💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
گفتی حدیث عشق، که فردا نمی‌شود
در قلب من به جز تو کسی جا نمی‌شود

باز آ و بر مزار دلم آه و ناله کن
بعد از تو مُرده است و دگر پا نمی‌شود

با تازیانه ات به تنِ خسته‌ام بزن
این کالبد شکسته دگر تا نمی‌شود

دریا خروش می‌کند این خشم، خوی اوست
هر مُرده آب و برکه که دریا نمی‌شود

امشب کنار خاطره‌ها پیک می‌زنم
مستِ کنار عکس تو رسوا نمی‌شود

راه خودت بگیر و از این کوچه‌ها برو
چون من کسی برای تو پیدا نمی‌شود

دیگر به در نکوب که این خانه بعد تو
بسته درش به روی کسی وا نمی‌شود

بگذشتی از صبا و به آتش کشاندی اش
دیدند جمله عالم و حاشا نمی‌شود

#ارس_آرامی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
عاشقی کن! که هنر نیست به تن بالیدن
از هر آغوش به آغوش دگر غلتیدن

لب نهادن به لب هر کس و ناکس هرشب
روزها هم به هوسبازی خود خندیدن

امشب اندر بغل داغ یکی پیک زدن
شب آینده کنار دگری نوشیدن

بزم این هفته به همراه "علی" مست شدن
بزم بعدیش به همراه "حسن" رقصیدن

یا که این ماه به ابروی "غزل" دل بستن
مدتی بعد کمی گرد "صبا" چرخیدن

هنری نیست در این هرزگی حس و بدن
خود رها کردن و هر آن به کسی چسبیدن

هنر این است در این شهر پُر از دلبرکان
یک نفر یافتن و دل ز "یکی" دزدیدن

قلب خود را به یکی عرضه نمودن، آری
صاف بودن، وَ در آغوش یکی خوابیدن

جای بوسیدن لب های هزاران شیرین
لب شیرین یکی را همه شب بوسیدن

چشم بر هر که جز او روی نماید بستن
از همه ماهرخان روی یکی را دیدن

اشهد حس تنوع طلبی را خواندن
هر بساط هوس و وسوسه را بر چیدن

معنی عشق اگر می‌طلبی جز این نیست
دل یکی هست، وَ باید به "یکی" بخشیدن

#ارس_آرامی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
یک نفر دل به شما بست، همینست که هست
اگر او عاشـــق اگر مست، همیــنست که هست

بی تو این ثانیه‌ها را نفسی بند نبود
اسم این حادثه عشق ست، همینست که هست

مثـل جنگاور رومی که بــرای تو نهد
جان خـــود را به کف دست، همینست که هست

باید از دلخــوری باغچه پرهیــز نکرد
اگـــر او بـــا دل مـــا هست، همینست که هست

با تو از فاصله معنای عجیبی دارم
گــاه انـــدازه‌ی یک شست، همینست که هست

باز پیغام دلم را به نگاهت برسان
که کسی دل به شما بست، همینست که هست

#ارس_آرامی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
❄️
صبح باران که بگیرد تَرِ باران نشوی
خیس از بارش پی‌درپی گیلان نشوی

صبح باران که بگیرد چمدان را نبری
بی‌خبر، همسفر خستهٔ تهران نشوی

صبح باران که بگیرد به سراغم نروی
چینی نازک سهرابی کاشان نشوی!

صبح باران که بگیرد مه سنگین دارم
آخرین خاطرهٔ جادهٔ حیران نشوی!

صبح باران که بگیرد دل بی ارگ مرا
نشکنی، باعث لرزیدن کرمان نشوی

آخرین برگ به جاماندهٔ این شاخ تَرم!
برگریزان، قسم خورده‌یٔ آبان نشوی!!

#ارس_آرامی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
یک نفر دل به شما بست، همینست که هست
اگر او عاشـــق اگر مست، همیــنست که هست

بی تو این ثانیه‌ها را نفسی بند نبود
اسم این حادثه عشق ست، همینست که هست

مثـل جنگاور رومی که بــرای تو نهد
جان خـــود را به کف دست، همینست که هست

باید از دلخــوری باغچه پرهیــز نکرد
اگـــر او بـــا دل مـــا هست، همینست که هست

با تو از فاصله معنای عجیبی دارم
گــاه انـــدازه‌ی یک شست، همینست که هست

باز پیغام دلم را به نگاهت برسان
که کسی دل به شما بست، همینست که هست

#ارس_آرامی
با دل دیوانه من یار باشی محشر است
من بیایم خانه‌ات بیدار باشی محشر است

کرده باشی خویش را پنهان کنار پنجره
وای اگر مشتاق این دیدار باشی محشر است

بوسه هی از من بگیری از سر شب تا سحر
بشمری و غرق استغفار باشی محشر است

پیش از این گیلاسی لبهات را بوسیده‌ام
باز در اندیشه انکار باشی محشر است

چشم‌های تو جهنم بوسه‌های تو بهشت
دوزخ آغوش من را یار باشی محشر است

دوست دارم مثل پروانه بگردم دور تو
تو شبیه مرکز پرگار باشی محشر است

من به قصد فتح چشمانت بیایم سخت نیست
صخره‌ای ناممکن و دشوار باشی محشر است

با تو من فهمیده بودم خانه داری مشکل است
تو پرستار من بیمار باشی محشر است

#ارس_آرامی



❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
اگر که شب برود یا سپیده باز آید

قسم به شب به سکوتش نمی رود از یاد...!

#ارس_آرامی


#شبتون_آروم

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
تا تـــــو را داشــته باشــم، به خــدا رو زده‌ام
سرمه بر چشم سیه، شانه به گیسو زده‌ام

یوسف من تویی من آن زن مصری که ز شوق
لحظـــه‌ی دیـدنت انگشت به چاقو زده‌ام

با تو از موج نگاهت به لب ساحل عشق
تا که غـــرقم نکــنی یکــــسره پـــارو زده‌ام

مـومـن یـــاد تو اَم، کافـــر عشــــق دگـران
که ســر قبلـــه‌ی تو خَــم شده زانو زده‌ام

تا دلت را ببـــرم رفــته‌ام هـــر راه که بـــود
دست بر شعبــده و جمــبل و جادو زده‌ام

گاه از شادی و غم، گر که سرودم شعری
تویی منـــظور، فقط حــرف دوپهــلو زده‌ام

#ارس_آرامی


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
هر زمان بی‌کس شدی تنها شدی یادم بکن
هر زمان هم خانه با غم‌ها شدی یادم بکن

روشنی‌هایت که هیچ اما اگر روزی عزیز
خسته از تاریکی و شب‌ها شدی یادم بکن


#ارس_آرامی



❀═‎‌‌‌‌‌‌🌸 ⃟ ‌‌‌‌🌸═‎‌‌‌‌‌‌❀
رُز نمی‌خواهم، مرا ارکیده‌ای از لب ببخش
بر دلم پس لرزه‌هایی ماندگار از تب ببخش

کل دنیا را ببخشم تا زنی پلکی به من
آسمان‌ها زیر پایت، بر سرم کوکب ببخش

خون دل‌ها می‌کشم تا با غزل رسوا شویم
من که از عشقت بگویم، شعر خود مطلب ببخش

دین و ایمانم فراری می‌شوند از ناز تو
کرده‌ای تاراجم، از خود لقمه‌ای مذهب ببخش

کافری کردی به جانم فکر خونریزی نباش
من رئالم نازنین راهی از این مکتب ببخش

راه دوری رفته‌ای، ای صبر بی ایوب من
جرعه‌ای از بهترین ایوب را امشب ببخش

پشت آن دیوار آزادی سخن سنجم به بند
زیر باران خیس غم، آرکیده‌ای با لب ببخش

#ارس_آرامی


‌ ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بر طلوع چشم تو خورشید می رقصد هنوز

صبح زیبایت بخیر ای بهترین تکرارها...!‎ ‎

#ارس_آرامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
بوسه ات واجب، غمت مکروه، لبخندت مباح



ای گناه من ...، بگو قدری ثوابم می دهی ...؟


#ارس_آرامی
‌‎‌‎‌‌‎
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گفتم ای یار مکن با دل عاشق بازی
گفت حق است که با آتش ما دم سازی

گفتم این عدل نباشد که دلم ریش شود
گفت این سادگی توست که دل می بازی

گفتم آخر تو بگو عدل خداوند کجاست؟
گفت آنجاست که تو در ره خود سر بازی

گفتم این عشق نباشد که پرستم خود را
گفت پس جان بده چون کرده ای آتش بازی

#ارس_آرامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
پیچڪی در خانه دارم با صدایم آشناست
با غزلهای منو حال و هوایم آشناست

دوستش دارم ڪنارش مینشینم روزو شب
ریشه وبرگ وگلش حتی برایم آشناست

زلف افشانده ست از هرسو،، به بام خانه ام
با خیال نیمه ی شبها رهایم آشناست

در حیاط خانه ی همسایه ها سربرده است
بهتر از من با همه همسایه هایم آشناست

میشناسد رهگذرها را ولی بیش از همه
با دل پر آتش عقده گشایم آشناست

آن قدر نام تو را در پیش او آورده ام
با تو ای نام آشنای آشنایم آشناست

#ارس_آرامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یک تفنگ سر پُر از شعرم درون گنجه‌ات

شک نکن که آخرش یکجا، به دردت می‌خورم


#ارس_آرامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
دل اگر عاشق نباشد ساز می‌خواهد چه کار؟
بی‌تو این اشعار من آغاز می‌خواهد چه کار؟

با بنان خود چه زیبا می‌نوازی تو، ولی
شور شیرینم دگر شهناز می‌خواهد چه کار؟

در نگاهت با نگاهم حرف ها داری ولی
مرد عاشق در نگاهش راز می‌خواهد چه کار؟

با سکوتت حرف ها داری تو با من میزنی
نازنینا گوش من ایجاز می‌خواهد چه کار؟

ای که گفتی در حضورم آسمانی می‌شوی
فرض کن قلبم کبوتر، باز می‌خواهد چه کار؟

بر کنارم آمدی تا حال من جویا شوی
شاعری را بعد مُردن ناز می‌خواهد چه کار!؟

#ارس_آرامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
لعنت به دو روزِ پَستِ این چرخِ کبود
لعنت به تمامِ بودهایی که نبود
لعنت به غزل‌ها که دلم با تو سرود
لعنت به من و آن‌که دل از سینه رُبود

بر ساده‌دلی ، سکوت ، بر غم لعنت
بر حیله ، دروغ و حسِ مبهم لعنت

لعنت به من و خُلقِ کجت با منِ زار
لعنت به نگاه و خنده‌ات با اغیار
لعنت به من و حسرتِ یک بوس و کنار
لعنت به تو و وعدهٔ‌یِ در فصل بهار

بر قلب شکسته ، دیده‌یِ تر لعنت
بر مکرِ تو و عشقِ منِ خر لعنت

لعنت به منی که گفته‌ام از مویت
لعنت به درازیِ شبِ گیسویت
لعنت به دوتا چشم و دوتا ابرویت
لعنت به وقار و قامتِ دلجویت

برگرد ، بگویمت دوچندان لعنت
برگرد که ای ، بر دلِ شیطان لعنت

لعنت به تب ‌و تابِ غزلخوانی‌ها
لعنت به نظربازیِ پنهانیِ ما
لعنت به نگاهت ، به همان ناز و ادا
لعنت به من و غرورِ من ، سر تا پا

تا هست نفس ، کنم نثارت لعنت
ای بر تو و آن ایل و تبارت لعنت !

لعنت به غزل ، به شعر ، بر فکر و خیال
لعنت به تمامِ آرزوهایِ محال
لعنت به ستاره‌ها ، به قهوه ، بر فال 
لعنت به همان گندم‌ِ رویت ، آن خال

بر میوهٔ ممنوعه‌ی‌ِ لعلت لعنت
بر شعرِ پُر از واژهٔ‌یِ "لعنت" لعنت!

#ارس_آرامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
گاهی نفسی هست٬ ولی هم نفسی نیست
در هر نفست جز نفست،  هیچ کسی نیست

آنقدر غریبی که در این شهر دَرندَشت
دنیای تو اندازهٔ کنج قفسی نیست


#ارس_آرامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
رُز نمی‌خواهم، مرا ارڪیده‌اے از لب ببخش
بر دلم پس لرزه‌هایے ماندگار از تب ببخش

ڪل دنیا را ببخشم تا زنے پلڪے بہ من
آسمان‌ها زیر پایت، بر سرم ڪوڪب ببخش

خون دل‌ها می‌ڪشم تا با غزل رسوا شویم
من ڪہ از عشقت بگویم، شعر خود مطلب ببخش

دین و ایمانم فرارے می‌شوند از ناز تو
ڪرده‌اے تاراجم، از خود لقمه‌اے مذهب ببخش

ڪافرے ڪردے بہ جانم فڪر خونریزے نباش
من رئالم نازنین راهے از این مڪتب ببخش

راہ دورے رفته‌اے، اے صبر بے ایوب من
جرعه‌اے از بهترین ایوب را امشب ببخش

پشت آن دیوار آزادے سخن سنجم بہ بند
زیر باران خیس غم، آرڪیده‌اے با لب ببخش

#ارس_آرامی

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
یار باشد ماه باشد آسمان مهتاب باشد
در دل شوریده من شعر بکرو ناب باشد

باد باشد آن گل یاسی که دادی باز باشد
تار باشد در کنارت قند در دل آب باشد

آن دو چشمت مست باشد مثل گلهای بهاری
عکس تو درسینه ء من عکس من در قاب باشد

کاش گاهی در بهار بی خزان زندگی
سر به زانویت گذارم قلب من بی تاب باشد

کاش یک شب مست گردم تنگ در آغوش تو
آسمان تاریک باشد هم خدا در خواب باشد..

#ارس_آرامی؛

❀═‎‌‌‌🌼 ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀