ترسم از اين است كه
يك شب بخواهی به خوابم بيايی
و من هم چنان به يادت
بيدار نشسته باشم...!
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
يك شب بخواهی به خوابم بيايی
و من هم چنان به يادت
بيدار نشسته باشم...!
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جهان و هرچه در او هست، تفالهی چای بعد
از یک عصرِ آسوده است. مزهی قند را فراموش نکن! :)
#سید علی صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از یک عصرِ آسوده است. مزهی قند را فراموش نکن! :)
#سید علی صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دستت را به من بده
نترس !
با هم خواهیم پَرید،
من از روی رویاهایی که رو به باد وُ
تو از روی بوته هایی که باران پَرَست.
امید و علاقه ی من از تو،
اندوه و اضطرابِ تو از من.
واژه ها، کتاب ها و ترانه های من از تو،
سکوت، هراس و تنهایی تو از من.
حضور، حیات و حوصله ی من از تو،
تَراخُم، تشنگی و کسالتِ تو از من.
هلهله، حروف، هر چه هستِ من از تو،
درد، بلا و بی کسی های تو از من
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
نترس !
با هم خواهیم پَرید،
من از روی رویاهایی که رو به باد وُ
تو از روی بوته هایی که باران پَرَست.
امید و علاقه ی من از تو،
اندوه و اضطرابِ تو از من.
واژه ها، کتاب ها و ترانه های من از تو،
سکوت، هراس و تنهایی تو از من.
حضور، حیات و حوصله ی من از تو،
تَراخُم، تشنگی و کسالتِ تو از من.
هلهله، حروف، هر چه هستِ من از تو،
درد، بلا و بی کسی های تو از من
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من
پیشگوے پروانه و
پرده دار بارانم،
از من بپرس!
تنها من
نشانے
ڪلمات خانه به دوش را
مے دانم .....
❤️
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
پیشگوے پروانه و
پرده دار بارانم،
از من بپرس!
تنها من
نشانے
ڪلمات خانه به دوش را
مے دانم .....
❤️
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چقدر این دوستداشتنهای بیدلیل
خوب است
مثل همین #باران بیسوال
که هی میبارد
که هی اتفاقاً آرام و شمرده شمرده
میبارد
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خوب است
مثل همین #باران بیسوال
که هی میبارد
که هی اتفاقاً آرام و شمرده شمرده
میبارد
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سلام، سهمِ کوچکِ من از وسعت سادگی!
سايهنشينِ آب و همپيالهی تشنگی سلام،
سلام، اولادِ اولين بوسه از شرمِ گُل و گونههای حلال،
سلام، ستارهی از شب گريختهی همروز من،
عزيزِ هميشه و هنوز من... سلام!
❤️
#سید_علی_صالحی
#صبحتون_بخیرر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سايهنشينِ آب و همپيالهی تشنگی سلام،
سلام، اولادِ اولين بوسه از شرمِ گُل و گونههای حلال،
سلام، ستارهی از شب گريختهی همروز من،
عزيزِ هميشه و هنوز من... سلام!
❤️
#سید_علی_صالحی
#صبحتون_بخیرر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شب شب شب
چه انتظار عمیق می شود در شب
چه درد عمیق می شود در پساپس شب
چه غم شدیدی می شود در میانه شب
شب ،
زیباست شب ،
با تو زیبا تر است
بی انتظار ، بی درد ، بی غم ...
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چه انتظار عمیق می شود در شب
چه درد عمیق می شود در پساپس شب
چه غم شدیدی می شود در میانه شب
شب ،
زیباست شب ،
با تو زیبا تر است
بی انتظار ، بی درد ، بی غم ...
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
از صبح های دور از تو نگویم
که مانند است به شب
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان
هر شب غمت در دل است
و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و
خاطره ات در سر
طلوع کن صبحم را
که عمریست بی خورشید
روزهایم شب می شود
#سید علی صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
که مانند است به شب
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان
هر شب غمت در دل است
و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و
خاطره ات در سر
طلوع کن صبحم را
که عمریست بی خورشید
روزهایم شب می شود
#سید علی صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم ميخواست كسي در حوالي احوالِ من نبود
دلم براي خواندنِ همان آواز قديمي تنگ است
من از پلكِ گشودهي اين پنجرهها ميترسم
بايد بروم جايي دور
بايد جايي دور بروم
ديگر نه مولوي را دوست ميدارم و نه حوصلهي حافظ را...
تنها به كوچه مينگرم
عدهاي مغموم از كوچهي مشرف به پسين ميگذرند
رختهاشان تاريك
چشمهاشان خيس
اما من دلشان را از اين پيشتر
جایی دور دیده بودهام
#سید_علی_صالحی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم براي خواندنِ همان آواز قديمي تنگ است
من از پلكِ گشودهي اين پنجرهها ميترسم
بايد بروم جايي دور
بايد جايي دور بروم
ديگر نه مولوي را دوست ميدارم و نه حوصلهي حافظ را...
تنها به كوچه مينگرم
عدهاي مغموم از كوچهي مشرف به پسين ميگذرند
رختهاشان تاريك
چشمهاشان خيس
اما من دلشان را از اين پيشتر
جایی دور دیده بودهام
#سید_علی_صالحی
#عصرتون_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
تو...
تو با من چه ڪرده اے
که از یادم نمی روی؟!
دیر آمدی... درست!
پرستار پروانه و ارغوان بوده ای ، درست !
مراقب خوانا ترین ترانه
از هق هق گریه بوده ای ، درست !
رازدار آواز اهل باران بوده ای ، درست !
خواهر غمگین ترین خاطرات دریا بوده ای، درست !
اما از من و این اندوه پرسینه
بی خبر، چرا...؟
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو...
تو با من چه ڪرده اے
که از یادم نمی روی؟!
دیر آمدی... درست!
پرستار پروانه و ارغوان بوده ای ، درست !
مراقب خوانا ترین ترانه
از هق هق گریه بوده ای ، درست !
رازدار آواز اهل باران بوده ای ، درست !
خواهر غمگین ترین خاطرات دریا بوده ای، درست !
اما از من و این اندوه پرسینه
بی خبر، چرا...؟
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
سرانجام قفس از پرنده پرید،
قفس از مدارایِ پرنده
خسته شده بود.
قفس به پرندهٔ سر به راه گفت:
بیقفل و بیکلید هم میتوان
به آب و به دانه ، به دریا رسید،
پس به آواز درآ... دوستِ من
بیملال و بیمبادا
مثلِ من بشکن،
اما از ایوانِ این گورِ زندهْخوار بگریز،
بگریز و به رقص درآ
هرچند همچنان بر دار،
اما دریاوار... دریاوار !
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
سرانجام قفس از پرنده پرید،
قفس از مدارایِ پرنده
خسته شده بود.
قفس به پرندهٔ سر به راه گفت:
بیقفل و بیکلید هم میتوان
به آب و به دانه ، به دریا رسید،
پس به آواز درآ... دوستِ من
بیملال و بیمبادا
مثلِ من بشکن،
اما از ایوانِ این گورِ زندهْخوار بگریز،
بگریز و به رقص درآ
هرچند همچنان بر دار،
اما دریاوار... دریاوار !
#سید_علی_صالحی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀