kaveh farhadi کاوه فرهادی
"کربلا،ی معلی" غروب نیمه شعبان به وقت ایران و شب نیمه شعبان به وقت عراق. @kaveh_farhadi
سال گذشته،
شادمان از "#بودن" در "کربلا" ی معلی ،
آن هم درست نیمه شعبان
"همسایه ی رو به روی خورشید شدن"
و پنجره ای که رو به "مزار حضرت عباس علیه السلام" باز می شد ...
و حالا در حسرت آن "#شدن" ، و کاش "شدن" هایی دوباره...
| می چرخد ماه بر مداری روشن!
می آرد باغ برگ و باری روشن!
آنشب که در اِیوانی و ناگه بینی
بر جاده ی تاریک سواری روشن...|
#ک.فرهادی
.#عیدتان_مبارک
با تجدید ادب و ارادت.
التماس دعا.
Telegram.me/kaveh_farhadi
شادمان از "#بودن" در "کربلا" ی معلی ،
آن هم درست نیمه شعبان
"همسایه ی رو به روی خورشید شدن"
و پنجره ای که رو به "مزار حضرت عباس علیه السلام" باز می شد ...
و حالا در حسرت آن "#شدن" ، و کاش "شدن" هایی دوباره...
| می چرخد ماه بر مداری روشن!
می آرد باغ برگ و باری روشن!
آنشب که در اِیوانی و ناگه بینی
بر جاده ی تاریک سواری روشن...|
#ک.فرهادی
.#عیدتان_مبارک
با تجدید ادب و ارادت.
التماس دعا.
Telegram.me/kaveh_farhadi
Telegram
kaveh farhadi کاوه فرهادی
✅ جستارهایی در:
- جامعه شناسی
-انسانشناسی
-انسانشناسی یاریگری
-توسعه پایدار بومی
-ایرانشناسی
-کارآفرینی فتوتی
-زیستبوم
- روانشناسی
- اقتصادنهادگرا
- فلسفه
-اخلاق
-فیزیک/نسبیت
- ادبیات
-شعر
- سینما
-تئاتر
👇 ارتباط با من👇
💠https://yek.link/kavehfarhadi
- جامعه شناسی
-انسانشناسی
-انسانشناسی یاریگری
-توسعه پایدار بومی
-ایرانشناسی
-کارآفرینی فتوتی
-زیستبوم
- روانشناسی
- اقتصادنهادگرا
- فلسفه
-اخلاق
-فیزیک/نسبیت
- ادبیات
-شعر
- سینما
-تئاتر
👇 ارتباط با من👇
💠https://yek.link/kavehfarhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
#معرفی_یک_کتاب: دختری از تبار ما؛ نگاهی به #زندگی، #آثار و #دستاوردهای ملکه #ریاضی_جهان (#مریم_میرزاخانی)/ کامران شهبازی/ نقد فرهنگ ۱۳۹۶/ ۱۳۵ ص مصور/ #مریم_میرزاخانی #ریاضیات #فیزیک @kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/Bz7dYvYBNhs/?igshid=1ndf9v71bmc89
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
به مناسبت بیست و سوم تیر ماه
#سال_مرگ_مریم_میرزاخانی
#مریم_میرزاخانی
@kaveh_farhadi
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
به مناسبت بیست و سوم تیر ماه
#سال_مرگ_مریم_میرزاخانی
#مریم_میرزاخانی
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/Bz7dYvYBNhs/?igshid=1ndf9v71bmc89
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
@kaveh_farhadi
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/Bz7dYvYBNhs/?igshid=1ndf9v71bmc89
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
@kaveh_farhadi
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/Bz7dYvYBNhs/?igshid=1ndf9v71bmc89
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
به مناسبت بیست و سوم تیر ماه
#سال_مرگ_مریم_میرزاخانی
#مریم_میرزاخانی
@kaveh_farhadi
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
به مناسبت بیست و سوم تیر ماه
#سال_مرگ_مریم_میرزاخانی
#مریم_میرزاخانی
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/Bz7dYvYBNhs/?igshid=1ndf9v71bmc89
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
@kaveh_farhadi
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم…
https://www.instagram.com/p/Cg_aQzcNqbT/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
✅ #شدن ها و نه #بودن ها !
📝 #مفهومی_فلسفی
🌺 #انسان_شدن
🖋انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است!
1️⃣ اگر این نگاه را از منظر فلسفیاش بخواهم موجز بگویم، شاید این پاراگراف دقیقاً مراد من را بدرستی بیان دارد : ❗"مراد کانت در فلسفه وی نیز همین مفهوم «عمل انسانی» است و متعین شدن آن، به تعبیری انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است! (یعنی) همان قدر که مشاهده گریم، عامل نیز هستیم این ایده ای است که منجر به تغییر دهندگی نیز میشود..." ‼
2️⃣ پس درس آزادگی آن سرورِ آزادگان، همانا در "#شدن" های دوستدارانش جاری و ساری ست! و نه در "بودن" هایشان! آری، در شدن هایمان و نه در "بودن" هایمان!
💠 آنچنان که در ذکر ماندگار
بر دار کردن "حسنکِ وزیر"⚘
#عاشورا
#درس_عاشورا
#ایمانوئل_کانت
#عمل_انساني
#حسنک_وزیر
#بر_دار_کردن_حسنک
#ذکر_بر_دارکردن_حسنک_وزیر
#کاوه_فرهادی
https://telegram.me/kaveh_farhadi
✅ #شدن ها و نه #بودن ها !
📝 #مفهومی_فلسفی
🌺 #انسان_شدن
🖋انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است!
1️⃣ اگر این نگاه را از منظر فلسفیاش بخواهم موجز بگویم، شاید این پاراگراف دقیقاً مراد من را بدرستی بیان دارد : ❗"مراد کانت در فلسفه وی نیز همین مفهوم «عمل انسانی» است و متعین شدن آن، به تعبیری انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است! (یعنی) همان قدر که مشاهده گریم، عامل نیز هستیم این ایده ای است که منجر به تغییر دهندگی نیز میشود..." ‼
2️⃣ پس درس آزادگی آن سرورِ آزادگان، همانا در "#شدن" های دوستدارانش جاری و ساری ست! و نه در "بودن" هایشان! آری، در شدن هایمان و نه در "بودن" هایمان!
💠 آنچنان که در ذکر ماندگار
بر دار کردن "حسنکِ وزیر"⚘
#عاشورا
#درس_عاشورا
#ایمانوئل_کانت
#عمل_انساني
#حسنک_وزیر
#بر_دار_کردن_حسنک
#ذکر_بر_دارکردن_حسنک_وزیر
#کاوه_فرهادی
https://telegram.me/kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/Bz7dYvYBNhs/?igshid=1ndf9v71bmc89
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
@kaveh_farhadi
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/Cg_aQzcNqbT/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
✅ #شدن ها و نه #بودن ها !
📝 #مفهومی_فلسفی
🌺 #انسان_شدن
🖋انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است!
1️⃣ اگر این نگاه را از منظر فلسفیاش بخواهم موجز بگویم، شاید این پاراگراف دقیقاً مراد من را بدرستی بیان دارد : ❗"مراد کانت در فلسفه وی نیز همین مفهوم «عمل انسانی» است و متعین شدن آن، به تعبیری انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است! (یعنی) همان قدر که مشاهده گریم، عامل نیز هستیم این ایده ای است که منجر به تغییر دهندگی نیز میشود..." ‼
2️⃣ پس درس آزادگی آن سرورِ آزادگان، همانا در "#شدن" های دوستدارانش جاری و ساری ست! و نه در "بودن" هایشان! آری، در شدن هایمان و نه در "بودن" هایمان!
💠 آنچنان که در ذکر ماندگار
بر دار کردن "حسنکِ وزیر"⚘
#عاشورا
#درس_عاشورا
#ایمانوئل_کانت
#عمل_انساني
#حسنک_وزیر
#بر_دار_کردن_حسنک
#ذکر_بر_دارکردن_حسنک_وزیر
#کاوه_فرهادی
https://telegram.me/kaveh_farhadi
✅ #شدن ها و نه #بودن ها !
📝 #مفهومی_فلسفی
🌺 #انسان_شدن
🖋انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است!
1️⃣ اگر این نگاه را از منظر فلسفیاش بخواهم موجز بگویم، شاید این پاراگراف دقیقاً مراد من را بدرستی بیان دارد : ❗"مراد کانت در فلسفه وی نیز همین مفهوم «عمل انسانی» است و متعین شدن آن، به تعبیری انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است! (یعنی) همان قدر که مشاهده گریم، عامل نیز هستیم این ایده ای است که منجر به تغییر دهندگی نیز میشود..." ‼
2️⃣ پس درس آزادگی آن سرورِ آزادگان، همانا در "#شدن" های دوستدارانش جاری و ساری ست! و نه در "بودن" هایشان! آری، در شدن هایمان و نه در "بودن" هایمان!
💠 آنچنان که در ذکر ماندگار
بر دار کردن "حسنکِ وزیر"⚘
#عاشورا
#درس_عاشورا
#ایمانوئل_کانت
#عمل_انساني
#حسنک_وزیر
#بر_دار_کردن_حسنک
#ذکر_بر_دارکردن_حسنک_وزیر
#کاوه_فرهادی
https://telegram.me/kaveh_farhadi
.
💧فراتر از "بودن"
و "موتسارت"
و "باران"!
🖋من از همان ابتدای کودکی با خودم حرف میزدم. من در خویش گفتوگویی را دنبال میکنم که دنیا سعی میکند آن را قطع کند. برای تداوم بخشیدن به این مکالمه، من به نوشتن روی آوردم... نوشتن تقریباً به اندازهی بیکار نشستن و منتظر اولین قطرههای باران در کنسرت و پیانوهای موتسارت بودن، جذاب است»
(فراتر از بودن و موتسارت و باران، کریستین بوبن،)
** توضیحات:؛
✔️ فیلم :پرندهای در باران": -کاوه فرهادی. ( تهران، خیابان درختی- شهرک غرب- ۲۷ بهمن ۴۰۲)
✔️ منبع کامل یادداشت:
(فراتر از بودن و موتسارت و باران، کریستین بوبن، ترجمه نگار صدقی، نشر ماهریز)
#باران
#موتسارت
#بودن
#کریستین_بوبن
https://www.instagram.com/reel/C3akkj9NXfG/?igsh=NDVzczl1Ymt5bTRz
💧فراتر از "بودن"
و "موتسارت"
و "باران"!
🖋من از همان ابتدای کودکی با خودم حرف میزدم. من در خویش گفتوگویی را دنبال میکنم که دنیا سعی میکند آن را قطع کند. برای تداوم بخشیدن به این مکالمه، من به نوشتن روی آوردم... نوشتن تقریباً به اندازهی بیکار نشستن و منتظر اولین قطرههای باران در کنسرت و پیانوهای موتسارت بودن، جذاب است»
(فراتر از بودن و موتسارت و باران، کریستین بوبن،)
** توضیحات:؛
✔️ فیلم :پرندهای در باران": -کاوه فرهادی. ( تهران، خیابان درختی- شهرک غرب- ۲۷ بهمن ۴۰۲)
✔️ منبع کامل یادداشت:
(فراتر از بودن و موتسارت و باران، کریستین بوبن، ترجمه نگار صدقی، نشر ماهریز)
#باران
#موتسارت
#بودن
#کریستین_بوبن
https://www.instagram.com/reel/C3akkj9NXfG/?igsh=NDVzczl1Ymt5bTRz
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/Bz7dYvYBNhs/?igshid=1ndf9v71bmc89
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
@kaveh_farhadi
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم…
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/Cg_aQzcNqbT/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
✅ #شدن ها و نه #بودن ها !
📝 #مفهومی_فلسفی
🌺 #انسان_شدن
🖋انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است!
1️⃣ اگر این نگاه را از منظر فلسفیاش بخواهم موجز بگویم، شاید این پاراگراف دقیقاً مراد من را بدرستی بیان دارد : ❗"مراد کانت در فلسفه وی نیز همین مفهوم «عمل انسانی» است و متعین شدن آن، به تعبیری انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است! (یعنی) همان قدر که مشاهده گریم، عامل نیز هستیم این ایده ای است که منجر به تغییر دهندگی نیز میشود..." ‼
2️⃣ پس درس آزادگی آن سرورِ آزادگان، همانا در "#شدن" های دوستدارانش جاری و ساری ست! و نه در "بودن" هایشان! آری، در شدن هایمان و نه در "بودن" هایمان!
💠 آنچنان که در ذکر ماندگار
بر دار کردن "حسنکِ وزیر"⚘
#عاشورا
#درس_عاشورا
#ایمانوئل_کانت
#عمل_انساني
#حسنک_وزیر
#بر_دار_کردن_حسنک
#ذکر_بر_دارکردن_حسنک_وزیر
#کاوه_فرهادی
https://telegram.me/kaveh_farhadi
✅ #شدن ها و نه #بودن ها !
📝 #مفهومی_فلسفی
🌺 #انسان_شدن
🖋انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است!
1️⃣ اگر این نگاه را از منظر فلسفیاش بخواهم موجز بگویم، شاید این پاراگراف دقیقاً مراد من را بدرستی بیان دارد : ❗"مراد کانت در فلسفه وی نیز همین مفهوم «عمل انسانی» است و متعین شدن آن، به تعبیری انسان بودن صرفاً دانستن نیست، عمل کردن است! (یعنی) همان قدر که مشاهده گریم، عامل نیز هستیم این ایده ای است که منجر به تغییر دهندگی نیز میشود..." ‼
2️⃣ پس درس آزادگی آن سرورِ آزادگان، همانا در "#شدن" های دوستدارانش جاری و ساری ست! و نه در "بودن" هایشان! آری، در شدن هایمان و نه در "بودن" هایمان!
💠 آنچنان که در ذکر ماندگار
بر دار کردن "حسنکِ وزیر"⚘
#عاشورا
#درس_عاشورا
#ایمانوئل_کانت
#عمل_انساني
#حسنک_وزیر
#بر_دار_کردن_حسنک
#ذکر_بر_دارکردن_حسنک_وزیر
#کاوه_فرهادی
https://telegram.me/kaveh_farhadi
Forwarded from kaveh farhadi کاوه فرهادی
https://www.instagram.com/p/Bz7dYvYBNhs/?igshid=1ndf9v71bmc89
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
به مناسبت بیست و سوم تیر ماه
#سال_مرگ_مریم_میرزاخانی
#مریم_میرزاخانی
@kaveh_farhadi
#دختری_از_تبار_ما
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم دانشگاه شریف، بویژه بچههای کلاسهای دکتر گلشنی عزیز، نگاه مریم میرزاخانی را دنبال میکردم، میستودم و بسیار بیش از آنکه آن را بفهم ، از نگاه و نبوغش حیرتزده میشدم!
هرچند بد مهری جهان، در این زمانه ی خالی شده از مهر ، خود حقیقتی است ولی همیشه به یاد آورم که می گفت: "من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو
پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو
ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو"
و البته همه می دانیم رفتن ایشان هرگز نشانی از اتمام را در خود ندارد، همچنان که رفتن هیچ اندیشمندی.. اندیشهی #مریم_میرزاخانی مانند زنجیره و ریسمانی ست که به دست دیگری ممتد می ماند.. حتی اگر به اندازه "تئوری ریسمان String Theory " ، انتزاعی باشد.. شادی روحش را در پایداری روح دانش در جهان میتوان یافت. وقتی مرور می کنیم که #دانش یک واقعیت #انباشتی و #جهانی است آنگاه امیدوار می شویم که از همین لحظه راه او را، از ملل دیگر یا از #تبار_ما ادامه می دهند، همانگونه که او مسیر "نااقلیدسی" #ریمان را ادامه می داد و "ریمان" مسیر اقلیدس را!... او تلاش کرد تا پارادایم مثلا فیزیک نیوتنی و فیزیک تئوری #نسبیت را طوری به هم نزدیک کند.. در واقع، #میرزاخانی توانسته بود شکاف بین این دو پارادایم را کاهش دهد و بین این دو سنت تا آنجا که می تواند پل بزند؛ کم کردن فاصله میان اقلیدسیها و نااقلیدسی ها؛ او نیز در مسیر روبه تکامل علم گامی روبه جلو گذاشت چونان حفر " #قنات" ی عمیق در مرزهای طولاتی دانش. به نظر من او کاری که لازم بود را در جهان انجام داده بود همانند آنانی که در این سرزمین و جهان ، کاری که لازم است را انجام داده و می دهند.. همچنان فارابی ها و شیخ بهاییها... تا چونان موتسارت که رکوئیم او هرچند قطعه ای ناتمام بود ولی کامل بود؛ کامل تر از کامل و آنچه مریم میرزاخانی انجام داد هرچند ناتمام ماند اما کامل است و در طول زمان کامل تر هم می شود... و این البته دیگر از عهد خوب هستی است که " #بودن" را به بهانه " #رفتن"، به " #شدن" و " #جاودانگی" می رساند که می گفت: "مرگ،
مرگ است،
اگر تو نباشی!"- ق. امین پور. ( -کاوه فرهادی. با سپاس از برادر عزیزم دکتر #مانی_کلانی که از نگاه و کلام او در این یادداشت بهره جستم.)
به مناسبت بیست و سوم تیر ماه
#سال_مرگ_مریم_میرزاخانی
#مریم_میرزاخانی
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
"درست دوسال از سفر #دختری_از_تبار_ما میگذرد ، زمانی که در دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف بودم، نخستین بار #مریم_میرزاخانی را در دانشکده برق آن دانشگاه که برای کنفرانسی آمده بود ملاقات کردم و بعد از آن، از طریق کلاسها و جزوات دوستان اهل ریاضی و #فلسفه_علم…