|بررسی‌های کلامی|
2.59K subscribers
291 photos
8 videos
20 files
213 links
مطالعات شیعی
بررسی‌های کلامی| پژوهش‌های اعتقادی

میراث کلامی شیعه
t.me/kalam_shia

ارتباط:
mokhtarireza@ut.ac.ir
Download Telegram
|بررسی‌های کلامی|
7 – 7.MP3
درسگفتار تاریخ فلسفه اسلامی
جلسه هفتم
جلسه قبلی | جلسه بعدی
دکتر مهدی قوام صفری | دانشگاه تهران

موضوع جلسه: فارابی ۲
قاعده الواحد| نظریه صدور
| عقل فعال

4:28 شروع جلسه
4:50 فلسفه فارابی حول دو محور تشکیل شده است [حتی فلسفه سیاسی‌اش نیز در همین دو محور می‌گنجد]: نظریه صدور، و عقل فعال

6:28 برخلاف آنچه گمان می‌شد، عقل فعال در فلسفه ارسطو وجود ندارد

10:00 چیزی به نام عقل فعال در فلسفه کندی هم وجود ندارد؛ عقل فعال از فلسفه فارابی شروع می‌شود

15:15 دینانی و بازگشت از عقل فعال

19:12 نه فلسفه کندی و نه ارسطو، عقل فعال ندارد؛ باید ببینیم فارابی آن را از کجا آورده است

19:22 دو محور فلسفه فارابی؛ نظریه صدور، و عقل فعال

20:01 ذیلی برای قاعده الواحد

23:17 از بین رفتن اساس فلسفه فارابی با به خطر افتادن دو محور فلسفه‌اش

23:50 قاعده امکان اشرف فارابی

41:42 چرا قائلان به قاعده الواحد نمی‌توانند خدا را خالق همه چیز بدانند؟

42:50 تناقض‌گویی قائلان به قاعده الواحد

44:26 فلاسفه اسلامی در هر جا هر مدلی که دلشان می‌خواهد استدلال می‌کنند

50:45 علت روی آوردن فارابی به قاعده صدور، و علت روی آوردن فلوطین به واسطه‌گیری بین خدا وجهان

56:39 مهمترین اشتباه فارابی و سنگ بنای اشتباهی که در فلسفه اسلامی گذاشت

1:00:54 شما چطور مسلمان هستید که نظریه زندیقانه صدور را _که در یونان مبتنی بر ثنویت بود_ به عنوان یک موحد مطرح می‌کنید؟

1:01:25 نظریه صدور بعد از ملاصدرا، در سنت فلسفی ما بصورت سر بسته و بی‌سر و صدا ترک شد

1:03:17 قاعده الواحد یک چیز اضافه و مزخرفی است که بدون آن هیچ کجای کار نمی‌لنگد

#قوام‌صفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
#تناقضی از مدافعان فلسفه اسلامی وقتی مستشرقینِ مبتدی به فلاسفه اسلامی اشکال می‌کنند که شما فیلسوف نیستید بلکه مدافع دین هستید و حرفهایتان بیشتر الهیات است تا فلسفه، می‌گویند نه ما تعهدی برای دفاع از دین و دینی بودن حرفهایمان نداریم و آزاداندیشیم، و مثال به…
#تناقضی از مدافعان فلسفه اسلامی

مدافعان فلسفه اسلامی، زمین و زمان را به هم می‌بافند و به روایات جعلی عمرو عاص و... استناد می‌کنند تا ثابت کنند ارسطو و افلاطون پیامبر بوده‌اند، اما وقتی مستشرقین ادعا می‌کنند که فلسفه شما همان مبانی فلسفه یونان و ارسطو و افلاطون است، فلاسفه اسلامی سر به شورش برمی‌دارند و ادعای استقلال از این پیامبران الهی! می‌کنند!!
معلوم نیست چرا حاضر نیستند یکی از این دو ادعا را رها کنند.

#تاریخ_فلسفه_اسلامی

https://t.me/kalam_shia/660
8.MP3
8
درسگفتار تاریخ فلسفه اسلامی
جلسه هشتم | جلسه قبل
دکتر مهدی قوام صفری | دانشگاه تهران

موضوع جلسه: فارابی ۳
عقل فعال، نظریه صدور و پیدایش عالم


5:35 شروع جلسه
6:36 عقل فعال نتیجه نظریه صدور

6:45 چرا از واحد نخستین _واجب الوجود_ مادی صادر نشود؟

12:46 تبیین چگونگی پیدایش عالم از واجب الوجود

13:15 فارابی و پیاده کردن مطالب فلوطین

17:58 خاطره‌ای از دکتر دینانی

21:33 فلسفه ارسطو عقل فعال ندارد

25:02 فارابی تعداد عقول را طبق هیئت بطلمیوس بنا کرده است

26:53 عقل فعال آفریده فارابی است؛ فلسفه قرون وسطی هم توسط ابن‌سینا با آن آشنا شد

29:41 گزارش کاپلستون از ارسطو دقیق و تخصصی نیست

30:08 عقل فعال چیست؟

44:25 ضرورت وجود عقل فعال در فلسفه فارابی، فهم اشتباه او از یک قاعده ارسطویی است که توضیح داده شد

44:45 اشتباه فارابی یکی دوتا نیست؛ تناقضات عقل فعال، و در عین حال دلبستگی شدید فیلسوفان به آن!

#قوام‌صفری | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
‌ کندی| اثولوجیا| انحراف تاریخ فلسفه اسلامی بخش دوم چرا نسبت دادن اثولوجیا به ارسطو به عظمت آن می‌افزود؟ کِندی در زمان مأمون و معتصم در دربار عباسی تقرب بسیاری داشت. معروف است که تربیت احمد فرزند معتصم به او سپرده شده بود؛ چنانچه در ابتدای برخی نسخه‌های خطی…

کندی| اثولوجیا| انحراف تاریخ فلسفه اسلامی
بخش سوم

فارابی در اواخر عمر یعقوب کندی به دنیا آمد و خیلی زود و در جوانی به شهرت رسید؛ با توجه به رساله الجمع بین رأی الحکیمین¹، و اشاره‌های اشتباه فارابی در آن به اثولوجیا به عنوان اثری از ارسطو نشان می‌دهد اثولوجیا از بدو پیدایشش در عالم اسلام توسط کندی و حلقه وی، به عنوان اثری از ارسطو جا انداخته شده بود درحالیکه که حلقه کندی بخوبی می‌دانستند کتاب چه کسی را ترجمه کرده‌اند و کندی چه تغییراتی در آن ایجاد کرده است.
به هیچ عنوان معقول نیست که خیال کنیم کندی اثولوجیا را به همان فلوطین نسبت داده بود ولی در این فاصله اندک تا زمان فارابی این اشتباه بصورت گسترده پیش آمد که همه آن کتاب را نوشته ارسطو بدانند، حتی بدون اینکه احدی در آن تردید کند و یا آراء پیرامون نویسنده آن اختلافی باشد!
علاوه بر این، اطلاعات ما بر اساس گزارش‌های تاریخی مبنی بر ایجاد اصلاحات در کتاب توسط کندی، نشان می‌دهد وی هیچ ابایی از ایجاد تحریف‌های اساسی در کتاب نداشته است! کسی که به راحتی چنین تغییرات و اصلاحات مبنایی در کتابِ ترجمه شده را بر اساس مبانی فکری خود انجام می‌دهد، ابایی نیز از تغییر نام نویسنده آن در راستای قبولاندن محتوای آن بدلیل عظمت نویسنده جعلیش نخواهد داشت.
[ان‌شاءالله بعدها در این‌باره بحث خواهیم کرد که هرچند اساس اثولوجیا برپایه نوشته فلوطین است اما کندی ضمن ایجاد تغییراتی در آن در راستای همان تلاشش برای التقاط فلسفه با آموزه‌های اسلام و وفق دادن آن با تعالیم اسلامی دست به اصلاحاتی در آن زد. همچنین وی در برخی موارد از فلوطین فاصله گرفته و مطالبی از ارسطو را جایگزین می‌کند]
کندی سر آغاز انحراف تاریخ فلسفه اسلامی است.


بخش اول:
https://t.me/kalam_shia/674
بخش دوم:
https://t.me/kalam_shia/681


--------------------------
1. به این مطلب التفات داریم که برخی درباره رساله الجمع ملاحظاتی مطرح کرده‌اند، اما ورود ما به بحث به نحوی است که چه مانند مروان راشد رساله الجمع را از آنِ شاگرد فارابی بدانیم، و چه مانند حسن انصاری اصلِ ایده و تدوین اولیه کتاب را از خودِ فارابی، و کتاب کنونی را از شاگردِ دیگرش بدانیم، خللی به مطلب کنونی ما درباره نقش کندی پیرامون اثولوجیا وارد نخواهد شد.

#کندی | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

@kalam_shia
|بررسی‌های کلامی|
#تناقضی از مدافعان فلسفه اسلامی مدافعان فلسفه اسلامی، زمین و زمان را به هم می‌بافند و به روایات جعلی عمرو عاص و... استناد می‌کنند تا ثابت کنند ارسطو و افلاطون پیامبر بوده‌اند، اما وقتی مستشرقین ادعا می‌کنند که فلسفه شما همان مبانی فلسفه یونان و ارسطو و افلاطون…
فارابی هفتاد زبان می‌دانست؟
چرایی افسانه‌سازی درباره فیلسوفان

دکتر نصرالله حکمت:
فارابی سه زبان بیشتر نمی‌دانسته است؛ ادعای غربی‌ها در اینکه فارابی یونانی می‌دانسته و یا این ادعا که او هفتاد زبان می‌دانسته است هر چند ممکن است در بدو امر باعث افتخار شما باشد اما پشت پرده آن این است که بگویند او آثار و مطالبش را از فلاسفه یونان و ارسطو و افلاطون گرفته است.


پی‌نوشت: فارغ از این بحث که آیا فارابی یونانی می‌دانسته یا نه، و فارغ از اینکه آیا برای اثبات این ادعا که فارابی مبانیش‌ را از فلاسفه یونان گرفته آیا اصلا نیاز است که ثابت کنیم او یونانی می‌دانسته، یا نه می‌توانسته به کتب ترجمه شده رجوع کرده و از آنجا اخذ کند، فارغ از همه اینها گوییم:
باید اشکال اصلی را به خود فلاسفه اسلامی کرد، مگر به نقل ابن‌خلکان در وفیات الاعیان، و همچنین به گزارش صفدی آیا خود فارابی مقابل سیف الدوله ادعا نکرد که هفتاد زبان می‌داند؟!
اساسا فلاسفه اسلامی عادت به این ادعاهای عجیب و غریب دارند؛ برای نمونه بیشتر یادآوری می‌کنیم ادعاهای عجیب ابن‌سینا را که چنانکه معروف است مدعی بود: زمانی را که داخل رحم مادرش بود و نیز هنگام تولدش را به یاد دارد!¹ و یا مدعی بود وقتی به هجده سالگی رسید دیگر هیچ علمی نبود که وی عالم به آن نباشد و به شاگردش جوزانی گفت که در تمام مدت عمر، چیزی بیش از آنچه که در هجده سالگی می‌دانسته، نیاموخته است.
و یا ادعاهای عجیب و غریب ابن‌عربی و ارتباط با غیب و رفتن به آسمانها و...

▪️پس اینکه فیلسوفان اسلامی را در حاشیه‌ای امن قرار دهیم و به غربیان بخاطر مطالبی که مستندش کتب خود مدافعان فلسفه اسلامی است بتازیم‌، چندان مورد قبول نخواهد بود.
همچنین باید افزود: ادعای وصل شدن به عقل فعال و دریافتن حقایق جهان و خلقت بدون واسطه که توسط فارابی و دیگران بیان شده، که در آثار مختلف خودِ دکتر حکمت هم اشاره شده است بسیار بالاتر از ادعای دانستن زبان یونانی به نظر می‌رسد! اگر معلم ثانی می‌تواند به عقل فعال وصل شود و نیز حقایق جهان را به علم حضوری! دریابد، زبان یونانی که پیشکش است!

---------------------------
1. سید روح الله خمینی، چهل حدیث، ص۶۲۲: "از شیخ الرئیس نقل کنند که مدعی آن بوده که اول زمان تولدش را به خاطر داشته! می‌گفت ممکن است از این بیشتر متذکر شد؛ مثلا متذکر ایامی شود که در رحم مادر یا در صلب پدر بوده، و همین طور جمیع تطوراتی که در مُلک نموده متذکر شود"
چون بحث در معراج بود نویسنده در ادامه بیان می‌کند اگر ادعای حاضر في نفسه صحیح هم باشد ربطی به معراج ندارد.

#نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

https://t.me/kalam_shia/703
|بررسی‌های کلامی|
🔺
این پست بازنویسی شد، و دلیل اولی که از دکتر حکمت ذکر کرده بودیم را _بدلیل اینکه ایشان فرمودند چنین مطلبی را قائل نیستند_ حذف کردیم. به این ترتیب تنها دلیل استاد حکمت برای توجیه اینکه چرا ابن‌سینا چهل بار متافیزیک ارسطو را خواند و متوجه آن نشد، و بعد با دیدن شرح مابعدالطبیعه فارابی متوجه مطالب کتاب ارسطو شد همانی است که در پست فوق بیان شده است.
البته پاسخ ما همچنان همانی است که درج شده است و آن اینکه استاد حکمت نیز به مانند آقایان رضا اکبریان [استاد فلسفه دانشگاه تربیت مدرس] و استیفن من [استاد دانشگاه هومبولت] رساله بجای مانده‌ی کنونی با عنوان اغراض مابعدالطبیعه فارابی را با رساله الحروف فارابی خلط کرده‌اند.
محسن مهدی [استاد دانشگاه هاروارد] این مطلب را در مقدمه تصحیح الحروف، و روبرت ویزنووسکی [استاد دانشگاه مک گیل] در کتاب الهیات ابن‌سینا متذکر شده‌اند.
#نصرالله_حکمت | #تاریخ_فلسفه_اسلامی

https://t.me/kalam_shia/651
چرا توجه به "تاریخ فلسفه" اهمیت دارد؟
دکتر مهدی قوام صفری [استاد فلسفه دانشگاه تهران]:
از کارکردهای تاریخ فلسفه آن است که شما زیرِبار ادعاهای بزرگ، تخیلی و عاشقانه مدافعان فلسفه نخواهید رفت.
✦༅✿༅✦═༅༅═┅──
پی‌نوشت و بیان یک نمونه:
دکتر رضا اکبریان [استاد فلسفه دانشگاه تربیت مدرس]:
شما دیده‌اید اغراض مابعدالطبیعه فارابی بسیار سنگین است. همین جزوه کوچک هفت یا هشت صفحه‌ای بسیار سنگین است که بفهمیم فارابی در این جزوه چه کاری می‌خواهد انجام دهد. شیخ‌الرئیس چهل مرتبه مابعدالطبیعه ارسطو را می‌خواند و می‌گوید من متوجه نشدم تا وقتی که اغراض مابعدالطبیعه فارابی را خواندم و فهمیدم. [اینجا]
برخلاف مطلب آقای اکبریان، این رساله هفت صفحه‌ای یک متن بسیار ساده و عادی است! اما چرا آقای اکبریان مجبور به چنین بزرگنمایی است؟
ایشان رساله‌ای که اکنون با عنوان اغراض مابعدالطبیعه در فهرستگان نسخه‌های خطی بجای مانده را با رساله الحروف که شرح فارابی بر مابعدالطبیعه است خلط کرده‌اند، و چون گمان می‌کنند رساله هفت صفحه‌ای فارابی باعث فهم ابن‌سینا بعد از چهل بار مطالعه مابعدالطبیعه شده، لذا مجبور به بزرگنمایی آن رساله هفت صفحه‌ای هستند.
چنانکه در پست پیشین تذکر داده شد این مطلب که مراد از شرح فارابی بر مابعدالطبیعه، همان رساله الحروف است را محسن مهدی [استاد دانشگاه هاروارد] در مقدمه تصحیح الحروف، و روبرت ویزنووسکی [استاد دانشگاه مک گیل] در کتاب الهیات ابن‌سینا متذکر شده‌اند.
چنانچه می‌دانیم مابعدالطبیعه ارسطو در دوره متقدم ادبیات نهضت ترجمه، الحروف نامیده می‌شد (به دلیل نوع ساختارش)؛ به عنوان نمونه بنگرید به: گوتاس، اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی، ص۲۴۸

#ابن‌سینا | #تاریخ_فلسفه_اسلامی
https://t.me/kalam_shia/652
◼️مدخلی بر تاریخ فلسفه اسلامی

▪️نهضت ترجمه| کندی، اثولوجیا| فارابی، الجمع

توجه به این پنج مورد، نقش بسیار اساسی در فهم صحیح تاریخ فلسفه اسلامی دارد، و بدون درک درستِ جایگاه این موارد حلقه‌های گسسته تاریخ فلسفه به هم وصل نخواهند شد.
برخلاف نظر برخی اساتید، ما این اظهار نظر را که اغلب تاریخ فلسفه‌های اسلامی نوشته شده تاکنون، بی‌ارزش هستند نمی‌پذیریم؛ بلکه هر کدام از آنها قطعاتی از پازل و زنجیری هستند که بدون حلقه‌های وصل کنار هم رها شده‌اند. (البته چه بسا که مطالب اشتباه نیز کم نداشته باشند)
تبیین درست این پنج حلقه، مدخلی است بر فهم صحیح تاریخ فلسفه اسلامی.
معمولا در ایران به تاریخ فلسفه اهمیت خاصی داده نمی‌شود؛ نه تنها تاریخ فلسفه تأليف نمی‌شود بلکه گویا مطالعه نیز نمی‌شود. بطور مثال دکتر سید محمدتقی چاوشی [استاد فلسفه پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی] اکثر تاریخ فلسفه‌های اسلامی نگاشته شده را بی‌ارزش می‌خوانند و تصریح هم می‌کنند که برخی از آن‌ها را حتی یک سطر هم نخوانده‌اند! اما هنگام سخن گفتن درباره برخی موضوعات تاریخی مطالب واضح البطلانی بیان می‌کنند که صرفا کافی بود برای دچار نشدن در چنین خطاهایی، همین تاریخ فلسفه‌های موجود را مطالعه می‌کردند.

معمولا چه کسانی به تاریخ فلسفه اهمیت نمی‌دهند؟
کسانی که به قول دکتر قوام، عاشقان فلسفه اسلامی و به دیگر روی، عاشقان ملاصدرا هستند. ایشان هیچ چیز گمشده، و هیچ کمبودی حس نمی‌کنند و زیر سایه نام ملاصدرا به راحتی و با خیالی تخت، آرمیده‌اند؛ هیچ مسأله حل نشده‌ای ندارند و ملاصدرا را بسان وحی منزلی می‌دانند که همه مشکلات را حل کرده است؛ و از سوی دیگر خاطرات خوشی از تحقیقات و تتبعاتِ تاریخ فلسفی ندارند. زیرا باز به قول دکتر قوام، توجه به تاریخ فلسفه بطلان ادعاهای امثال ملاصدرا مبنی‌ بر اینکه فلان مطلب را برای اولین بار من کشف کردم و بر من الهام شد و... را عیان خواهد کرد.
تاریخ فلسفه‌ها معمولا نتایج چندان خوشایندی برای صدرایی‌ها ندارند، لذا امثال دکتر چاوشی تیغِ کُندی به دست گرفته و آماده‌اند تا تاریخ فلسفه جدیدی چاپ شود و بگویند هر چند که یک سطر از آن نخوانده‌ام ولی مطمئن هستم چیزی ندارد! [این اظهار نظر را درباره حداقل دو مورد از تاریخ فلسفه‌های نگاشته شده سالیان اخیر داشته‌اند]
صدرائیان اگر هم بخواهند به تاریخ فلسفه بپردازند به قول دکتر حکمت تاریخ فلسفه را از ملاصدرا آغاز کرده و با ملاصدرا پایان می‌دهند! [کنایه از اینکه جز ملاصدرا دغدغه دیگری ندارند]

#تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia
چرا ابن‌سینا متافیزیک ارسطو را چهل بار خواند و متوجه نشد ولی بعد از دیدن شرح فارابی بر آن، مقصود ارسطو را فهمید؟

معمولا این اتفاق در آثار غربیان بعنوان نماد تفوق ارسطو بر ابن‌سینا، و در برخی موارد نماد تعالی و برتری دانشمند غربی بر شرقی تلقی می‌شود، و از دیگر سو چون در ایران توجه چندانی به تاریخ فلسفه نمی‌شود لذا دلیل قانع کننده‌ای برای آن بیان نشده است.
اما توجه به سیر تکوین فلسفه در عالم اسلام، و آن پنج حلقه‌ای که پیشتر بعنوان حلقه‌های اصلی مدخل فهم تاریخ فلسفه اسلامی برشمردیم[اینجا] سر نخ‌هایی به دست خواهد داد تا بفهمیم دلیل حقیقی متوجه نشدن متافیزیک ارسطو توسط ابن‌سینا، تا قبل از دیدن شرح فارابی چه بود.
برای فهم چرایی این قضیه، نخست باید ببینیم در جریان نهضت ترجمه مابعدالطبیعه ارسطو توسط چه کسی ترجمه شده است و ابن‌سینا کدام ترجمه را مطالعه کرده است؟
لازم به ذکر است محتوای این نوشته را تماما از آثار دیمیتری گوتاس و روبرت ویزنووسکی اخذ کرده‌ایم و صرفا کنار هم چیدن این قطعات توسط ما انجام شده است. در نوشتاری که ان‌شاءالله در آینده تقدیم خواهد شد آدرس مطالب را درج خواهیم کرد.

تا جایی که می‌دانیم در نهضت ترجمه، دو ترجمه از مابعدالطبیعه ارسطو انجام شده است؛ ترجمه حلقه کندی، که بخش اعظم آن را اسطاث ترجمه کرده است، و ترجمه متأخر که توسط اسحاق بن حنین انجام شده است.
به گزارش گوتاس، ترجمه اسطاث تحت اللفظی و بصورت کلمه به کلمه بود. البته گوتاس نشان می‌دهد که این یک خصیصه واحد در حلقه کندی نبود و دو شخص می‌توانستند شیوه متفاوتی داشته باشند. همچنین ویزنووسکی نشان می‌دهد که ممکن است یک شخص لغات و اصطلاحات یکسان را در آثار متفاوتی بگونه مختلف ترجمه کند.
گذشته از اینها گوتاس اشاره می‌کند که حلقه کندی بیشتر جنبه ایدئولوژی داشته، و در آن توجه اندکی به صحت و دقت لغوی ترجمه‌ها و وفاداری به متن اصلی وجود داشته است.
همچنین ویزنووسکی تفاوت برخی واژه‌ها و اصطلاحات را در ترجمه اسطاث و اسحاق بن حنین نشان می‌دهد، و نیز نشان می‌دهد که اسطاث بعضا اصطلاحاتی که بار معانی مختلفی دارند را در ترجمه عربی به یک واژه تبدیل کرده است.
همچنین گوتاس تأکید می‌کند که در برخی موارد تفاوت ترجمه‌ها بدلیل زبان مبدأ بوده است، و برای اینکه متوجه دقت مترجمین بشویم باید این نکته را مطمح نظر قرار داد که ترجمه از سوی چه متنی ترجمه شده است.
گوتاس نمونه‌هایی را نشان می‌دهد که در دوره اول از متن یونانی ترجمه شده و در دوره بعدی از متن سریانی که شیوایی بهتری داشته است انجام شده است، و نیز برعکس.

از سوی دیگر دو مطلب را می‌دانیم:
۱. فارابی به واسطه شاگردان مسیحی‌اش که تسلط به زبان یونانی و سریانی داشته‌اند، براحتی می‌توانست مشکلات موجود در آثار ترجمه شده در نهضت ترجمه را رفع کند.
۲. این را نیز می‌دانیم که ابن‌رشد دسترسی به هر دو ترجمه مابعدالطبیعه یعنی ترجمه اسطاث و اسحاق بن حنین را داشته است، لذا او نیز مشکلی در فهم مابعدالطبیعه نداشته است.
اما اینکه ابن‌سینا دسترسی به ترجمه اسحاق بن حنین داشته یا اسطاث، چیزی نمی‌دانیم؛ ولی دو نکته را باید در نظر داشت: ۱) شرح فارابی بر مابعدالطبیعه ارسطو [الحروف] محتوای چندان پیچیده‌ای ندارد که معتقد باشیم در صورتی که حتی یک ترجمه منقح از مابعدالطبیعه بدست ابن‌سینا می‌رسید وی همچنان قاصر از فهم آن بود و حتما باید شرح فارابی را می‌دید! ۲) دانشجویان کارشناسی ارشد رشته فلسفه با مراجعه به ترجمه شرف الدین خراسانی به راحتی عمده مطالب مابعدالطبیعه ارسطو را متوجه می‌شوند و شاید از صد نفر استاد و دانشجو، یک نفر هم برای فهم آن به کتاب الحروف فارابی مراجعه نکنند، و این یک تحلیل ساده‌انگارانه خواهد بود که معتقد باشیم ابن‌سینا کمتر از دانشجویان کنونی، فلسفه می‌دانست!
به نظر می‌رسد همه مطلب به همان یک نکته برمی‌گردد و آن اینکه ابن‌سینا به ترجمه اسطاث دسترسی داشته نه ترجمه اسحاق بن حنین، و شرح فارابی درواقع جبران نواقص ترجمه اسطاث بوده است، و سوء استفاده برخی غربیان از این نکته و تعظیم و مبالغه در حق ارسطو، یک خوش‌خیالی بی‌وجه است.

#تاریخ_فلسفه_اسلامی
@kalam_shia