اگر پروانهٔ عشقی در آتش بال و پر میزن
که اینجا حضرت عشق است بال و پرنمیگنجد
ترا زحمت شد ای زاهد که بشکستی سبویِ من
که من زان باده سرمستم که درساغر نمیگنجد
#ناصر_بخارایی
#الف
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
که اینجا حضرت عشق است بال و پرنمیگنجد
ترا زحمت شد ای زاهد که بشکستی سبویِ من
که من زان باده سرمستم که درساغر نمیگنجد
#ناصر_بخارایی
#الف
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
اگر به جان و جهانم دهد رضای تو دست
به ترکِ هر دو به دست آورم رضای تو را
#سیف_فرغانی
#الف
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
به ترکِ هر دو به دست آورم رضای تو را
#سیف_فرغانی
#الف
❀═༅࿇✤ ⃟❤ ⃟ ✤࿇༅═❀
آفتاب...
به مزارع قهوه ی چشم های تو...
که می رسد....
صبح می شود...
چشم وا کن...
که دلم لک زده است...
برای نوشیدنِ فنجان فنجان عشق...
#سوسن_درفش
#الف
#روزتونــــــــ سرریز شعـــــــــر نابـــــــ دوستـــــــی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
به مزارع قهوه ی چشم های تو...
که می رسد....
صبح می شود...
چشم وا کن...
که دلم لک زده است...
برای نوشیدنِ فنجان فنجان عشق...
#سوسن_درفش
#الف
#روزتونــــــــ سرریز شعـــــــــر نابـــــــ دوستـــــــی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
اربعین تو رسیده است و ز راه آمده است
خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است
زینب از وادی شام آمـده چشـمت روشن
از کجا تا به کجا آمـده ؟ چشـمت روشن
#سهیل_عرب
#الف
#اربعین_حسینی_تسلیت_باد🖤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است
زینب از وادی شام آمـده چشـمت روشن
از کجا تا به کجا آمـده ؟ چشـمت روشن
#سهیل_عرب
#الف
#اربعین_حسینی_تسلیت_باد🖤
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را مے شنوم
زبانم بر نمیآید.
بر محراب تو
گرچه سڪوت ڪردم
جان و دل دادهام
به اذان چشمانِ تو...
#الف_آســــــؤده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
زبانم بر نمیآید.
بر محراب تو
گرچه سڪوت ڪردم
جان و دل دادهام
به اذان چشمانِ تو...
#الف_آســــــؤده
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
تو را دوست دارم
چون روزی جایی، لحظه ای
مرا بردی به دنیایی که
دیرگاهی بود
گمان می کردم
دیگر افسانه شده....💖💖💋💖💖
#الف_رایان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون روزی جایی، لحظه ای
مرا بردی به دنیایی که
دیرگاهی بود
گمان می کردم
دیگر افسانه شده....💖💖💋💖💖
#الف_رایان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
.
عصری تو مطب، جناب دکتر بعد از پرسیدن سوالهای پزشکی و نوشتن نسخه، رو کرد بهم و با تحکم گفت:
«آقاجان!
علاوه بر داروهایی که واسَت نوشتم،
حتما بیسکوییت با نسکافه هم بخور.»
از سر تعجب پرسیدم:
«مفيده آقای دکتر؟»
با همون جدیت و تحکم جواب داد:
«نه. خوشمزهست.» :)))
#الف_امیر
#قهوه_عصرتون_خوشمزه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
عصری تو مطب، جناب دکتر بعد از پرسیدن سوالهای پزشکی و نوشتن نسخه، رو کرد بهم و با تحکم گفت:
«آقاجان!
علاوه بر داروهایی که واسَت نوشتم،
حتما بیسکوییت با نسکافه هم بخور.»
از سر تعجب پرسیدم:
«مفيده آقای دکتر؟»
با همون جدیت و تحکم جواب داد:
«نه. خوشمزهست.» :)))
#الف_امیر
#قهوه_عصرتون_خوشمزه
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ﺩﻧﯿــﺎی من وتو
دنیای فریب شده است
من در تب عشقت میسوزم
تو در مستانه ی لبخندی دیگر عاشق
ﺩﻧﯿــﺎﮮ ﺩﺭد ﭘﻨﻬـﺎﻥی ست
من در صدای تو بسوزم
وتو دست در دست او دلبری
ﻧـﺎﻟـﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻨـﺪﻩ ﻫﺎﮮ ﻣﺠـﺎﺯﮮ اﻭ،
تورا دلدادڪَی می کند
ای ﻋﺸـﻖ....
ﻏﺮﯾبانه می میرم
ا ﻣـﺎ ﺩﻟـﺪﺍﺩﻩ ای ﻫﺴﺘم
ڪﮧ ﻓﻘـﻂ ﺗحریر میکنم
اینگونه دلبری تو،
در کدامین سطری نوشته میشود
تو با اشعار افشین یداللهی دلبری کنی
من از هزار فاصله اشک بریزم
اینگونه دوست داشتن
فریب ودورویی است
چرا ؟!
تو باقلب ویرانه ی من چه کردی
#الف _ر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ﺩﻧﯿــﺎی من وتو
دنیای فریب شده است
من در تب عشقت میسوزم
تو در مستانه ی لبخندی دیگر عاشق
ﺩﻧﯿــﺎﮮ ﺩﺭد ﭘﻨﻬـﺎﻥی ست
من در صدای تو بسوزم
وتو دست در دست او دلبری
ﻧـﺎﻟـﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺧﻨـﺪﻩ ﻫﺎﮮ ﻣﺠـﺎﺯﮮ اﻭ،
تورا دلدادڪَی می کند
ای ﻋﺸـﻖ....
ﻏﺮﯾبانه می میرم
ا ﻣـﺎ ﺩﻟـﺪﺍﺩﻩ ای ﻫﺴﺘم
ڪﮧ ﻓﻘـﻂ ﺗحریر میکنم
اینگونه دلبری تو،
در کدامین سطری نوشته میشود
تو با اشعار افشین یداللهی دلبری کنی
من از هزار فاصله اشک بریزم
اینگونه دوست داشتن
فریب ودورویی است
چرا ؟!
تو باقلب ویرانه ی من چه کردی
#الف _ر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
غمی درسینهام افتاده درمانی ندارد
جگر از ماتمم خون است و دل، جانی ندارد
طناب دار بر گردن نشیند، آرزو چیست؟!!
پریشانم که امّیدی به سامانی ندارد
بمی آوارهام، بر خشتهایم ناله افتاد
همان ارگی ست احوالم که ایوانی ندارد
شده لبریز از خون شیشههای صبر، بشکن
که گرزت روزگار سنگ... گردانی ندارد
نترسی از عدالت... حکم قاضی را شنیدم؛
شکستنهای دنیا هیچ تاوانی ندارد
بیا با گردنم یاری کن از بیخش ببرّان
مناری خسته بر دوش است جنبانی ندارد
رهایم کردهای در شعلههای درد آخر
بسوزانم، کبابم طعم بریانی ندارد
غبار دودههایم بر زمینم سایه انداخت
جهانم ابری اما هیچ بارانی ندارد
کفنپوشانیم عید است و بهمنها بهارم
ولی یلدایم، این پاییز پایانی ندارد
خوشا بر زاهدان از خیر امروزت گذشتند
به فردا روشنی افسوس! ایمانی ندارد
#الف_روشن
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جگر از ماتمم خون است و دل، جانی ندارد
طناب دار بر گردن نشیند، آرزو چیست؟!!
پریشانم که امّیدی به سامانی ندارد
بمی آوارهام، بر خشتهایم ناله افتاد
همان ارگی ست احوالم که ایوانی ندارد
شده لبریز از خون شیشههای صبر، بشکن
که گرزت روزگار سنگ... گردانی ندارد
نترسی از عدالت... حکم قاضی را شنیدم؛
شکستنهای دنیا هیچ تاوانی ندارد
بیا با گردنم یاری کن از بیخش ببرّان
مناری خسته بر دوش است جنبانی ندارد
رهایم کردهای در شعلههای درد آخر
بسوزانم، کبابم طعم بریانی ندارد
غبار دودههایم بر زمینم سایه انداخت
جهانم ابری اما هیچ بارانی ندارد
کفنپوشانیم عید است و بهمنها بهارم
ولی یلدایم، این پاییز پایانی ندارد
خوشا بر زاهدان از خیر امروزت گذشتند
به فردا روشنی افسوس! ایمانی ندارد
#الف_روشن
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
لشکر آوارهها سرباز میخواهد چه کار
شعلهی خورشید را اهواز میخواهد چه کار
چشم امید خدا هم خسته شد... موسی نوشت:
نیلِ غم در سینهها اعجاز میخواهد چه کار
صور اسرافیل تا احوال ما را دید، گفت
این جهنم باز هم آغاز میخواهد چه کار
خمرهای در مُلک رضوان مست پرسید از خدا
آدمی تا آسمان پرواز میخواهد چه کار
راندی و گفتی که رودی از شرابش میدهی
کام تلخش بادهی شیراز میخواهد چه کار
حال مستان خوب میفهمم ولی اینبار چون
سر به عقل آورده دل همراز میخواهد چه کار
شیخ اینجا در وطن جز ظلمتان چیزی نبود
ما که میسوزیم هیزم باز میخواهد چه کار
گفته بودی مرگ یکبار است و شیون نیز هم
مردگان را برزخ لجباز میخواهد چه کار
چون خماری میدهد بر باد خان مملکت
این خزر را مثل آن قفقاز میخواهد چه کار
واعظان از کوزهی این پندها آبش خورید
یک جماعت گوش کر آواز میخواهد چه کار
#الف_روشن
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شعلهی خورشید را اهواز میخواهد چه کار
چشم امید خدا هم خسته شد... موسی نوشت:
نیلِ غم در سینهها اعجاز میخواهد چه کار
صور اسرافیل تا احوال ما را دید، گفت
این جهنم باز هم آغاز میخواهد چه کار
خمرهای در مُلک رضوان مست پرسید از خدا
آدمی تا آسمان پرواز میخواهد چه کار
راندی و گفتی که رودی از شرابش میدهی
کام تلخش بادهی شیراز میخواهد چه کار
حال مستان خوب میفهمم ولی اینبار چون
سر به عقل آورده دل همراز میخواهد چه کار
شیخ اینجا در وطن جز ظلمتان چیزی نبود
ما که میسوزیم هیزم باز میخواهد چه کار
گفته بودی مرگ یکبار است و شیون نیز هم
مردگان را برزخ لجباز میخواهد چه کار
چون خماری میدهد بر باد خان مملکت
این خزر را مثل آن قفقاز میخواهد چه کار
واعظان از کوزهی این پندها آبش خورید
یک جماعت گوش کر آواز میخواهد چه کار
#الف_روشن
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀