#بسم #الله #الرحمن #الرحیم
سلام علیکم صبح #پنجشنبه تون بخیر و نیکی
ایام غم اندوه اهل #بیت به همه #مومنان خدا تسلیت میگم
موضوع #کنفرانس
دعوت #حبیب بن #مظاهر، بنی اسد را به یاری
امام #حسین علیه السلام، 61ه-ق
#حبیب بن مظاهر در روز ششم محرم سال ۶۱ از امام #حسین(ع)
👈اجازه خواست تا نزد طایفهای از #بنی اسد که در آن نزدیکی حضور داشتند
👈برود و آنها را برای یاری #امام دعوت نماید.
در #بحار الانوارآمده است که #حبیب بن مظاهر به حضور امام #حسین(ع) آمد
👈و گفت: یا بن #رسول اللّه در این نزدیکی ما قبیلهای از #بنی اسد هستند. آیا به من اجازه میدهید آنان را برای #یاری تو دعوت کنم.
👈چه بسا خدا به وسیله ایشان برای تو #دفاع نماید؟
👈حضرت #سیدالشهدا(ع) فرمودند: مانعی ندارد. #حبیب شبانه بطور ناشناس متوجه آن گروه شد و نزد آنان رفت.
✍ایشان #حبیب را شناختند که از #قبیله بنی اسد است. لذا گفتند:
👈چه منظوری داری؟ گفت: من بهترین چیزی را برای شما آوردهام که #مهمانی برای گروهی بیاورد.
👈من نزد شما آمدهام تا شما را برای یاری کردن پسر دختر #پیامبرتان دعوت کنم. زیرا آن حضرت در میان گروهی از #مؤمنین است
👈که هر مردی از آنان بهتر از هزار مرد است. آن گروه هرگز امام #حسین(ع) را رها و به شما تسلیم نخواهند کرد.
✍این عمر بن سعد است که امام #حسین(ع) را محاصره کرده است،
👈شما #خویشاوندان من هستید. من این نصیحت را به شما میکنم.
پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت #حسین(ع) بشنوید تا بدین وسیله بشرافت دنیا و #آخرت نائل شوید.
👈من به خدا قسم میخورم احدی از شما با پسر #پیامبر(ص) در راه خدا #شهید نخواهد شد مگر اینکه در اعلی #علیّین بهشت با حضرت
#محمد(ص) رفیق خواهد بود
✍ناگاه مردی از #بنی اسد که او را #عبدالله بن بشر میگفتند بسوی #حبیب شتافت و گفت:
👈 من اولین شخصی هستم که این دعوت را پذیرفتم.
سپس مردانی از آن #قبیله سبقت گرفتند و تعداد آنان به ۹۰ مرد رسید و متوجه امام #حسین(ع) شدند!
👈 در همین موقع بود که مردی از آن قبیله خارج شد و این جریان را برای #ابن سعد شرح داد.
✍ابن سعد مردی از یاران خود را خواست که او را «ازرق» میگفتند و تعداد #چهارصد سوار را با او متوجه قبیله #بنی اسد نمود.
👈در همان حینی که آن گروه #بنی اسد میخواستند شبانه بسوی لشکر امام #حسین(ع)
👈حرکت نمایند ناگاه لشکر ابن سعد در کنار فرات سر راه بر آنان گرفتند. مختصر راهی بین ایشان و #لشکریان امام بیش نبود.
بعضی از آن گروه با بعض دیگر #بدفاع پرداختند و #جنگ خطرناکی بین آنان رخ داد!
👈حبیب بن مظاهر به #ازرق فریاد زد و گفت: وای بر تو! از ما صرف نظر کن!
👈 ما را بگذار تا دیگری غیر از تو بواسطه ما #شقی و بدبخت شود!
ولی ازرق از بازگشتن #خودداری نکرد.
چون #بنی اسد تاب مقاومت با آن گروه #تبهکار را نداشتند لذا شکست خوردند و به سوی قبیله خود #مراجعت کردند
👈 و شبانه از آن مکان کوچ کردند که مبادا ابن #سعد به آنان شبیخون بزند! هنگامی که #حبیب بن مظاهر به سوی امام #حسین(ع) برگشت و جریان را شرح داد حضرت فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله».
👈سواران ابن سعد برگشتند و در کنار #فرات پیاده شدند،
سپس بین امام #حسین(ع) و یارانش بین آب فرات حائل شدند...!
#تجمع_لشکر_یزید_لعنت_الله_علیها
در #کربلا، 61ه-ق
✍در روز ششم #محرم در صحراي #كربلا جمعي به ياري جبهه حق و جمع بسياري به ياري #جبهه باطل شتافتند
👈 و در اين ميان كفه #ترازو به نفع جبههاي سنگيني ميكرد كه
👈 امام #حسين (ع) براي محو كردن آن قيام كرده بود ... يعني جبهه #باطل
.ياريطلبي #حبيب بن مظاهر از #بنياسد
در شب ششم يا هفتم "حبيب بن مظاهر اسدي" با اذن امام #حسين(ع) براي آوردن ياور و كمك، به #قبيله بنياسد رفت.
👈اسديان پذيرفتند و با تعداد 90 نفر براي ياري امام #حسين (ع) حركت كردند، ولي #جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او 400 نفر را فرستاد تا مانع آنها شوند.
👈لذا درگيري رخ داد كه در اين ميان جمعي از بني اسد #شهيد و زخمي و بقيه ناگزير به فرار شدند و حبيب به خدمت #حضرت آمد و جريان را عرض كرد و امام (ع) فرمودند:"لاحول ولا قُوةَ الا بِاللّه "
بازار آهنگران #كوفه
از روز ششم #محرم بازار آهنگران كوفه محل رفت و آمد و خريد و فروش زيادي بوده است. هر كسي را ميديدي يا #شمشير يا نيزه و يا تيري ميخريد
👈و يا آنها را نزد #آهنگران تيز ميكرد و به سم آغشته ميكرد؛ براي ريختن خون #جگرگوشه
👈رسول خدا(ص) و #علي مرتضي و #فاطمه زهرا (س) و تمام تيرها مسموم بود
و بعضي از آن تيرها #يك شعبه و بعضي #سه شعبه بود.
2.تراكم لشكر يزيد در صحراي #كربلا
در اين روز لشكر زيادي براي جنگ با حضرت #اباعبدالله (ع) جمع شدند .
سلام علیکم صبح #پنجشنبه تون بخیر و نیکی
ایام غم اندوه اهل #بیت به همه #مومنان خدا تسلیت میگم
موضوع #کنفرانس
دعوت #حبیب بن #مظاهر، بنی اسد را به یاری
امام #حسین علیه السلام، 61ه-ق
#حبیب بن مظاهر در روز ششم محرم سال ۶۱ از امام #حسین(ع)
👈اجازه خواست تا نزد طایفهای از #بنی اسد که در آن نزدیکی حضور داشتند
👈برود و آنها را برای یاری #امام دعوت نماید.
در #بحار الانوارآمده است که #حبیب بن مظاهر به حضور امام #حسین(ع) آمد
👈و گفت: یا بن #رسول اللّه در این نزدیکی ما قبیلهای از #بنی اسد هستند. آیا به من اجازه میدهید آنان را برای #یاری تو دعوت کنم.
👈چه بسا خدا به وسیله ایشان برای تو #دفاع نماید؟
👈حضرت #سیدالشهدا(ع) فرمودند: مانعی ندارد. #حبیب شبانه بطور ناشناس متوجه آن گروه شد و نزد آنان رفت.
✍ایشان #حبیب را شناختند که از #قبیله بنی اسد است. لذا گفتند:
👈چه منظوری داری؟ گفت: من بهترین چیزی را برای شما آوردهام که #مهمانی برای گروهی بیاورد.
👈من نزد شما آمدهام تا شما را برای یاری کردن پسر دختر #پیامبرتان دعوت کنم. زیرا آن حضرت در میان گروهی از #مؤمنین است
👈که هر مردی از آنان بهتر از هزار مرد است. آن گروه هرگز امام #حسین(ع) را رها و به شما تسلیم نخواهند کرد.
✍این عمر بن سعد است که امام #حسین(ع) را محاصره کرده است،
👈شما #خویشاوندان من هستید. من این نصیحت را به شما میکنم.
پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت #حسین(ع) بشنوید تا بدین وسیله بشرافت دنیا و #آخرت نائل شوید.
👈من به خدا قسم میخورم احدی از شما با پسر #پیامبر(ص) در راه خدا #شهید نخواهد شد مگر اینکه در اعلی #علیّین بهشت با حضرت
#محمد(ص) رفیق خواهد بود
✍ناگاه مردی از #بنی اسد که او را #عبدالله بن بشر میگفتند بسوی #حبیب شتافت و گفت:
👈 من اولین شخصی هستم که این دعوت را پذیرفتم.
سپس مردانی از آن #قبیله سبقت گرفتند و تعداد آنان به ۹۰ مرد رسید و متوجه امام #حسین(ع) شدند!
👈 در همین موقع بود که مردی از آن قبیله خارج شد و این جریان را برای #ابن سعد شرح داد.
✍ابن سعد مردی از یاران خود را خواست که او را «ازرق» میگفتند و تعداد #چهارصد سوار را با او متوجه قبیله #بنی اسد نمود.
👈در همان حینی که آن گروه #بنی اسد میخواستند شبانه بسوی لشکر امام #حسین(ع)
👈حرکت نمایند ناگاه لشکر ابن سعد در کنار فرات سر راه بر آنان گرفتند. مختصر راهی بین ایشان و #لشکریان امام بیش نبود.
بعضی از آن گروه با بعض دیگر #بدفاع پرداختند و #جنگ خطرناکی بین آنان رخ داد!
👈حبیب بن مظاهر به #ازرق فریاد زد و گفت: وای بر تو! از ما صرف نظر کن!
👈 ما را بگذار تا دیگری غیر از تو بواسطه ما #شقی و بدبخت شود!
ولی ازرق از بازگشتن #خودداری نکرد.
چون #بنی اسد تاب مقاومت با آن گروه #تبهکار را نداشتند لذا شکست خوردند و به سوی قبیله خود #مراجعت کردند
👈 و شبانه از آن مکان کوچ کردند که مبادا ابن #سعد به آنان شبیخون بزند! هنگامی که #حبیب بن مظاهر به سوی امام #حسین(ع) برگشت و جریان را شرح داد حضرت فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله».
👈سواران ابن سعد برگشتند و در کنار #فرات پیاده شدند،
سپس بین امام #حسین(ع) و یارانش بین آب فرات حائل شدند...!
#تجمع_لشکر_یزید_لعنت_الله_علیها
در #کربلا، 61ه-ق
✍در روز ششم #محرم در صحراي #كربلا جمعي به ياري جبهه حق و جمع بسياري به ياري #جبهه باطل شتافتند
👈 و در اين ميان كفه #ترازو به نفع جبههاي سنگيني ميكرد كه
👈 امام #حسين (ع) براي محو كردن آن قيام كرده بود ... يعني جبهه #باطل
.ياريطلبي #حبيب بن مظاهر از #بنياسد
در شب ششم يا هفتم "حبيب بن مظاهر اسدي" با اذن امام #حسين(ع) براي آوردن ياور و كمك، به #قبيله بنياسد رفت.
👈اسديان پذيرفتند و با تعداد 90 نفر براي ياري امام #حسين (ع) حركت كردند، ولي #جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او 400 نفر را فرستاد تا مانع آنها شوند.
👈لذا درگيري رخ داد كه در اين ميان جمعي از بني اسد #شهيد و زخمي و بقيه ناگزير به فرار شدند و حبيب به خدمت #حضرت آمد و جريان را عرض كرد و امام (ع) فرمودند:"لاحول ولا قُوةَ الا بِاللّه "
بازار آهنگران #كوفه
از روز ششم #محرم بازار آهنگران كوفه محل رفت و آمد و خريد و فروش زيادي بوده است. هر كسي را ميديدي يا #شمشير يا نيزه و يا تيري ميخريد
👈و يا آنها را نزد #آهنگران تيز ميكرد و به سم آغشته ميكرد؛ براي ريختن خون #جگرگوشه
👈رسول خدا(ص) و #علي مرتضي و #فاطمه زهرا (س) و تمام تيرها مسموم بود
و بعضي از آن تيرها #يك شعبه و بعضي #سه شعبه بود.
2.تراكم لشكر يزيد در صحراي #كربلا
در اين روز لشكر زيادي براي جنگ با حضرت #اباعبدالله (ع) جمع شدند .