سنجه کلیدی چیست؟ – داستان استارت آپ های موفق از کجا شروع می شود؟
این روز ها که تب راه اندازی استارت آپ بسیار داغ است ، بسیاری از افراد تمایل به راه اندازی استارت آپ دارند. ایده هایی که می توانند به یک کسب و کار اینترنتی پر سود تبدیل شوند. اما چه چیزی است که کسب و کار های موفق را از استارت آپ هایی که با شکست رو به رو می شوند ، متفاوت می کند؟ در این نوشتار قصد داریم در مورد سنجه کلیدی یا key metrics صحبت کنیم.
چه استارت آپ هایی به موفقیت می رسند؟
یکی از اشتباهات رایجی که استارت آپ ها مرتکب می شوند ، عدم توجه به سنجه های کلیدی می باشد. سنجه های کلیدی یا key metrics که از آن ها به نام KPI نیز یاد می شود ، اطلاعاتی است که به صاحبان و مدیران استارت آپ ها کمک می کند تا کسب و کار خود را بیشتر بشناسند و در راستای موفقیت آن برنامه ریزی کنند.
بیشتر استارت آپ ها توسط تیم های فنی که دانش برنامه نویسی دارند راه اندازی می شود. این امر باعث می شود که دانش تیم استارت آپی نسبت به مدیریت یک استارت آپ کم باشد یا بدلیل آنکه همواره در حال تست سیستم و از بین بردن باگ های احتمالی هستند ، از آنالیز سنجه های کلیدی یا key metric ها غافل بمانند.
این همان مرحله ای است که یک تیم استارت آپی موفق را از سایر تیم ها که با شکست رو به رو می شوند ، جدا می کند. در یک استارت آپ موفق ، افراد تیم می آموزند که ضمن توجه به قسمت فنی استارت آپ باید به آمار و ارقام نیز توجه کنند .
اهداف کلیدی خود را تعریف کنید!
برای راه اندازی یک استارت آپ موفق ، برای هر اقدام خود باید هدف کلیدی ای داشته باشید . یا مجموعه اقدامات در راستای رسیدن به یک هدف کلیدی باشد. بنابراین بعد از هر اقدام با سنجش شاخص کلیدی می توانید موفقیت مجموعه برای رسیدن به اهداف کلیدی را بسنجید.
اهداف کلیدی می تواند افزایش فروش ، پر کردن فرم اشتراک خبرنامه ، ثبت نام در سایت و …. باشد. پس از مشخص نمودن اهداف کلیدی ، باید سنجه کلیدی که نشان دهنده میزان پیشرفت در رسیدن به هدف مورد نظر می باشد را شناسایی کنید.
برای مثال در صورتی که هدف کلیدی شما ، افزایش فروش باشد. سنجه کلیدی آمار بازدید به تنهایی نمی تواند مشخص کننده میزان پیشرفت شما باشد. در این حالت ، نرخ بازگشت مشتری ( customer return) ، افزایش نرخ ماندگاری در صفحه ، کاهش نرخ پرش ، می تواند شاخص کلیدی موثرتری باشد.
نتیجه گیری :
شناسایی سنجه های کلیدی که با مدل کسب و کار تناسب داشته باشد و دنبال کردن آن ها می تواند به شما کمک کند تا در مورد صحت فرضیاتی که از کسب و کار خود می دانید به اطمینان برسید. در نهایت اطلاع داشتن از موقعیتی که کسب و کار شما در آن قرار دارد ، سبب می شود که تصمیمات استراتژی درستی اتخاذ کنید.
در صورتی که قصد راه اندازی استارت آپ را دارید یا در حال مدیریت یک کسب و کار نوپا هستید ، علاوه بر توجه به قسمت فنی ، در مورد شاخص های کلیدی اطلاعات کسب کنید و به صورت دوره ای آن ها را شخصا بررسی کنید.
#داده_پرداز_راستین
#راهبری /#kpi
@karnil
این روز ها که تب راه اندازی استارت آپ بسیار داغ است ، بسیاری از افراد تمایل به راه اندازی استارت آپ دارند. ایده هایی که می توانند به یک کسب و کار اینترنتی پر سود تبدیل شوند. اما چه چیزی است که کسب و کار های موفق را از استارت آپ هایی که با شکست رو به رو می شوند ، متفاوت می کند؟ در این نوشتار قصد داریم در مورد سنجه کلیدی یا key metrics صحبت کنیم.
چه استارت آپ هایی به موفقیت می رسند؟
یکی از اشتباهات رایجی که استارت آپ ها مرتکب می شوند ، عدم توجه به سنجه های کلیدی می باشد. سنجه های کلیدی یا key metrics که از آن ها به نام KPI نیز یاد می شود ، اطلاعاتی است که به صاحبان و مدیران استارت آپ ها کمک می کند تا کسب و کار خود را بیشتر بشناسند و در راستای موفقیت آن برنامه ریزی کنند.
بیشتر استارت آپ ها توسط تیم های فنی که دانش برنامه نویسی دارند راه اندازی می شود. این امر باعث می شود که دانش تیم استارت آپی نسبت به مدیریت یک استارت آپ کم باشد یا بدلیل آنکه همواره در حال تست سیستم و از بین بردن باگ های احتمالی هستند ، از آنالیز سنجه های کلیدی یا key metric ها غافل بمانند.
این همان مرحله ای است که یک تیم استارت آپی موفق را از سایر تیم ها که با شکست رو به رو می شوند ، جدا می کند. در یک استارت آپ موفق ، افراد تیم می آموزند که ضمن توجه به قسمت فنی استارت آپ باید به آمار و ارقام نیز توجه کنند .
اهداف کلیدی خود را تعریف کنید!
برای راه اندازی یک استارت آپ موفق ، برای هر اقدام خود باید هدف کلیدی ای داشته باشید . یا مجموعه اقدامات در راستای رسیدن به یک هدف کلیدی باشد. بنابراین بعد از هر اقدام با سنجش شاخص کلیدی می توانید موفقیت مجموعه برای رسیدن به اهداف کلیدی را بسنجید.
اهداف کلیدی می تواند افزایش فروش ، پر کردن فرم اشتراک خبرنامه ، ثبت نام در سایت و …. باشد. پس از مشخص نمودن اهداف کلیدی ، باید سنجه کلیدی که نشان دهنده میزان پیشرفت در رسیدن به هدف مورد نظر می باشد را شناسایی کنید.
برای مثال در صورتی که هدف کلیدی شما ، افزایش فروش باشد. سنجه کلیدی آمار بازدید به تنهایی نمی تواند مشخص کننده میزان پیشرفت شما باشد. در این حالت ، نرخ بازگشت مشتری ( customer return) ، افزایش نرخ ماندگاری در صفحه ، کاهش نرخ پرش ، می تواند شاخص کلیدی موثرتری باشد.
نتیجه گیری :
شناسایی سنجه های کلیدی که با مدل کسب و کار تناسب داشته باشد و دنبال کردن آن ها می تواند به شما کمک کند تا در مورد صحت فرضیاتی که از کسب و کار خود می دانید به اطمینان برسید. در نهایت اطلاع داشتن از موقعیتی که کسب و کار شما در آن قرار دارد ، سبب می شود که تصمیمات استراتژی درستی اتخاذ کنید.
در صورتی که قصد راه اندازی استارت آپ را دارید یا در حال مدیریت یک کسب و کار نوپا هستید ، علاوه بر توجه به قسمت فنی ، در مورد شاخص های کلیدی اطلاعات کسب کنید و به صورت دوره ای آن ها را شخصا بررسی کنید.
#داده_پرداز_راستین
#راهبری /#kpi
@karnil
فصل 2، قسمت 62: درباره اهمیت نگاه سیستمی در کسب و کار
میثم زرگرپور و امید اخوان
اهمیت نگاه سیستمی در کسب و کار (مهمان: کارآگاه - پرسیس ژن)
📝#10_بی_پلاس
☀️#نظامندی
🌱 توانگری کارنیل
@karnil
📝#10_بی_پلاس
☀️#نظامندی
🌱 توانگری کارنیل
@karnil
در اینجا چشم انداز شرکت محور سازان ایران خودرو را می بینیم، کلمه کلیدی این چشم انداز "بزرگترین" است!
از مقایسه و بررسی این چشم انداز ها و ماموریت ها می توانید قطب نما و ماموریت درستی را برای کسب و کار خود داشته باشید (کسب و کار کوچک یا بزرگ فرقی نمی کند هر دو نیازمند ماموریت با ارزشی هستند)
#راهبری/#ماموریت
از مقایسه و بررسی این چشم انداز ها و ماموریت ها می توانید قطب نما و ماموریت درستی را برای کسب و کار خود داشته باشید (کسب و کار کوچک یا بزرگ فرقی نمی کند هر دو نیازمند ماموریت با ارزشی هستند)
#راهبری/#ماموریت
شعار و ماموریت بعضی از شرکت های دیگر ایران
رسیدن به جایگاه سه شرکت برتر هلدینگ چند رشته ای(سرمایه گذاری خودرو)❓
تحسین برانگیزترین شرکت ارایه دهنده خدمات و راهکارهای ارتباطی و محتوایی در کشور(شاتل) ❓
برترین بازیگر زیست بوم دیجیتال کشوردر صنعت مالی (فناپ)❓
ما هستیم تا بخشی از دشواریهای زندگی شهری را آسان کنیم و بر اساس خواستهها و نیازهای شهروندان بهترین مسیر و راهحل را برای کنار آمدن با پیچیدگیهای زندگی شهری ارائه کنیم و رضایت و آسودگی خاطر همشهریانمان را فراهم کنیم. (تپسی)✔️
خلق تجربه لذتبخش یک خرید اینترنتی (دیجی کالا)✔️
کارآمد و ارزش آفرین در صنعت پخش محصولات تند گردش به منظور پاسخ سریع و به موقع به نیازهای مشتریان با کمترین ریسک(گلرنگ)✔️
ایجاد ارزش افزوده واقعی برای مشتریان و تبدیل آنها به مشتریان وفادار، با تأمین سه اصلی راحتی، سرعت و اعتماد (بانک سامان)✔️
و ماموریت چند شرکت بزرگ جهان
ایجاد پیوند میان آدمهای حرفهای در سرتاسر جهان برای بهبود سازندگی و موفقیت آنها (لینکدین)
سازماندهی اطلاعات جهانی و ایجاد دسترسی و کاربرد آن در سرتاسر جهان(گوگل)
ماموریت اوبر عبارت است از تسهیل در حمل و نقل – برای همهی آدمها، به همهی نقاط.(اوبر)
الهام بخشیدن به جهان با فناوریها، محصولات، و طرحهایی که زندگی آدمها را غنی کنند و با خلق آیندهای جدید به سعادت اجتماعی کمک کنند.(سامسونگ)
تصور جهانی که در آن، هر یک از انسانها بتواند آزادانه سهمی در مجموع تمام علوم داشته باشد. این تعهد ماست.(ویکی پدیا)
توانمندسازی آدمها برای ایجاد جامعهای قدرتمند و نزدیک کردن تمام آدمهای جهان به یکدیگر. (فیسبوک)
حالا ماموریت کسب و کار یا ارزشی که تو خلق می کنی چیه؟
📝#کارنیل
🌈#راهبری/#ماموریت
🌱 توانگری کارنیل
@karnil
رسیدن به جایگاه سه شرکت برتر هلدینگ چند رشته ای(سرمایه گذاری خودرو)❓
تحسین برانگیزترین شرکت ارایه دهنده خدمات و راهکارهای ارتباطی و محتوایی در کشور(شاتل) ❓
برترین بازیگر زیست بوم دیجیتال کشوردر صنعت مالی (فناپ)❓
ما هستیم تا بخشی از دشواریهای زندگی شهری را آسان کنیم و بر اساس خواستهها و نیازهای شهروندان بهترین مسیر و راهحل را برای کنار آمدن با پیچیدگیهای زندگی شهری ارائه کنیم و رضایت و آسودگی خاطر همشهریانمان را فراهم کنیم. (تپسی)✔️
خلق تجربه لذتبخش یک خرید اینترنتی (دیجی کالا)✔️
کارآمد و ارزش آفرین در صنعت پخش محصولات تند گردش به منظور پاسخ سریع و به موقع به نیازهای مشتریان با کمترین ریسک(گلرنگ)✔️
ایجاد ارزش افزوده واقعی برای مشتریان و تبدیل آنها به مشتریان وفادار، با تأمین سه اصلی راحتی، سرعت و اعتماد (بانک سامان)✔️
و ماموریت چند شرکت بزرگ جهان
ایجاد پیوند میان آدمهای حرفهای در سرتاسر جهان برای بهبود سازندگی و موفقیت آنها (لینکدین)
سازماندهی اطلاعات جهانی و ایجاد دسترسی و کاربرد آن در سرتاسر جهان(گوگل)
ماموریت اوبر عبارت است از تسهیل در حمل و نقل – برای همهی آدمها، به همهی نقاط.(اوبر)
الهام بخشیدن به جهان با فناوریها، محصولات، و طرحهایی که زندگی آدمها را غنی کنند و با خلق آیندهای جدید به سعادت اجتماعی کمک کنند.(سامسونگ)
تصور جهانی که در آن، هر یک از انسانها بتواند آزادانه سهمی در مجموع تمام علوم داشته باشد. این تعهد ماست.(ویکی پدیا)
توانمندسازی آدمها برای ایجاد جامعهای قدرتمند و نزدیک کردن تمام آدمهای جهان به یکدیگر. (فیسبوک)
حالا ماموریت کسب و کار یا ارزشی که تو خلق می کنی چیه؟
📝#کارنیل
🌈#راهبری/#ماموریت
🌱 توانگری کارنیل
@karnil
#کوچینگ_سازمانی
نمره چابکی در سازمان یا کسب و کار شما چند است؟
چقدر آماده مقابله با تغییرات در سازمان یا کسب و کار خود هستید؟
چقدر تیم شما موثر عمل می کند
با پرسشنامه استاندارد چابکی سازمان گلدمن کسب و کارتان را در حوزه چابکی ارزیابی کنید👇
https://bit.ly/3709HHc
📝#کارنیل
🌈#ارزیابی
🌱 توانگری کارنیل
@karnil
نمره چابکی در سازمان یا کسب و کار شما چند است؟
چقدر آماده مقابله با تغییرات در سازمان یا کسب و کار خود هستید؟
چقدر تیم شما موثر عمل می کند
با پرسشنامه استاندارد چابکی سازمان گلدمن کسب و کارتان را در حوزه چابکی ارزیابی کنید👇
https://bit.ly/3709HHc
📝#کارنیل
🌈#ارزیابی
🌱 توانگری کارنیل
@karnil
مادسیج پرسشنامه و آزمون روانشناسی
پرسشنامه استاندارد چابکی سازمانی گلدمن و همکاران 1995 - مادسیج پرسشنامه و آزمون روانشناسی
پرسشنامه استاندارد چابکی سازمانی گلدمن و همکاران ۱۹۹۵ organizational agility questionnaire پرسشنامه چابکی سازمانی توسط گلدمن و همکاران (۱۹۹۵) به منظور سنجش چابکی سازمانی طراحی و تدوین شده است. این پرسشنامه دارای ۲۷ سوال و ۴ مولفه پاسخگویی به مشتری و…
قانون ۲۰ درصد گوگل چیست و چرا باید در استارتاپ خود از آن استفاده کنید؟
توسط :مجازیست بدون دیدگاه گوگل
مجازیست–گوگل که یکی از بزرگترین کمپانیهای جهان است از یک قانون یا عادت ساده استفاده میکند و اگر یک کسب و کار کوچک یا بزرگ یا استارتاپ را مدیریت میکنید، باید این ایده را بکار بگیرید.
این کمپانی آلفابت یا مادر شرکت گوگل است که از یک عادت به نام «۲۰ درصد زمان» استفاده میکند. بسیاری از افراد در زندگی حرفهای خود از این قانون بهره میبرند و اگر تا به امروز چنین کاری را انجام ندادهاید، باید آن را مدنظر قرار دهید.
این قانون بسیار ساده است: شما، تیم یا یک کمپانی باید زمان کار خود را تقسیم کرده و حداقل ۲۰ درصد آن را برای پروژههایی درنظر بگیرید که بلافاصله به بهرهوری نمیرسند اما باعث خلق فرصتهای جدیدی در ادامه مسیر میشوند.
بنیانگذاران گوگل، «لری پیج» و «سرگی برین» در سال ۲۰۰۴ و پیش از عرضه اولیه سهام این کمپانی اعلام کرده بودند: «ما از کارکنان خود میخواهیم علاوه بر پروژههای عادی، ۲۰ درصد زمان خود را صرف پروژههایی کنند که در تصور آنها بیشترین سود را به گوگل میرسانند. چنین رویکردی موجب افزایش خلاقیت میشود و اکثر پیشرفتهای قابل توجه ما از این روش بدست آمدهاند.»
از میان پیشرفتها و دستاوردهای گوگل با این رویکرد میتوان به گوگل نیوز در سال ۲۰۰۲، AdSense در سال ۲۰۰۳ و جیمیل در سال ۲۰۰۴ اشاره کرد.
حالا که نزدیک به ۲۰ سال از چنین گفتهای میگذرد و گوگل تبدیل به یکی از بزرگترین کمپانیهای جهان شده، همچنان شاهد استفاده از آن هستیم. از محصولات جدیدی که به علت این قانون خلق شدهاند میتوان به «Cardboard» و «Wear OS» اشاره کرد که هردو در سال ۲۰۱۴ معرفی شدند. در این میان برخی مهندسان از آن به نام قانون ۱۲۰ درصد زمان یاد میکنند که به معنای ۲۰ درصد زمان اضافه برای پروژههای عادی است.
در حال حاضر موضوع مورد اهمیت زنده ماندن یک قانون در شرکتی تریلیون دلاری نیست، چرا که بسیاری از ما شرکتهای بسیار کوچکتر یا تیمها را رهبری میکنیم. در حقیقت ما در جایگاهی قرار داریم که گوگل ۲۰ سال پیش در آن حضور داشت و به همین علت باید از چنین ایدهای استفاده کنیم.
در این مدت زمان میتوانید به فرصتهای جدید فکر کنید یا مهارتهای جدید یاد بگیرید که البته شاید در آینده نزدیک و به سرعت برایتان فایدهای نداشته باشد. برای مثال میتوانید سیستم یا فرایند جدیدی را امتحان کنید یا در یک کنفرانس حضور پیدا کنید.
بهتر است به سراغ پروژهای بروید که هم اکنون در حال کار روی آن هستید اما از آینده آن یا سود مالی اطمینان ندارید، با این وجود موارد جدیدی را یاد میگیرید. میتوانید به سراغ مواردی بروید که ارتباط چندانی با شغل شما نیز ندارند.
در نهایت به یاد داشته باشید که اگر پروژههای جدید به سرانجا نرسیدند نیز مشکلی وجود ندارد چرا که از آنها موارد جدیدی را یاد میگیرید. بنابراین سعی کنید ۸۰ درصد تایم خود را برای پروژههای اصلی صرف کنید و ۲۰ درصد را به پروژههای آینده یا خودتان اختصاص دهید.
📝#دیجیاتو
🌈 #دانش /#خلق_دانش
🌱 توانگری کارنیل
@karnil
توسط :مجازیست بدون دیدگاه گوگل
مجازیست–گوگل که یکی از بزرگترین کمپانیهای جهان است از یک قانون یا عادت ساده استفاده میکند و اگر یک کسب و کار کوچک یا بزرگ یا استارتاپ را مدیریت میکنید، باید این ایده را بکار بگیرید.
این کمپانی آلفابت یا مادر شرکت گوگل است که از یک عادت به نام «۲۰ درصد زمان» استفاده میکند. بسیاری از افراد در زندگی حرفهای خود از این قانون بهره میبرند و اگر تا به امروز چنین کاری را انجام ندادهاید، باید آن را مدنظر قرار دهید.
این قانون بسیار ساده است: شما، تیم یا یک کمپانی باید زمان کار خود را تقسیم کرده و حداقل ۲۰ درصد آن را برای پروژههایی درنظر بگیرید که بلافاصله به بهرهوری نمیرسند اما باعث خلق فرصتهای جدیدی در ادامه مسیر میشوند.
بنیانگذاران گوگل، «لری پیج» و «سرگی برین» در سال ۲۰۰۴ و پیش از عرضه اولیه سهام این کمپانی اعلام کرده بودند: «ما از کارکنان خود میخواهیم علاوه بر پروژههای عادی، ۲۰ درصد زمان خود را صرف پروژههایی کنند که در تصور آنها بیشترین سود را به گوگل میرسانند. چنین رویکردی موجب افزایش خلاقیت میشود و اکثر پیشرفتهای قابل توجه ما از این روش بدست آمدهاند.»
از میان پیشرفتها و دستاوردهای گوگل با این رویکرد میتوان به گوگل نیوز در سال ۲۰۰۲، AdSense در سال ۲۰۰۳ و جیمیل در سال ۲۰۰۴ اشاره کرد.
حالا که نزدیک به ۲۰ سال از چنین گفتهای میگذرد و گوگل تبدیل به یکی از بزرگترین کمپانیهای جهان شده، همچنان شاهد استفاده از آن هستیم. از محصولات جدیدی که به علت این قانون خلق شدهاند میتوان به «Cardboard» و «Wear OS» اشاره کرد که هردو در سال ۲۰۱۴ معرفی شدند. در این میان برخی مهندسان از آن به نام قانون ۱۲۰ درصد زمان یاد میکنند که به معنای ۲۰ درصد زمان اضافه برای پروژههای عادی است.
در حال حاضر موضوع مورد اهمیت زنده ماندن یک قانون در شرکتی تریلیون دلاری نیست، چرا که بسیاری از ما شرکتهای بسیار کوچکتر یا تیمها را رهبری میکنیم. در حقیقت ما در جایگاهی قرار داریم که گوگل ۲۰ سال پیش در آن حضور داشت و به همین علت باید از چنین ایدهای استفاده کنیم.
در این مدت زمان میتوانید به فرصتهای جدید فکر کنید یا مهارتهای جدید یاد بگیرید که البته شاید در آینده نزدیک و به سرعت برایتان فایدهای نداشته باشد. برای مثال میتوانید سیستم یا فرایند جدیدی را امتحان کنید یا در یک کنفرانس حضور پیدا کنید.
بهتر است به سراغ پروژهای بروید که هم اکنون در حال کار روی آن هستید اما از آینده آن یا سود مالی اطمینان ندارید، با این وجود موارد جدیدی را یاد میگیرید. میتوانید به سراغ مواردی بروید که ارتباط چندانی با شغل شما نیز ندارند.
در نهایت به یاد داشته باشید که اگر پروژههای جدید به سرانجا نرسیدند نیز مشکلی وجود ندارد چرا که از آنها موارد جدیدی را یاد میگیرید. بنابراین سعی کنید ۸۰ درصد تایم خود را برای پروژههای اصلی صرف کنید و ۲۰ درصد را به پروژههای آینده یا خودتان اختصاص دهید.
📝#دیجیاتو
🌈 #دانش /#خلق_دانش
🌱 توانگری کارنیل
@karnil
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM