👈 #موادپیمان_نامه
هرگونه خرید و فروش با هواداران #محمد(ص) تحریم میشود.
👈ارتباط و معاشرت با آنان ممنوع میگردد.
👈زن دادن به #مسلمانان یا زن گرفتن از آنان ممنوع است.
👈پیماننامه فقط در صورتی ملغی خواهد شد که #محمد(ص) را برای کشتن به آنان تسلیم کنند.
✍متن پیمان با مواد یادشده به امضای تمامی بانفوذان قریش جز #مطعم_بن_عدی رسید
👈 و با شدت هر چه تمامتر به اجرا گذاشته شد. #ابو طالب بنی هاشم را دعوت کرد و حمایت از پیامبر را بر عهده آنان گذاشت
👈. وی دستور داد عموم فامیل از محیط #مکه به درهای که در میان کوههای مکه قرار داشت و به شعب ابی طالب معروف بود که دارای خانههای کوچک و سایبانهای مختصری بود
👈منتقل شوند و در آنجا سکنا گزینند. او افرادی را در اطراف شعب گماشت تا از #شعب حراست کنند
✍برای اجتماع همه #بنیهاشم در شعب ابی طالب، نتایجی ذکر کردهاند از جمله:
👈امکان مراقبت دائمی همه بنیهاشم از جان #پیامبر فراهم شد.
👈همدردی و #تعصب مشترک خاندان #بنیهاشم را استمرار میداد.
👈از فشار روانی #قریش بر روی مشرکان بنی هاشم جلوگیری میکرد.
👈محاصره #بنیهاشم، عواطف خاندانهای وابسته به بنیهاشم را تحریک میکرد.
👈هر کس به شهر مکه وارد میشد، حق نداشت با بنی هاشم معامله کند و اگر کسی چنین کاری انجام میداد اموالش را #مصادره میکردند.[
#مسلمانان در مواقعی که مراسمی رسمی وجود داشت #میتوانستند برای خرید یا دعوت و تبلیغ از شعب خارج شوند
👈. #رسول #خدا(ص) سال نخست هنگام موسم #حج هر که را دید به #اسلام دعوت کرد و همین امر باعث کینۀ #مشرکان شد و به ابوطالب گفتند که برادرزادهات را به ما تحویل بده که قصد قتل او را داریم.
#ابوطالب پاسخ محکمی به آنان داد و آنان را #ناامید کرد.
#ابوطالب از ترس اینکه مبادا نیمه شب #پیامبر(ص) را بکشند، هرگاه پیامبر به خواب میرفت رختخواب خود را در یک طرف او میانداخت و محل خواب یکی از #فرزندانش را در طرف دیگر قرار میداد و پیامبر را در وسط قرار میداد
#وضع_حزنانگیز #بنی #هاشم
👈محاصره #شعب سه #سال طول کشید فشار و سختگیریها به حدی رسید که نالۀ فرزندان بنیهاشم به گوش مشرکان مکه میرسید
👈 ولی در دل آنها تأثیر چندانی نمیکرد.
#جاسوسان قریش در تمام راه مراقب بودند مبادا کسی خواروباری به شعب ابی #طالب ببرد. ولی علیرغم این کنترل گاه و بیگاه #حکیم_بن_حزام برادرزادۀ #خدیجه و #ابوالعاص بن #ربیع
👈 و #هشام_بن_عمر نیمه شبها مقداری# گندم و #خرما بر شتری حمل کرده تا نزدیکی شعب میآوردند
👈سپس افسار آن را دور گردنش میپیچیدند و رها میکردند و گاهی همین مساعدت موجب #گرفتاری آنان میگردی
#پیامبر و یاران و #عمویش #ابوطالب و همسرش #خدیجه ۳ سال در سختترین شرایط به سر بردند؛
👈آنان در این مدت از محل داراییهای #خدیجه گذران کردند. گاهی نیز اقوام نزدیکشان، به رغم پیماننامه و از سرِ کششِ خون و خانواده پنهانی #آذوقه به آنجا میفرستادند.
👈مقاومت #پیامبر و یاران او در آن مدت، عرصه را بر #قریش تنگ کرد. بیشتر آنان که دختر، پسر، نواده یا اقوامی نزدیک در شعب داشت، در پی بهانه بودند تا آنان را از شعب خارج کنند
پایان محاصره
در سال دهم #بعثت شبی #ابوجهل، #حکیم بن #حزام را که برای #خدیجه بار گندم میبرد مانع شد
👈. دیگران مداخله کردند و به سرزنش #ابوجهل برخاستند. اندکاندک گروهی از کرده خود پشیمان گشتند و به طرفداری از #بنی_هاشم برخاستند
👈 که چرا #بنی_مخزوم در نعمت به سر ببرند و پسران هاشم و عبدالمطلب در سختی بمانند. و سرانجام گفتند این عهدنامه باید باطل شود.
👈 جمعی از شرکت کنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را پاره کنند. به روایت #ابن_هشام از #ابن #اسحاق چون به سروقت پیمان نامه رفتند دیدند موریانه آن را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است.
✍در نقل دیگری آمده است خداوند به پیامبرش خبر داد که موریانه، پیمان نامه را #خورده و تنها جمله «�باسمک اللهم�» از آن باقی مانده است. پیامبر نیز #ابوطالب را از آن باخبر ساخت.
👈 ابن هشام مینویسد گروهی از اهل علم گفتهاند:
� #ابوطالب به انجمن قریش رفت و گفت: #برادرزادهام میگوید موریانه پیمان نامهای را که نوشته اید خورده و تنها نام خدا را باقی گذاشته؛
👈ببینید اگر سخن او راست است محاصره ما را بشکنید و اگر دروغ میگوید او را به شما خواهم سپرد. چون به سروقت نامه رفتند دیدند #موریانه همه آن را جز نام خدا #خورده است.
👈 بدین ترتیب پیمان محاصره بنی هاشم #شکسته شد و آنان از شعب (دره) #ابوطالب بیرون آمدند
#زمان
به گفتۀ #ابن_سعد این محاصره در #محرم سال هفتم بعثت اتفاق افتادو هنگامی که #ابوطالب خبر محوشدن پیمان نامه را به اطلاع مشرکان رساند در سال دهم #بعثت پایان یافت.
👈 #اشاره_امام_علی(ع) به ماجرای #شعب در نامه به #معاویه
هرگونه خرید و فروش با هواداران #محمد(ص) تحریم میشود.
👈ارتباط و معاشرت با آنان ممنوع میگردد.
👈زن دادن به #مسلمانان یا زن گرفتن از آنان ممنوع است.
👈پیماننامه فقط در صورتی ملغی خواهد شد که #محمد(ص) را برای کشتن به آنان تسلیم کنند.
✍متن پیمان با مواد یادشده به امضای تمامی بانفوذان قریش جز #مطعم_بن_عدی رسید
👈 و با شدت هر چه تمامتر به اجرا گذاشته شد. #ابو طالب بنی هاشم را دعوت کرد و حمایت از پیامبر را بر عهده آنان گذاشت
👈. وی دستور داد عموم فامیل از محیط #مکه به درهای که در میان کوههای مکه قرار داشت و به شعب ابی طالب معروف بود که دارای خانههای کوچک و سایبانهای مختصری بود
👈منتقل شوند و در آنجا سکنا گزینند. او افرادی را در اطراف شعب گماشت تا از #شعب حراست کنند
✍برای اجتماع همه #بنیهاشم در شعب ابی طالب، نتایجی ذکر کردهاند از جمله:
👈امکان مراقبت دائمی همه بنیهاشم از جان #پیامبر فراهم شد.
👈همدردی و #تعصب مشترک خاندان #بنیهاشم را استمرار میداد.
👈از فشار روانی #قریش بر روی مشرکان بنی هاشم جلوگیری میکرد.
👈محاصره #بنیهاشم، عواطف خاندانهای وابسته به بنیهاشم را تحریک میکرد.
👈هر کس به شهر مکه وارد میشد، حق نداشت با بنی هاشم معامله کند و اگر کسی چنین کاری انجام میداد اموالش را #مصادره میکردند.[
#مسلمانان در مواقعی که مراسمی رسمی وجود داشت #میتوانستند برای خرید یا دعوت و تبلیغ از شعب خارج شوند
👈. #رسول #خدا(ص) سال نخست هنگام موسم #حج هر که را دید به #اسلام دعوت کرد و همین امر باعث کینۀ #مشرکان شد و به ابوطالب گفتند که برادرزادهات را به ما تحویل بده که قصد قتل او را داریم.
#ابوطالب پاسخ محکمی به آنان داد و آنان را #ناامید کرد.
#ابوطالب از ترس اینکه مبادا نیمه شب #پیامبر(ص) را بکشند، هرگاه پیامبر به خواب میرفت رختخواب خود را در یک طرف او میانداخت و محل خواب یکی از #فرزندانش را در طرف دیگر قرار میداد و پیامبر را در وسط قرار میداد
#وضع_حزنانگیز #بنی #هاشم
👈محاصره #شعب سه #سال طول کشید فشار و سختگیریها به حدی رسید که نالۀ فرزندان بنیهاشم به گوش مشرکان مکه میرسید
👈 ولی در دل آنها تأثیر چندانی نمیکرد.
#جاسوسان قریش در تمام راه مراقب بودند مبادا کسی خواروباری به شعب ابی #طالب ببرد. ولی علیرغم این کنترل گاه و بیگاه #حکیم_بن_حزام برادرزادۀ #خدیجه و #ابوالعاص بن #ربیع
👈 و #هشام_بن_عمر نیمه شبها مقداری# گندم و #خرما بر شتری حمل کرده تا نزدیکی شعب میآوردند
👈سپس افسار آن را دور گردنش میپیچیدند و رها میکردند و گاهی همین مساعدت موجب #گرفتاری آنان میگردی
#پیامبر و یاران و #عمویش #ابوطالب و همسرش #خدیجه ۳ سال در سختترین شرایط به سر بردند؛
👈آنان در این مدت از محل داراییهای #خدیجه گذران کردند. گاهی نیز اقوام نزدیکشان، به رغم پیماننامه و از سرِ کششِ خون و خانواده پنهانی #آذوقه به آنجا میفرستادند.
👈مقاومت #پیامبر و یاران او در آن مدت، عرصه را بر #قریش تنگ کرد. بیشتر آنان که دختر، پسر، نواده یا اقوامی نزدیک در شعب داشت، در پی بهانه بودند تا آنان را از شعب خارج کنند
پایان محاصره
در سال دهم #بعثت شبی #ابوجهل، #حکیم بن #حزام را که برای #خدیجه بار گندم میبرد مانع شد
👈. دیگران مداخله کردند و به سرزنش #ابوجهل برخاستند. اندکاندک گروهی از کرده خود پشیمان گشتند و به طرفداری از #بنی_هاشم برخاستند
👈 که چرا #بنی_مخزوم در نعمت به سر ببرند و پسران هاشم و عبدالمطلب در سختی بمانند. و سرانجام گفتند این عهدنامه باید باطل شود.
👈 جمعی از شرکت کنندگان در پیمان، تصمیم گرفتند آن را پاره کنند. به روایت #ابن_هشام از #ابن #اسحاق چون به سروقت پیمان نامه رفتند دیدند موریانه آن را خورده و تنها جمله «باسمک اللهم» از آن باقی مانده است.
✍در نقل دیگری آمده است خداوند به پیامبرش خبر داد که موریانه، پیمان نامه را #خورده و تنها جمله «�باسمک اللهم�» از آن باقی مانده است. پیامبر نیز #ابوطالب را از آن باخبر ساخت.
👈 ابن هشام مینویسد گروهی از اهل علم گفتهاند:
� #ابوطالب به انجمن قریش رفت و گفت: #برادرزادهام میگوید موریانه پیمان نامهای را که نوشته اید خورده و تنها نام خدا را باقی گذاشته؛
👈ببینید اگر سخن او راست است محاصره ما را بشکنید و اگر دروغ میگوید او را به شما خواهم سپرد. چون به سروقت نامه رفتند دیدند #موریانه همه آن را جز نام خدا #خورده است.
👈 بدین ترتیب پیمان محاصره بنی هاشم #شکسته شد و آنان از شعب (دره) #ابوطالب بیرون آمدند
#زمان
به گفتۀ #ابن_سعد این محاصره در #محرم سال هفتم بعثت اتفاق افتادو هنگامی که #ابوطالب خبر محوشدن پیمان نامه را به اطلاع مشرکان رساند در سال دهم #بعثت پایان یافت.
👈 #اشاره_امام_علی(ع) به ماجرای #شعب در نامه به #معاویه
#بسم #الله #الرحمن #الرحیم
سلام علیکم صبح #پنجشنبه تون بخیر و نیکی
ایام غم اندوه اهل #بیت به همه #مومنان خدا تسلیت میگم
موضوع #کنفرانس
دعوت #حبیب بن #مظاهر، بنی اسد را به یاری
امام #حسین علیه السلام، 61ه-ق
#حبیب بن مظاهر در روز ششم محرم سال ۶۱ از امام #حسین(ع)
👈اجازه خواست تا نزد طایفهای از #بنی اسد که در آن نزدیکی حضور داشتند
👈برود و آنها را برای یاری #امام دعوت نماید.
در #بحار الانوارآمده است که #حبیب بن مظاهر به حضور امام #حسین(ع) آمد
👈و گفت: یا بن #رسول اللّه در این نزدیکی ما قبیلهای از #بنی اسد هستند. آیا به من اجازه میدهید آنان را برای #یاری تو دعوت کنم.
👈چه بسا خدا به وسیله ایشان برای تو #دفاع نماید؟
👈حضرت #سیدالشهدا(ع) فرمودند: مانعی ندارد. #حبیب شبانه بطور ناشناس متوجه آن گروه شد و نزد آنان رفت.
✍ایشان #حبیب را شناختند که از #قبیله بنی اسد است. لذا گفتند:
👈چه منظوری داری؟ گفت: من بهترین چیزی را برای شما آوردهام که #مهمانی برای گروهی بیاورد.
👈من نزد شما آمدهام تا شما را برای یاری کردن پسر دختر #پیامبرتان دعوت کنم. زیرا آن حضرت در میان گروهی از #مؤمنین است
👈که هر مردی از آنان بهتر از هزار مرد است. آن گروه هرگز امام #حسین(ع) را رها و به شما تسلیم نخواهند کرد.
✍این عمر بن سعد است که امام #حسین(ع) را محاصره کرده است،
👈شما #خویشاوندان من هستید. من این نصیحت را به شما میکنم.
پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت #حسین(ع) بشنوید تا بدین وسیله بشرافت دنیا و #آخرت نائل شوید.
👈من به خدا قسم میخورم احدی از شما با پسر #پیامبر(ص) در راه خدا #شهید نخواهد شد مگر اینکه در اعلی #علیّین بهشت با حضرت
#محمد(ص) رفیق خواهد بود
✍ناگاه مردی از #بنی اسد که او را #عبدالله بن بشر میگفتند بسوی #حبیب شتافت و گفت:
👈 من اولین شخصی هستم که این دعوت را پذیرفتم.
سپس مردانی از آن #قبیله سبقت گرفتند و تعداد آنان به ۹۰ مرد رسید و متوجه امام #حسین(ع) شدند!
👈 در همین موقع بود که مردی از آن قبیله خارج شد و این جریان را برای #ابن سعد شرح داد.
✍ابن سعد مردی از یاران خود را خواست که او را «ازرق» میگفتند و تعداد #چهارصد سوار را با او متوجه قبیله #بنی اسد نمود.
👈در همان حینی که آن گروه #بنی اسد میخواستند شبانه بسوی لشکر امام #حسین(ع)
👈حرکت نمایند ناگاه لشکر ابن سعد در کنار فرات سر راه بر آنان گرفتند. مختصر راهی بین ایشان و #لشکریان امام بیش نبود.
بعضی از آن گروه با بعض دیگر #بدفاع پرداختند و #جنگ خطرناکی بین آنان رخ داد!
👈حبیب بن مظاهر به #ازرق فریاد زد و گفت: وای بر تو! از ما صرف نظر کن!
👈 ما را بگذار تا دیگری غیر از تو بواسطه ما #شقی و بدبخت شود!
ولی ازرق از بازگشتن #خودداری نکرد.
چون #بنی اسد تاب مقاومت با آن گروه #تبهکار را نداشتند لذا شکست خوردند و به سوی قبیله خود #مراجعت کردند
👈 و شبانه از آن مکان کوچ کردند که مبادا ابن #سعد به آنان شبیخون بزند! هنگامی که #حبیب بن مظاهر به سوی امام #حسین(ع) برگشت و جریان را شرح داد حضرت فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله».
👈سواران ابن سعد برگشتند و در کنار #فرات پیاده شدند،
سپس بین امام #حسین(ع) و یارانش بین آب فرات حائل شدند...!
#تجمع_لشکر_یزید_لعنت_الله_علیها
در #کربلا، 61ه-ق
✍در روز ششم #محرم در صحراي #كربلا جمعي به ياري جبهه حق و جمع بسياري به ياري #جبهه باطل شتافتند
👈 و در اين ميان كفه #ترازو به نفع جبههاي سنگيني ميكرد كه
👈 امام #حسين (ع) براي محو كردن آن قيام كرده بود ... يعني جبهه #باطل
.ياريطلبي #حبيب بن مظاهر از #بنياسد
در شب ششم يا هفتم "حبيب بن مظاهر اسدي" با اذن امام #حسين(ع) براي آوردن ياور و كمك، به #قبيله بنياسد رفت.
👈اسديان پذيرفتند و با تعداد 90 نفر براي ياري امام #حسين (ع) حركت كردند، ولي #جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او 400 نفر را فرستاد تا مانع آنها شوند.
👈لذا درگيري رخ داد كه در اين ميان جمعي از بني اسد #شهيد و زخمي و بقيه ناگزير به فرار شدند و حبيب به خدمت #حضرت آمد و جريان را عرض كرد و امام (ع) فرمودند:"لاحول ولا قُوةَ الا بِاللّه "
بازار آهنگران #كوفه
از روز ششم #محرم بازار آهنگران كوفه محل رفت و آمد و خريد و فروش زيادي بوده است. هر كسي را ميديدي يا #شمشير يا نيزه و يا تيري ميخريد
👈و يا آنها را نزد #آهنگران تيز ميكرد و به سم آغشته ميكرد؛ براي ريختن خون #جگرگوشه
👈رسول خدا(ص) و #علي مرتضي و #فاطمه زهرا (س) و تمام تيرها مسموم بود
و بعضي از آن تيرها #يك شعبه و بعضي #سه شعبه بود.
2.تراكم لشكر يزيد در صحراي #كربلا
در اين روز لشكر زيادي براي جنگ با حضرت #اباعبدالله (ع) جمع شدند .
سلام علیکم صبح #پنجشنبه تون بخیر و نیکی
ایام غم اندوه اهل #بیت به همه #مومنان خدا تسلیت میگم
موضوع #کنفرانس
دعوت #حبیب بن #مظاهر، بنی اسد را به یاری
امام #حسین علیه السلام، 61ه-ق
#حبیب بن مظاهر در روز ششم محرم سال ۶۱ از امام #حسین(ع)
👈اجازه خواست تا نزد طایفهای از #بنی اسد که در آن نزدیکی حضور داشتند
👈برود و آنها را برای یاری #امام دعوت نماید.
در #بحار الانوارآمده است که #حبیب بن مظاهر به حضور امام #حسین(ع) آمد
👈و گفت: یا بن #رسول اللّه در این نزدیکی ما قبیلهای از #بنی اسد هستند. آیا به من اجازه میدهید آنان را برای #یاری تو دعوت کنم.
👈چه بسا خدا به وسیله ایشان برای تو #دفاع نماید؟
👈حضرت #سیدالشهدا(ع) فرمودند: مانعی ندارد. #حبیب شبانه بطور ناشناس متوجه آن گروه شد و نزد آنان رفت.
✍ایشان #حبیب را شناختند که از #قبیله بنی اسد است. لذا گفتند:
👈چه منظوری داری؟ گفت: من بهترین چیزی را برای شما آوردهام که #مهمانی برای گروهی بیاورد.
👈من نزد شما آمدهام تا شما را برای یاری کردن پسر دختر #پیامبرتان دعوت کنم. زیرا آن حضرت در میان گروهی از #مؤمنین است
👈که هر مردی از آنان بهتر از هزار مرد است. آن گروه هرگز امام #حسین(ع) را رها و به شما تسلیم نخواهند کرد.
✍این عمر بن سعد است که امام #حسین(ع) را محاصره کرده است،
👈شما #خویشاوندان من هستید. من این نصیحت را به شما میکنم.
پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت #حسین(ع) بشنوید تا بدین وسیله بشرافت دنیا و #آخرت نائل شوید.
👈من به خدا قسم میخورم احدی از شما با پسر #پیامبر(ص) در راه خدا #شهید نخواهد شد مگر اینکه در اعلی #علیّین بهشت با حضرت
#محمد(ص) رفیق خواهد بود
✍ناگاه مردی از #بنی اسد که او را #عبدالله بن بشر میگفتند بسوی #حبیب شتافت و گفت:
👈 من اولین شخصی هستم که این دعوت را پذیرفتم.
سپس مردانی از آن #قبیله سبقت گرفتند و تعداد آنان به ۹۰ مرد رسید و متوجه امام #حسین(ع) شدند!
👈 در همین موقع بود که مردی از آن قبیله خارج شد و این جریان را برای #ابن سعد شرح داد.
✍ابن سعد مردی از یاران خود را خواست که او را «ازرق» میگفتند و تعداد #چهارصد سوار را با او متوجه قبیله #بنی اسد نمود.
👈در همان حینی که آن گروه #بنی اسد میخواستند شبانه بسوی لشکر امام #حسین(ع)
👈حرکت نمایند ناگاه لشکر ابن سعد در کنار فرات سر راه بر آنان گرفتند. مختصر راهی بین ایشان و #لشکریان امام بیش نبود.
بعضی از آن گروه با بعض دیگر #بدفاع پرداختند و #جنگ خطرناکی بین آنان رخ داد!
👈حبیب بن مظاهر به #ازرق فریاد زد و گفت: وای بر تو! از ما صرف نظر کن!
👈 ما را بگذار تا دیگری غیر از تو بواسطه ما #شقی و بدبخت شود!
ولی ازرق از بازگشتن #خودداری نکرد.
چون #بنی اسد تاب مقاومت با آن گروه #تبهکار را نداشتند لذا شکست خوردند و به سوی قبیله خود #مراجعت کردند
👈 و شبانه از آن مکان کوچ کردند که مبادا ابن #سعد به آنان شبیخون بزند! هنگامی که #حبیب بن مظاهر به سوی امام #حسین(ع) برگشت و جریان را شرح داد حضرت فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله».
👈سواران ابن سعد برگشتند و در کنار #فرات پیاده شدند،
سپس بین امام #حسین(ع) و یارانش بین آب فرات حائل شدند...!
#تجمع_لشکر_یزید_لعنت_الله_علیها
در #کربلا، 61ه-ق
✍در روز ششم #محرم در صحراي #كربلا جمعي به ياري جبهه حق و جمع بسياري به ياري #جبهه باطل شتافتند
👈 و در اين ميان كفه #ترازو به نفع جبههاي سنگيني ميكرد كه
👈 امام #حسين (ع) براي محو كردن آن قيام كرده بود ... يعني جبهه #باطل
.ياريطلبي #حبيب بن مظاهر از #بنياسد
در شب ششم يا هفتم "حبيب بن مظاهر اسدي" با اذن امام #حسين(ع) براي آوردن ياور و كمك، به #قبيله بنياسد رفت.
👈اسديان پذيرفتند و با تعداد 90 نفر براي ياري امام #حسين (ع) حركت كردند، ولي #جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او 400 نفر را فرستاد تا مانع آنها شوند.
👈لذا درگيري رخ داد كه در اين ميان جمعي از بني اسد #شهيد و زخمي و بقيه ناگزير به فرار شدند و حبيب به خدمت #حضرت آمد و جريان را عرض كرد و امام (ع) فرمودند:"لاحول ولا قُوةَ الا بِاللّه "
بازار آهنگران #كوفه
از روز ششم #محرم بازار آهنگران كوفه محل رفت و آمد و خريد و فروش زيادي بوده است. هر كسي را ميديدي يا #شمشير يا نيزه و يا تيري ميخريد
👈و يا آنها را نزد #آهنگران تيز ميكرد و به سم آغشته ميكرد؛ براي ريختن خون #جگرگوشه
👈رسول خدا(ص) و #علي مرتضي و #فاطمه زهرا (س) و تمام تيرها مسموم بود
و بعضي از آن تيرها #يك شعبه و بعضي #سه شعبه بود.
2.تراكم لشكر يزيد در صحراي #كربلا
در اين روز لشكر زيادي براي جنگ با حضرت #اباعبدالله (ع) جمع شدند .