روزی ابوبکر واسطی به بیمارستانی رفت و دیوانه ای را دید که های و هوی می کرد و نعره می زد گفت؛ «با این بندهای گران که بر پای تو نهاده اند، چه جای نشاط است؟»
گفت؛ «ای غافل! بند، بر پای من است، نه بر دل من»
#تذکرة_الأولیاء
#عطار
#قفل_دلهاتون_باز
#التماس_دعا_یاران
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
گفت؛ «ای غافل! بند، بر پای من است، نه بر دل من»
#تذکرة_الأولیاء
#عطار
#قفل_دلهاتون_باز
#التماس_دعا_یاران
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀