کانال حضرت زینب سلام الله علیها 💝😍
187 subscribers
28.8K photos
18K videos
392 files
1.53K links
♥️قال‌على‌ عليه‌السلام: زَكاةُ العِلمِ بَذلُهُ لِمُستَحِقِّهِ وَإجهادُ النَّفسِ فِى العَمَلِ بِهِ؛ زكات دانش، آموزش به كسانى كه شايسته آنند و كوشش در عمل به آن است.

مباحثات گروه«خواهران زینبی
استادسیدیعقوب جبارزاده🌹🍀
Download Telegram
#بسم #الله #الرحمن #الرحیم

سلام صبح #پنجشنبه تون بخیر و نیکی

طبق روال گذشته پنجشنبه ها درباره #اموات ميگفتیم

امشب شب #شهادت جیگر گوشه‌

امام #سجاد علیه السلام هست

#شهادت امام محمد باقر علیه السلام خدمت مؤمنان خدا تسلیت میگم

زيارت امام #باقر علیه السلام نصیبتون

ما کم پیش درباره #زندگی امام باقر اطلاعات داریم

مناظره امام با #دانشمند مسیحی میگم خدمتتون

👈مناظره امام باقر با اسقف مسیحیان جلسه مباحثه و مناظره‌ای است که در #شام میان امام باقر(ع) و اسقف #مسیحیان درگرفت. موضوعات مختلف و متعددی در این مناظره مطرح شد و #امام به همه آنها پاسخ گفت

سفر امام به #شام

👈نقل شده است هشام بن عبدالملک امام باقر(ع) را به شام فراخواند. امام پس از سفر به شام، در #اجتماعات مردم شرکت می‌کرد و به پرسش‌های آنان پاسخ می‌داد. روزی امام مشاهده کرد که #نصاری به کوهی در آن منطقه می‌روند. امام از اطرافیان پرسید: آیا امروز #عید آنان است؟ گفتند

نه؛ آنان هر سال در این روز نزد #عالمی دانا از نصاری که اصحاب #حواریون عیسی(ع) را درک کرده می‌روند
👈و پرسش‌های خود را از او می‌پرسند. امام سر خود را پوشاند و با همراهان خود به آن کوه رفت و در میان #نصاری نشست

متن #مناظره
👈اسقف نگاهی به جمعیت حاضر کرد و چون سیمای امام #باقر(ع) توجه او را به خود جلب نمود، روبه امام کرد و پرسید: از ما مسیحیان هستی یا از مسلمانان؟

امام(ع) فرمود: از #مسلمانان.

اسقف:👈از دانشمندان آنان هستی یا افراد نادان؟

امام(ع): از افراد #نادان نیستم.

اسقف:👈 اول من سوال کنم یا شما می‌پرسید؟

امام(ع): اگر مایلید شما سوال کنید

#فضولات نداشتن بهشتیان
اسقف:👈 به چه دلیل شما مسلمانان ادعا می‌کنید که اهل بهشت غذا می‌خورند و می‌آشامند ولی مدفوعی ندارند؟


آیا برای این موضوع، نمونه و نظیر #روشنی در این دنیا وجود دارد؟

امام(ع):

بلی، نمونه روشن آن در این جهان جنین است که در #رحم مادر تغذیه می‌کند ولی #مدفوعی ندارد.
اسقف:👈عجب! پس شما گفتید از دانشمندان نیستید؟!

امام(ع):

من چنین نگفتم، بلکه گفتم از #نادانان نیستم!

👈کاهش‌نیافتن نعمت‌های بهشتی
اسقف سوال دیگری درباره میوهها و #نعمت‌های بهشتی به این مضمون پرسید:

به چه دلیل عقیده دارید که #میوه‌ها و نعمتهای بهشتی کم نمی‌شود و هر چه از آنها مصرف شود، باز به حال خود باقی بوده کاهش پیدا نمی‌کنند؟ آیا نمونه روشنی از #پدیده‌های این جهان می‌توان برای این موضوع پیدا کرد؟

امام(ع):

آری، نمونه روشن آن در #عالم محسوسات آتش است. شما اگر از #شعله چراغی صدها چراغ روشن کنید، شعله چراغ اول به جای خود باقی است و از آن به هیچ وجه کاسته نمی‌شود.
درباره زمان #خاص
👈سؤالی دیگر می‌پرسم. به من خبر بده از ساعتی که نه از شب است نه از روز.

امام #باقر(ع):

آن همان ساعت بین #طلوع فجر تا طلوع خورشید است که در این ساعت #گرفتاران آرامش می‌یابند.
👈با شنیدن این جواب نصرانی فریادی کشید و گفت: یک مسئله باقی است. قسم به خدا که هرگز نتوانی جواب آن را بدهی.

امام فرمودند:

مسلماً قسم #دروغ خورده ای.

درباه #عزیر و #عزیره
👈دانشمند نصرانی: به من از دو مولود خبر بده که در یک روز به دنیا آمدند و در یک روز از دنیا رفتند در حالی که یکی پنجاه سال عمر کرد و دیگری #صد و پنجاه سال.

امام باقر(ع):

آنان عزیر و عزیره بودند و چون به ۲۵ سالگی رسیدند، عزیر سوار بر درازگوش خود از قریه #انطاکیه می‌گذشت که دید به کلی ویران شده است، گفت: چگونه #خداوند این قریه را بعد از نابودیش دوباره زنده می‌کند؟

با آنکه #خداوند او را برگزیده بود و هدایتش کرده بود، وقتی چنین سخنی گفت خداوند بر او خشم گرفت و او را به مدت #صد سال میراند به خاطر سخن ناشایستی که گفته بود و دوباره او را با درازگوش و غذا و نوشیدنیش #زنده کرد.

👈پس نزد عزیره بازگشت ولی عزیره برادرش را نشناخت، اما مهمان او شد. فرزندان عزیر و فرزندان #فرزندانش به نزد او می‌آمدند در حالی که او خود جوانی ۲۵ ساله بود. عزیر پیوسته از عزیره و فرزندانش یاد می‌کرد و #خاطراتی از آنها نقل می‌نمود و می‌گفت آنان هم اکنون پیر شده‌اند.
👈عزیره که ۱۲۵ ساله بود گفت: من جوانی در ۲۵ سالگی ندیدم که از جریان بین من و برادرم در ایام جوانی ما داناتر باشد، تو‌ای مرد! آیا از اهل آسمانی یا از زمین؟

عزیر گفت:‌👈ای عزیره من عزیرم که خداوند بر من خشم گرفت و به خاطر سخن #ناهموارم صد سال میراند تا هم مجازاتم کرده باشد و هم بر یقینم بیفزاید و این همان درازگوش و غذا و نوشیدنی من است که با آن از منزل خارج شده بودم و اکنون #خداوند مرا به همان صورت اعاده کرده است. عزیره سخنانش را پذیرفت. پس عزیر ۲۵ سال دیگر با آنان زندگی کرد و بعد هر دو در یک روز از #دنیا رفتند.