" یا #علی(ع) گفتیم و #عشق آغاز شد..."

در حسرت لحظه به لحظه تنفس در اردیبهشت سال پیش در حال و هوای بهشتی #نجف_اشرف،
آنگاه که گویی
#همسایه_ی_رو_به_روی_خورشید شدیم...👇

#میلاد_مولود_کعبه_امیر_مومنان_علی(ع)
و #روز_پدر
بر شما سروران مبارک باد.
@kaveh_farhadi

https://www.instagram.com/p/B9bz-64JJld/?igshid=1x394zb4tpmil

به بهانه #روز_پدر
و به یاد چهاردهم بهمن ۹۸ ( #شب_مرتضی_فرهادی )

با سپاس بیکران از همه سروران و عزیزانی که در آن شب به یادماندنی همراه‌مان بودند بویژه یار مهربان همیشه‌‌ مهندس #محمد_درویش عزیز که اگر نبود شاید این شب به‌یادماندنی نیز هرگز اینچنین برگزار نمی‌شد ، همه دوستان #بخارا از جمله: جناب آقای #علی_دهباشی گرانقدر ؛ #مهیار_محمدی بزرگوار و... همه دوستانِ خوب محیط‌زیستی‌ام بویژه برادر #جواد_قارایی بزرگوار و #علی_شادلو عزیز و خانواده محترمشان #سعید_انصاریان که هرچند نبود اما انگار که بود ،
سروران و استادان گرانمایه و استادِ همیشه‌ام جناب آقای دکتر #فرشاد_مومنی خردمند و دردآشنا، همچنین هنرمند جاودان این سرزمین که عمرش دراز باد: استاد #علی_اکبر_شکارچی نامدار و نیز دکتر #محمد_جواد_مرادی‌نیا #کمره‌شناس و تک تک شما سروران و بزرگواران که از دور و نزدیک شب پدر را که شب #مردم‌شناسی_بومی و بیش از نیم‌قرن عرق ریزان روح این مرد عاشق‌پیشه‌ بود، روشنایی بخشیدید.. و هم آنانی که چون #سورن_مصطفایی پرشور، دکتر #امیر_بختیاری پرمهر و جناب آقای #مودب دغدغه‌مند و... سروده‌های ماندگاری را به تقدیمشان داشتند و... مستندسازان بزرگوار و دغدغه‌مندی همچون #محمد_احسانی ، #کمیل_سوهانی و جناب آقای #اسدی و.. که بزرگوارانه از راه دور و نزدیک این سرزمین خود را رساندند! ( طوری که دیگر نه جایی برای نشستن و نه ایستادن در سالن چهارصد نفری فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی و سالن و حیاط پشت آن باقی مانده بود.) شاید گام‌های سرو‌وش‌تان را که پناهگاه آب و خاک این سرزمین بوده و هست را تنها بشود با شعری از ایشان که بیش از نیم قرن پیش به چاپ رسیده است، اینگونه سپاس گفت: «غزل سرو نقره‌ای»
سرو ای پناهگاه درختان
به فصل سرد
سرسبز نقره برگ
تنگ بلنددوش بلور شراب سبز
خودلول از شراب بهاران بامشاد
ای جان‌پناه بهار جوان من
ای مهربان من
بامن بشارتی است
برتو فرود آید مرغ هوائیم
برتو عصاره بار
از تو اشارتی
در فصل برگ‌ریز
در سرد برف‌زار
ای تازه‌تر تبلور انواع ماهتاب
تنگ بلند دوش بلور شراب ناب
هرگز تنت ز جور تبرها
تباه مباد
هرگز شراب سبزت
برکس
مباح مباد
سبزینه‌ی جبه‌ی تو
هرگز
سیاه مباد
کوتاه‌تر درخت
عمرت ز عمر عاشق
کوتاه‌تر مباد.
#غزل_سرو_نقره‌ای
#مرتضی_فرهادی ** با سپاس بیکران از برادر همیشه مهربان و فیلمسازم جناب آقای #نیوشا_طبیبی عزیزجان و هم استاد بزرگوار جناب آقای #سام_کلانتری هنرمند و نامدار.

#پدر
#مرتضی‌_فرهادی‌
#روز_پدر
#شب_مرتضی_فرهادی

Www.mortezafarhadi.ir


@kaveh_farhadi

https://www.instagram.com/p/B9bz-64JJld/?igshid=1x394zb4tpmil

به بهانه #روز_پدر
و به یاد چهاردهم بهمن ۹۸ ( #شب_مرتضی_فرهادی )

با سپاس بیکران از همه سروران و عزیزانی که در آن شب به یادماندنی همراه‌مان بودند بویژه یار مهربان همیشه‌‌ مهندس #محمد_درویش عزیز که اگر نبود شاید این شب به‌یادماندنی نیز هرگز اینچنین برگزار نمی‌شد ، همه دوستان #بخارا از جمله: جناب آقای #علی_دهباشی گرانقدر ؛ #مهیار_محمدی بزرگوار و... همه دوستانِ خوب محیط‌زیستی‌ام بویژه برادر #جواد_قارایی بزرگوار و #علی_شادلو عزیز و خانواده محترمشان #سعید_انصاریان که هرچند نبود اما انگار که بود ،
سروران و استادان گرانمایه و استادِ همیشه‌ام جناب آقای دکتر #فرشاد_مومنی خردمند و دردآشنا، همچنین هنرمند جاودان این سرزمین که عمرش دراز باد: استاد #علی_اکبر_شکارچی نامدار و نیز دکتر #محمد_جواد_مرادی‌نیا #کمره‌شناس و تک تک شما سروران و بزرگواران که از دور و نزدیک شب پدر را که شب #مردم‌شناسی_بومی و بیش از نیم‌قرن عرق ریزان روح این مرد عاشق‌پیشه‌ بود، روشنایی بخشیدید.. و هم آنانی که چون #سورن_مصطفایی پرشور، دکتر #امیر_بختیاری پرمهر و جناب آقای #مودب دغدغه‌مند و... سروده‌های ماندگاری را به تقدیمشان داشتند و... مستندسازان بزرگوار و دغدغه‌مندی همچون #محمد_احسانی ، #کمیل_سوهانی و جناب آقای #اسدی و.. که بزرگوارانه از راه دور و نزدیک این سرزمین خود را رساندند! ( طوری که دیگر نه جایی برای نشستن و نه ایستادن در سالن چهارصد نفری فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی و سالن و حیاط پشت آن باقی مانده بود.) شاید گام‌های سرو‌وش‌تان را که پناهگاه آب و خاک این سرزمین بوده و هست را تنها بشود با شعری از ایشان که بیش از نیم قرن پیش به چاپ رسیده است، اینگونه سپاس گفت: «غزل سرو نقره‌ای»
سرو ای پناهگاه درختان
به فصل سرد
سرسبز نقره برگ
تنگ بلنددوش بلور شراب سبز
خودلول از شراب بهاران بامشاد
ای جان‌پناه بهار جوان من
ای مهربان من
بامن بشارتی است
برتو فرود آید مرغ هوائیم
برتو عصاره بار
از تو اشارتی
در فصل برگ‌ریز
در سرد برف‌زار
ای تازه‌تر تبلور انواع ماهتاب
تنگ بلند دوش بلور شراب ناب
هرگز تنت ز جور تبرها
تباه مباد
هرگز شراب سبزت
برکس
مباح مباد
سبزینه‌ی جبه‌ی تو
هرگز
سیاه مباد
کوتاه‌تر درخت
عمرت ز عمر عاشق
کوتاه‌تر مباد.
#غزل_سرو_نقره‌ای
#مرتضی_فرهادی ** با سپاس بیکران از برادر همیشه مهربان و فیلمسازم جناب آقای #نیوشا_طبیبی عزیزجان و هم استاد بزرگوار جناب آقای #سام_کلانتری هنرمند و نامدار.

#پدر
#مرتضی‌_فرهادی‌
#روز_پدر
#شب_مرتضی_فرهادی

Www.mortezafarhadi.ir


@kaveh_farhadi

https://www.instagram.com/p/B9bz-64JJld/?igshid=1x394zb4tpmil

به بهانه #روز_پدر
و به یاد چهاردهم بهمن ۹۸ ( #شب_مرتضی_فرهادی )

با سپاس بیکران از همه سروران و عزیزانی که در آن شب به یادماندنی همراه‌مان بودند بویژه یار مهربان همیشه‌‌ مهندس #محمد_درویش عزیز که اگر نبود شاید این شب به‌یادماندنی نیز هرگز اینچنین برگزار نمی‌شد ، همه دوستان #بخارا از جمله: جناب آقای #علی_دهباشی گرانقدر ؛ #مهیار_محمدی بزرگوار و... همه دوستانِ خوب محیط‌زیستی‌ام بویژه برادر #جواد_قارایی بزرگوار و #علی_شادلو عزیز و خانواده محترمشان #سعید_انصاریان که هرچند نبود اما انگار که بود ،
سروران و استادان گرانمایه و استادِ همیشه‌ام جناب آقای دکتر #فرشاد_مومنی خردمند و دردآشنا، همچنین هنرمند جاودان این سرزمین که عمرش دراز باد: استاد #علی_اکبر_شکارچی نامدار و نیز دکتر #محمد_جواد_مرادی‌نیا #کمره‌شناس و تک تک شما سروران و بزرگواران که از دور و نزدیک شب پدر را که شب #مردم‌شناسی_بومی و بیش از نیم‌قرن عرق ریزان روح این مرد عاشق‌پیشه‌ بود، روشنایی بخشیدید.. و هم آنانی که چون #سورن_مصطفایی پرشور، دکتر #امیر_بختیاری پرمهر و جناب آقای #مودب دغدغه‌مند و... سروده‌های ماندگاری را به تقدیمشان داشتند و... مستندسازان بزرگوار و دغدغه‌مندی همچون #محمد_احسانی ، #کمیل_سوهانی و جناب آقای #اسدی و.. که بزرگوارانه از راه دور و نزدیک این سرزمین خود را رساندند! ( طوری که دیگر نه جایی برای نشستن و نه ایستادن در سالن چهارصد نفری فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی و سالن و حیاط پشت آن باقی مانده بود.) شاید گام‌های سرو‌وش‌تان را که پناهگاه آب و خاک این سرزمین بوده و هست را تنها بشود با شعری از ایشان که بیش از نیم قرن پیش به چاپ رسیده است، اینگونه سپاس گفت: «غزل سرو نقره‌ای»
سرو ای پناهگاه درختان
به فصل سرد
سرسبز نقره برگ
تنگ بلنددوش بلور شراب سبز
خودلول از شراب بهاران بامشاد
ای جان‌پناه بهار جوان من
ای مهربان من
بامن بشارتی است
برتو فرود آید مرغ هوائیم
برتو عصاره بار
از تو اشارتی
در فصل برگ‌ریز
در سرد برف‌زار
ای تازه‌تر تبلور انواع ماهتاب
تنگ بلند دوش بلور شراب ناب
هرگز تنت ز جور تبرها
تباه مباد
هرگز شراب سبزت
برکس
مباح مباد
سبزینه‌ی جبه‌ی تو
هرگز
سیاه مباد
کوتاه‌تر درخت
عمرت ز عمر عاشق
کوتاه‌تر مباد.
#غزل_سرو_نقره‌ای
#مرتضی_فرهادی ** با سپاس بیکران از برادر همیشه مهربان و فیلمسازم جناب آقای #نیوشا_طبیبی عزیزجان و هم استاد بزرگوار جناب آقای #سام_کلانتری هنرمند و نامدار.

#پدر
#مرتضی‌_فرهادی‌
#روز_پدر
#شب_مرتضی_فرهادی

Www.mortezafarhadi.ir


@kaveh_farhadi

https://www.instagram.com/tv/CZ_UVKEFmst/?utm_medium=copy_link

🌾بخاطر عطر نانِ گندم
☘و به بهانه روز پدر و پاسِ‌داشتِ دانایی حمعی!

با سپاس بیکران از همه‌ی بزرگوارانی که تولد پدر را با پست‌ها، پیام‌ها و استوری‌هایشان جاودانه ساختند که در این مجال و مقال نامِ عزیزشان‌ نمی‌گنجید لذا فقط با یادآوری این "دانایی جمعی" دستِ تک تک‌شان را می‌بوسم!

#روز_پدر
#مرتضی_فرهادی

#دانایی_حمعی
#عطر_نان_گندم

https://telegram.me/kaveh_farhadi

https://www.instagram.com/tv/CZ_UVKEFmst/?utm_medium=copy_link

🌾بخاطر عطر نانِ گندم
☘و به بهانه روز پدر و پاسِ‌داشتِ دانایی حمعی!

با سپاس بیکران از همه‌ی بزرگوارانی که تولد پدر را با پست‌ها، پیام‌ها و استوری‌هایشان جاودانه ساختند که در این مجال و مقال نامِ عزیزشان‌ نمی‌گنجید لذا فقط با یادآوری این "دانایی جمعی" دستِ تک تک‌شان را می‌بوسم!

#روز_پدر
#مرتضی_فرهادی

#دانایی_حمعی
#عطر_نان_گندم

@kaveh_farhadi

https://www.instagram.com/p/CoOyOCuNQJP/?igshid=YmMyMTA2M2Y=

#برف_وقتی_می‌بارد..

چهارده بهمن سالها پیش هنگام کودکی‌ام در یکی از روستاهای استان مرکزی پدر در حال پژوهش میدانی بود، خواستم تولدش را تبریک بگویم، برف سنگینی می‌بارید گفتم چه برایش بنویسم بهتر از شعر خودش ، روی کارتی از تابلو‌های قدیمی برایش نوشتم و پس از سالها زیر برف سنگین تهران که زادروزش با روز پدر یکی شده بود، دوباره برایش همان سروده از دفتر "در فصل‌های خنده‌ی دشوار" را می‌خواندم.

/ برف وقتی می‌بارد،
در دهات بالا،
پول می‌سوزانند،
در دهات پایین،
استخوان‌هاشان را.

برف :
پاره‌های کفن کیست ؛
که می‌بارد ؟ // - مرتضی فرهادی / دفتر: در فصل‌‌های خنده‌ی دشوار / زمستان ۴۹

#زاد_روز
#پدر
#روز_پدر

#در_فصل_های_خنده_ی_دشوار
#شعر

#مرتضی_فرهادی


@kaveh_farhadi