kaveh farhadi کاوه فرهادی
نگاهی #جامعهشناسانه به #سینمای_ایران 🎞 رونمایی از کتاب " سینما و بازتولید ارزش ها" 🕓 زمان :چهارشنبه 27 آذرماه ساعت 16 📝اثر خانم مینا حسنی از فارغ التحصیلان رشته کارگردانی دارالفنون مکان: میدان انقلاب ابتدای خیابان آزادی خیابان جمالزاده جنوبی خیابان کلهر…
🔻 "روشان" #چراغ را #روشن_کرد!🔻
https://www.instagram.com/p/B6gYrmgJFt7/?igshid=cbs7v9f2xaz1
@kaveh_farhadi
#تصویر_اول_و_دوم: کریسمس ابتدای سال ۲۰۲۰ است.. هواپیما دارد به فرودگاه مهرآباد تهران نزدیک میشود، همه چراغها خاموش بودند، و من چقدر دلم میخواست کتابی را که هفتهی پیش رونماییاش در #آموزشگاه_سینمایی_دارالفنون_تهران برگزار شد، یک بار دیگر مطالعه میکردم، اما اکثر چراغها همچنان خاموش بودند، دوست کنار من هم چشمانش را بسته بود و فکر کردم شاید مثل بسیار دیگر از مسافران، خواب باشد، چند صندلی جلوتر کودکی زیبا ناگهان از جای بلند شد و بیدرنگ، چراغ بالای سرش را روشن کرد! زیبایی نگاهش در زیر نور چراغ همه را آنچنان به وجد آورد که حتی دوست مسافر کناری هم لبخند زنان چشمانش را گشود و نگاهم کرد و به آرامی گفت: "کریسمس شما مبارک!" .. لحظاتی بعد فهمیدم، این دوست مهربان از هموطنان خوب مسیحیمان است که از خواب برخاسته است.
#تصویر_سوم: درحالیکه به آن دخترکِ زیبا، زیر نور چراغ نگاه میکردم ، کتاب پیش رویم را گشودم.. براستی اثر #سینما_و_بازتولید_ارزشها کار عمیق و شجاعانهای است که چراغ فهم و بازاندیشی دوبارهی #ارزشها را با نگاهی #جامعهشناسانه در دریای خروشان تغییرات رویکردهای سینمایی جهان و ایران، فراروی همهی آنانی که به ادراک #متن در امواج خروشانِ #تولید_محتوا میاندیشند، میگشاید.. نویسنده اثر، #مینا_حسنی آنچنان متن را روشن و روان نوشته بود که من هم مانند #روشان، (بعدا دانستم نام آن دخترک، "روشان" بود.) چراغ بالای سرم را روشن کردم. و برداشتهای نویسنده را در بسط مفهوم ارزش #خردجمعیِ در تولید آثار سینمای معاصر ایران بویژه دهههای اخیر، دنبال کردم.
#تصویر_چهارم : خلبان از درون کابین بیرون آمد و با مسافران خوش و بشی کوتاه کرد، شاید چراغی که "روشان" روشن کرده بود او را هم به درون مسافران کشاند! وقتی نگاهم به مکالمهی کوتاه خلبان و "روشان" افتاد، صحنههایی از #شازده_کوچولو اثر:#اگزوپری و دیالوگاش با خلبان و نقشی را که در کودکی بازی کردم و تصویر سال گذشته، زمانی که کنار مجسمهاش ایستاده بودم، همه به خاطرم آمد..
#تصویر_پنجم: هواپیما در فرودگاه مهرآباد آرام گرفت اما دریای افکارم همچنان خروشان مانده بود و به باز تولید ارزشها در روزگاری میاندیشیدم که "روشان" در آن بزرگ خواهد شد و سالهایی که نو میشود.. و به لبخند آن دوست و هموطن مسیحی که با هم از یک هواپیما پیاده شدیم و شاید او هم مثل من، به چراغی میاندیشید که "روشان" ، روشن کرد! (#یادداشتی از:
#کاوه_فرهادی/ کریسمس سال ۲۰۲۰)
#سینما_و_بازتولید_ارزشها
#کتاب/ #جامعه_شناسی_سینما/#مینا_حسنی
@kaveh_farhadi
https://www.instagram.com/p/B6gYrmgJFt7/?igshid=cbs7v9f2xaz1
@kaveh_farhadi
#تصویر_اول_و_دوم: کریسمس ابتدای سال ۲۰۲۰ است.. هواپیما دارد به فرودگاه مهرآباد تهران نزدیک میشود، همه چراغها خاموش بودند، و من چقدر دلم میخواست کتابی را که هفتهی پیش رونماییاش در #آموزشگاه_سینمایی_دارالفنون_تهران برگزار شد، یک بار دیگر مطالعه میکردم، اما اکثر چراغها همچنان خاموش بودند، دوست کنار من هم چشمانش را بسته بود و فکر کردم شاید مثل بسیار دیگر از مسافران، خواب باشد، چند صندلی جلوتر کودکی زیبا ناگهان از جای بلند شد و بیدرنگ، چراغ بالای سرش را روشن کرد! زیبایی نگاهش در زیر نور چراغ همه را آنچنان به وجد آورد که حتی دوست مسافر کناری هم لبخند زنان چشمانش را گشود و نگاهم کرد و به آرامی گفت: "کریسمس شما مبارک!" .. لحظاتی بعد فهمیدم، این دوست مهربان از هموطنان خوب مسیحیمان است که از خواب برخاسته است.
#تصویر_سوم: درحالیکه به آن دخترکِ زیبا، زیر نور چراغ نگاه میکردم ، کتاب پیش رویم را گشودم.. براستی اثر #سینما_و_بازتولید_ارزشها کار عمیق و شجاعانهای است که چراغ فهم و بازاندیشی دوبارهی #ارزشها را با نگاهی #جامعهشناسانه در دریای خروشان تغییرات رویکردهای سینمایی جهان و ایران، فراروی همهی آنانی که به ادراک #متن در امواج خروشانِ #تولید_محتوا میاندیشند، میگشاید.. نویسنده اثر، #مینا_حسنی آنچنان متن را روشن و روان نوشته بود که من هم مانند #روشان، (بعدا دانستم نام آن دخترک، "روشان" بود.) چراغ بالای سرم را روشن کردم. و برداشتهای نویسنده را در بسط مفهوم ارزش #خردجمعیِ در تولید آثار سینمای معاصر ایران بویژه دهههای اخیر، دنبال کردم.
#تصویر_چهارم : خلبان از درون کابین بیرون آمد و با مسافران خوش و بشی کوتاه کرد، شاید چراغی که "روشان" روشن کرده بود او را هم به درون مسافران کشاند! وقتی نگاهم به مکالمهی کوتاه خلبان و "روشان" افتاد، صحنههایی از #شازده_کوچولو اثر:#اگزوپری و دیالوگاش با خلبان و نقشی را که در کودکی بازی کردم و تصویر سال گذشته، زمانی که کنار مجسمهاش ایستاده بودم، همه به خاطرم آمد..
#تصویر_پنجم: هواپیما در فرودگاه مهرآباد آرام گرفت اما دریای افکارم همچنان خروشان مانده بود و به باز تولید ارزشها در روزگاری میاندیشیدم که "روشان" در آن بزرگ خواهد شد و سالهایی که نو میشود.. و به لبخند آن دوست و هموطن مسیحی که با هم از یک هواپیما پیاده شدیم و شاید او هم مثل من، به چراغی میاندیشید که "روشان" ، روشن کرد! (#یادداشتی از:
#کاوه_فرهادی/ کریسمس سال ۲۰۲۰)
#سینما_و_بازتولید_ارزشها
#کتاب/ #جامعه_شناسی_سینما/#مینا_حسنی
@kaveh_farhadi
Instagram
Kaveh Farhadi |کاوه فرهادی
#"روشان" #چراغ را #روشن_کرد! #تصویر_اول_و_دوم: کریسمس ابتدای سال ۲۰۲۰ است.. هواپیما دارد به فرودگاه مهرآباد تهران نزدیک میشود، همه چراغها خاموش بودند، و من چقدر دلم میخواست کتابی را که هفتهی پیش رونماییاش در #آموزشگاه_سینمایی_دارالفنون_تهران برگزار شد،…
kaveh farhadi کاوه فرهادی
او بارها در نوشتههایش تأکید کرده که مقصودش از مفهوم «بر فراز سنت»، ماندن و فسیلشدن در فرهنگ بومی و گذشته و توقفگاههای تاریخی نیست. سخن فرهادی این است که توسعه و بهرهمندی از فناوری باید در بستری رخ دهد که از ریشههای سنتی نشأت گرفته باشد و بعد ویژگی درونزا…
4_5837167319008151494.pdf
10.1 MB
او بارها در نوشتههایش تأکید کرده که مقصودش از مفهوم «بر فراز سنت»، ماندن و فسیلشدن در فرهنگ بومی و گذشته و توقفگاههای تاریخی نیست. سخن فرهادی این است که توسعه و بهرهمندی از فناوری باید در بستری رخ دهد که از ریشههای سنتی نشأت گرفته باشد و بعد ویژگی درونزا داشته باشد. فرهادی به طعنه مینویسد: «روستاییان کرمانی میگویند درخت روی ریشهاش سبز میکند، اما تکنوکراتهای وابسته با چشمپوشی بر تجربیات چندهزارساله تیشه بر ریشه زدند. نجات کشاورزی ما در پیوند «سنت» و «صنعت» بود؛ نه در «سنتکُشی» کورکورانه.
گذری بر آرای دکتر فرهادی درباره نسبت سنت و صنعت را در لینک زیر مطالعه نمایید⬇️⬇️ https://way2pay.ir/196939/
(صفحه ۱۴ و ۱۵ فایل PDF)
#یادداشتی از:
آقای #امین_شول_سیرجانی ( روزنامهنگار)
درباره آثار #دکتر_مرتضی_فرهادی
@kaveh_farhadi
گذری بر آرای دکتر فرهادی درباره نسبت سنت و صنعت را در لینک زیر مطالعه نمایید⬇️⬇️ https://way2pay.ir/196939/
(صفحه ۱۴ و ۱۵ فایل PDF)
#یادداشتی از:
آقای #امین_شول_سیرجانی ( روزنامهنگار)
درباره آثار #دکتر_مرتضی_فرهادی
@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
4_5837167319008151494.pdf
گذری بر آرای مرتضی فرهادی درباره نسبت سنت و صنعت /
منبع:
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۶
#یادداشتی از:
آقای #امین_شول_سیرجانی ( روزنامهنگار)
درباره آثار #دکتر_مرتضی_فرهادی
(صفحه نخست)
درخت روی ریشه خودش سبز میشود
یکی از مشخصههای بارز پروژه فکری مرتضی فرهادی، انسانشناس، ظرف بیش از ۵۰ سال کار علمی، تمرکز بر این محور بوده که سنت نهتنها مانع توسعه نیست؛ بلکه توسعه در غرب از دل ریشههای سنتی برآمده است. از این منظر، استفاده از فناوریهای جدید در ایران بدون شناخت فناوریهای تاریخی ایرانیان ناشی از بیاطلاعی و بیاعتنایی ما نسبت به شناخت «پتانسیلهای فرهنگی» این سرزمین است
«توسعهنیافتگی ایران» یکی از موضوعات ظاهراً جذابی بوده که بهخصوص در چند دهه اخیر مورد توجه مجامع علمی و دانشگاهی قرار گرفته است. بسیاری کوشیدهاند بنا به بضاعتشان و در چارچوب نگاه خویش دلایل این «عقبماندگی» را بشناسند و حتی در پارهای موارد نسخه درمانی هم برای آن بپیچند.
در این میان مرتضی فرهادی یکی از پژوهشگرانی است که کوشیده قرائت جدیدی از جریان توسعه در ایران و نسبت «سنت و صنعت» و «سنت و فناوری» ارائه کند. فرهادی برای اهالی علوم اجتماعی ایران صرفاً یک نام نیست. او نماد یک پژوهشگر تماموقت است. پژوهشگری که کرسی استادی انسانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی مانع از آن نشد تا از میدان تحقیق غفلت ورزد. فرهادی طی بیش از پنج دهه کار علمی مداوم، همواره یک پایش در دانشگاه بوده و پای دیگرش در میدان.
او از اندک محققان و معلمانی است که در یک سنت فکری مشخص زیست میکنند و میکوشند صورتبندی مشخصی از آراءشان را بهمرور در اختیار مخاطبانشان قرار دهند. فرهادی در پژوهشهایش با شناخت و معرفی سنتهای کمتر شناختهشده یا ناشناختهمانده ایرانیان به ما یادآوری میکند که نگاه شرقشناسانه به روند توسعه در ایران، رویکردی ناقص و مخرب بوده است. برای نمونه فرهادی در کتابهای گرانسنگی چون «واره: نوعی تعاونی سنتی کهن و زنانه در ایران» و «فرهنگ یاریگری در ایران» بهروشنی نظریه تکروی ایرانیان را به چالش کشیده است.
او در پژوهشهایش نشان داده که بر خلاف قرائت غالب درباره مهارتنداشتن ایرانیان در کار گروهی و تکرو بودن آنها، ایرانیان از پیشینهای قوی در فرهنگ مشارکت برخوردار بودهاند. او همچنین در پژوهشهای دیگرش با یادآوری شماری از فناوریهای ایرانیان بهخصوص در حوزه کشاورزی و مدیریت منابع آب، نادیدهگرفتن این فناوریها در جریان توسعه و جایگزینشدن شتابزده و سراسیمه فناوریهای جدید را به انتقاد میگیرد.
در این یادداشت اما سخن بر سر آخرین اثر منتشرشده فرهادی است؛ کتاب دوجلدی «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن» که در آن کوشیده صورتبندی جامعی از دیدگاههایش را درباره نسبت سنت و توسعه ارائه دهد.
#نقد_نگاه_شرقشناسانه:
فرهادی پیش از این درباره این کتاب گفته است: «من در این اثر، صنعت را با تساهل به کار بردهام و آن را نمادی از توسعه گرفتهام. این انتخاب به این دلیل بوده که جناس لفظی میان صنعت و سنت را همواره همراه با هم به کار بردهاند و معمولاً هم در این ترکیب، صنعت نمادی از توسعه است. من مانند هر ایرانی از مدتها پیش ذهنم درگیر این دوگانه بود؛ دوگانهای که یک سمت آن به جدایی صنعت یا توسعه و سنت رأی میدهد و اینکه برای توسعهیافتن باید سنت را کنار نهاد و یک سمت آن به توسعه درونزا و برآمده از سنت معتقد است.رأی من در همه تحقیقاتم و همچنین در این کتاب به این بخش دوم گرایش داشته است.»
او بر این نظر است که ریشههای این دو رویکرد کلان به توسعه را میتوان در ادبیات شرقشناسان و ایدههای مکتب نوسازی مشاهده کرد: «در این کتاب به نقد طبقهبندی شرقشناسانه از نوع وبری پرداختهام و نادرستی تقابل سنت و صنعت و فهم برخاسته از آن را به چالش کشیدهام.»
از نگاه فرهادی راه صنعت چه در کشورهای موج اول صنعتی و بهویژه انگلستان و چه در کشورهای صنعتیشده موج دوم از پایگاه، جایگاه و سکوی پرتاب سنت گذشته است. او البته طبقهبندی جوامع جهان به سنتی و صنعتی را در اصل خطا و گمراهکننده میداند؛ زیرا «تلویحاً و تصریحاً سنت را در برابر صنعت و سنتی را در برابر صنعتی قرار میدهد. در حالی که اگرچه جوامع صنعتی امروز جهان با همان جوامع در روزگار سنتی بودنشان تفاوتهایی دارند، اما بذر و جوانههای این جوامع صنعتی از دل همان جوامع سنتی رشد کرده است.
پس اگر این طبقهبندی به گونهای اصلاح شود که در عین پذیرش تغییر و دگرگونی نشان دهد جوامع صنعتی امروز بر فراز جوامع سنتی خود بنا شدهاند، میتواند یک طبقهبندی کاربردی و راهگشا در مبحث توسعه باشد.»
ادامه:👇
@kaveh_farhadi
منبع:
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۶
#یادداشتی از:
آقای #امین_شول_سیرجانی ( روزنامهنگار)
درباره آثار #دکتر_مرتضی_فرهادی
(صفحه نخست)
درخت روی ریشه خودش سبز میشود
یکی از مشخصههای بارز پروژه فکری مرتضی فرهادی، انسانشناس، ظرف بیش از ۵۰ سال کار علمی، تمرکز بر این محور بوده که سنت نهتنها مانع توسعه نیست؛ بلکه توسعه در غرب از دل ریشههای سنتی برآمده است. از این منظر، استفاده از فناوریهای جدید در ایران بدون شناخت فناوریهای تاریخی ایرانیان ناشی از بیاطلاعی و بیاعتنایی ما نسبت به شناخت «پتانسیلهای فرهنگی» این سرزمین است
«توسعهنیافتگی ایران» یکی از موضوعات ظاهراً جذابی بوده که بهخصوص در چند دهه اخیر مورد توجه مجامع علمی و دانشگاهی قرار گرفته است. بسیاری کوشیدهاند بنا به بضاعتشان و در چارچوب نگاه خویش دلایل این «عقبماندگی» را بشناسند و حتی در پارهای موارد نسخه درمانی هم برای آن بپیچند.
در این میان مرتضی فرهادی یکی از پژوهشگرانی است که کوشیده قرائت جدیدی از جریان توسعه در ایران و نسبت «سنت و صنعت» و «سنت و فناوری» ارائه کند. فرهادی برای اهالی علوم اجتماعی ایران صرفاً یک نام نیست. او نماد یک پژوهشگر تماموقت است. پژوهشگری که کرسی استادی انسانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی مانع از آن نشد تا از میدان تحقیق غفلت ورزد. فرهادی طی بیش از پنج دهه کار علمی مداوم، همواره یک پایش در دانشگاه بوده و پای دیگرش در میدان.
او از اندک محققان و معلمانی است که در یک سنت فکری مشخص زیست میکنند و میکوشند صورتبندی مشخصی از آراءشان را بهمرور در اختیار مخاطبانشان قرار دهند. فرهادی در پژوهشهایش با شناخت و معرفی سنتهای کمتر شناختهشده یا ناشناختهمانده ایرانیان به ما یادآوری میکند که نگاه شرقشناسانه به روند توسعه در ایران، رویکردی ناقص و مخرب بوده است. برای نمونه فرهادی در کتابهای گرانسنگی چون «واره: نوعی تعاونی سنتی کهن و زنانه در ایران» و «فرهنگ یاریگری در ایران» بهروشنی نظریه تکروی ایرانیان را به چالش کشیده است.
او در پژوهشهایش نشان داده که بر خلاف قرائت غالب درباره مهارتنداشتن ایرانیان در کار گروهی و تکرو بودن آنها، ایرانیان از پیشینهای قوی در فرهنگ مشارکت برخوردار بودهاند. او همچنین در پژوهشهای دیگرش با یادآوری شماری از فناوریهای ایرانیان بهخصوص در حوزه کشاورزی و مدیریت منابع آب، نادیدهگرفتن این فناوریها در جریان توسعه و جایگزینشدن شتابزده و سراسیمه فناوریهای جدید را به انتقاد میگیرد.
در این یادداشت اما سخن بر سر آخرین اثر منتشرشده فرهادی است؛ کتاب دوجلدی «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن» که در آن کوشیده صورتبندی جامعی از دیدگاههایش را درباره نسبت سنت و توسعه ارائه دهد.
#نقد_نگاه_شرقشناسانه:
فرهادی پیش از این درباره این کتاب گفته است: «من در این اثر، صنعت را با تساهل به کار بردهام و آن را نمادی از توسعه گرفتهام. این انتخاب به این دلیل بوده که جناس لفظی میان صنعت و سنت را همواره همراه با هم به کار بردهاند و معمولاً هم در این ترکیب، صنعت نمادی از توسعه است. من مانند هر ایرانی از مدتها پیش ذهنم درگیر این دوگانه بود؛ دوگانهای که یک سمت آن به جدایی صنعت یا توسعه و سنت رأی میدهد و اینکه برای توسعهیافتن باید سنت را کنار نهاد و یک سمت آن به توسعه درونزا و برآمده از سنت معتقد است.رأی من در همه تحقیقاتم و همچنین در این کتاب به این بخش دوم گرایش داشته است.»
او بر این نظر است که ریشههای این دو رویکرد کلان به توسعه را میتوان در ادبیات شرقشناسان و ایدههای مکتب نوسازی مشاهده کرد: «در این کتاب به نقد طبقهبندی شرقشناسانه از نوع وبری پرداختهام و نادرستی تقابل سنت و صنعت و فهم برخاسته از آن را به چالش کشیدهام.»
از نگاه فرهادی راه صنعت چه در کشورهای موج اول صنعتی و بهویژه انگلستان و چه در کشورهای صنعتیشده موج دوم از پایگاه، جایگاه و سکوی پرتاب سنت گذشته است. او البته طبقهبندی جوامع جهان به سنتی و صنعتی را در اصل خطا و گمراهکننده میداند؛ زیرا «تلویحاً و تصریحاً سنت را در برابر صنعت و سنتی را در برابر صنعتی قرار میدهد. در حالی که اگرچه جوامع صنعتی امروز جهان با همان جوامع در روزگار سنتی بودنشان تفاوتهایی دارند، اما بذر و جوانههای این جوامع صنعتی از دل همان جوامع سنتی رشد کرده است.
پس اگر این طبقهبندی به گونهای اصلاح شود که در عین پذیرش تغییر و دگرگونی نشان دهد جوامع صنعتی امروز بر فراز جوامع سنتی خود بنا شدهاند، میتواند یک طبقهبندی کاربردی و راهگشا در مبحث توسعه باشد.»
ادامه:👇
@kaveh_farhadi
kaveh farhadi کاوه فرهادی
#علیه_بازتولید_انگارههای_غلط: (صفحه دوم ) «در جامعه تنبل توسعه ممکن نیست»، «ما اهل کار گروهی نیستیم اول باید فرهنگ درست شود و بعد به توسعه فکر کنیم»، «ما با فناوریهای جدید بیگانهایم، چون خودمان دانش کافی برای خلق فناوری نداشتهایم. باید همراه با فناوری…
(صفحه سوم)
اول به علت متکینشدن به اقتصاد بادآورده و بعد به خاطر تاریخ و فرهنگ پربار باستانی و سرانجام به علت رها نکردن جوهره فرهنگ بومی بهطور اعم و فرهنگ تولیدی و ارزشها و دانشها و فناوریها بهطور اخص بوده است.»
یعنی همان چیزهایی که ما بر خلاف آن عمل کردهایم. از نظر او روح سختکوشی مردمان مشرقزمین در کشورهایی با اقتصاد بادآورده و استخراجی، به اشرافیتی دروغین یا حداقل «آبباریکهای» برای معاش بدون تلاش تبدیل شده است. البته کشورهایی مانند ژاپن، چین و هند دامنشان را از این آلودگی حفظ کردهاند.
منبع:
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۶
#یادداشتی از:
آقای #امین_شول_سیرجانی ( روزنامهنگار)
درباره آثار #دکتر_مرتضی_فرهادی
@kaveh_farhadi
اول به علت متکینشدن به اقتصاد بادآورده و بعد به خاطر تاریخ و فرهنگ پربار باستانی و سرانجام به علت رها نکردن جوهره فرهنگ بومی بهطور اعم و فرهنگ تولیدی و ارزشها و دانشها و فناوریها بهطور اخص بوده است.»
یعنی همان چیزهایی که ما بر خلاف آن عمل کردهایم. از نظر او روح سختکوشی مردمان مشرقزمین در کشورهایی با اقتصاد بادآورده و استخراجی، به اشرافیتی دروغین یا حداقل «آبباریکهای» برای معاش بدون تلاش تبدیل شده است. البته کشورهایی مانند ژاپن، چین و هند دامنشان را از این آلودگی حفظ کردهاند.
منبع:
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۶
#یادداشتی از:
آقای #امین_شول_سیرجانی ( روزنامهنگار)
درباره آثار #دکتر_مرتضی_فرهادی
@kaveh_farhadi