یارب آشفتگی زلف به دستارش ده
چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده
تا به ما خسته دلان بهتر ازین پردازد
دلی از سنگ خدایا به پرستارش ده
چاک چون صبح کن از عشق گریبانش را
سر چو خورشید به هر کوچه و بازارش ده
از تهیدستی حیرت زدگان بی خبرست
دستش از کار ببر راه به گلزارش ده
می برد سرکشی و ناز ز اندازه برون
همچو سرو از گره خاطر خود بارش ده
تا به خونابه کشان بهتر ازین پردازد
چندی از خون جگر ساغر سرشارش ده
تا مگر باخبر از صورت حالم گردد
به کف آیینه ای ازحیرت دیدارش ده
آن بت سنگدل از پیچش ما بی خبرست
پیچ و تابی به رگ و ریشه چو زنارش ده
صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت:
""ای خداوند یکی یار جفاکارش ده""
#شاعر_صائب_تبریزی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
چشم بیمار بگیر و دل بیمارش ده
تا به ما خسته دلان بهتر ازین پردازد
دلی از سنگ خدایا به پرستارش ده
چاک چون صبح کن از عشق گریبانش را
سر چو خورشید به هر کوچه و بازارش ده
از تهیدستی حیرت زدگان بی خبرست
دستش از کار ببر راه به گلزارش ده
می برد سرکشی و ناز ز اندازه برون
همچو سرو از گره خاطر خود بارش ده
تا به خونابه کشان بهتر ازین پردازد
چندی از خون جگر ساغر سرشارش ده
تا مگر باخبر از صورت حالم گردد
به کف آیینه ای ازحیرت دیدارش ده
آن بت سنگدل از پیچش ما بی خبرست
پیچ و تابی به رگ و ریشه چو زنارش ده
صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت:
""ای خداوند یکی یار جفاکارش ده""
#شاعر_صائب_تبریزی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
ای غره به اینکه دهر فرمانبر توست
وین ماه و ستاره و فلک چاکر توست
تـرسم که تـو را چاکر خویش پندارند
آن مورچگان که رزقشان پیکـر توست
#خلیل_الله_خلیلی
#شاعر_افغانستانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
وین ماه و ستاره و فلک چاکر توست
تـرسم که تـو را چاکر خویش پندارند
آن مورچگان که رزقشان پیکـر توست
#خلیل_الله_خلیلی
#شاعر_افغانستانی
🧚♀️@Kafee_sheerr🧚♀️
بگذار که من با نفسَت شعر بسازم
دل را پس این پرده به یک عشوه ببازم
در موسم پاییزی معشوق مجازی
بر عشق حقیقیِ تو صد بار بنازم
در شام نگاهت بشوم شمع نهانسوز
تا صبح فرو ریزم و در دل بگدازم
گنجشک غزل را به کمک گیرم و یک روز
در گوشهء ایوان دلت خانه بسازم
حالا تو ردیفم شده من قافیه باشم
دنبال تو تا آخر دفتر بنوازم
#فاطمه_سادات
#شاعر_کانال
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دل را پس این پرده به یک عشوه ببازم
در موسم پاییزی معشوق مجازی
بر عشق حقیقیِ تو صد بار بنازم
در شام نگاهت بشوم شمع نهانسوز
تا صبح فرو ریزم و در دل بگدازم
گنجشک غزل را به کمک گیرم و یک روز
در گوشهء ایوان دلت خانه بسازم
حالا تو ردیفم شده من قافیه باشم
دنبال تو تا آخر دفتر بنوازم
#فاطمه_سادات
#شاعر_کانال
#ب
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
ابن سیرین را خبر کُن ، خواب دیدم دلبرم را
دلبــرِ سنـگیـن دلِ نــامـهــربــانِ کــافــرم را
خواب دیدم دست در دستش کنارِ طاقِ بُستان
مـن حیـا می کردم اما، او چـو پیچک پیکرم را
حلقه ی دستان او هی تنگتر شد ،تا بـدان حـد
ناگهان دیـدم به روی شـانـه های او ، سـرم را
خیره شد بر چشم من، من چشم بستم تا نبیند
او نبـاید ... مـن نمیخواهم ، که چشمانِ تـرم را
او لبش را، تـا لبم را، او به جـان آمد ولی مـن
با دو چشم خویش دیدم ، لحظه های آخـرم را
دست من لرزید و از دستم ، چه شد انگشتر من
حلقه ی مهرش چه شد، گم کرده ام انگشترم را
ابـن سیرین گفت : انگشتر تـویی بــاور ندارم
ابن سیـرین نـه ، خبـر کُن یـوسـف پـیـغمبرم را
گفته از کف می رود مــال و مـقـام و آبـرویم
هر سه را باشد ، تو را هرگز ، تـو نیم دیگرم را
#فاطمه_سادات
#شاعر_کانال
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
دلبــرِ سنـگیـن دلِ نــامـهــربــانِ کــافــرم را
خواب دیدم دست در دستش کنارِ طاقِ بُستان
مـن حیـا می کردم اما، او چـو پیچک پیکرم را
حلقه ی دستان او هی تنگتر شد ،تا بـدان حـد
ناگهان دیـدم به روی شـانـه های او ، سـرم را
خیره شد بر چشم من، من چشم بستم تا نبیند
او نبـاید ... مـن نمیخواهم ، که چشمانِ تـرم را
او لبش را، تـا لبم را، او به جـان آمد ولی مـن
با دو چشم خویش دیدم ، لحظه های آخـرم را
دست من لرزید و از دستم ، چه شد انگشتر من
حلقه ی مهرش چه شد، گم کرده ام انگشترم را
ابـن سیرین گفت : انگشتر تـویی بــاور ندارم
ابن سیـرین نـه ، خبـر کُن یـوسـف پـیـغمبرم را
گفته از کف می رود مــال و مـقـام و آبـرویم
هر سه را باشد ، تو را هرگز ، تـو نیم دیگرم را
#فاطمه_سادات
#شاعر_کانال
#ا
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
رک بگویم ... از همه رنجیده ام !
از غریب و آشنا ترسیده ام ...
بی خیالِ سردیِ آغوشها ...
من به آغوشِ خودم چسبیده ام ...
فریدون مشیری
#جعلی_فریدون_مشیری
#شاعر_اصلی_سید_حامد_واحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از غریب و آشنا ترسیده ام ...
بی خیالِ سردیِ آغوشها ...
من به آغوشِ خودم چسبیده ام ...
فریدون مشیری
#جعلی_فریدون_مشیری
#شاعر_اصلی_سید_حامد_واحدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
آنکه بخشیدهست رونق مُصحَفِ روی تو را
داد حُسنِ مَدّ بسمالله ابروی تو را
گر به منّت خواهد از من، ور خریداری کند
کِی به رضوان میدهم دربانیِ کوی تو را؟!
«شاعر» از دیوانِ حُسنت انتخابی کردهاست
مصرعِ قدّ تو را و بیتِ ابروی تو را...
#شاعر_بلگرامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
داد حُسنِ مَدّ بسمالله ابروی تو را
گر به منّت خواهد از من، ور خریداری کند
کِی به رضوان میدهم دربانیِ کوی تو را؟!
«شاعر» از دیوانِ حُسنت انتخابی کردهاست
مصرعِ قدّ تو را و بیتِ ابروی تو را...
#شاعر_بلگرامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ناچار هر که صاحب روی نکو بود
هر جا که بگذرد همه چشمی در او بود
ای گل تو نیز شوخی بلبل معاف دار
کان جا که رنگ و بوی بود گفت و گو بود
نفس آرزو کند که تو لب بر لبش نهی
بعد از هزار سال که خاکش سبو بود
پاکیزه روی در همه شهری بود ولیک
نه چون تو پاکدامن و پاکیزه خو بود
ای گوی حسن برده ز خوبان روزگار
مسکین کسی که در خم چوگان چو گو بود
مویی چنین دریغ نباشد گره زدن؟
بگذار تا کنار و برت مشک بو بود
پندارم آن که با تو ندارد تعلقی
نه آدمی، که صورتی از سنگ و رو بود
من باری از تو بر نتوانم گرفت چشم
گم کرده دل هرآینه در جست و جو بود
بر مینیاید از دل تنگم نفس تمام
چون ناله کسی که به چاهی فرو بود
سعدی سپاس دار و جفا بین و دم مزن
کز دست نیکوان همه چیزی نکو بود
#شاعر_سعدی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
هر جا که بگذرد همه چشمی در او بود
ای گل تو نیز شوخی بلبل معاف دار
کان جا که رنگ و بوی بود گفت و گو بود
نفس آرزو کند که تو لب بر لبش نهی
بعد از هزار سال که خاکش سبو بود
پاکیزه روی در همه شهری بود ولیک
نه چون تو پاکدامن و پاکیزه خو بود
ای گوی حسن برده ز خوبان روزگار
مسکین کسی که در خم چوگان چو گو بود
مویی چنین دریغ نباشد گره زدن؟
بگذار تا کنار و برت مشک بو بود
پندارم آن که با تو ندارد تعلقی
نه آدمی، که صورتی از سنگ و رو بود
من باری از تو بر نتوانم گرفت چشم
گم کرده دل هرآینه در جست و جو بود
بر مینیاید از دل تنگم نفس تمام
چون ناله کسی که به چاهی فرو بود
سعدی سپاس دار و جفا بین و دم مزن
کز دست نیکوان همه چیزی نکو بود
#شاعر_سعدی
❀═🌼 ⃟❤️⃟ 🌼═❀
باورت شد عشق اینجا ذلت است؟؟
عاشقی سوزاندن حیثیت است؟؟؟
باورت شد دوستی ها لحظه ایست؟
بیوفایی قسمتی از زندگیست؟؟
من که گفتم حاصلش دل بستگیست!!
در نهایت خستگی و خستگیست!!!
من که گفتم این بهار افسردگیست!!
دل نبندی این پرستو رفتنیست!!
عاقبت دیدی که ماتت کردورفت!!
خندهای بر خاطراتت کرد و رفت!!
آه عجب کاری بدستت داد دل!!
هم شکست و هم شکستت داد دل!!.
#وحشی_بافقی
#جعلی_وحشی_بافقی
#شاعر_اصلی_مصطفی_دوران
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عاشقی سوزاندن حیثیت است؟؟؟
باورت شد دوستی ها لحظه ایست؟
بیوفایی قسمتی از زندگیست؟؟
من که گفتم حاصلش دل بستگیست!!
در نهایت خستگی و خستگیست!!!
من که گفتم این بهار افسردگیست!!
دل نبندی این پرستو رفتنیست!!
عاقبت دیدی که ماتت کردورفت!!
خندهای بر خاطراتت کرد و رفت!!
آه عجب کاری بدستت داد دل!!
هم شکست و هم شکستت داد دل!!.
#وحشی_بافقی
#جعلی_وحشی_بافقی
#شاعر_اصلی_مصطفی_دوران
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گل صِدایَت میزنَم، گُلزار میریزَد بههَم
بر تنَت پیراهَنِ گُلدار میریزَد بههَم
چشم بَرهم میزَنی درجا پریشان میشَوم
ساختارِ خِلقتم انگار میریزَد بههم
آه ای چشمانِ زیبایِ تو سَهلِ مُمتنع
ماه هم در لحظهی دیدار میریزَد بههم
بر درِ چاقوفروشیها که ابرو کَج کنی
مُطمئناً قیمتِ بازار میریزَد بههَم
آنقَدَر خوبی که در هِنگامِ اجرای قِصاص
اِقتِدارِ چوبههایِ دار میریزَد بههم
"بوی زُلفِ یار آمد، یارم اینک میرسَد"*
زیرِ خاک از بوی تو عَطّار میریزَد بههم
وقتِ رفتن پُشتِ سر آهِستهتر در را ببَند
از غَمَت تنها نه من، دیوار میریزَد بههَم
#شیخ_عطار_نیشابوری
#جعلی_عطار_نیشابوری
#شاعر_اصلی_الهه_سلطانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بر تنَت پیراهَنِ گُلدار میریزَد بههَم
چشم بَرهم میزَنی درجا پریشان میشَوم
ساختارِ خِلقتم انگار میریزَد بههم
آه ای چشمانِ زیبایِ تو سَهلِ مُمتنع
ماه هم در لحظهی دیدار میریزَد بههم
بر درِ چاقوفروشیها که ابرو کَج کنی
مُطمئناً قیمتِ بازار میریزَد بههَم
آنقَدَر خوبی که در هِنگامِ اجرای قِصاص
اِقتِدارِ چوبههایِ دار میریزَد بههم
"بوی زُلفِ یار آمد، یارم اینک میرسَد"*
زیرِ خاک از بوی تو عَطّار میریزَد بههم
وقتِ رفتن پُشتِ سر آهِستهتر در را ببَند
از غَمَت تنها نه من، دیوار میریزَد بههَم
#شیخ_عطار_نیشابوری
#جعلی_عطار_نیشابوری
#شاعر_اصلی_الهه_سلطانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شاعرم، هر شب به دیوان دلم سر می زنم
با غزل، گاهی ترانه ، گاه گاهی هم سپید
از خودم نقشی به روی بوم دفتر می زنم
می کِشم خود را شبیه عاشقی مجنون صفت
ناله ها سر می دهم بر سینه خنجر می زنم
گاه در طنز سیاهی می نویسم درد را
گاه در شعر سپیدی نقش بهتر می زنم
با دو بیتی وصف ابروی نگاری در خیال
از خیالاتم به بام شعرها پر می زنم
گرچه بیچیزم به ظاهر قلب شعرم از طلاست
در غزل شاهم به روی شعرها زَر می زنم
"شاعرم این َست فرقم با "فقیر" و با "یتیم"
#محمد
#تخلص_ابر_بهار
#شاعر_کانال
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با غزل، گاهی ترانه ، گاه گاهی هم سپید
از خودم نقشی به روی بوم دفتر می زنم
می کِشم خود را شبیه عاشقی مجنون صفت
ناله ها سر می دهم بر سینه خنجر می زنم
گاه در طنز سیاهی می نویسم درد را
گاه در شعر سپیدی نقش بهتر می زنم
با دو بیتی وصف ابروی نگاری در خیال
از خیالاتم به بام شعرها پر می زنم
گرچه بیچیزم به ظاهر قلب شعرم از طلاست
در غزل شاهم به روی شعرها زَر می زنم
"شاعرم این َست فرقم با "فقیر" و با "یتیم"
#محمد
#تخلص_ابر_بهار
#شاعر_کانال
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
💖کافه شعر💖
من اسیرم ، عاشقــم عاشق تر از افسانه ها با خیال روے تو من ماندم و ویرانه ها سر خوش هستم من اگر با من بمانے تا ابـد گر نمانے وایِ من از طعنۀ بیگانه ها... ❤️ #جعلی_مولانا ❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من اسیرم ، عاشقم عاشق تر از افسانه ها
با خیال روی تو من ماندم و ویرانه ها
سر خوش استم من اگر با من بمانی تا ابد
گر نمانی وایِ من از طعنۀ بیگانه ها
من نه آن شمعم که با آتش هم آغوشی کنم
من خود آتش می شوم آتش تر از پروانه ها
حل نمی گردد معمای دلم با عقل تو
صد معما حل شود در محفل دیوانه ها
#شاعر_اصلی_احمد_پروین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
با خیال روی تو من ماندم و ویرانه ها
سر خوش استم من اگر با من بمانی تا ابد
گر نمانی وایِ من از طعنۀ بیگانه ها
من نه آن شمعم که با آتش هم آغوشی کنم
من خود آتش می شوم آتش تر از پروانه ها
حل نمی گردد معمای دلم با عقل تو
صد معما حل شود در محفل دیوانه ها
#شاعر_اصلی_احمد_پروین
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نازار دلی را که تو جانش باشی
معشوقه پیدا و نهانش باشی
زان میترسم که از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
#مولانا
#جعلی_مولانا
#شاعر_اصلی_ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
معشوقه پیدا و نهانش باشی
زان میترسم که از دل آزردن تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
#مولانا
#جعلی_مولانا
#شاعر_اصلی_ابوسعید_ابوالخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#باز_هم_در_کوچه_باغِ یادها
در میان برگ برگِ خاطره
با همین بغض و سکوت
حالِ این #شاعرِ دلتنگ
میان غزلش
غافل از حال دلش
کوله باری بسته است
از جامه های آرزو
گله ای نیست
ولی!
می رود
تنهای تنها می رود
شاید
این #فاصله ها
زود به پایان برسد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در میان برگ برگِ خاطره
با همین بغض و سکوت
حالِ این #شاعرِ دلتنگ
میان غزلش
غافل از حال دلش
کوله باری بسته است
از جامه های آرزو
گله ای نیست
ولی!
می رود
تنهای تنها می رود
شاید
این #فاصله ها
زود به پایان برسد.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عجب از وسوسۀ عشق
ببین
در میان باد و طوفان
کاه را گم کرده است
خسته است
او راه را گمکرده است
بین این بیراهه ها
همراه را گم کرده است
آه اگر #شاعر_عاشق
ته بن بست رسد
#واژه درمانده شود
سوز شود
حالِ دلش
که نه دیگر رمقی
در نفسش
نیست که نیست
ناگهان
قطرہ ای از مهرِ تو
بر هیچ چکید
حالِ او
با تو چنانشد
که دل از هیچ برید
و چه زیبا
وسط #گرمترین_فصل_خدا
قدحش پر ز شراب
#زندگی
وصله به گلبرگ
شقایق زده است
پس بیا
زود بیا.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ببین
در میان باد و طوفان
کاه را گم کرده است
خسته است
او راه را گمکرده است
بین این بیراهه ها
همراه را گم کرده است
آه اگر #شاعر_عاشق
ته بن بست رسد
#واژه درمانده شود
سوز شود
حالِ دلش
که نه دیگر رمقی
در نفسش
نیست که نیست
ناگهان
قطرہ ای از مهرِ تو
بر هیچ چکید
حالِ او
با تو چنانشد
که دل از هیچ برید
و چه زیبا
وسط #گرمترین_فصل_خدا
قدحش پر ز شراب
#زندگی
وصله به گلبرگ
شقایق زده است
پس بیا
زود بیا.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عجب از وسوسۀ عشق
ببین
در میان باد و طوفان
کاه را گم کرده است
خسته است
او راه را گمکرده است
بین این بیراهه ها
همراه را گم کرده است
آه اگر #شاعر_عاشق
ته بن بست رسد
#واژه درمانده شود
سوز شود
حالِ دلش
که نه دیگر رمقی
در نفسش
نیست که نیست
ناگهان
قطرہ ای از مهرِ تو
بر هیچ چکید
حالِ او
با تو چنانشد
که دل از هیچ برید
و چه زیبا
وسط #گرمترین_فصل_خدا
قدحش پر ز شراب
#زندگی
وصله به گلبرگ
شقایق زده است
پس بیا
زود بیا.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ببین
در میان باد و طوفان
کاه را گم کرده است
خسته است
او راه را گمکرده است
بین این بیراهه ها
همراه را گم کرده است
آه اگر #شاعر_عاشق
ته بن بست رسد
#واژه درمانده شود
سوز شود
حالِ دلش
که نه دیگر رمقی
در نفسش
نیست که نیست
ناگهان
قطرہ ای از مهرِ تو
بر هیچ چکید
حالِ او
با تو چنانشد
که دل از هیچ برید
و چه زیبا
وسط #گرمترین_فصل_خدا
قدحش پر ز شراب
#زندگی
وصله به گلبرگ
شقایق زده است
پس بیا
زود بیا.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نفخه سنبل گلچهره من می آید
یا نسیم سحر از سوی چمن می آید
بسوی بلبل بیوصل و نوا فصل بهار
نفخات گل صد برگ سمن می آید
میرسد یوسف گمگشته یعقوب حزین
یا مگر جان گرامی ببدن می آید
#منصور_حلاج
#صبح_بخیر
#جعلی_منصور_حلاج
#شاعر_اصلی_حسین_خوارزمی👉
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
یا نسیم سحر از سوی چمن می آید
بسوی بلبل بیوصل و نوا فصل بهار
نفخات گل صد برگ سمن می آید
میرسد یوسف گمگشته یعقوب حزین
یا مگر جان گرامی ببدن می آید
#منصور_حلاج
#صبح_بخیر
#جعلی_منصور_حلاج
#شاعر_اصلی_حسین_خوارزمی👉
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدایا #شاعرِ هر شبِ
کوچههای #تنهایی
در آغوشِ
نجیب خاطرههایش
#دلگیر از دلتنگیست
هیچ آهنگی
نوازشگر رخوتِ
روحش نیست
او دلش را
جایی حوالیِ
نبض #دستان_مهر
جا گذاشته است
او را به باد خستۀ #پاییز نسپار.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
کوچههای #تنهایی
در آغوشِ
نجیب خاطرههایش
#دلگیر از دلتنگیست
هیچ آهنگی
نوازشگر رخوتِ
روحش نیست
او دلش را
جایی حوالیِ
نبض #دستان_مهر
جا گذاشته است
او را به باد خستۀ #پاییز نسپار.
#فریبا_قربان_کریمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بیا ای قبله اهل معانی
که تو جان همه خلق جهانی
جهان را زندگی از تست زیرا
همه عالم تن و در وی تو جانی
تو جانی لیک از جسمی منزه
تو ماهی لیک اندر لامکانی
تو در پنهانی خویشی هویدا
تو در عین هویدائی نهانی
#جعلی_منصور_حلاج
#شاعر_اصلی_حسین_خوارزمی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که تو جان همه خلق جهانی
جهان را زندگی از تست زیرا
همه عالم تن و در وی تو جانی
تو جانی لیک از جسمی منزه
تو ماهی لیک اندر لامکانی
تو در پنهانی خویشی هویدا
تو در عین هویدائی نهانی
#جعلی_منصور_حلاج
#شاعر_اصلی_حسین_خوارزمی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دیدی که چه بی رنگ و ریا بود زمستان ؟
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
#جعلی_سعدی
#شاعر_اصلی_مجتبی_حیدری👉
#صـبح_بـخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مظلوم ترین فصل خدا بود زمستان
دیدیم فقط سردی او را و ندیدیم
از هر چه دو رنگی است رها بود زمستان
بود هرچه فقط بود سپیدی و سپیدی
اسمی که به او بود سزا بود زمستان
#جعلی_سعدی
#شاعر_اصلی_مجتبی_حیدری👉
#صـبح_بـخیـر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀