. در آنجا، جامعهشناس متوجه میشود که بهضرورت میباید به سمت مسائل اساسی سیاسی کشورش متمایل گردد؛ بدین معنی که از خود میپرسد که چگونه یک مدیریت متمرکز، در یک محیط نامتجانس و درعینحال پخش و پراکنده، شکل میگیرد و امکانپذیر میگردد؟ در قالب همین طرز فکر، بسیاری از کشورهای #آفریقا و #ژاپن، تحولاتی را که در نظام خویشاوندی سنتی رخ داده است، مورد مطالعه قرار میدهند. در #ایران نیز ملاحظه میشود که توجه جامعهشناسان، به چگونگی تغییر شکل جامعه معطوف شده است.
2⃣ در برخی از کشورها، موقعیت خاص سیاسی کشور است که کانون علاقه جامعهشناسان قرار میگیرد. جامعهشناسان انگلیسی هنوز، هم خود را مصروف مطالعه قشربندی میکنند؛ چرا که آنها میباید یک سنت قومی مبنی بر اشرافیت را با دموکراسی معاصر –که انعکاس به نسبت عمیق و ژرفی داشته است– وفق و سازش دهند. همچنین یکی از اصول عینی مطالعات مربوط به جامعهشناسی پرورشی -که از چند دهه قبل در #انگلستان رایج شده- عبارت است از مطالعه روابط بین متغیرِ آموزش از یک سو و موقعیت اجتماعی افراد از سوی دیگر.
در #فرانسه جامعهشناسان جوان دورههای اولیه، غالباً به مارکسیسم گرایش داشتهاند و در نتیجه، بیش از سایر کشورهای غربی در مطالعات خود وجهه نظر کارگران را به صورت برجسته و اغراقآمیزی ترسیم کردهاند.
«بینشها و گرایشهای عمده در جامعهشناسی معاصر»
#پل_لازارسفلد
#لازارسفلد
@IndigenousSociology
1⃣ در بسیاری از کشورها –بهخصوص در کشورهای در حال توسعه– به دلیل فایده و اثری که دگرگونی و ساخت اجتماعی سنتی در بردارد، فکر جامعهشناسان در این زمینه، نقطه مشترکی پیدا کرده است. در این مورد، کشور #هند نمونه جالبی به شمار میرود. در آنجا، جامعهشناس متوجه میشود که بهضرورت میباید به سمت مسائل اساسی سیاسی کشورش متمایل گردد؛ بدین معنی که از خود میپرسد که چگونه یک مدیریت متمرکز، در یک محیط نامتجانس و درعینحال پخش و پراکنده، شکل میگیرد و امکانپذیر میگردد؟ در قالب همین طرز فکر، بسیاری از کشورهای #آفریقا و #ژاپن، تحولاتی را که در نظام خویشاوندی سنتی رخ داده است، مورد مطالعه قرار میدهند. در #ایران نیز ملاحظه میشود که توجه جامعهشناسان، به چگونگی تغییر شکل جامعه معطوف شده است.
2⃣ در برخی از کشورها، موقعیت خاص سیاسی کشور است که کانون علاقه جامعهشناسان قرار میگیرد. جامعهشناسان انگلیسی هنوز، هم خود را مصروف مطالعه قشربندی میکنند؛ چرا که آنها میباید یک سنت قومی مبنی بر اشرافیت را با دموکراسی معاصر –که انعکاس به نسبت عمیق و ژرفی داشته است– وفق و سازش دهند. همچنین یکی از اصول عینی مطالعات مربوط به جامعهشناسی پرورشی -که از چند دهه قبل در #انگلستان رایج شده- عبارت است از مطالعه روابط بین متغیرِ آموزش از یک سو و موقعیت اجتماعی افراد از سوی دیگر.
در #فرانسه جامعهشناسان جوان دورههای اولیه، غالباً به مارکسیسم گرایش داشتهاند و در نتیجه، بیش از سایر کشورهای غربی در مطالعات خود وجهه نظر کارگران را به صورت برجسته و اغراقآمیزی ترسیم کردهاند.
«بینشها و گرایشهای عمده در جامعهشناسی معاصر»
#پل_لازارسفلد
#لازارسفلد
@IndigenousSociology