فراتر از مرزهای خیالم..
آن سوی سیمهای خاردارِ #شب؛
زیرِ پایِ احساسم،
از خاکسترِ سرخِ #قلبم،
خوابی می جوشد!
و با خود می برد مرا
به دور دست ها..
به شورابِ #تنهایی...

#آزی_فرهادی🍃🌸🍃

صبح زیبایت بخیر
خورشیدک زیبای من،،،
پر شد از هرم نفسهایت
همه دنیای من...

#آزی_فرهادی🍃🌸🍃

‍ صبح،
ضربانِ قلبِ توووست...
آنگاه که با صدایِ نفسهایت
آمیخته می شود؛
و زیباترین سمفونیِ دنیا
نواخته می شود...

#آزی_فرهادی🍃🌸🍃

اسفند...
نسیم ِنفسهای #توست،
وقتی می وَزَد بهار می شود...‌

#آزی_فرهادی 🍃🌸🍃

#یکشنبه یعنی
یک دوستت دارم؛
از زبانِ #توووو،
که با بوسه ات
آمیخته شود...

#آزی_فرهادی

وعده ی ما..
#سیزده فروردین،
طبیعتِ بکرِ چشمانم،
زیرِ درختِ آرزوهایم،
کنارِ چشمه ی احساسم،
گره می زنم سبزه ی دل را
به سبزه ی خیالت؛
و می سپارمش به رودخانه ی تقدیر..
آنجا که قاصدکِ عشق،
مژده ی #آمدنت را
آرام آرام،
در گوشم زمزمه می کند..
چه دروغِ سیزدهِ قشنگی!!

#آزی_فرهادی(#میلانامیسان)🍃🌸🍃

#سیزده_بدر۹۹
#درخانه_بمانیم

برقص باران!!!
پا برهنه،
بر کویرِ قلبِ من...


#آزی_فرهادی🍃🌸🍃

سـه شنبـه هـا...
"صبحـانه" مهمان مـنی
بـه یـک فنجـان دعـا،
یـک جـام شعـر،
ویک ظرف عسـل لبخنـد!

#آزی_فرهادی🍃🌸🍃

در آسمانِ آبیِ #چشمانت،
خدایی هست...
ڪه من هرلحظه،
به احترامش؛
مقابلِ #تووو خـم می شوم،
و نمازِ عـشق به جای می آورم...


#آزی_فرهادی 🍃🌸🍃

.

جامِ #لبـهای مـرا،،
ساقی #تــو امشـب؛
از شرابِ #بوسه_ات،لبریز ڪن....🌙


#آزی_فرهادی

.

صبـحِ زیبایَت بخیـر
#خورشیدڪِ زیبایِ من،،،
پُر شد از هُـرمِ نَفسهایَٺ،
همه دنـیایِ مـن...


#آزی_فرهادی

.

شــب ها وقتـی..
گیتارِ لـب هایم با انگشتانِ
ظریـفت نـواخته می شـود
آهنـگِ بـوســه هـایـت...
تمامِ ڪهڪشان را پر می ڪند!🌙

#آزی_فرهادی

.

#صبح یعنی:
گوشه ی میڪده ی آغوشٺ،
قدحی مِی زِ #لبـٺ نـوش ڪنم...


#آزی_فرهادی

.

چشم هایـــٺ؛
چشمه های شراب
لــب هـایـٺ؛ بـاغِ خـرمـا
وآغوشت آفتابِ داغِ تابستان اسٺ.


#آزی_فرهادی

.

بیا مست ڪنیم!!
شراب لازم نیسٺ؛
چشمان من و لبهای #تووو ڪافیست..
ٺو از باده ی چشمانم بنوش!
ومن جامِ #لبانٺ را سر می ڪشم؛
می بینی!! #مسٺی هم عالمی دارد...


#آزی_فرهادی

.

‍ صبح،
ضربانِ قلبِ #ٺوسٺ...
آنڪَاه ڪه با صدایِ نفسهایٺ
آمیخٺه می شود؛
و زیباٺرین سمفونیِ دنیا
نواخٺه می شود...


#آزی_فرهادی

.

#پاییز را دوسٺ دارم
چقدر شبیهِ نڪَاهِ #ٺوسٺ!
وقتی خیره در چشمانم،
فریادِ دوسٺٺ ‌دارمهایٺ،
در ڪَوشِ جانم می پیچد!
نفسم به شماره می افٺد!
و دلم، مثلِ برڪَ #درختان
ناڪَهان فرو می ریزد......


#آزی_فرهادی

.


دو #چشمانٺ مثالِ یڪ پیاله،
پُر از ڪهنه شرابِ چندساله
خدا قسمٺ ڪند جامِ شرابی،
از آن میخانه ی چشمانِ #آبی...



#آزی_فرهادی

.


نباشم لحظه ای ڪَر #ٺو نباشی،
مبادا لحظه ای از من جدا شی!
ٺو را من #دوسٺ_دارم بی نهایٺ
ڪنم روح و ٺن و جان را فدایٺ.....



#آزی_فرهادی

.

صبـحِ زیبایَت بخیـر
#خورشیدڪِ زیبایِ من،،،
پُر شد از هُـرمِ نَفسهایَٺ،
       همه دنـیایِ مـن...


#آزی_فرهادی