قسمتی از کتاب:
#قربانی
#کورتزیو_مالاپارته
#محمد_قاضی
«بیان واقع این‌که ما دیگر نه جرئت داریم و نه بلدیم اقدامی بکنیم.»
#قربانی
#کورتزیو_مالاپارته
#محمد_قاضی
«بیان واقع این‌که ما دیگر نه جرئت داریم و نه بلدیم اقدامی بکنیم.»
قسمتی از کتاب:
#قربانی
#کورتزیو_مالاپارته
#محمد_قاضی
«پنجره را بستم، روی تختخوابم نشستم و آهسته‌آهسته شروع به لباس‌پوشیدن کردم. گاه‌گاه مجبور می‌شدم به پشت دراز بکشم تا حالت استفراغی را که به من دست می‌داد خنثی کنم. ناگاه به نظرم آمد که صدای شاد خنده‌ها و خطاب و جواب‌های پر از نشاط به‌گوشم می‌خورد. دندان روی جگر گذاشتم و باز دم پنجره رفتم. خیابان پر از آدم بود. گروه گروه سرباز و ژاندارم و مرد و زن غیرنظامی و دسته‌دسته کولی با موهای بلند حلقه‌ای که بین خودشان با هم دعوا می‌کردند و همهمه‌ی شادی راه انداخته بودند، به لخت‌کردن نعش‌ها مشغول بودند. نعش‌ها را بلند می‌کردند، برمی‌گرداندند، این‌رو و آن‌رو می‌کردند تا کت‌وشلوار و زیرشلواری‌شان را از تنشان دربیاورند، و پاهاشان را روی شکم آن‌ها فشار می‌دادند تا کفش‌ها را از پاهاشان بکشند. یکی دوان‌دوان می‌رسید تا از قسمت عقب نماند و یکی با بغل پر به‌دو در می‌رفت تا غنیمتش را درببرد. برو و بیایی بود توأم با همهمه و شادی که در عین حال هم کار بود و هم بازار، هم فال بود و هم تماشا، هم جشن بود و هم شادی. مرده‌های لخت‌شده بر زمین رها شده بودند و وضع دلخراش و زننده‌ای داشتند.»
#قربانی
#کورتزیو_مالاپارته
#محمد_قاضی
«پنجره را بستم، روی تختخوابم نشستم و آهسته‌آهسته شروع به لباس‌پوشیدن کردم. گاه‌گاه مجبور می‌شدم به پشت دراز بکشم تا حالت استفراغی را که به من دست می‌داد خنثی کنم. ناگاه به نظرم آمد که صدای شاد خنده‌ها و خطاب و جواب‌های پر از نشاط به‌گوشم می‌خورد. دندان روی جگر گذاشتم و باز دم پنجره رفتم. خیابان پر از آدم بود. گروه گروه سرباز و ژاندارم و مرد و زن غیرنظامی و دسته‌دسته کولی با موهای بلند حلقه‌ای که بین خودشان با هم دعوا می‌کردند و همهمه‌ی شادی راه انداخته بودند، به لخت‌کردن نعش‌ها مشغول بودند. نعش‌ها را بلند می‌کردند، برمی‌گرداندند، این‌رو و آن‌رو می‌کردند تا کت‌وشلوار و زیرشلواری‌شان را از تنشان دربیاورند، و پاهاشان را روی شکم آن‌ها فشار می‌دادند تا کفش‌ها را از پاهاشان بکشند. یکی دوان‌دوان می‌رسید تا از قسمت عقب نماند و یکی با بغل پر به‌دو در می‌رفت تا غنیمتش را درببرد. برو و بیایی بود توأم با همهمه و شادی که در عین حال هم کار بود و هم بازار، هم فال بود و هم تماشا، هم جشن بود و هم شادی. مرده‌های لخت‌شده بر زمین رها شده بودند و وضع دلخراش و زننده‌ای داشتند.»
کتاب پوست (یا همان کتاب ترسِ جان) معروف‌ترین اثر نویسنده ایتالیایی، کورتزیو مالاپارته است که زندگی مردم شهر ناپل، در ایتالیا، را در اواخر جنگ جهانی دوم و پس از پایان جنگ نشان می‌دهد.
اما کتاب قربانی نیز آنچنان درخشان و قوی است که چیزی از کتاب پوست کم ندارد. کتاب قربانی استثنایی است؛ روایتی از آن‌سوی جبهه‌ی جنگ جهانی دوم، روایتی از اوضاع کشورهای تحت اشغال جبهه متحدین آلمان و ایتالیا از دل اردوگاه فاتحان سال‌های اول جنگ. کورتزیو مالاپارته خبرنگاری ایتالیایی بود که با سمت سروانی در کشورهای مختلف جبهه متحدین می‌گشت و خاطراتش را مخفیانه می‌نوشت. او بلافاصله بعد از پایان جنگ این خاطرات را در قالب کتاب قربانی منتشر کرد، کتابی که خیلی زود به یکی از پرفروش‌ترین آثار آن دوره تبدیل شد.
برای ما تقریباً غیرممکن است که فقط یکی از این دو کتاب را برای خواندن به شما پیشنهاد کنیم. اما شما اگر قصد دارید یکی از این دو کتاب را بخوانید از طریق لینک‌های زیر معرفی هردو کتاب را می‌توانید مشاهده کنید:
https://kafebook.ir/کتاب-قربانی/
https://kafebook.ir/کتاب-پوست/
اما کتاب قربانی نیز آنچنان درخشان و قوی است که چیزی از کتاب پوست کم ندارد. کتاب قربانی استثنایی است؛ روایتی از آن‌سوی جبهه‌ی جنگ جهانی دوم، روایتی از اوضاع کشورهای تحت اشغال جبهه متحدین آلمان و ایتالیا از دل اردوگاه فاتحان سال‌های اول جنگ. کورتزیو مالاپارته خبرنگاری ایتالیایی بود که با سمت سروانی در کشورهای مختلف جبهه متحدین می‌گشت و خاطراتش را مخفیانه می‌نوشت. او بلافاصله بعد از پایان جنگ این خاطرات را در قالب کتاب قربانی منتشر کرد، کتابی که خیلی زود به یکی از پرفروش‌ترین آثار آن دوره تبدیل شد.
برای ما تقریباً غیرممکن است که فقط یکی از این دو کتاب را برای خواندن به شما پیشنهاد کنیم. اما شما اگر قصد دارید یکی از این دو کتاب را بخوانید از طریق لینک‌های زیر معرفی هردو کتاب را می‌توانید مشاهده کنید:
https://kafebook.ir/کتاب-قربانی/
https://kafebook.ir/کتاب-پوست/
گفتم:«داستان قشنگی است. آخر در خود جنگ هم زیبایی‌هایی هست.»
گفت:«وحشت‌انگیزترین جنبه‌ی جنگ مسلماً همان زیبایی‌های آن است. من دوست ندارم خنده‌ی جانوران مهیب را ببینم.»
#قربانی
#کورتزیو_مالاپارته
#محمد_قاضی
@kafebook_ir
www.kafebook.ir
گفت:«وحشت‌انگیزترین جنبه‌ی جنگ مسلماً همان زیبایی‌های آن است. من دوست ندارم خنده‌ی جانوران مهیب را ببینم.»
#قربانی
#کورتزیو_مالاپارته
#محمد_قاضی
@kafebook_ir
www.kafebook.ir
سلام دوستان و همراهان گرامی
همون‌طور که احتمالاً می‌دونید اواخر اردیبهشت امسال (1401) بعد از یکی دو سال وقفه، نمایشگاه کتاب تهران برگزار میشه و همه ما علاقه‌مندان به کتاب می‌تونیم از این رویداد لذت ببریم.
به بهانه همین ما در کافه‌بوک تلاش می‌کنیم تا لیستی از کتاب‌های خوب برای مطالعه انتخاب کنیم. این لیست نسبت به سال‌های گذشته از حساسیت بیشتری برخورداره چون قیمت کتابا نجومی شده...😅
لطفا به لینک زیر مراجعه کنید و بهترین کتابی (کتاب‌هایی) که خوندید معرفی کنید تا در نهایت یک لیست خوب منتشر کنیم:
📎 https://kafebook.ir/معرفی-کتاب-برای-نمایشگاه-کتاب/
همون‌طور که احتمالاً می‌دونید اواخر اردیبهشت امسال (1401) بعد از یکی دو سال وقفه، نمایشگاه کتاب تهران برگزار میشه و همه ما علاقه‌مندان به کتاب می‌تونیم از این رویداد لذت ببریم.
به بهانه همین ما در کافه‌بوک تلاش می‌کنیم تا لیستی از کتاب‌های خوب برای مطالعه انتخاب کنیم. این لیست نسبت به سال‌های گذشته از حساسیت بیشتری برخورداره چون قیمت کتابا نجومی شده...😅
لطفا به لینک زیر مراجعه کنید و بهترین کتابی (کتاب‌هایی) که خوندید معرفی کنید تا در نهایت یک لیست خوب منتشر کنیم:
📎 https://kafebook.ir/معرفی-کتاب-برای-نمایشگاه-کتاب/
کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
آدم پیر هرچقدر هم که به سر و وضعش برسد، عطر بزند، رنگ و جلا بزند به خودش؟… تازه می‌شود مترسک!
*تصویر=سلین
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
آدم پیر هرچقدر هم که به سر و وضعش برسد، عطر بزند، رنگ و جلا بزند به خودش؟… تازه می‌شود مترسک!
*تصویر=سلین
کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
سرنوشت دست زن‌هاست و شر و ورشان!
www.kafebook.ir
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
سرنوشت دست زن‌هاست و شر و ورشان!
www.kafebook.ir
کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
بدترین کَرها آنهایی‌اند که نمی‌خواهند بشنوند، این را هرچقدر می‌توانید تکرار کنید، نترسید…
www.kafebook.ir
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
بدترین کَرها آنهایی‌اند که نمی‌خواهند بشنوند، این را هرچقدر می‌توانید تکرار کنید، نترسید…
www.kafebook.ir
کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
البته هر کاری از دستش بربیاید می‌کند… من هم هر کاری از دستم بربیاید می‌کنم… اما آقا، بدون این‌که بخواهم آه و ناله کنم، زندگی‌مان نمی‌چرخد، به هیچ وجه! رک و راست، صاف و پوست‌کنده، بی‌رودرواسی…
www.kafebook.ir
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
البته هر کاری از دستش بربیاید می‌کند… من هم هر کاری از دستم بربیاید می‌کنم… اما آقا، بدون این‌که بخواهم آه و ناله کنم، زندگی‌مان نمی‌چرخد، به هیچ وجه! رک و راست، صاف و پوست‌کنده، بی‌رودرواسی…
www.kafebook.ir
کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
حتی زندگی مرتاضانه هم بینهایت گران شده…
www.kafebook.ir
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
حتی زندگی مرتاضانه هم بینهایت گران شده…
www.kafebook.ir
کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
نان‌شان را ازشان بگیرید ببینید چه می‌گویند این شغال‌ها!
www.kafebook.ir
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
نان‌شان را ازشان بگیرید ببینید چه می‌گویند این شغال‌ها!
www.kafebook.ir
کتاب #قصر_به_قصر
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
یک چیز دیگر!… یک چیز دیگر!… همهٔ بورژواها اعدام؟ بورژواهای همهٔ حزب‌ها!… کاملاً مطلقاً موافق! بورژوا صد در صد رذل است! یکی‌ش هست، بخصوص، سارتر! مربّای گه! چطوری به من تهمت زد، زمین و زمان را به هم زد که بلکه تکه‌تکه‌م کنند، برای او اختصاصی پنج… شش غدهٔ بدخیم طلب می‌کنم. بین مِری و پانکراس!… خارج از نوبت!…
پ.ن: شخصیت اصلی کتاب قصر به قصر پزشک است. این کتاب به هیچ وجه زندگینامه نیست.
www.kafebook.ir
اثر #لویی_فردینان_سلین
ترجمه #مهدی_سحابی
یک چیز دیگر!… یک چیز دیگر!… همهٔ بورژواها اعدام؟ بورژواهای همهٔ حزب‌ها!… کاملاً مطلقاً موافق! بورژوا صد در صد رذل است! یکی‌ش هست، بخصوص، سارتر! مربّای گه! چطوری به من تهمت زد، زمین و زمان را به هم زد که بلکه تکه‌تکه‌م کنند، برای او اختصاصی پنج… شش غدهٔ بدخیم طلب می‌کنم. بین مِری و پانکراس!… خارج از نوبت!…
پ.ن: شخصیت اصلی کتاب قصر به قصر پزشک است. این کتاب به هیچ وجه زندگینامه نیست.
www.kafebook.ir
www.kafebook.ir 📚 کافه‌بوک
https://kafebook.ir/درباره-جنایت-و-مکافات/
سلام
در مطلب فوق درباره این کتاب و یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های رمان، یعنی بازرس پارفیری، به بحث و گفتگو پرداختیم. لطفا در بحث شرکت کنید و نظرات خود را در سایت برای ما کامنت کنید.
در مطلب فوق درباره این کتاب و یکی از مهم‌ترین شخصیت‌های رمان، یعنی بازرس پارفیری، به بحث و گفتگو پرداختیم. لطفا در بحث شرکت کنید و نظرات خود را در سایت برای ما کامنت کنید.