#بسم #الله #الرحمن #الرحیم
سلام صبح #پنجشنبه تون بخیر و نیکی
طبق روال گذشته پنجشنبه ها درباره #اموات ميگفتیم
امشب شب #شهادت جیگر گوشه
امام #سجاد علیه السلام هست
#شهادت امام محمد باقر علیه السلام خدمت مؤمنان خدا تسلیت میگم
زيارت امام #باقر علیه السلام نصیبتون
ما کم پیش درباره #زندگی امام باقر اطلاعات داریم
مناظره امام با #دانشمند مسیحی میگم خدمتتون
👈مناظره امام باقر با اسقف مسیحیان جلسه مباحثه و مناظرهای است که در #شام میان امام باقر(ع) و اسقف #مسیحیان درگرفت. موضوعات مختلف و متعددی در این مناظره مطرح شد و #امام به همه آنها پاسخ گفت
سفر امام به #شام
👈نقل شده است هشام بن عبدالملک امام باقر(ع) را به شام فراخواند. امام پس از سفر به شام، در #اجتماعات مردم شرکت میکرد و به پرسشهای آنان پاسخ میداد. روزی امام مشاهده کرد که #نصاری به کوهی در آن منطقه میروند. امام از اطرافیان پرسید: آیا امروز #عید آنان است؟ گفتند
نه؛ آنان هر سال در این روز نزد #عالمی دانا از نصاری که اصحاب #حواریون عیسی(ع) را درک کرده میروند
👈و پرسشهای خود را از او میپرسند. امام سر خود را پوشاند و با همراهان خود به آن کوه رفت و در میان #نصاری نشست
متن #مناظره
👈اسقف نگاهی به جمعیت حاضر کرد و چون سیمای امام #باقر(ع) توجه او را به خود جلب نمود، روبه امام کرد و پرسید: از ما مسیحیان هستی یا از مسلمانان؟
امام(ع) فرمود: از #مسلمانان.
اسقف:👈از دانشمندان آنان هستی یا افراد نادان؟
امام(ع): از افراد #نادان نیستم.
اسقف:👈 اول من سوال کنم یا شما میپرسید؟
امام(ع): اگر مایلید شما سوال کنید
#فضولات نداشتن بهشتیان
اسقف:👈 به چه دلیل شما مسلمانان ادعا میکنید که اهل بهشت غذا میخورند و میآشامند ولی مدفوعی ندارند؟
آیا برای این موضوع، نمونه و نظیر #روشنی در این دنیا وجود دارد؟
امام(ع):
بلی، نمونه روشن آن در این جهان جنین است که در #رحم مادر تغذیه میکند ولی #مدفوعی ندارد.
اسقف:👈عجب! پس شما گفتید از دانشمندان نیستید؟!
امام(ع):
من چنین نگفتم، بلکه گفتم از #نادانان نیستم!
👈کاهشنیافتن نعمتهای بهشتی
اسقف سوال دیگری درباره میوهها و #نعمتهای بهشتی به این مضمون پرسید:
به چه دلیل عقیده دارید که #میوهها و نعمتهای بهشتی کم نمیشود و هر چه از آنها مصرف شود، باز به حال خود باقی بوده کاهش پیدا نمیکنند؟ آیا نمونه روشنی از #پدیدههای این جهان میتوان برای این موضوع پیدا کرد؟
امام(ع):
آری، نمونه روشن آن در #عالم محسوسات آتش است. شما اگر از #شعله چراغی صدها چراغ روشن کنید، شعله چراغ اول به جای خود باقی است و از آن به هیچ وجه کاسته نمیشود.
درباره زمان #خاص
👈سؤالی دیگر میپرسم. به من خبر بده از ساعتی که نه از شب است نه از روز.
امام #باقر(ع):
آن همان ساعت بین #طلوع فجر تا طلوع خورشید است که در این ساعت #گرفتاران آرامش مییابند.
👈با شنیدن این جواب نصرانی فریادی کشید و گفت: یک مسئله باقی است. قسم به خدا که هرگز نتوانی جواب آن را بدهی.
امام فرمودند:
مسلماً قسم #دروغ خورده ای.
درباه #عزیر و #عزیره
👈دانشمند نصرانی: به من از دو مولود خبر بده که در یک روز به دنیا آمدند و در یک روز از دنیا رفتند در حالی که یکی پنجاه سال عمر کرد و دیگری #صد و پنجاه سال.
امام باقر(ع):
✍آنان عزیر و عزیره بودند و چون به ۲۵ سالگی رسیدند، عزیر سوار بر درازگوش خود از قریه #انطاکیه میگذشت که دید به کلی ویران شده است، گفت: چگونه #خداوند این قریه را بعد از نابودیش دوباره زنده میکند؟
با آنکه #خداوند او را برگزیده بود و هدایتش کرده بود، وقتی چنین سخنی گفت خداوند بر او خشم گرفت و او را به مدت #صد سال میراند به خاطر سخن ناشایستی که گفته بود و دوباره او را با درازگوش و غذا و نوشیدنیش #زنده کرد.
👈پس نزد عزیره بازگشت ولی عزیره برادرش را نشناخت، اما مهمان او شد. فرزندان عزیر و فرزندان #فرزندانش به نزد او میآمدند در حالی که او خود جوانی ۲۵ ساله بود. عزیر پیوسته از عزیره و فرزندانش یاد میکرد و #خاطراتی از آنها نقل مینمود و میگفت آنان هم اکنون پیر شدهاند.
👈عزیره که ۱۲۵ ساله بود گفت: من جوانی در ۲۵ سالگی ندیدم که از جریان بین من و برادرم در ایام جوانی ما داناتر باشد، توای مرد! آیا از اهل آسمانی یا از زمین؟
عزیر گفت:👈ای عزیره من عزیرم که خداوند بر من خشم گرفت و به خاطر سخن #ناهموارم صد سال میراند تا هم مجازاتم کرده باشد و هم بر یقینم بیفزاید و این همان درازگوش و غذا و نوشیدنی من است که با آن از منزل خارج شده بودم و اکنون #خداوند مرا به همان صورت اعاده کرده است. عزیره سخنانش را پذیرفت. پس عزیر ۲۵ سال دیگر با آنان زندگی کرد و بعد هر دو در یک روز از #دنیا رفتند.
سلام صبح #پنجشنبه تون بخیر و نیکی
طبق روال گذشته پنجشنبه ها درباره #اموات ميگفتیم
امشب شب #شهادت جیگر گوشه
امام #سجاد علیه السلام هست
#شهادت امام محمد باقر علیه السلام خدمت مؤمنان خدا تسلیت میگم
زيارت امام #باقر علیه السلام نصیبتون
ما کم پیش درباره #زندگی امام باقر اطلاعات داریم
مناظره امام با #دانشمند مسیحی میگم خدمتتون
👈مناظره امام باقر با اسقف مسیحیان جلسه مباحثه و مناظرهای است که در #شام میان امام باقر(ع) و اسقف #مسیحیان درگرفت. موضوعات مختلف و متعددی در این مناظره مطرح شد و #امام به همه آنها پاسخ گفت
سفر امام به #شام
👈نقل شده است هشام بن عبدالملک امام باقر(ع) را به شام فراخواند. امام پس از سفر به شام، در #اجتماعات مردم شرکت میکرد و به پرسشهای آنان پاسخ میداد. روزی امام مشاهده کرد که #نصاری به کوهی در آن منطقه میروند. امام از اطرافیان پرسید: آیا امروز #عید آنان است؟ گفتند
نه؛ آنان هر سال در این روز نزد #عالمی دانا از نصاری که اصحاب #حواریون عیسی(ع) را درک کرده میروند
👈و پرسشهای خود را از او میپرسند. امام سر خود را پوشاند و با همراهان خود به آن کوه رفت و در میان #نصاری نشست
متن #مناظره
👈اسقف نگاهی به جمعیت حاضر کرد و چون سیمای امام #باقر(ع) توجه او را به خود جلب نمود، روبه امام کرد و پرسید: از ما مسیحیان هستی یا از مسلمانان؟
امام(ع) فرمود: از #مسلمانان.
اسقف:👈از دانشمندان آنان هستی یا افراد نادان؟
امام(ع): از افراد #نادان نیستم.
اسقف:👈 اول من سوال کنم یا شما میپرسید؟
امام(ع): اگر مایلید شما سوال کنید
#فضولات نداشتن بهشتیان
اسقف:👈 به چه دلیل شما مسلمانان ادعا میکنید که اهل بهشت غذا میخورند و میآشامند ولی مدفوعی ندارند؟
آیا برای این موضوع، نمونه و نظیر #روشنی در این دنیا وجود دارد؟
امام(ع):
بلی، نمونه روشن آن در این جهان جنین است که در #رحم مادر تغذیه میکند ولی #مدفوعی ندارد.
اسقف:👈عجب! پس شما گفتید از دانشمندان نیستید؟!
امام(ع):
من چنین نگفتم، بلکه گفتم از #نادانان نیستم!
👈کاهشنیافتن نعمتهای بهشتی
اسقف سوال دیگری درباره میوهها و #نعمتهای بهشتی به این مضمون پرسید:
به چه دلیل عقیده دارید که #میوهها و نعمتهای بهشتی کم نمیشود و هر چه از آنها مصرف شود، باز به حال خود باقی بوده کاهش پیدا نمیکنند؟ آیا نمونه روشنی از #پدیدههای این جهان میتوان برای این موضوع پیدا کرد؟
امام(ع):
آری، نمونه روشن آن در #عالم محسوسات آتش است. شما اگر از #شعله چراغی صدها چراغ روشن کنید، شعله چراغ اول به جای خود باقی است و از آن به هیچ وجه کاسته نمیشود.
درباره زمان #خاص
👈سؤالی دیگر میپرسم. به من خبر بده از ساعتی که نه از شب است نه از روز.
امام #باقر(ع):
آن همان ساعت بین #طلوع فجر تا طلوع خورشید است که در این ساعت #گرفتاران آرامش مییابند.
👈با شنیدن این جواب نصرانی فریادی کشید و گفت: یک مسئله باقی است. قسم به خدا که هرگز نتوانی جواب آن را بدهی.
امام فرمودند:
مسلماً قسم #دروغ خورده ای.
درباه #عزیر و #عزیره
👈دانشمند نصرانی: به من از دو مولود خبر بده که در یک روز به دنیا آمدند و در یک روز از دنیا رفتند در حالی که یکی پنجاه سال عمر کرد و دیگری #صد و پنجاه سال.
امام باقر(ع):
✍آنان عزیر و عزیره بودند و چون به ۲۵ سالگی رسیدند، عزیر سوار بر درازگوش خود از قریه #انطاکیه میگذشت که دید به کلی ویران شده است، گفت: چگونه #خداوند این قریه را بعد از نابودیش دوباره زنده میکند؟
با آنکه #خداوند او را برگزیده بود و هدایتش کرده بود، وقتی چنین سخنی گفت خداوند بر او خشم گرفت و او را به مدت #صد سال میراند به خاطر سخن ناشایستی که گفته بود و دوباره او را با درازگوش و غذا و نوشیدنیش #زنده کرد.
👈پس نزد عزیره بازگشت ولی عزیره برادرش را نشناخت، اما مهمان او شد. فرزندان عزیر و فرزندان #فرزندانش به نزد او میآمدند در حالی که او خود جوانی ۲۵ ساله بود. عزیر پیوسته از عزیره و فرزندانش یاد میکرد و #خاطراتی از آنها نقل مینمود و میگفت آنان هم اکنون پیر شدهاند.
👈عزیره که ۱۲۵ ساله بود گفت: من جوانی در ۲۵ سالگی ندیدم که از جریان بین من و برادرم در ایام جوانی ما داناتر باشد، توای مرد! آیا از اهل آسمانی یا از زمین؟
عزیر گفت:👈ای عزیره من عزیرم که خداوند بر من خشم گرفت و به خاطر سخن #ناهموارم صد سال میراند تا هم مجازاتم کرده باشد و هم بر یقینم بیفزاید و این همان درازگوش و غذا و نوشیدنی من است که با آن از منزل خارج شده بودم و اکنون #خداوند مرا به همان صورت اعاده کرده است. عزیره سخنانش را پذیرفت. پس عزیر ۲۵ سال دیگر با آنان زندگی کرد و بعد هر دو در یک روز از #دنیا رفتند.
#یک_جرعه_معرفت_از_کلام_وحی
💠فمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
🔸پس هر کس با تو درباره او [عیسی علیه السلام] در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم؛ سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم
📗آیه 61 سوره آل عمران
#قرآن #مباهله #اهل_البیت #Mubahala #المباهلة #مسیحیان_نجران #پیامبر
💠فمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
🔸پس هر کس با تو درباره او [عیسی علیه السلام] در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم؛ سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم
📗آیه 61 سوره آل عمران
#قرآن #مباهله #اهل_البیت #Mubahala #المباهلة #مسیحیان_نجران #پیامبر